ناصر اصغری رژیم اسلامی در مخمصه و بن بست

رژیم اسلامی در مخمصه و بن بست

ناصر اصغری
جمهوری اسلامی برای خلاصی از مخمصه فروپاشی اقتصادی خود به دست و پا افتاده است. سایت دولتی “مهر” از “جلسات شبانه دولت و مجلس برای ساماندهی فوری معیشت دهک‌های پایین” خبر میدهد. همه لایه ها و باند و جناحهای ریز و درشت و پیش و پشت صحنه رژیم، همچنین بر این نكته نیز همنظرند كه طرح حذف سوبسیدهای احمدی نژاد ناموفق بوده و سعی می كنند كه كاسه كوزه های درماندگی رژیم در روبرو شدن با بحرانی كه گریبانش را گرفته است، بر سر این طرح بشكنند.
سعید لیلاز، كه یكی از اقتصاددانان منتقد نحوه اجرای طرح احمدی نژاد در حذف سوبسیدها است، می گوید: “حداقل ٥٠ درصد از ظرفیت صنایع ایران بلااستفاده مانده است. تعداد زیادی از واحدهای صنعتی به خصوص واحدهای صنعتی کوچک که بنیه مالی ضعیفی دارند، در آستانه نابودی و تعطیلی قرار دارند.” (اشتباه نشود، سعید لیلاز منتقد این نیست كه چرا احمدی نژاد سوبسیدها را حذف می كند و همان نان خشك و خالی را هم از سفره میلیونها مردم فقیر در آن جامعه از آنها دریغ می كند؛ بلكه معتقد است كه یارانه‌های پرداختی باید بالكل قطع شود. می گوید: “به جای اینکه به هر نفر ٢٦ یا ٢٧ هزار تومان یارانه بدهند، ٤٥ هزار تومان دادند.”) جنگ ما با سعید لیلاز همان جنگ ما با كل دم و دستگاه رژیم جنایت و فقر و جهل جمهوری اسلامی است. اینجا بیش از این به طرح ریاضت كشی مطلق ایشان اشاره نمی كنم.
اما از این دو خبر یك نكته را می خواهم نتیجه بگیرم. اینكه وضعیت معیشتی مردم فقیر در آن جامعه روز بروز بدتر می شود و رژیم هم هیچگونه راه حل عملی ای برایش ندارد. ٣٤ سال شب و روز وقت داشتند كه وضعیت معیشت “دهكهای پائین” جامعه را “سر و سامانی” بدهند كه نداند؛ حالا می خواهند با یك طرح ضربتی و آنهم در جلسات شبانه راه حلی برای این وضعیت زار بحرانی دست و پا كنند! این وضعیت حاصل یك دوره ٣٤ ساله ای است كه هیچگونه راه حلی ندارد. اتفاقا خود سعید لیلاز به بعضی از بن بستهای رژیم، كه ریشه سیاسی دارند، اشاره می كند. این را ما بارها گفته و توضیح داده ایم. برای كارگران اما راه حل آن است كه متحد و متشكل شوند و برای جلوگیری از تلف شدن از گرسنگی مطلق كه هر آن امكان دارد كودكان و دیگر اعضای خانواده آنها را در خود فرو ببرد، رژیم اسلامی را سرنگون كنند. راه دیگری وجود ندارد!
٢٠ ژانویه ٢٠١٣
***

اعتراضات مهمی كه می توانند جرقه اعتراضات زیر و رو كننده باشند

ناصر اصغری
بخاطر وضعیت انفجاری امروز در ایران، هر اعتراضی اهمیت سیاسی مهمی دارد. هر اعتراضی همانند اعتراض جوان تونسی به زورگوئی پلیس محله، می تواند برای انداختن آتش بر جان جمهوری اسلامی، امکانی فراهم آورد. اعتراضات كارگری اما به دلائل مختلفی كه بارها و بارها به آن اشاره كرده ایم، جایگاه خاصی دارند. جامعه چشم براه كارگران و جنبش كارگری است كه اعتراضات هماهنگ و متحدانه ای را شروع كنند تا اسكلت پوسیده و آدمكش جمهوری اسلامی را در مدت زمان بسیار كوتاهی در هم بشكند.
در زمان حاضر، كه هنوز منتظر آن اعتراضات هماهنگ و متحدانه محیطهای بزرگتر كارگری هستیم، اما اعتراضات كارگری همچنان در جریان هستند و روزانه خبر چند اعتراض كوچك و بزرگ در گوشه و كنار كشور از سد سانسور عبور كرده و به اطلاع جامعه می رسند. منتها به دلائل مختلفی، همه اعتراضات كارگری همعرض نیستند. مثلا اگر اعتراضی در یك كارخانه بزرگی مثل ایران خودرو، با تمام شعبات آن رخ بدهد، اگر اعتراضی در پالایشگاهی با چندین هزار نفر رخ بدهد، اگر اعتصابی در جائی مثل مس سرچشمه با آن همه نیروی كارش و آن اهمیتی كه در اقتصاد ایران دارد رخ بدهد، واضح است كه تأثیراتش بسیار فراتر از خود محیط كاری كه در آن اعتصاب مشخص رخ داده، خواهد بود. كوچكترین خبر اعتراضی از كارگران صنعت نفت و پتروشیمی و ایران خودرو، شاخكهای كل جامعه را حساس تر می كند. هر اعتراض این چنینی تكانی به كل جامعه می دهد و حداقل تأثیر این تكانها، عمیق تر شدن شكافهای درون صفوف رژیم و متزلزلتر كردن روحیه اوباشان و ساندیس خوران آن است.
در نتیجه تأثیر اعتراضات كارگری در محیطهای بزرگ و حیاتی تر كارگری به دلائل كاملا آشكار برای همه روشن است. منتها اعتراضات كارگری در چند محیط كار كوچكتر، كه حتی اگر به نظر كم تأثیرتر هم جلوه كنند، اگر بطور همزمان رخ بدهند، تأثیری از نوع دیگر بر جامعه دارد و حامل پیامی مهمترخواهد بود. هر مبارزه متحدی چنین است؛ اما هر آیینه كه درجه بالائی از هماهنگی و همدلی و برنامه ریزی مشترك، و طرح مطالبات مشابه بین فعالین و سازماندهندگان این اعتراضات به چشم بخورد، به كل جامعه و آن جنبشی كه مطالبات بخشی از آن مطرح شده اند، قوت قلب می دهد و راه نشان می دهد.
خبرگزاری كار جمهوری اسلامی، ایلنا، روز ١٨ دیماه ٩١ خبر داد كارگران دو كارخانه “كاغذسازی كارون” و “قند اهواز” كه شامل كارگران كارخانه “تصویه شكر اهواز” نیز بودند، صبح آن روز همزمان در مقابل استانداری خوزستان دست به تجمع اعتراضی زدند. هماهنگ كردن این چنینی اعتراضات كارگری می تواند دست كارگران بسیار بیشتر از دو كارخانه را در دست هم بگذارد و نه تنها تكانی مهم به كل جنبش كارگری بدهد، بلكه قدرت آن را دارد كه كل جامعه را نیز به حركت در بیاورد. جامعه ایران در یك حالت انفجاری قرار دارد و اعتراضاتی مثل اعتراضات فوق می توانند جرقه ای باشند بر این وضعیت.
جا دارد كه فعالین كارگری، اعتراضات امروز جنبش كارگری را، كه روزانه و در اشكال مختلفی اتفاق می افتند، به همدیگر وصل كنند و تا جائی كه امكان دارد، فراتر از كارخانه و كارگاه خود فكر كنند.
٢٠ ژانویه ٢٠١٣