اختلاسِ حکومتی در ایران
شباهنگ راد
اختلاس، رشوهخواری، دزدیُ، فساد و صدها مورد از این دست، جزء ذاتیِ نظام جمهوری اسلامیست. عادیستُ، دولتمردان از زمره آنانُ، دیگر مسئولین و مقامات حکومتی هم، یکی پس از دیگری، در پیِ سبقت از دیگر رقبای شاناند. قانون جمهوری اسلامی و بر خلاف ارگانها و نهادهای وابسته بهدانان همچون قوۀ قضائیه، نه پیگیر برخورد با غارتگران و مفسدان، بلکه همگام و همسو با رشوهخواران و چپاولگران مال و منال مردم و اموال عمومی جامعهاند. چرا که پایۀ نظامهای امپریالیستی و از جمله نظام جمهوری اسلامی بر مبنای چنین منش و متدی شکل گرفته است و روز به روز، دارد ابعاد گستردهای بهخود میگیرد.
چند وقت قبل و در دو بانک ملی و دولت، 1200 میلیارد تومان اختلاس شده است و همچنین بنابه گفتۀ دادستان کل کشور «محمدجعفر منتظری»، “یکسری املاک خارج از بخش تعاونی به برخی از مدیران فاقد مسکن شهرداری واگذار شده که بیش از آنچه باید به آنها تخفیف داده شده است”.
میلیاردها تومان در درون نظام اختلاس میشود و حقوقهای چند میلیاردی به مدیران و سرکردهگان نظام داده میشود؛ دکلهای نفتیِ – چند میلیارد تومانی – در دالانهای دم و دستگاههای نظام گم میشود و بدنباله و بنابه گفتۀ «شهابالدین غندالی»، مدیر عامل صندوق ذخیره فرهنگیان، 8000 هزار میلیارد تومان از صندوق بیتالمال اختلاس میشودُ، در مقابل، میلیونها کارگر و زحمتکش برای نان شب، و سقفی برای خواب ماندهاند. سیل عظیم جوانان به خیل بیکاران، ازدیاد فقر و نداری و امثالهم حاصلِ قانون و سیاستهای نظامیست که سران آن به جامعه و به مردم ایران تحمیل نمودهاند. به عبارتی روشنتر، قانون نظامهای سرمایهداری زمینهساز سوءاستفادۀ اموال عمومی از جانب سران نظام و دار و دسته هایشان میباشد و بیدلیل هم نیست که «محمدچعفر منتظری»، پیرامون دریافت حقوقهای میلیاردی به مدیران میگوید: “اوّل اینکه بخشی از حقوقهای بالا مبنای قانونی داشته، در نتیجه قانون باید اصلاح شود و مفریهای قانونی مسدود شوند”.
با این اوصاف علل و بیخ و بُن دزدیها و اختلاس – و آنهم بنابه گفتۀ دادستان رژیم -، در قانون آن نهفته میباشد؛ قانونی که همواره و همواره، جانب طبقۀ سرمایهداری و در خلاف منافع پایهای کارگران و زحمتکشان است. مگر بی دلیل استکه شکاف طبقاتی در درون جامعه دارد دامنۀ وسیعتری بهخود میگیردُ، مگر بیدلیل استکه گند و کثافت، سراسر جامعه را فرا گرفته است و ارزشهای انسانی، یکی پس از دیگری به حایشه رانده شده است؟ متأسفانه نگاه به سیمای جامعه و همچنین اوضاع معیشتی مردم، بسیار زجرآور و دهشتناک است و در اینمیان واژه هایی همچون امنیتِ جانی و آسایشِ مردمی، خالی از محتواست. فساد همه گیر شده است و پیگیری و مجازاتِ سوءاستفادهگران مالی و جنسی، نه برای بالائیها، بلکه دارد گریبان دردمندان و قربانیان نظام امپریالیستی را میگیرد. در حقیقت و بالائیها، به یُمن، و به اعتبار قانون جمهوری اسلامی دارند میچاپندُ، میخُورند و سوءاستفادههای جنسی میکنندُ، در عوض پائینیها، حق اعتراض و یا اجازۀ ابراز آنچه که بر سرشان آمده است، را ندارند. چرا که قانون حامی و پشتیبانِ مردم و قربانیان نظام سرمایهداری نیستُ، پُر بیراه نیست که حاصل این همه گندکاریها و اختلاس، دزدی و فساد و بهموازات آنها فقر، فحشاء و آوارهگی میلیونها انسان محروم، بر گردۀ نظام جمهوری اسلامیست.
به سُخنی روشنتر باید گفت که فسادِ سازمانیافته در ایران، به فرهنگِ دولتمردان و مقامات حکومتی تبدیل شده استُ، دستگاههای دولتیُ علیرغم پُز وفاداری به اموال عمومی و منفعت مردمی، طرفِ مفسدان حکومتیاند. کار برای عموم و قربانیان نظام نیست، چون فساد دولتی – حکومتی بالاست؛ فقر روبه ازدیاد است، چون بالاترین مقامات دولتی – حکومتی و دیگر دار و دستههایشان، در فکر دزدی و اختلاساند. کودکان در خبایانها ولواند، چون والدینشان قادر به تهیۀ مایحتاج اولیۀ زندهگیشان نیستند؛ استفاده از مواد مخدر و فحشاء بالاست، چون معیار و استانداردهای زندهگی، برای میلیونها انسان محروم، تنظیم نشده است؛ جامعۀ کارگری و زحمتکش، در مضیقۀ هر چه بیشتری قرار گرفته است، چون طبقۀ سرمایهداری زیادهخواه استُ، پُر واضح است که چنین جامعهای ، قادر به تضمین منافع سازندهگان اصلی جوامع بشری نیست. طبقۀ سرمایه بناحق و روشن است که در چنین اوضاع و احوالی، کار نمیتواند در خدمت به مردم و همچنین نعمات و اموال عمومی در جهت سازندهگی جامعه باشد. مشکل جامعه و مردم، در وجود و در حاکمیت مناسبات و سیستم سرمایهداری ستُ، بنابراین در چنین دنیائی سُخن گفتن از تأمین حقوق انسانی بیهوده و انحرافیست.
آنقدر مناسبات گندیده و تهوع آور است، و آنقدر فساد دولتی – حکومتی بالاست که صدای خودیشان هم در آمده است. همین چند روز قبل گند و کثافتِ قاری نظام «سعید طوسی»، شامهها را آزارد و همچنین در اثر چنین فضای تهوع آوری بود که یکایک سران حکومت به میدان آمدهاند تا از “حیثیت” بر باد رفتۀشان دفاع نمایند. طبعاَ چنین اعمال شنیع و ناهنجار، تک نمونه نیست و هزاران کودک، زن و دختر در چند دهۀ حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی، مورد اذیت و آزار و سوءاستفادههای جنسی قرار گرفتهاندُ، متأسفانه میدانی برای پیگیری اعمال سوءاستفادهگران و جانیان بشریت نیافتهاند؛ چرا که قانون و نظام مدافع آنان است. به عنوان مثال شاکیان پروندۀ قاری نظام «سعید طوسی» را، تهدید نمودهاند که به موضوع ورود نهکنند و بیش از این و همگام با دنیای مجازی، رژیم و سرکردهگان آنرا مورد بازخواهی و مواخذه قرار ندهند. براستی که جای متهم و شاکی در چنین مناسبات و نظامی جابهجا شده است و سوءاستفادهگران و آزار دهندهگان کودکان، از پاسُخگوئی به اعمال شنیعشان بدورند و در عوض صدمه دیدهگان، در تیررس ارگانهای سرکوبگر نظاماند. آری، مردم با چنین عناصر و نظامی رو در رو میباشندُ، آشکار است تا زمانیکه مناسبات سرمایهداری بر جامعۀ ایران حاکم میباشد، دزدی و اختلاس حکومتی – دولتی، و همچنین سوءاستفادههای جنسی از کودکان، زنان و دختران نه تنها از بین نهخواهد رفت بلکه ابعاد دهشناکتری بهخود خواهد گرفت. واضح است که مقصر اصلی اینهمه نکبت و حقارت سران نظاماند و بدون کمترین شک و شبههای باید گفت که خلاصی از اوضاع کنونی و حفاظت از سلامتیِ تن و جان کودکان و قربانیان نظام، در گرو برقرازی حاکمیت کارگران و زحمتکشان است.
11 نوامبر 2016
21 آبان 1395