علل تضادها و اختلافات درونی رژیم
شباهنگ راد
تضاد و کشمکشهای درونِ مقامات و جناحهای حکومتی، قدمت دیرینه داردُ، عناصر و جناحهای رژیم، در دُورههای متفاوت، رقیبان خود را، به غارتگری اموال عمومی و فساد مالی – اداری متهم میکنند، تا ماهیت و چهرۀ جناح خود را، از اذهان عمومی پاک و منزه جلوه دهند. البته، شرط وُرود عناصرِ وابسته به سرمایه، در حمله، به بنیانهای اساسی نظام، و همچنین، در توضیح، و در چرائی علل اصلی اوضاعِ ناهنجار و در هم ریختۀ زندگی میلیونها کارگر و زحمتکش، نیست؛ چرا که کُدهای ورود به اختلافات روشن، و متعاقباً حوزههای یقهدرانی به یکدیگر هم، تعیین شده است. چرا که همۀ عناصر و جناحهای متفاوت رژیم، مدافع و موافقِ قانون اساسی نظاماند و بنابه گفتۀ “رهبر”، همۀشان از یک “خانواده” و سوار بر قطار واحد، به مقصدند. در بستر چنین تعلق و وابستگیایست که نباید و نمیبایست، رو کردن فساد مالی و اداری (که قبل از مرگ رفسنجانی ابعاد گستردهای یافته بود)، و یا نعره کشیدنهای سرِ دولتِ “تدبیر و اعتدال” روحانی، با دیگر قوای نظام همچون قوۀ قضائیه، پیرامون دزدیها و بالا کشیدن اموال عمومی جامعه را، جدی گرفت و آنرا مایهدار دانست. مدتهاست که “افشاگری” و “بگم و بگم”ها، به سیاستِ روتین قوات و عناصر حکومتی – دولتی تبدیل گشته است و در اینمیان، یکی خواهان رو کردن اموال و حساب و کتاب های قوه قضائیه است، و دیگری، مدافع توضیح، و “شفافسازی”، خرج و دخلهای قوۀ مجریه میباشد!! یکی دیگری را متهم به “فرافکنی و بی تدبیری” میکند و آن یکی، آنرا به پای بازیهای پیشا انتخاباتی مینویسد.
در هر صورت و جدا از، طرحِ جنبههایی از حقایق، توسط عناصر و جناحهای رقیب حکومتی – دولتی، پیرامونِ غارت اموال عمومی، آنچه در ورأی اختلافات سردمداران رژیم پیداست، آن استکه نظام جمهوری اسلامی، در موقعیتِ بُحرانی و بغرنجی قرار گرفته استُ، که تجلی آنرا میتوان، در جنگ و جدلهای درونی آن بهعینه مشاهده نمود؛ جنگ و جدلی که بر سر سهمخواهی بیش از این، و همچنین در ادارۀ بهتر و طولانیتر نمودن عمر نظام جمهوری اسلامی و آنهم به عنوان نظام مدافع سرمایههای بینالمللیست. آشکار شده استکه هدفِ همۀ عناصر و جناحهای متفاوت رژیم، بقای نظام استُ، مقصودِ همه، مشروعیت بخشیدن به قانون اساسی جمهوری اسلامی، و برسمیت شناختن نابرابریها و بیعدالتیهای حاکم بر جامعه میباشد؛ علاوه بر همۀ اینها آشکار شده استکه، درگیریها، و یا بالا و پائین کشیدن فتیلۀ اختلافات از جانبِ طرفین نظام، بهمعنای تعلق و وابستگی آنان، به منفعت و به افکار پائینیها نیست؛ چرا که نظام جمهوری اسلامی، بمانند همۀ نظامهای سرمایهداری، غرق در بُحران اقتصادی – سیاسیست.
به عبارتی دیگر، دهههاست که جهان، در وضعیت بسیار دهشتناکی قرار گرفته استُ؛ دهههاست که چشماندازیهای زندگیِ کارگران و زحمتکشان، در اثر سیاستهای ریاضتکشی سرمایهداران بینالمللی، کمسو و تاریک شده استُ، در این مابین، میلیونها انسان دردمند، در اعتراض به سیاستهای جنگطلبانه و سرکوبگرانۀ نظام، به خیابانها سرازیر شدهاند و خواهان حقوق پایمال شدۀشان میباشند. در حقیقت خبایانهای جهان، به صحنۀ مخالفتها، خیزشها و نبردِ قربانیان نظامهای امپریالیسی تبدیل گشته استُ، ترس و وحشت سرمایهداران جهانی، از رادیکالیزه شدن اعتراضات کارگری – تودهایستُ، بیهوده نیست که به انحای گوناگون میکوشند، تا علل هزاران مصائب اجتماعی، بیخانمانی و نداری میلیونها انسان محروم را به سیاستهای ناصحیح و یا در “بی تدبیر”ی، جناحهای رقیب نسبت دهند، و چهرۀ کریه نظام – و آنهم بعنوان نظام استثمارگر و چپاولگر – را تطهیر نمایند.
نظام جمهوری اسلامی بناحق استُ، همه و از جمله خامنهای، روحانی، خاتمی، ولایتی، لاریجانیها و غیره، در این چند دهه، و علیرغم تنشها و اختلافات بیمایه و صوری، در خانهخرابی زندگی کارگران و زحمتکشان و در چپاول اموال عمومی جامعه، کمترین اختلافی با هم نداشته و ندارندُ، در اینمیان هیچ دُورهای از حیات و زمامداری جناحهای متفاوت رژیم وابستۀ جمهوری اسلامی را نمیتوان یافت، که مردم از دستِ، دزدیها و فساد اداری – مالی بالائیها، در امان بوده باشند؛ هیچ دُورهای از حکومتداری جناحهای متفاوت نظام را نمیتوان یافت، که زنان، مردان و جوانان، طمع سرکوب و محدودیتهای سیاسی و بگیر و به بندها را، با پوست و گوشتشان لمس نکرده باشند. امّا و در عوض، بارها و بارها، دیدهاند که سرِ “آفتابه” دزدان را به دار کشیده – و می کشند -، تا سرِ دزدهای کلان محفوظ بماند؛ بارها و بارها، دیدهاند که چگونه سران حکومتها و دولتهای رنگارنگشان، به مجازات و به اعدام مصرف کنندگان مواد مخدر میپردازند تا بر سرمایههای وارد و توزیع کنندگان اصلی آن بیافزایند. طبعاً مشاهدۀ چنین تصویر و اوضاعی جهانی و عمومیستُ، بر همین اساس، همه در غارت اموال عمومی شریکاند و همه در سرکوب اعتراضات بحق کارگران و زحمتکشان، همسو و همنظراند، و همه، در به اسارت کشاندن هر چه بیشتر فضای سیاسی جامعه موافقاند. فساد، غارت و سرکوب، از زمره سیاستهای پایهای عناصر و جناحهای متفاوت نظام جمهوری اسلامی را تشکیل میدهدُ، جامعۀ ایران، در این چند دهه شاهد بوده استکه، چگونه پول میلیونها بشکۀ نفت و گاز و دیگر منابع مملکتی، به جیب این و آن عنصر، و یا جناحِ حکومتی – دولتی سرازیر شده است؛ شاهد بوده استکه، چگونه دولتهای رنگارنگِ رژیم، در این چند دهه، و آنهم به بهانههای گوناگون، به کُشت و کُشتار کارگران، زحمتکشان، جوانان و خلقهای ستمدیدۀ ایران پرداختهاند؛ شاهد بوده استکه، چگونه در این چند دهه، هزاران کمونیست، مبارز و مخالف را به وحشیانهترین شکل ممکنه به مسلخ مرگ کشاندهاند و چگونه، در درون زندانها، حمام خون براه انداختهاند؛ شاهد بوده استکه، چگونه در این چند دهه، میلیونها کودک از فرط نداری والدینشان به نیروی کار تبدیل گردیدهاندُ، شاهده بودهاند که فساد، در اثر زیادهخواهیهای جناحهای متفاوت رژیم، در درون ایران نهادینه شده است، تا جائیکه اخیراً «محمد جعفر منتظری» گفته است “… برخی از قضات پس از چند وقت به عرصه فساد کشیده میشوند.”
آری، سران حکومت و قوات متفاوت نظام در ایران، از چنین خاصیتی برخورداراند و بیدلیل هم نیست که قضاوت عادلانه در ایران، کمترین جایگاهی ندارد. میلیاردها تومان سرمایۀ مملکت، در اثر بند و بستهای سران قوا، به جیب این و آن سرازیر میشودُ، بنابه گفتۀ عراقی، معاون وزیر نفت، “روزانه ۶۰ میلیون متر مکعب گاز در ایران گم میشود” و دکل نفتی 87 میلیون دلاری” و آنهم در دالانهای به اصطلاح حامیان “مستعضفین” و اموال عمومی ناپدید میگرددُ، کسی پاسُخگو نیست. به طور یقین چنین اوضاعی نمایانگر این واقعیات استکه، بنیۀ این نظام، بر بیعدالتیها، بر غارت اموال عمومی، و بر سرکوبِ عدالت پای ریخته شده استُ، بیجهت نیست که سرمایۀ “رهبر” و دیگر دار و دستههای نظام، از زیر ذرهبین و از حساب و کتابهای دولتی بدور استُ؛ بیجهت نیست که سرمایۀ لاریجانیها، روحانیها و دیگر قوم و خویشان حکومتییان، قابل شمارش نیست و همچنان دارند از کانال و از مسیرهای به اصطلاح قانونی نظام، بر سرمایههای نجومی خود میافزایند. بیهوده روحانی، سرِ قوۀ مجریه، داد و قال براه میاندازد، و یا لاریجانی، سرِ قوۀ مقننه، از “بگم و بگم”ها و از انحرافات اداری – مالی دولت سُخن میگوید. چرا که پروندۀ دزدیهای همۀ عناصر نظام، بسیار قطور و سنگین است و همۀ عناصر و جناحهای متفاوت رژیم، سر و ته یک کرباساند، و همه در بالا کشیدن اموال عمومی دارند، گوی سقبت را از یکدیگر میربایند، و همه بر آنند، تا با جابهجائی اصل با فرع، مسیر بالندۀ جامعه و افکار عمومی را منحرف سازند.
خلاصه مشاهدۀ چنین روند و غارتِ منابع و اموال عمومی جامعه، در زیر سلطۀ نظامهای امپریالیستی و رژیمهای وابستهای همچون رژیم جمهوری اسلامی، امری معمولی و طبیعیست. در حقیقت خاصیت این نظامها در استثمار کارگران و زحمتکشان، و در بالا کشیدن ثروتِ بیانتهای جوامع بشریست. قدرتمداران بینالمللی بهمراه نظامهای خشن و هاری همچون نظام جمهوری اسلامی، دارند سیاست جنگی و سرکوب مطالبات پایهای تودههای دربند را، پی میگیرند تا جهان سرمایهداری را، از بُحرانِ مزمن نجات دهند؛ به زندگی بخور نمیر کارگران و زحمتکشان تعرض میکنند تا بر زندگی نکبتبار خود، رنگ و جلای بیشتری بخشند؛ جناحهای مخالف حکومتی – دولتی را، مورد “لعن و نفرین” قرار میدهند، تا سیاستهای جنایتبار کلیت نظام را، مقبول جلوه دهند. بر این اساس و بنابه چنین ادلههای روشنی، هیچیک از عناصر و جناحهای متفاوت رژیم جمهوری اسلامی، تفاوتی با یکدیگر نداشته و باید بزیر کشیده شوند، و رژیم و نظامی، بر سر کار آید که حافظ و حامی کارگران و زحمتکشان باشد. بدون کمترین تردیدی جوامع انسانی، تنها و تنها، در زیر سایۀ چنین نظامیست، که شاهد فساد اداری – مالی، و همچنین شاهد به یغما بُردن ثروت و اموال عمومی جامعه نخواهد بود.
ژانویه 2017
بهمن 1395
بر گرفته از پیام سیاهکل شمارۀ 35 – سازمان نوزده بهمن