فرشید شکری تعمیق مبارزات کارگری حول “دستمزد”

تعمیق مبارزات کارگری حول “دستمزد”

فرشید شکری
نظام سرمایه داری اسلامی ایران از همان نخستین ماههای بقدرت رسیدنش، یورش های وحشیانه ای را به حقوق صنفی و سیاسی طبقۀ کارگر تدارک داد و برای نشان دادن قابلیت خود به سرمایه داران و دول امپریالیستی بعنوان شق و آلترناتیوی قابل اطمینان، با قساوت و درندگی کم نظیری به قلع و قمع رهبران کارگری و کمونیست ها، متلاشی کردن تشکل های کارگری نوپا و سرکوب انقلاب توده های فرودست جامعه مبادرت کرد.
پس از این سرکوب ها، اینبار رژیم سرمایه داری ایران تهاجمات همه جانبه ای را با در پیش گرفتن برنامۀ خصوصی سازی ها و کاستن از خدمات اجتماعی، به سطح گذران و معیشت طبقۀ کارگر پایه ریزی کرد که همزمان با دورۀ اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بود. آری، جمهوری اسلامی بهدف راه یابی به بازارهای بین المللی و عضویت در سازمان تجارت جهانی، همۀ تلاش خود را به منظور پیاده سازی مو به موی این سیاست (سیاست اقتصادی نئولیبرالی) بخرج داد که این عملکرد باعث گردید تا ماهیت و چهرۀ ضد کارگری رژیم بیش از پیش برای کارگران و زحمتکشان جامعه عیان شود.
با شروع قدم به قدم واگذاری صنایع کلیدی و مادر در دهۀ دوم زمامداری حاکمین کنونی، صاحبان واحدهای تولیدی خصوصی شده چه سرمایه داران و چه ارگانهای حاکمیت، بویژه سپاه پاسداران که از هنگام روی کار آمدن پاسدار احمدی نژاد، اغلب سهام صنایع کلیدی را خریداری، و به تملک خود درآورده است، به انحای مختلف از پرداخت حقوق به موقع کارگران خودداری ورزیدند و طی ایندوره با به تباهی کشاندن زندگی کارگران مایملک و سرمایه های عظیمی برای خود جمع آوری کرده اند.
آنان و دولت شان هر بار با آوردن توجیهاتی از قبیل تحریم های اقتصادی، از دست رفتن سودآوری کارخانه، کمبود و گرانی مواد اولیه، و غیره از افزایش دستمزدها متناسب با نرخ تورم و عدم پرداخت همین دستمزدهای بخور و نمیر _ جهت افزودن بر سرمایه و سودهای حاصل از دست رنج کارگران _ سر باز میزدند و کماکان میزنند.
متأسفانه در دوره ای کارگران اغلب با مراجعه به نهادهای رژیم و رجوع به مسئولین ضد کارگری دولت، استمداد طلبیدن از نمایندگان طبقۀ حاکم در مجلس، درخواست از شوراهای اسلامی کار و یا طومار نویسی، برای دریافت حقوق معوقۀ خود اقدام می کردند که در اکثر موارد کوشش های آنان ثمری دربر نداشت.
اما با گذشت زمان، وقتی کارگران کم کم متوجه شدند این شیوه ها کارائی ندارند، آنگاه با مشورت و اخذ تصمیمات جمعی به اشکال مؤثرتر مبارزه برای تحت فشار گذاشتن کارفرمایان و رژیم آنان روی آوردند. اعتصابات مدت دار، خارج نمودن اعتراضات از کارگاه و کارخانه به خیابان ها، راهپیمائی، سازماندهی گردهمائی ها و تجمعات اعتراضی درمقابل ارگان های دولتی یا نهاد ریاست جمهوری و مجلس، و ایجاد راهبندان در اتوبان ها آنهم بدون ترس از دخالت نیروهای مسلح سرمایه، بواقع شیوه هائی است که در سالهای اخیر در راستای دستیابی به مطالباتشان (افزایش دستمزدها و همچنین دریافت دستمزدهای معوقه ای که در مواردی به دو سال یا بیشتر هم میرسد) در پیش گرفته اند.
اگرچه به عقیدۀ بسیاری از صاحب نظران جنبش کارگری پیکار برسر افزایش دستمزدها و دستمزدهای معوقه مضمونی دفاعی دارد، لیکن بایستی گفت که این جدالها توانسته با کشاندن بخش وسیعی از کارگران ایران و خانواده هایشان به میدان رویاروئی و جدالی بی وقفه علیه تعرضات سرمایه داری، رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را وحشت زده سازد و پتانسیل دستگاه حاکم را هم در مهار اعتراضات کارگری زیر علامت سئوال بزرگی ببرد.
باری، امروزه مبارزات کارگران – با اشکال رادیکالتری – برای دریافت دستمزدهای معوقه و همچنین عمومیت یافتن شعار بس با اهمیت افزایش دستمزدها که حاکی از بروز ابعاد تازه ای از کشمکش طبقاتی در جامعه می باشد در حالی جریان دارد که تورم، رکود اقتصادی، استمرار اخراج و بیکارسازی ها، عدم پرداخت بیمه های درمانی و سایر مزایای کارگری، و همچنین بیکاری میلیونی در کشور، اکثریت قریب باتفاق کارگران و خانوارهای کارگری در سرتاسر ایران را چند پله به زیر خط فقر رانده، و وضعیت مادی و معیشتی وخیمی را به آنان تحمیل کرده است.
خود این شرایط فلاکتبار چالش های کارگری را آنچنان افزایش و گسترش داده که قابل مقایسه با دهه های گذشته نیست. در همین دوره باز ما شاهد میدان داری نسلی از پیشروان چپ و رادیکال جنبش کارگری هستیم که علیرغم دستگیری ها و زندانی شدن ها، و مشکلات عدیدۀ دیگر نقش تعیین کننده ای در شناساندن و آگاهی یافتن کارگران به منافع طبقاتی اشان ایفا کرده اند.
حضور ایندسته از فعالین و رهبران کارگری در صحنه، سبب شکست تلاش های چماقداران خانۀ کارگر و شوراهای اسلامی کار در کنترل مبارزات حق طالبانۀ کارگران و ابطال نقشه های جناح های رژیم شده، که می خواهند کارگران را از کوشش برای کسب حقوق حقۀ خود بازدارند.
حال که تاکتیک ها و روش های هر کدام از جناح های حاکمیت در متوقف ساختن و ممانعت بعمل آوردن از رشد اعتراضات کارگران عقیم مانده، حال که تا حدود در خور تأمل و امیدوار کننده ای، عقاید و راه حل های رفرمیست ها و سندیکالیست ها در درون جنبش کارگری نیز به حاشیه رفته، و علاوه بر این موارد حال که شرایط سیاسی و اقتصادی رژیم بحرانی تر از پیش شده، جای آن دارد تا فعالین و پیشروان چپ و رادیکال کارگری، و نیروهای کمونیست به بهترین وجه ممکن از پتانسیل و توان بالقوۀ طبقۀ کارگر بهدف دستیابی ایشان به مطالبات روزانه و حداقل شان، غلبه بر پراکندگی مبارزاتشان، متشکل شدن و فشرده شدن صفوف شان، به زیرکشیدن رژیم – که خواست کل توده های ستمکش جامعه است – و بلاخره نیل به اهداف استراتژیک جنبش سوسیالیستی طبقۀ کارگر، استفاده ببرند.

21/01/2013