احسان فتاحي
دوشنبه سياه ( توطئه نخ نما)
هدف از نوشتن اين مقالهاين مي باشد كه بتوان جلوي دروغ ها وتوطئه هاي نخ نما يا حناي رنگ باخته در سايه كشف نقاب سياه آنها كه از بدو انقلاب اسلامي ايران با دروغ ونيرنگ وشكنجه شروع شده وامروزه مي بينيم كه بعد از ٢٨سال از اعدام زندانيان سياسي ٦٧ فایل صوتی که واکنشهای گستردهای را به دنبال داشت، مربوط به دیدار آیتالله منتظری در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ با حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت)، ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان) و مصطفی پورمحمدی (نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین) است که در آن جلسه، آقای منتظری به این افراد درباره قضاوت تاریخ در مورد این اعدامها و خلاف شرع بودن آن هشدار داده است.
آقای منتظری، که در آن زمان قائم مقام رهبر ایران بود، در مورد اعدامهای سال ۱۳۶۷ میگوید: “بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم میکند به دست شما انجام شده و [نام] شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند.”
وامروزه مي بينيم كه صدا وسينماء جمهوري اسلامي كه زير نظر آيت الله علي خامنه ايي واطلاعات وسپاه پاسداران با درست كردن كليپ هاي در فضاي مجازي نسبت به اعدام كردن جوانان اهل سنت وزنده ياد شهرام احمدي ومنتشر نمودن چنين كليپ هاي كه خلاف مقررات بين الملي وآن هم در زير سايه ي فشار وشكنجه هاي فجيع درست كرده اند وميگويند شهرام احمدي كيست؟
اما من بايد از شما دست اندكاران نظام اسلامي بپرسم كه شما ها كي هستيد؟آيا از خود پرسيديدتا بحال وپرونده اختلاس ودزدي وچپاول كردن ها واعدام هاي بيشمار وقتل هاي زنجيره ايي و انجام دادن كارهاي تروريستي در منطقه و يا فيش هاي حقوقي خود را نگاهي انداخته ايد از آيت الله علي خامنه ايي گرفته تا شهردار يك روستا كه فقط شغل شما دزدي كردن از ملت شريف ايران مي باشد.
آيا به كشتار بي رحمانه ملت ايران درسال٨٨ وشكنجه گاه هاي فجيع خود از زندانهاي كه امروزه در حال فاش شدن هستند واز جنايتها وشكنجه ها بحث وصحبتي ميشود؟ آيا نگاهي انداخته ايد به كارنامه ٤٠ساله خود كه جز نفرت وعقب افتادگي ايران عزيز درجهان چيزي به ارمغان نياورده ايد جز به راه انداختن جنگ فرقه ايي وده ها مصيبت ديگر چيزي ثمره اين انقلاب كه از مردم بود وشماها آن رابه ديكتاتوري ولايت فقيه تبديل كرديد
آن وقت فيلم منتشر مي كنيد در پرو گرام ها وحتي افرادهاي چه بصورت خانم وچه آقا در دنياي مجازي جهت بد نام كردن شهداي دوشنبه سياه استخدام كرده ايد جهت بدنام كردن آنها اما شما ها نمي توانيد ونخواهيد توانست بلكه آنها نام ويادشان در تاريخ جاودانه مي ماند اما شماها چه ،همانطور كه پيش تر فرمودم آيت الله منتظري كه ازشما ها به عنوان جنايتكاران تاريخ ياد مي كند .
شهرام احمدي صراحتاً با زبان فصيح وساده مي گفت:آرزو دارم که مثل یک انسان، مثل یک متهم، در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوم، وکیلم را دیده باشم، او پروندهام را خوانده باشد، شکنجهگرم کنار قاضی نایستاده باشد، قاضی خشمگین نباشد، قاضی نگوید یا از مملکت شیعه میروید، یا میمیرید، دادگاه از پنج دقیقه بیشتر باشد و من اجازه صحبت کردن داشته باشم
داستان او اما تلختر هم میشود. کاش میتوانستيم خودمان را تسکین مي داديم که مرگ او موجب رویشی میشود.كه اينطور هم شد.
اما چنین نیست. همانطور كه شهرام گفته بود كه من مردان بیصورتی را تصور میکنم که در پشت درهای بسته، روی مبلهای بزرگ، دور یک میز، در یک جلسه نشستهاند و فکر میکنند با کشتن من و امثال من میتوانند جامعه را مشتنج و راه خود را به قدرت باز کنند. میخواهند جنگ مذهبی راه بیندازند و همزیستی و مدارای دینی را که مدتهاست در کردستان پذیرفته شده از بین ببرند. نمیدانم، شاید فکر میکنند به خدا هم نزدیکتر میشوند. نمیتوانید تصور کنید که چقدر کامم تلخ میشود، زمانی که فکر میکنم قتل من به دست این افراد، نه به صلح و نه به مجازات آنها منجر میشود، بلکه از بد حادثه راه را برای نفرت بیشتر باز میکند.
اگر این رویا متحقق شود، در آنجا خواهم گفت
– آقای قاضی، من عضو هیچ گروهی نبودهام و هیچ خشونتی در هیچ سطحی از من سر نزده است. من در زندگی خطاهای زیادی مرتکب شدهام، اما مجازات هیچکدامشان به موجب هیچ قانونی مرگ نیست، مگر قانون آنان که میگویند یا با ما، یا بر دار.
– آقای قاضی، زمانی که در بازداشتگاه سپاه بودم، کسی که پایش را روی زخمهایم فشار میداد، از من میخواست که به سناریویی که ساخته بود اعتراف کنم. وقتی به اطلاعات رفتم، آنها داستان سپاه را نپسندیدند. با ریتم شلاق بازجو، ریتم زمان به هم ریخت، سوار بر بدن از هم پاشیده من شدیم و به گذشته رفتیم و او داستانش را روی ورقهای با چشمبند انگشتخورده من، از نو نوشت. آقای قاضی، این سرگذشت من نیست، داستانی است که آن مردان خشمگین سرائیدهاند، دست خود را به خون بیگناه آلوده نکنید.
– آقای قاضی، حتی اگر دوست دارید این داستان را باور کنید، بدانید من بنا بر قوانینی به اعدام محکوم شدهام که امروز دیگر تغییر کردهاند. من با خدا و پیامبرش نجنگیدهام، اما اگر هم همه اینها واقعیت میداشتند، بنا بر قوانین جدید و با توجه به ماده ۱۱ قانون مجازات اسلامی، من باید دو سال پیش، در یکی از روزهای اردیبهشت ۱۳۹۳ از زندان آزاد میشدم.
– آقای قاضی، سالها بعد از بازداشتم و زمانی که اولین خبرها به دستم رسید، متوجه شدم بعضی از رسانههای امنیتی که به طور تخصصی برای شانتاژ اخبار این پرونده تاسیس شدهاند، اتهاماتی را به من نسبت دادهاند، که وقوعشان مطابق اخبار همان رسانهها ماهها و بلکه سالها پس از بازداشت من بوده است. آقای قاضی، من در زندان به متون حقوقی دسترسی ندارم، اما فکر میکنم به طور معمول در شرایطی که متهم به سبب دخالت قدرتهای خارج از دستگاه قضا، در معرض پیشداوری یا بیعدالتی قرار میگیرد، نهادهای نگهبان عدالت و بیطرفی دستگاه قضائی، تمهیداتی را برای در امان ماندن متهم تدارک میبینند. آقای قاضی، دقت کنید، رسانههای امنیتی اتهاماتی را به من نسبت دادهاند که هنگام وقوعشان من در انفرادی نگهداری میشدم.
– آقای قاضی، حدس میزنم که اگر پیش قاضیای که حکم اعدام من را صادر کرده و علیرغم مقاومت دیوان عالی کشور و دو بار نقض حکم، بر اعدام اصرار ورزیده است بروید و به او بگویید
۱. به نظر میرسد اعتقادات دینی شما در جریان دادگاه بیتاثیر نبوده است و قرائنی وجود دارد که در هنگام صدور حکم بغض مذهبی داشتهاید،
۲. تقریبا تمام متهمانی که شهادتی از آنها منتشر شده به این نکته اشاره کردهاند که شما آنها را کافر خطاب میکردید،
۳. از ارائه پرونده به وکلا جلوگیری کردهاید، اجازه دفاع ندادهاید و افرادی را که بسیاری از آنها تا پیش از بازداشت یکدیگر را نمیشناختهاند در یک پرونده و با یک اتهام محاکمه و برای همه آنها یک رای صادر کردهاید،
ممکن است سرش را بالا بگیرد و محکم بگوید که حکم را نه با توجه به قانون و عدالت بلکه با انگیزههای مذهبی – و به گمان من با قرائتی بیاندازه خشن از دین – صادر کرده است.
– آقای قاضی، دیگر زندانیهایی که پیش از این اعدام شدهاند و برادر من هم یکی از آنها بوده است، در شبهای پیش از اعدام در یک فرصت استثنائی فیلمی پر کردهاند و تک تک آنها در فیلمهایشان گفتهاند که دست به خشونت نزدهاند، شکنجه شدهاند و بیگناه کشته خواهند شد. آقای قاضی، آیا راستگوتر از کسی که فاصلهاش با طناب دار چند ساعت است خواهید یافت؟.
اما افسوس صد افسوس كه اين دل نوشته هاي شهيد شهرام احمدي دل كسي را نلرزاند چرا كه وجدان ها خاموش شده است. ومتاسفانه
و طبق گزارش خبرگزاري هرانا در روز دوشنبه یازدهم مردادماه با یورش بی سابقه گارد سیاهپوش زندان رجایی شهر کرج ۳۷ زندانی سنی مذهب محکوم به اعدام با دستبند،پابند و چشم بند تحت تدابیر شدید امنیتی به سلولهای انفرادی منتقل و روز بعد دستکم ۲۰ تن از آنان اعدام شدند. با گذشت زمان جزییات بیشتری از وقایع “دوشنبه سیاه” زندان رجایی شهر بدست می آید، شرح رویدادهای این روز را به روایت منابع دست اول در ادامه بخوانید.
به وکیل شهرام احمدی، زندانی سنی مذهب زندان رجایی شهر اطلاع داده شده بود كه دیوان عالی کشور اعاده دادرسی وی را رد کرده است.
با توجه به این موضوع قابلیت اجرای حکم اعدام آقای احمدی بیش از پیش جدی بود.
رد اعاده دادرسی این زندانی که از سال ۸۸ در زندان های مختلف به سر برده بود در حالی صورت گرفته بود که وکیل وی با استناد به اینکه “شهرام احمدی” مرتکب عمل خشونت آمیزی نشده و عضویت در هیچ گروه مخالف نظامی را نپذیرفته این حکم را به چالش کشیده بود.
وکیل وی در متن درخواست اعاده دادرسی گفته بود موکل به جهت عدم استفاده از خشونت مشمول ماده ۲۷۸ و ۲۸۸ قانون مجازات اسلامی و بالطبع حکم اعدام نمی شود.
وکیل آقای احمدی معتقد است حتی با فرض پذیرش عضویت موکلش در یک گروه مخالف نظام حداکثر حکم صادره بر اساس ماده ۲۸۸ برای او پنج سال حبس تعزیری خواهد بود و نه حکم اعدام.
وکیل شهرام احمدی توضیح می دهد که موکلش صرفا بعنوان راننده افرادی را که نمی شناخته با دریافت کرایه به محلی منتقل کرده است و بصورت تصادفی و ناخواسته به این پرونده وارد شده است.
این حقوقدان در مرحله دفاع عنوان می کند موکلش در زمان بازداشت در اداره اطلاعات علاوه بر اینکه زخمی بوده است تحت شکنجه روحی و جسمی برای اقرار به مطالب غیرواقع قرار گرفته است از اینرو اعترافات وی بر علیه خودش که مهمترین ادله منجر به محکومیت است اساسا فاقد اعتبار قانونی است.
محکومیت آقای شهرام احمدی بر اساس تعریف محاربه در قانون قدیم مجازات اسلامی بوده و بصورت ناعادلانه ای قانون جدید مجازات اسلامی که موضوع عمل خشونت بار در آن اهمیت دارد و میتواند به اعاده دادرسی وی کمک شایانی کند از سوی نهاد قضایی در نظر گرفته نمی شود.
لازم به یادآوری است شهرام احمدی در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ در شهر سنندج هنگام بازگشت از مسجد بدون هشدار ماموران امنیتی از پشت مورد اصابت چند گلوله قرارگرفت و ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ ﺑﺎ شکستن بینی اش با مشت و لگد وی را دستگیر کردند. شهرام احمدی ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ آمد متوجه شد ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻌﺎﻟﺞ ﯾﮏ ﮐﻠﯿﻪ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﻩﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ است. ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﻣﺎﻩﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻝﻫﺎی ﺍﻧﻔﺮﺍﺩی ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ در شهرهای ﺳﻨﻨﺪﺝ ﻭ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺗﺤﺖ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺎﺯﺟﻮیی ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ.
در همان سال دستگیری، برادر کوچک وی بهرام احمدی نیز در سنندج بازداشت شد. برادر وی در زمان بازداشت کمتر از ۱۸ سال سن داشت.
در تاریخ ۷ دی ماه ۱۳۹۰ برادر کوچک وی بهرام احمدی در زندان قزلحصار کرج به همراه ۵ زندانی سنی مذهب دیگر اعدام شد.
در روز ۱۱ مهرماه ۱۳۹۱ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﻼﺗﻜﻠﻴﻔﯽ، این زندانی ﺩﺭ ﺷﻌﺒﻪ ٢٨ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﻪ توسط ﻗﺎﺿﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻘﻴﺴﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫی ۵ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍی ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻓﺎﻉ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻣﺤﺎﺭﺑﻪ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﺷﺪ .
در اریبهشت ماه ۱۳۹۲ ﺣﻜﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻭﮐﯿﻞ ﺗﺴﺨﯿﺮﯼ این زندانی ﺍﺑﻼﻍ و در تاریخ ۱۲ تیرماه همان سال این پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد.
در همان روز ۱۲ تیر ماه، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ شهرام احمدی ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺁﺳﻴﺐ ﺟﺴمی ﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺍﻭ ﺿﺮﺑﻪ ﻣﻐﺰﯼ ﺷﺪﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺧﺒﺮ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺳﺎﻟﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﭘﺴﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩ ﺣﺎﻝ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺣﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺣﺎﻓﻈﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﺑﺪﻧﺶ ﻓﻠﺞ ﺷﺪ. ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﮑﻠﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ .
پرونده این زندانی در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۹۲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﻘﺾ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﻮﺍﻥ ﻋﺎﻟﯽ ﮐﺸﻮﺭ، ﺑﻪ ﺷﻌﺒﻪ ۲۷ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻋﻮﺩﺕ داده شد.
آقای احمدی در هفدهم مهرماه ۱۳۹۲ ﺍﺯ ﺭﺟﺎﯾﯽﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺳﻠﻮﻝﻫﺎﯼ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ بند۲۴۰ زندان ﺍﻭﯾﻦ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﯽﺧﺒﺮﯼ ﻃﯽ ﯾﮏ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﺵ اعلام کرد ﺩﺭ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽﺑﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻭﻋﺪﻩ ﻏﺬﺍ دریافت می کند. ﻭﯼ در ادامه صحبت هایش در تماس با خانواده ﮔﻔﺖ، “ﻫﺮ ﺻﺒﺢ آنها را برای اجرای حکم می برند…” که ﺑﺎﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺗﻠﻔﻦ وی ﺗﻮﺳﻂ پرسنل ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ.
این زندانی سنی مذهب در تاریخ ۳۰ آبان همان سال در پی یک اعتصاب غذا به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد.
در تاریخ ۱۳ دیماه ۱۳۹۲ تنها کلیه شهرام احمدی دچار عفونت شد و این عفونت و عدم رسیدگی پزشکی وی را دچار مشکلات حاد جسمی کرد.
خبرگزاری هرانا در تاریخ هشتم بهمن سال ۹۲ گزاش داد آقای داوری سربازجوی وزارت اطلاعات به همراه ۳ نفر دیگر به بند ۳۵۰ رفته و شهرام احمدی و دیگر زندانیان سنی مذهب محکوم به اعدام را در اتاق های جداگانه تهدید به اجرای حکم کرده ند.
در تاریخ ۲۴ اسفند ۹۲ این زندانی دچار خونریزی کلیه شد ولی برای درمانش هیچ اقدامی صورت نگرفت. در پی این خونریزی و وخامت وضعیت جسمی روز بعد به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل شد.
شهرام احمدی بار دیگر در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ به زندان رجاییشهر منتقل شد.
تعدادی از ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻨﺪ ۱۲ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽﺷﻬﺮ ﮐﺮﺝ از جمله ﺷﺎﻫﺮﺥ ﺯﻣﺎﻧﯽ، ﺳﻌﯿﺪ ﻣﺎﺳﻮﺭﯼ، ﺻﺎﻟﺢ ﮐﻬﻨﺪﻝ، ﺍﻓﺸﯿﻦ ﺣﯿﺮﺗﯿﺎﻥ، ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻨﺎﺯﺍﺩﻩ ﺍﻣﯿﺮﺧﯿﺰﯼ، ﻣﯿﺜﺎﻕ ﯾﺰﺩﺍﻥﻧﮋﺍﺩ ﻭ ﺣﻤﯿﺪﺭﺿﺎ ﺑﺮﻫﺎﻧﯽ، در پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ﻃﯽ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﻟﻐﻮ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ این زندانی سنی مذهب ﺷﺪﻧﺪ.
شهرام احمدی در روز پانزدهم اردیبهشت ۹۳ برای اعزام به دادگاه فراخوانده شد اما به دلیل خودداری از پوشیدن لباس زندان وی را به دادگاه اعزام نکردند.
از شهریور ماه تا آذر سال ۹۳ این زندانی از ملاقات حضوری و تماس تلفنی محروم بود.
دیوان عالی کشور در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ حکم اعدام این زندانی را نقض و به شبه ۲۸ دادگاه انقلاب بازگرداند. اما در تاریخ دهم مهرماه همین سال، قاضی مقیسه بار دیگر برای وی حکم اعدام صادر کرد.
نهایتا دیوان عالی کشور در تاریخ ۴ آبان ۹۴ حکم اعدام شهرام احمدی را تایید و به اجرای احکام زندان اوین ارسال کرد.
شایان ذکر است، دبیرکل کل سازمان ملل آقای بانکی مون در گزارشی در اواخر سال ۹۴ ضمن انتقاد از اعدامها در ایران به پرونده شهرام احمدی بعنوان یکی از موارد پرابهام قضائی در ایران نیز اشاره کرد.
لازم به یادآوری است که این زندانی سنی مذهب با استفاده از ماده ۱۸۳ محاربه به اعدام محکوم شد که این ماده در حال حاضر حذف شده و حکم اعدام وی بایستی لغو مي گرديد.
نهادهای امنیتی و قضائی شهرام احمدی را متهم به سلفی گری و ارتباط با گروههای مسلح تندرو و مشارکت در عملیات مسلحانه کرده اند با اینحال آقای احمدی بارها با انتشار نامه هایی از زندان این اتهامات را ساختگی دانسته و تنها جرم خود را تبلیغ مذهب خود عنوان کرده است.
در پي اعدام جمعی دستکم ۲۰ زندانی سنیمذهب در زندان رجایی شهر کرج، سازمان ملل، اتحادیه اروپا، دولتهای آلمان و فرانسه ازجمله سازمانها و دولتهای خارجی بودند که این اقدام دولت ایران را محکوم کرده و مورد انتقاد قرار دادند. زید رعدالحسین کمیسرارشد حقوق بشر این اقدام را «بیعدالتی محض» در ایران خواند.
اما متاسفانه همان كساني كه از سوي آيت الله منتظري جنايتكاران تاريخ نام برد براستي ثابت كردن جناياتي ديگر از جنايت هاي خود را در پرونده خود ثبت كردند وبه اميد روزگاري كه اين پرونده بارديگربازگشايي شود ونسبت به تمام كارهايي كه انجام داده اند اعتراف كنند وبه سزاي كردار واعمال خود توسط خانواده هاي داغ ديده برسند وجوابگو مردم ايران باشند.
احسان فتاحي
٢٤مرداد١٣٩٥