عيسي : پسرمريم يا فرزند خدا
احسان فتاحي
درابتدا لازم است به مواردي بصورت مقدمه ايي اشاره كرد كه
سال مسیحی یا میلادی: مبدأ آن تاریخ تولد حضرت مسیح است. ولادت مسيح سهشنبه، 25 کانون اول، برابر با 311 تاریخ اسکندری است.
منظور از مبدأ تاریخ، زمان وقوع حادثهای است که ملتی آن را برای خود مبدأ قرار دادهاند و زمان را با آن میسنجند.
به همين دليل
بر اساس سنتي ديرينه، مسيحيان ابتداي سال را اول ژانويه ميدانند. (همانگونه كه ما ايرانيان ابتداي سال خود را روز اول فروردين ميدانيم و اعراب ابتداي سال خود را ماه محرم ميدانند) و شروع سال، غير از مبدأ سال است. مبدا تاريخ نزد مسيحيان تولد حضرت عيسي مسيح است(ع) كه اتفاقا در روز 25ماه دسامبر واقع شده يعني يك هفته مانده به تحويل سال (همانگونه كه مبدا تاريخ شمسي ما ايرانيان و سالهاي قمري: 12ربيع الاول مصادف با هجرت پيامبر از مكه به مدينه است اما ابتداي سال، فروردين ماه در سال شمسي و محرم در ماههاي قمري است)
مسيح چيست؟
کلمه مسیح به قدرت سیاسی؛ اجتماعی مسیح اشاره دارد و در فرهنگ یهودیان، «مسیح» یعنی کسی که برای به دست گرفتن قدرت اجتماعی آماده شده و این لفظ برای طالوت، داود و حضرت سلیمان (ع) نیز به کار رفته است و در معنای لغوی یعنی کسی که با روغن مقدس، تعمید یافته است.
واما برگرديم به اصل ماجرا وداستان حضرت عيسي كه ايشان كي هستند؟؟؟
مکان تولد
تصویری که اناجیل به ما میدهند، با تصویری که قرآن به ما میدهد، متفاوت است، داستان انجیل اینگونه است که «حضرت مریم به همراه شوهر یا نامزدش یوسف نجار برای شرکت در سرشماری به جنوب فلسطین یعنی بیت اللحم میروند؛ در بیت اللحم به خاطر شلوغی جایی را پیدا نمیکنند و مجبور میشوند در یک آغولی شب را به صبح برسانند که در همان شب، عیسی به دنیا میآید، یعنی محل تولد ایشان آغول گوسفندان و جایی بوده است که حیوانات را نگه میداشتند و دو نفر هم حضور داشتهاند؛ یکی یوسف نجار و دیگری مریم. در حالی که قرآن محل تولد را مکان شرقی معرفی میکند «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا» . کسی هم همراه مریم نبوده است و نگاه قرآن به مکان تولد و وقایع میلاد آن حضرت با کمال احترام و حفظ حرمت پیامبر الهی است، در حالی که در انجیل تحریف شده، این وقایع به صورتی نقل شده که از ساحت مقدس انبیای الهی به دور است.
چگونگی تولد:
درباره چگونگی تولد، اختلافی بین قرآن و اناجیل وجود دارد، اناجیل میگویند: وقتی عیسی مسیح در آن آغول گوسفندان که عیسی به دنیا آمد، فرشتگان، چوپانهایی که پیرامون آن منطقه بودند را خبر کردند که بیایید در اینجا نوزاد مبارکی به دنیا آمده است و مجوسیهایی که از شرق به آن منطقه آمده بودند، به دنبال یک ستاره که در محل تولد، طلوع کرده بود به آن منطقه رفته بودند و وقتی هم که مردم به آنجا آمدند، همگان گمان میکردند که عیسی فرزند مریم و یوسف است و بنا بر گزارش اناجیل، هیچ کس اطلاع نداشت که حضرت عیسی پدر ندارد.
اما از منظر اسلام این گونه نیست و اسلام، نامی از یوسف نجار نمیبرد و بیان میکند که در محل تولد حضرت عیسی فقط حضرت مریم هست و وقتی که به واسطه روح القدس به این فرزند آبستن میشوند، در آغاز خیلی ناراحت میشوند، ولی خدا در این خصوص و برای تسلی دل حضرت مریم میفرماید که این امر الهی است.
همگان از تولد عیسی تعجب میکنند و به او تهمت میزنند و حضرت عیسی به خاطر رفع این تهمت در گهواره سخن میگوید و مسأله تولد عیسی به سرعت در بین بنی اسرائیل میپیچد:
«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا (27)يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا (28)فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا (29)قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيًّا (30)وَ جَعَلَني مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا (31)وَ بَرًّا بِوالِدَتي وَ لَمْ يَجْعَلْني جَبَّاراً شَقِيًّا (32)]
حتی در انجیل «متی» نخستین مطلبی که در این باره آورده است، نسب نامه عیسی (ع) است و در حقیقت نام اجداد یوسف نجار را میشمارد و در واقع، ایشان را فرزند یوسف نجار معرفی میکند.
اسامی و القاب
برای حضرت عیسی، القاب متفاوتی در مسیحیت گفته شده است که خیلی از این نامها ساختگی است و واقعیت ندارد، ولی اسامی معروف ایشان در بین مسیحیت عبارتند از: «عیسی» که در اصل «یشوع» بوده به معنی «نجات دهنده» و یهودیان آن را «یسوس» میخواندند و در عربی هم «عیسی» میگویند و نام های دیگری هم برای ایشان گفتهاند مانند؛ بنده خدا، منجی، راه، حقیقت، شبان، نیکو، کلمه خدا؛ زندگی و… اما در قرآن تنها دو نام برای ایشان آمده است؛ یکی «عیسی» که 23 بار در قرآن آمده است و دیگری «مسیح» که 9 بار در قرآن آمده است.
در قرآن آمده است:
«إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ»
که هم نام «مسیح» و هم نام «عیسی بن مریم» در آن آمده و جالب آن که همواره «عیسی بن مریم» گفته است.
همانطور كه در ويكي پديا توضيح داده شده است
عیسی بن مریم در اسلام یکی از پیامبران اولوالعزم و
صاحب شریعت است. نام و داستان وی به کرّات در قرآن و احادیث اسلامی آمدهاست. مسلمانان برای عیسی معجزاتی قائلاند، از جمله سخنگفتن در گهواره در دفاع از مادر و نیز زندهکردن مردگان و شفای بیماران و کوران مادرزاد، و دمیدن حیات در گِلِ بیجان. با این حال قرآن عیسی را فقط بنده و فرستادهٔ خدا میشناسد و هرگونه اعتقاد به تثلیث یا تجسد خدا در عیسی در نزد مسلمانان کفر است. نظر مسلمانان پیرامون مرگ عیسی نیز با آنِ مسیحیان متفاوت است. طبق گفتهٔ قرآن این عیسی نبود که مصلوب شد، بلکه امر بر آنان مشتبه شد. به روایتی خدا صورت عیسی را بر یکی از دشمنان وی افکند و وی به جای عیسی مصلوب شد. به اعتقاد شیعیان عیسی در آخرالزمان همراه مهدی ظهور خواهد کرد. پشت مهدی نماز خواهد خواند و مسیح دروغین به دست عیسی کشته خواهد شد.
قرآن اعتقاد مسیحیان را پسرخواندگی حضرت عیسی می داند
لذا بارها در قرآن آماده است که: می گویند، خداوند فرزندی را
اخذ نموده است.
و با توجه به این که پسرخوانده ها کمک کار پدر خوانده های خود و پر کنند خلاء تنهایی آنها هستند، خداوند در رد قول پسر خواندگی، می فرماید، که خداوند غنی است (قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ یونس: 68)
و آنچه در آسمانها و زمین است از اوست! (وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ بقره: 116)
و به آنی هر آنچه را که اراده کند بوجود می آورد (ما كانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ مریم: 35)
و اگر قرار بر این باشد که خداوند فرزندی را برگزیند هر چه بخواهد از بندگانش انتخاب می کند دیگر چرا باید خود را محدود به فرشتگان (طبق اعتقاد بت پرستان حجار) و یا چند نفری مثل حضرت عیسی (طبق اعتقاد مسیحیان) و عزیر (طبق اعتقاد یهودیان) کند؟ (لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاَصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ زمر: 4)
اگر فرض کنیم که مسیحیان واقعا برای خداوند فرزندی را قائل هستند در آن صورت سخنشان نا معقول تر است زیرا پدر بدون همسر و بدون آمیزش چگونه می تواند فرزند داشته باشد؟ و کسی این چنین نیازهایی دارد که قدرت خلق نداشته باشد؟
و اصلا چرا انسانها بدنبال تولد فرزند هستند؟ آیا برای غیر از این است که نسلشان باقی بماند؟ و یا نیازهای مادی و یا عاطفی اشان مرتفع گردد؟ آیا خداوند دارای نسل است؟ چرا از عیسی نسلی باقی نماند؟ آیا خداوند نیاز دارد؟ خداوندی که قدرت خلق دارد چه نیاز به کمکار دارد؟
خلاصه این که یکی از سخیف ترین اندیشه های بشر، اعتقاد به پدر بودن خداوند است؟
عيسي در قرآن
نام «عیسی» ۲۵ بار در قرآن آمدهاست. برای مثال در آیات ۱۵۷، ۱۶۳ و ۱۷۱ سوره نساء، آیات ۷۸ و ۱۱۴ سوره مائده، آیه ۸۵ سوره انعام، ۳۴ سوره مریم، ۷ سوره احزاب، ۱۳ شوری، ۶۳ زخرف و آیات ۶ و ۱۴ سوره زخرف این نام ذکر شدهاست. در آیه ۸۷ سوره بقره دربارهٔ عیسی چنین آمده است:
ما به موسی کتاب (تورات) دادیم، و بعد از او پیامبرانی پشت سر یکدیگر فرستادیم و به عیسی بن مریم دلائل روشن بخشیدیم، و او را به وسیله روحالقدس تاءیید نمودیم، آیا هر زمان پیامبری بر خلاف هوای نفس شما آمد در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خود داری نمودید و به این قناعت نکردید بلکه) عدهای را تکذیب نموده، جمعی را به قتل رساندید؟
در آیه ۳۶ سوره آل عمران هنگامی که مادر مریم، مریم را به دنیا آورد و دانست که او دختر است، چنین گفت: «چون فرزند خویش بزاد، گفت: ای پروردگار من، این که زاییدهام دختر است- و خدا به آنچه زاییده بود داناتر است- و پسر چون دختر نیست. او را مریم نام نهادم. او و فرزندانش را از شیطان رجیم در پناه تو میآورم.»
سخن گفتن عیسی در گهواره: در هنگامی که مریم به فرمان خداوند روزهٔ سکوت گرفته بود و مردم علت فرزند دار شدن او را از او سؤال میکردند، او تنها به عیسی که در گهواره بود اشاره کرد و عیسی با آنان سخن گفت و خود را پیامبر خدا معرفی کرد
عده ايي از مسيحيان مي گويند
عیسی عزیزترین پسر یَهُوَه (خدا) است زیرا به نوشتهٔ کتاب مقدّس او نخستین موجودی بود که یَهُوَه خلق کرد. * (کُولُسیان ۱:۱۵) همچنین تنها او در کتاب مقدّس ‹پسر یگانهٔ خدا› نامیده شده است. (یوحنّا ۳:۱۶) زیرا یَهُوَه مستقیماً او را خلق نمود و تنها مخلوقی است که یَهُوَه در آفرینش موجودات دیگر از او استفاده کرد. (کُولُسیان ۱:۱۶) علاوه بر این، یَهُوَه پیامها و فرمانهای خویش را از طریق او به فرشتگان دیگر و انسانها میرسانید. به همین سبب عنوان دیگری که کتاب مقدّس به عیسی مسیح میدهد «کلمه» است.—یوحنّا ۱:۱۴.
عده ايي از مسیحیان ایران به ویژه کلیساهای جماعت ربانی این مطلب را می گویند که عیسی خداست، پسر خداست . و یا نبی خدا . اگر عیسی خداست پس چرا دعا می کند؟ علاوه حواریون بعد از مصلوب شدن مسیح مبادرت به نوشتن 4 انجیل کردند . و حتی هنگام دستگیری تمامی حواریون در شبانگاه ، فرار کردند . چه استدلالی بر این که مسیح این مطلب را گفته وجود دارد ؟
1- وقتي كه با دقت در تاریخ مسیحیت و با اذعان ودلايل دانشمندان مسیح شناس بنگريم حقیقت آن است که انجیل اصلی که یکباره بر حضرت مسیح نازل شد در همان حمله اول رومی ها و هم با دسیسه یهودیان از بین رفت و اناجیل فراوانی از سوی حواریون و دیگران به رشته تحریر درآمد که بعدها ارباب کلیسا تنها چهار انجیل را پذیرفت و بقیه را ممنوع کرد و این اناجیل اربعه هیچ کدام متن آن انجیل واقعی نیست اگر چه مطالبی را از آن دربردارند.
2- به نظر می رسد که عبارت( پسر خدا)عبارتی بوده است که جهت تعظیم و احترام برای بزرگان بکار می برده اند ولی بعدها بعضی از منحرفین مسیحیت این عنوان تعظیمی را رنگ و بوی اعتقادی بخشیدند و حضرت مسیح(ع) را فرزند واقعی(و نه تشریعی) خداوند خواندند و از آن زمان به بعد این معنای غلط و عقیده نادرست در بین مسیحیت رواج یافت.
3- قرآن کریم به شدت این نسبت را تکذیب کرده است در آیات 72 تا 75 سوره مبارکه مائده این قول را کفر می شمارد و اذعان می دارد که مسیح تنها پیامبری بوده است و در آیات 116 تا 118 سورة مائده باز به این مطلب پرداخته و نادرستی آن را از زبان حضرت مسیح (ع) و انکار آن را از زبان آن پیامبر بزرگ نقل می کند و می فرماید 🙁 َ إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ ءَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونی وَ أُمِّیَ إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ لا أَعْلَمُ ما فی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ. ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاّ ما أَمَرْتَنی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ رَبّی وَ رَبَّکُمْ وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهیدًا ما دُمْتُ فیهِمْ فَلَمّا تَوَفَّیْتَنی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقیبَ عَلَیْهِمْ وَ أَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ. إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ ) ، و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم میگوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او میگوید: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو میدانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی؛ و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبری. من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی! (با این حال،) اگر آنها را مجازات کنی، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند)؛ و اگر آنان را ببخشی، توانا و حکیمی! (نه کیفر تو نشانه بیحکمتی است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)
چرا عیسی با خداوند برابر نیست؟
برخی معتقدند که عیسی با خدا برابر است. این اعتقاد بر خلاف کتاب مقدّس مسيحيان است. همان طور که پیش از این گفتیم خداوند خالق عیساست. پس زندگی عیسی نیز مانند هر مخلوق دیگری که خداوند خلق کرده زمانی آغاز شده است. فقط خداست که آغازی ندارد و همیشه بوده و هست و خواهد بود. (مزمور ۹۰:۲) آیا ممکن است که خالق و مخلوق یکی باشند؟ قطعاً خیر. عیسی نیز هیچ گاه ادعای برابری با خدا نکرد و همیشه خداوند را بسیار والاتر و برتر از خود میشمرد. در کتاب مقدّس مسيحيان با صراحت بر این موضوع تأکید شده است. (یوحنّا ۱۴:۲۸خوانده شود؛ ۱قُرِنتیان ۱۱:۳) آری یَهُوَه، «قادر مطلق» و خدای متعال است و همتایی ندارد.
جایگاه مادر حضرت عیسی
در این مورد بین قرآن و اناجیل اختلاف است، به گونه ای که حضرت مریم در قرآن، شخص پاک و پاکیزه و معصوم و دارای علو درجه یاد میشود؛ مثلا در قرآن آمده:
«وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمينَ» [5] یا در آیهای او را «صدیقه» معرفی میکند «وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ»
اما در اناجیل، مریم را یک زن عادی معرفی میکند و تنها امتیاز او این است که فرزندی به دنیا میآورد که بعدها «فرزند خدا» نامیده شد و مسیحیت پس از قرنها متوجه این مطلب شدند که باید جایگاه مریم را بالا ببرند تا اینکه در قرن گذشته کلیسا اعلام کرد که بر ما الهام شده مریم هم مانند عیسی به آسمان ها رفته است. این تفکرات دقیقاً بر عکس نظر قرآن کریم است، زیرا قرآن کریم چهرهای عالی از حضرت مریم (س) معرفی کرده و او را بانویی عابده و دارای کرامات معنوی بسیار دانسته است.
عيسي كشته نشده از ديدگاه مسلمانان
صراحت آمدهاست که عیسی را نکشتند. در آیههای ۱۵۷ و ۱۵۸ این سوره آمده است:
و گفتارشان که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبرخدا را کشتیم در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند. بلکه خدا او را به سوی خود برد و خداوند توانا و حکیم است.
حواریون چه كساني بوده اند:
حوارییون، استمرار دهندگان نهضت مسیح هستند و در اناجیل اربعة در بخش «اعمال رسولان» به حوارییون پرداخته است.
قرآن حواریون را انسان هایی پاکیزه، مومن و خوش قلب معرفی میکند و چهره وجیهی از ایشان بیان میکند و وصی حضرت عیسی هم از بین آنها بودهاند، اما در اناجیل این گونه نیست، بلکه چهرههای نامناسب و زشتی از آنان معرفی میکند که ایشان افرادی کم فهم و سست دل و بی ایمان بودهاند و خیلی در اجتماع تأثیرگذار نبودهاند؛ بر خلاف اسلام که ایشان را مومن و وارسته میداند.
مسيح يك چهره سياسي
اناجیل اربعة، چهرهای از مسیح معرفی میکند که هرچند گزارش کاملی هم نمیدهد ولی با وجود همه اینها آن چهرهای که اناجیل از ایشان ترسیم میکنند، غیر از آن چهرهای است که مسیحیان به آن توجه دارند.
حضرت عیسی آمده بود تا قوانین شریعت و الهی را اجرا بکند و نیامده بود تنها خودش و چند نفر را نجات بدهد، آن حضرت اهل کوشش و جهاد بودند؛ در «لوقا» باب 12 آیه 49 تا 53 آمده است «من آمده ام تا آتشی در زمین بپا افروزم پس آن چه میخواهم الان در گرفته است» پس معلوم میشود که حضرت عیسی(ع) برای مبارزه آمده است و حتی یارانش را دعوت میکند تا شمشیر و ادوات جنگی تهیه کند تا بتواند مبارزه کنند و کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته و آن را بخرد» – لوقا باب 32 آیه 7 .
این که نسبت به مسیح میگویند، به سیاست کاری نداشته، این گونه نبوده است، بلکه مستقیم به پادشاه حمله میکند، مسیحیان میگویند که آن حضرت سکولار بود اصلاً اینگونه نیست، ایشان فردی سیاسی و مبارز و قوی بوده است و سیاست او عین دیانت او و دیانت او عین سیاست او بوده است.
جشن کریسمس سابقه تاریخی ندارد
درباره زمان تولد هم تاریخهای گوناگونی گفته شده است؛ خود مسیحیان با محاسبهای که ما میکنیم بر این باورند حضرت مسیح، چهار سال پیش از تاریخ میلادی که اکنون برای او معین کردهاند به دنیا آمده است و این تاریخ میلادی دقیق نیست، زیرا تاریخ میلادی را ششصد سال پس از میلاد مسیح به عنوان تاریخ میلادی قرار دادند؛ بنابراین، در محاسبه اشتباه کردهاند و اگر بخواهیم تاریخ دقیق میلادی را محاسبه کنیم، هم اکنون در سال 2014 باید باشیم و چهار سال با تاریخ کنونی اختلاف است؛ در مورد فصل هم اطلاع دقیقی در دست نیست و اینکه مسیحیان زمستان و کریسمس را به عنوان زمان تولد مسیح جشن میگیرند، دقیق نیست و به احتمال زیاد این را از «میترا پرستان» گرفتهاند؛ گفتنی این امر ضروری است که جشنهای کریسمس از قرن چهاردهم به بعد متداول شده است و جشنهایی به نام جشن کریسمس تا پیش از این قرن نداشته ایم
منابع :
قرآن كريم
آشنايي باكتاب مقدس
سايت حوزه
مبدأ تاريخ
ويكي پديا
سايت تابناك
نصرالله هوشمند، گاهشماريهاي ايراني، آمل، انتشارات طالب آملي، 1380ش، ص130 به بعد.
– دكتر رضا عبداللهي، تحقيقي در زمينه گاهشماري هجري و مسيحي، تهران، اميركبير،1365ش.
– فريمن گرنويل، تقويمهاي اسلامي و مسيحي و جدولهاي تبديل آنها به يكديگر، ترجمه: فريدون بدرهاي، بيجا، انتشارات قلم، 1359ش.
– ذبيح بهروز، تقويم و تاريخ در ايران، تهران، نشر چشمه، 1379ش.
– احمد بيرشك، گاهنامه تطبيقي سه هزار ساله، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي،1367ش.