نسان نودینیان اوضاع سياسي در عراق

 

نسان نودینیان

اوضاع سياسي در عراق

دو سال قبل با شروع انقلابات در مصر و تونس و سرنگوني ديكتاتورها در اين كشورها مدياي غرب اين تحولات را “بهار عربي” نام گذاري كردند. اكنون كه سير رو به تحول در دنياي عرب رو به افزايش است و هر روز در گوشه اي از اين مناطق از شاخ افريقا گرفته تا كشورهاي خاورميانه تحولات سياسي در جريان است، ميگويند كه “بهار عربي” جاي خود را به “زمستان عربي” داده است. خارج از دلايل اين نامگذاري كه اساسا بر سلطه اسلامگرايي و گستردگي حوزه نفوذ و فعاليتهاي اسلامگرايان از از مالي گرفته تا يمن و نقاط ديگر در كشورهاي خاورميانه و شاخ افريقا متكي است، تحولات خاورميانه و دنياي عرب نيز در شرايط كنوني فاكتورهاي مهمي در سير تحولات كنوني است. در اين نوشته به مساله تحولات و جبهه ها و جناحهاي درگير چند ماه گذشته در عراق خواهم پرداخت.

اوضاع سياسي در عراق با شروع “بهار عربي” دستخوش تحولات جدي شد. اگر چه اعتراضات از همان سال ٢٠١١ همزمان با انقلابات تونس و مصر توده اي و گسترده نبودند، با اين وجود در بغداد و بصره و تعدادي از شهرهاي ديگر از جمله در شهرهاي شمالي عراق ـ كردستان ـ ما شاهد تظاهرات هاي خياباني بوديم. اين تظاهراتها با خواست بيمه بيكاري، امنيت و تامين معيشت و سپس در كردستان عراق عليه فساد و گنديدگي دستگاه حاكم ـ حكومت اقليم ـ در سال ٢٠١٢ در ميدان مركزي شهر سليمانيه به مدت طولاني ادامه داشت.

با شروع اعتراضات در بغداد و ساير شهرها از جمله بصره باندهاي اسلامي بويژه به رهبري مقتدا صدر نيز دست به تظاهراتهاي خياباني زدند، تظاهرات باندهاي اسلامي مقتدا صدر فشار بر نوري مالكي و “پارلمان” او را بيشتر كرد. در تيرماه سال ١٣٩١ با به بن بست رسيدن مذاكرات مسعود بارزاني با نوري مالكي، فشار از دوجناح بارزاني ـ مقتدا صدر بر روي مالكي بيشتر شد. اينها خواستار سلب اعتماد از مالكي بودند. سلب اعتماد از مالكي بعد از مدتي فروكش كرد. با ميانجگيري جمهوري اسلامي و شخص خامنه اي اين فشارها از جانب مقتدا صدر كمتر و كمتر شد.

در ماه هاي اواخر سال ٢٠١٢ نوري مالكي با نقشه هاي از قبل تدارك ديده شده و با بسيج و آماده كردن تعداد زيادي از فرماندهان ارتش در رده هاي بالا و با تجارب سركوب هاي خونين در دوره صدام حسين، ملزومات مستقر كردن لشكري از گردانهاي نظامي را به اسم “سپاه دجله” را فراهم و در مناطق نزديك به شهر كركوك ـ طوز خورماتو ـ مستقر كرد. استقرار “سپاه دجله” همزمان بود با تحولات سريعي كه در مناطق كردستان سوريه و تركيه بوجود آمده بود. نيروهاي ارتش سوريه در يك اقدام سريع بخش اعظم نيروهايشان را از شهرهاي كردستان تركيه به شهرهاي “حلب” و اطراف “دمشق” اعزام كردند و عملا نيروهاي احزاب كرد “اتحاد دمكراتيك كردستان سوريه” و نيروهاي حزب كارگران كردستان (پ. ك. ك) در تعدادي از شهرهاي كردستان تركيه مستقر شدند. در واکنش به این جابجایی ارتش سوریه از طریق زمین و هوا به این منطقه و به نیروهای پ. ک. ک حمله کرد که منجر به کشته شدن تعدادی از مردم و نیروهای دو طرف شد. در داخل كردستان عراق نيروهاي مسعود بارزاني كه استقرار و اعزام “سپاه دجله” را خطري جدي براي خود و امنيت شان در كردستان عراق ميديدند، در مقابل نيروهاي دولت مركزي سنگر بندي و عملا جبهه جنگ و درگيري در اين مناطق را ايجاد كردند. در شهر «طوز خورماتو» هم درگيري نظامي ايجاد شد. اما احزاب كردي در كردستان عراق ـ حكومت منطقه اي كردستان ـ به استقرار نيروهاي پ. ك. ك و حزب پارتي دمكرات روي خوش نشان ندادند و عملا در كنار دولت تركيه قرار گرفتند.
اين تحولات به مدت چند ماه مرتب در حال تغيير و با هر اقدام و رايزاني مسعود بارزاني با مقامات دولت تركيه از جمله مذاكرات مسعود بارزاني با احمد داود اوغلو وزير امور خارجه تركيه درارتباط با تحولات منطقه و همكاريهاي دو جانبه باهم و سفرهاي مسعود بارزاني به امريكا و حمايتهاي ضمني امريكا از حكومت اقليم كردستان (ائتلافی که در سال ٢٠٠٧ در قالب توافقنامه استراتژیک بین دو حزب به صورت رسمی پذیرفته شد و به منظور تشکیل حکومت مشترک به امضای طالبانی و بارزانی رسید و براساس آن حکومت اقلیم کردستان هر دو سال یک بار به ریاست یکی از اعضای دو حزب تشکیل می‌شود.) و همچنين اقدامات تحريك كننده دولت نوري مالكي در شهرهاي شمالي و تقويت سپاه دجله بعنوان اهرم فشار جدي به احزاب كرد و حكومت “هه ريم” و دولت تركيه، بر ميزان نظامي كردن و فضاي جنگي در اين مناطق افزود. چالشهاي اصلي بر سر قدرت و تقسيم اقتصاد و بودجه و عدم جوابگويي به ماده ١٤٠ در مورد كركوك و تعريف اختيارات دولت مركزي، ارتش و نيروهاي مسلح هه ريم كردستان كماكان مساله اي حل نشده و بي جواب باقي ماند. اين چالش هنوز در شكل نسبتا حاد ادامه دارد و به فضاي سياسي در كردستان عراق و شهرهاي اصلي تر آن از جمله كركوك سايه انداخته است.

جرقه نا آراميها سه هفته گذشته با حمله نيروهاي نظامي تحت فرماندهي نوري المالكي به واحد گارد رافع العيساوي وزير دارايي از ائتلاف العراقيه زده شد كه با واكنش مخالفين سياسي نوري مالكي در شهر رماديه (استان الانبار) با برپايي تظاهراتهاي گسترده همراه بود و دامنه آن به شهرهاي موصل، صلاح الدين (تكريت)، كركوك و دياله كشيده شد. در ٢٣ دي ماه حامیان نوری المالکی در شهرهاي نجف و هم چنین شهر بصره در جنوب عراق، به خیابان ها آمده از مقامات عراق خواستند تا در مقابل درخواست‎های مطرح شده مبنی بر تغییر قوانین ضدترور در این کشور، پایداری کند. آن‎ها همچنین درخواست معترضان برای لغو قانونی که از به قدرت رسیدن مقامات حزب بعث جلوگیری می‎کند را مورد انتقاد قرار دادند.

عراق عملا از تاریخ ۲۳ دسامبر سال ۲۰۱۲ میلادی صحنه تظاهرات ضد دولتی و تظاهراتی در حمایت از دولت این کشور است. در راس ائتلاف العراقيه علاوي قرار گرفته كه در انتخابات دوره گذشته از راي بالايي برخوردار بود. در ارتباط با ناآراميهايي كه در ماه هاي آذر و دي ماه سال ١٣٩١ در شهرهاي غربي ايجاد شده بود، بيانيه العراقيه كه توسط سلمان الحميلي رئدس فراكسيون پارلماني العراقيه در يك كنفرانس مطبوعاتي قرائت شد، سياست نوري المالكي عليه رقبايش را محكوم كرد. این بیانیه اعلام كرد: “اوضاع كنوني سريالي از بحرانها است كه از جانب نوري مالكي ايجاد ميشود تا روي شكست در خدمات رساني و فساد مالي و اداري و امنيتي سرپوش بگذارد.” در اين بيانيه همچنين حادثه دستگيري افراد گارد رافع العيساوي را تاكيد بر “يك سياست اشتباه تكروانه دانسته شد كه رئيس دولت و ارگانهاي امنيتي تحت امر مالكي انجام ميدهند، امري كه تهديد واقعي براي كشور و بافت اجتماعي عراق را تشكيل ميدهد”. با انتشار اين بيانيه عملا ائتلاف العراقيه موضع جديد خود در مقابل جبهه مالكي را روشن كرد. رئيس جمهور عراق عزت ابراهيم، معاون صدام حسین رئیس جمهور پیشین عراق پس از مدتها بر صفحه تلویزیون ظاهر و با تظاهراتی که در مناطق سنی نشین غرب عراق علیه نوری مالکی نخست وزیر این کشور راه افتاده است اعلام همبستگی کرد. او همچنین گفت که به عراق بازگشته و این پیام را از استان بابل در مرکز عراق می فرستد». ورود اينها به سياست در عراق هر چند جديد نيست اما در شرايط كنوني به صف بنديهاي ائتلافهاي تاكنوني ميفزايد و البته جامعه و جنبش آزاديخواهي و انقلابي را با مشكلات جدي تري مواجه خواهد كرد.

در دو ماهه گذشته بر ميزان انفجار و عملياتهاي انتحاري افزوده شده است. ٤بهمن ماه در آخرين عملياتهاي انتحاري در يك مسجد شيعيان در شهر «طوز خورماتو» ٢١ نفر كشته شده اند و در ساير عملياتهاي انتحاري ٣بهمن ماه بيش از ١٨نفر در بغداد و اطراف اين شهر كشته شده اند.
مساله قدرت حكومتي و سياسي در عراق هنوز باز است. رويدادهاي سوريه و يكسره نشدن مساله سرنگوني بشار اسد و دخالتهاي جمهوري اسلامي در عراق و سوريه بر وخامت اوضاع سياسي افزوده است. نوري مالكي سناريوي فوري تحكيم پايه ها حكومتي در حمايت اسلام سياسي و جمهوري اسلامي را در دست انجام دارد. اين سناريو با توجه به فاكتورهاي بالا و موج نا آراميها، و با توجه به سراشيبي سناريوي سرنگوني بشار اسد، كارآيي چندان و استراتژيكي براي نوري مالكي در بر نخواهد داشت. اوضاع سياسي در عراق نا متعين است. دخالت امريكا و قدرتهاي منطقه اي ائتلاف امريكا و سرنوشت سرمايه گذاريها توسط كنسرنها و شركتهاي متعدد از امريكا، چين و ژاپن و كره جنوبي و ايران و تركيه هنوز در صحنه اقتصادي ـ سياسي و با قدرت عمل، اعمال ميشود. عراق كشوري با سناريوهايي متفاوت در چنگال سرمايه جهاني و قدرت هاي منطقه اي است. بيرون آوردن اين اوضاع از حالت غير متعارف و پيچيده كنوني كار ساده و راحتي نيست.

فاكتور مهم در اين شرايط نارضايتي توده هاي مردم از اوضاع كنوني است. اعتراض به اوضاع نابسامان اقتصادي، عدم امنيت در شهرهاي عراق در بغداد، بصره، سليمانيه و تعداد بيشتري از شهرها در اشكال تظاهراتهاي خياباني اما مقطعي وجود داشته است. جبهه هاي نبرد سياسي مردم و كارگران بسيار دشوار و با موانع جدي در راه ايجاد صف مستقل خود براي برپايي تظاهرات و اعتراضات توده اي با شعار و مطالبات فوري، روبرو است. عدم امنيت اجتماعي و عملياتهاي انتحاري خود عامل و فاكتور جدي هستند. دسته بنديهاي قومي ـ مذهبي، حضور وسيع باندهاي اسلامي وابسته به جمهوري اسلامي و سلفي ها تحت حمايت عربستان سعودي در مكانيسم و روابط سالم سياسي توده هاي مردم براي ايجاد تشكلهاي توده اي قدرتمند نقش منفي دارند.
سرنگوني بشار اسد و جمهوري اسلامي هر كدام فاكتورهاي جدي در تغيير اوضاع نابسامان و پيچيده كنوني در عراق هستند. با سرنگوني هر كدام از اينها انسانيت و دفاع از حرمت و كرامت انسانها بدور از دخالت باندهاي مافيايي از مقتدا صدر، تا نوري مالكي و ائتلاف العراقيه علاوي و نيروها و ژنرالهاي جلاد و مافيايي بعثي ها، راحت تر خواهد شد. سرنگوني بشار اسد و جمهوري اسلامي با خود تعداد از نيروهاي باند سياهي و سناريو سياهي كنوني در عراق را تضعيف و تعدادي از آنها را به حاشيه خواهد راند.

«فجایع مختلف و عواقب آنها که مردمان را تحقیر میکنند میتوانند به عنوان نشانه هایی باشند که انسان را به «تفکر درباره فاجعه» ترغیب میکنند، همانطور که امانوئل کانت درکتاب « پایان هر چیز» مینویسد :« نشانه های اعلان کننده آخرین روز (…) همه از نوع رعب آورند. بعضی آن را در پیروزی بی عدالتی میبینند، در سرکوب فقرا (…) برخی آنها را در تغییرات ناگهانی طبیعت، مثل زلزله ها، سیل ها، ستارگان دنباله دار یا شهاب ها میبینند». بنابر این میتوانیم در نظر بگیریم که نام دیگر فاجعه، بروز یک “قدرت جمعی انقلابی” باشد.
نوشته Evelyne Pieiller ـ آيا آينده، آينده اي ـ دارد. از لوموند ديپلوماتيك.

٢٣ ژانويه ٢٠١٣
٤بهمن ١٣٩١