مدخلی بر زندگی و آثار کارل مارکس و فردریک انگلس
دیوید ریازانف
مقدمه کارگر کمونیست:
نشریه “کارگر کمونیست” در نظر دارد از این شماره، کتاب “مدخلی بر زندگی و آثار کارل مارکس و فردریک انگلس”، (Karl Marx and Frederick Engles, An Introduction to Their Lives and Work) را برای آشنائی خوانندگان این نشریه، از زبان یکی از رهبران حزب بلشویک، بصورت پاورقی درج کند.
این کتاب در تابستان سال ١٣٥٧ توسط یک گروه چپ به نام “گروه اتحاد کمونیستی” به فارسی ترجمه و توسط “انتشارات رهائی کار” منتشر شد. ناصر اصغری، قسمتهائی از ترجمه فارسی کتاب را با متن انگلیسی آن مقایسه کرده است. و برای درک بهتر و نثر امروزی فارسی، جاهائی از آن را حین رونویسی، ویرایش و بعضا با متن انگلیسی مقابله و تغییرات لازم را وارد کرده است.
درباره نویسنده کتاب
مترجم کتاب درباره دیوید ریازانف مینویسد: “ریازانف (دیوید بوریسوویچ گولدنداچ) در سال ١٨٧٠ در اوکرائین بدنیا آمد. در سن ١٥ سالگی تحت تأثیر ناردونیکها قرار گرفت و ٥ سال زندانی شد. در سالهای ١٨٨٩ – ١٨٩١ با پایه گذاران جنبش کارگری روسیه آشنا شد و به فعالیت پرداخت و مجددا به چهار سال حبس با اعمال شاقه و سپس تبعید محکوم شد. … (با بحثهای درون حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه) در مورد نحوه سازماندهی حزب متمایل به منشویکها بود… در سال ١٩٠٥ در سازماندهی اتحادیههای کارگری سن پطررزبورگ شرکت کرد و مجددا دستگیر شد. سپس به آلمان رفت و به تحقیقات خود ادامه داد و بزرگترین مرجع تحقیق در زندگی مارکس و انگلس شد.
بعد از انقلاب فوریه ١٩١٧ به روسیه بازگشت و در کار سازماندهی شوراها درگیر شد و در اوت ١٩١٧ رسما به بلشویکها پیوست. پس از انقلاب اکتبر به تحقیقات خود ادامه داد و در سال ١٩١٩ به کمک عده ای دیگر “آکادامی سوسیالیست” را پایه گذاری کرد و بخش ویژهای بمنظور تحقیق در تاریخ مارکسیسم در درون آن بوجود آورد. در سال ١٩٢٠ انستیتوی مارکس و انگلس توسط حزب کمونیست تأسیس شد و ریازانف مدیر آن شد. از این پس ریازانف تمام زندگی خود را وقف بررسی تاریخ تکامل جنبش سوسیالیستی جهان کرد. …
ریازانف که به عنوان “آتشفشان انرژی” شناخته شده بود در سراسر زندگی پرثمرش نه تنها مورد تعدی دشمنان بود، بلکه بارها به علت بیان اعتقادات خود که بر مبنای بررسیهای تاریخیاش بود و گاه با مواضع رسمی حزب در لحظه معینی اختلاف داشت دچار مشکلات فراوان شد، تا آنجا که در سال ١٩٣١ هنگامی که ثمره یک عمر تلاش او، کلیات مارکس و انگلس، بزیر چاپ می رفت، خود او از حزب اخراج و زندانی شد. سپس بصورت یک کتابدار به ساراتوف تبعید شد. پس از مدتی با وساطت کیروف، به لنینگراد بازگشت و به پژوهشها و تحقیقات خود ادامه داد، ولی پس از قتل کیروف در سال ١٩٣٥، مجبور به بازگشت به تبعید شد و در سال ١٩٣٨ درگذشت.”
مترجم درباره کتاب حاضر هم مینویسد: “مجلد حاضر یک سلسله سخنرانی است که او در سالهای اول تأسیس آکادامی سوسیالیست ایراد نمود. در این اثر نه تنها چگونگی انکشاف مارکس و انگلس، بلکه شرایط اجتماعی این دوران تشریح می شود. تا زمانی که این سخنرانیها ایراد شدند، تنها یک بیوگرافی معتبر توسط فرانتس مهرینگ در مورد مارکس نوشته شده بود که به علت کمبود تحقیق نقائص فراوان داشت. نتایج تحقیقات مفصل بعدی پرتو بیشتری بر زندگی مارکس و انگلس افکند و این کار بعهده ریازانف افتاد که آنها را تدوین کرده و اشتباهات مهرینگ را تصحیح نماید.”
فصل اول
انقلاب صنعتی در انگلستان. انقلاب کبیر فرانسه و تأثیر آن بر آلمان
کارل مارکس و فردریک انگلس دو نفری هستند که بر افکار انسانی تأثیر فراوانی گذاشته اند. در مقایسه با مارکس، شخصیت انگلس بیشتر در زمینه محو می شود. بعدا به روابط مشترک آنها خواهیم پرداخت. یافتن فردی در طول تاریخ قرن نوزدهم که از طریق فعالیتهای خود و دستآوردهای علمی اش، باندازه مارکس تعیین کننده افکار و اعمال نسلهای متوالی در کشورهای زیادی باشد میسر نیست. بیش از چهل سال از مرگ مارکس می گذرد. با این حال او هنوز زنده است. افکار وی همچنان بر انکشاف فکری دور افتاده ترین کشورها، کشورهائی که هرگز نام مارکس را در دوران زندگیش نشنیده بودند تأثیر می گذارد و به آن جهت می دهد.
کوشش خواهیم کرد تا شرایط و محیطی که مارکس و انگلس در آن بزرگ شده و تکامل یافتند را درک کنیم. هر کس مولود محیط اجتماعی معینی است. هر نابغهای بر پایه دستآوردهای گذشته است چیز جدیدی را می آفریند. نابغه از خلاء جوانه نمیزند. بعلاوه، برای اینکه واقعا اهمیت یک نابغه تعیین شود، باید دستآوردهای گذشته، درجه تکامل فکری جامعه و اشکال اجتماعی که این نابغه در آن بوجود آمده و از نظر جسمی و روانی از آن تغذیه کرده است مورد بررسی قرار گیرد. و بدین ترتیب برای اینکه مارکس را بفهمیم – و این خود بکار گرفتن عملی شیوه خود مارکس است – ابتدا باید به مطالعه زمینه تاریخی دوران او و تأثیر آن بر او اقدام نمائیم.
کارل مارکس در پانزدهمین روز ماه مه ١٨١٨ در شهر تروس (Treves) در راین پروس بدنیا آمد. انگلس در ٢٨ نوامبر ١٨٢٠ در شهر برمن (Bermen) از همان ناحیه متولد شد. این نکته حائز اهمیت است که هر دو در آلمان و در ناحیه راین و تقریبا همزمان با هم متولد شدهاند. در دوران تأثیرپذیری و شکل گیری بلوغ، مارکس و انگلس هر دو تحت تأثیر وقایع منقلب کننده اوایل دهه چهارم قرن نوزده قرار داشتند. سالهای ١٨٣٠ و ١٨٣١ سالهای انقلابی بودند. در سال ١٨٣٠ انقلاب ژوئیه در فرانسه بوقوع پیوست و سراسر اروپا را از شرق تا غرب فراگرفت. دامنه آن حتی به روسیه رسید و قیام ١٨٣١ لهستان را به دنبال داشت.