“سامان دهي” كودكان كار با تراشيدن موي سر آنان آغاز شد!
بە گزارش جمعیت حقوق بشر کوردستان، سازمان بهزیستی با همراهی شهرداری، نیروی انتظامی و دادگستری کرماشان در جریان طرح ساماندهی کودکان کار، در اقدامي پيشگيرانه جهت منع دستفروشي، آنان را جمع آوري و موهاي سرشان را تراشيد!
به نقل از خبرگزاری باختر ، در روزهای پایانی هفته گذشته “مأموران آمدند بچهها را گرفتند و بردند و سر همه را تراشیدند که دیگر سر چهار راهها کاسبی نکنند”.
عوامل وادارنده و تاثير گذار در کار کودکان:
وجود كودكان كار را ميتوان از اثرات جانبي و مستقيم حكومت هاي ناكارآمد و جامعه ي بي بهره ازرفاه اجتماعي و در نتيجه عدم تكامل فرهنگي ، دانست. در چنين جامعه اي فقر، مادر همه ي مشكلات است و بهمراه ديگر مؤلفه هاي همسان همچون نظام آموزش و البته حكومتي ناكارآمد ، پيامدهايي چون آموزش ضعيف و بيكاري وضعيت معيشتي دشواري را براي خانواده ها رقم مي زند. خصوصا تبعيضات حكومتي اعمال شده در شرق كوردستان و تقسيمات ناعادلانه درآمد سرانه ، عرصه را به جان خانواده ها چنان تنگ نموده كه ناچار به بهره كشي از حداقل هاي خود و چه بسا فرزندان دلبندشان شده اند.
اين گونه ساماندهي كودكان كار با ٧-٨ سال سن نه تنها پاك كردن صورت مساله و رهاكردن اصل قضيه است بلكه با ايجاد رعب و وحشت در این کودکان با جمع آوري يا بعبارتي دستگیري آنان و تراشيدن موهايشان ابتدايي ترين حقوق آنان بعنوان يك كودك ناديده گرفته شده است. بنابر ماده 32 پیمان جهانی حقوق کودک : “کودک باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت او را تهدید میکند حمایت شود و دولتها باید حداقل سن کار و شرایط کار کودکان را مشخص کنند”.
در ماده 26 این پیمان نیز آمده است که “هر کودکی حق دارد از خدمات تامین اجتماعی شامل بیمه اجتماعی برخوردار شود ” و ماده 27 آن تاکید میکند که “کودکان باید از سطح زندگی که تامین کننده رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی آنها است، برخوردار شوند.”
پیمان جهانی حقوق کودک، یک پیماننامه بین المللی است که برای دفاع و حمایت ازحقوق کودکان تهیه شده است، این پیمان که پس از 10 سال مذاكره میان کشورهای عضو سازمان ملل در سال 1989 میلادی تدوین شده و در سال 1990 به اجرا درآمد؛ به طور کلی بر چهار محور بقا، رشد، حمایت و مشارکت ، در ارتباط با کودکان قرار دارد.
کودکان کاری که به منظور کسب درآمد به فعالیتهای تولیدی، خدماتی یا مشاغل کاذب روی میآورند، از بسیاری از حقوق اولیه انسانی، حق آموزش و تحصیل باز میمانند، سلامت جسمی و روانی این کودکان به شدت در معرض انواع آسیبها و خشونتهای جسمی و حتی جنسی قرار میگیرد و در آینده با افسردگی، سوء تغذیه و انواع بیماریهای روحی و جسمی مواجه میشوند.
كودكي كه بجاي آموزش و بازي و فعاليت هاي مختص كودكان ، بسيار زودتر از موعد درگير دغدغه هاي اقتصادي و اجتماعي مي شود، بزرگ نمي شود بلكه “از دست مي رود” ؛ و در آينده نمي تواند فردي مفيد در جامعه، پدر و مادري لايق و برخوردار از شخصيتي سالم به لحاظ روانشناسي داشته باشد، چرا كه فشارهاي غيرقابل قياس با درجه توان و تصور كودك اثرات بسيار زيانباري خواهد داشت.
با وجود اينكه در سال 1373، دولت ایران پیمان نامه جهانی حقوق کودک را امضا کرد و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابانی را به صراحت پذیرفت، اما با گذشت سالها هنوز كودكان كار به رسمیت شناخته نشدهاند، دلیل این ادعا نیز نبود آمار دقیق از این کودکان در کشور است. اگرچه مهمترین وظیفه دولت در این خصوص ایجاد حق هویت برای کودکان، صدور کارت شناسایی و اجازه تحصیل در مدارس است، اما در عمل جز سیاستهای نافرجام ضربتی و سرکوبی گام دیگری برداشته نشده است.