ستون اول،
مضحکه ای تکراری
حکومتی ها از نظر سنجی هائی خبر میدهند که شصت الی هفتاد درصد مردم “واجد رای” در مضحکه انتخابات مجلسین اسلامی شرکت میکنند و یا شرکت کرده اند! دروغ میگویند. رژیم اسلامی همواره آمارها را ضربدر چند میکند تا نهایتا با گذاشتن تعدادی قابل توجه هم به مردم مخالف در ایران و هم به دنیا اعلام کند که حکومت اسلامی “مشروعیت” دارد. خودشان اذعان میکنند که تقلب و مهندسی و رای سازی قبل از مضحکه انتخابات شروع شده است. اینکه خامنه ای در روز انتخابات دوز تبلیغات ناسیونالیستی و “میهنی” و “عزت ملی” را بالا میبرد، تنها آنرا از استیصال اسلام و نظام اسلامی باید نتیجه گرفت. اسلام و ناسیونالیسم همواره دو عنصری بوده است که خمیرمایه ایدئولوژیک و چهارچوب تبلیغات سیاسی را بدرجات مختلف در رژیمهای سلطنتی و اسلامی تشکیل داده است.
نفس اینکه کل هیئت حاکمه جمهوری اسلامی از خامنه ای و رفسنجانی تا خاتمی و روحانی، از زندانیان دربند اصلاح طلب تا هنرمندان کاسه لیس و عنتر دربار اسلام در فراخوان به مردم برای شرکت در انتخابات حرف واحدی میزنند، بیانگر این حقیقت است که همه این جماعت در حفظ نظام اسلامی اشتراک دارند. اینکه چه اختلافی بین فلان هنرمند آخوند زده و نوکر حکومت با فلان اصلاح طلب حکومتی یا پرت شده به اپوزیسیون وجود دارد، ثانوی است. اصل بر اینست که حفط نظام و دفاع از نظام اسلامی آن فصل مشترکی است که از خامنه ای و مصباح و رفسنجانی و روحانی تا خاتمی و موسوی و کروبی، از نهضت آزادی و جبهه ملی تا فرخ نگهدار و توده ای های همیشه نوکر حکومت اسلامی را در کنار هم و در صفی واحد قرار داده است.
اما این همه جد و جهد اسلامی برای ترغیب مردم به شرکت در این مضحکه تکراری چه هدفی را دنبال میکند؟ جواب روشن است: اول، حفظ نظام از طریق کسب مشروعیت فرمال و حقوقی برای آن. دوم، پاسخ به نیاز جمهوری اسلامی بعد از برجام و جلو گذاشتن آماری جعلی و تقلبی برای شرکت مردم در انتخابات و “طرفداریشان از نظام اسلامی”. این هدفی است که از خامنه ای و جنتی تا خاتمی و تاج زاده و اکبر گنجی و امثال بی بی سی دنبال میکنند. ما نیازی به واکاوی اختلافات درون این طایفه نداریم. اختلافات خانوادگی آنها هرچه باشد، در این مسئله توافق کامل دارند که حفط نظام اصل است و دور نگهداشتن مردم از تلاش برای سرنگونی به طرق انقلابی هدف.
نفس اینکه جمهوری اسلامی میتواند همراه با ابواب جمعی اش در داخل و خارج “انتخابات” بگذارد و به ریش مردم بخندد، ناشی از توانائی حکومت و یا ریشه دار بودنش در جامعه نیست. حکومت اسلامی نهایتا و در بهترین حالت قدرت خود از نظامهای فاشیستی بسیار ناتوان تر است. اگر آن نظامها نتوانستند دورنمای یک جامعه باثبات حول افکار و آرا و آلترناتیو خود را برای مدت قابل پیش بینی نگهدارند، به طریق اولی حکومت اسلامی در ایران و اساسا جنبش اسلام سیاسی در منطقه نیز از آن عاجز است. اینکه چنین نمایش دروغ و به روی صحنه آوردن چنین مضحکه ای ممکن میشود، فقدان حضور قدرتمند یک آلترناتیو سیاسی و اجتماعی پیشرو و انقلابی است. در حقیقت این نه نقطه قدرت رژیم اسلامی بلکه نقطه ضعف اپوزیسیون واقعی آنست که فرصت تکرار چنین مضحکه ای را به حکومت میدهد و همینطور بطور دوره ای به بادمجان دور قاپ چین های شبه اپوزیسیونی فرصتی برای ابراز نوکری ارتجاع میدهد. مادام که خلاء تامین رهبری و عروج آلترناتیوی انقلابی پاسخ نگرفته است، کمابیش در به همین پاشنه میچرخد.
ما در حزب کمونیست کارگری – حکمتیست اعلام میکنیم که اگر حتی بیش از نود درصد جامعه تحت هر شرایطی و از جمله بدلیل فقدان آلترناتیو به رژیم اسلامی و شکنجه گران و قاتلین خویش “رای” بدهند، ما بر سرنگونی تمام و کمال این حکومت به طرق انقلابی تاکید داریم. ما صراحتا اعلام میکنیم که بازی کردن در زمین حکومتی ها تنها به تحکیم سلطه ارتجاع اسلامی در ایران و منطقه کمک میکند. ما تاکید داریم که هر ذره از آزادی و گشایش فرهنگی و سیاسی تاریخا از طریق صندوق رای حاصل نشده است بلکه محصول پروسه های مادی و اجتماعی اساسا غیر انتخاباتی بوده است. حزب حکمتیست در پاسخ دادن به نیاز سیاسی امروز جامعه ایران و عروج یک رهبری و آلترناتیو سیاسی و اجتماعی انقلابی خود را مسئول میداند و برای آن تلاش میکند.
مردمی که در این مضحکه شرکت کردند البته متفاوت اند و منفعت واحدی ندارند. بخشی بطور عینی در حفظ وضع موجود منفعت دارند، کسانی که لایه ای از بورژوازی ایرانند و جمهوری اسلامی را حکومت خودشان میدانند. بخشی با موج دو قطبی های کاذب ایجاد شده توسط حکومت میروند. بخش وسیعتری اساسا مخالف جمهوری اسلامی هستند اما بدلیل نداشتن آلترناتیوی معتبر و حی و حاضر در صحنه به آنچه که هست رضایت میدهند و امیدوارند که استثمارگران و شکنجه گران و قاتلین دوره جدید مقداری کمتر توحش بخرج دهند. پراگماتیسم سنت حاکم بر حرکت این بخش است. محاسبات هرچه باشد، نتیجه اینست که جمهوری اسلامی مجموعه آرای حاصل شده را ضربدر چند بعنوان “رای مردم به نظام” و شخص خامنه ای اعلام میکند و آنرا بعنوان ابزار تداوم سرکوب در داخل و معامله در خارج تبدیل میکند.
و بالاخره باید این نکته را تاکید کرد که اپوزیسیون طرفدار رژیم و فالانژ برای شرکت در “انتخابات” از نظر ما شایسته عنوان اپوزیسیون نیست. اینها جزئی از پیکره جمهوری اسلامی در بیرون حکومت اند و باید به همین عنوان با آنها رفتار کرد.
حزب کمونیست کارگری – حکمتیست نماینده آن ده ها میلیونی است که در مضحکه انتخابات اسلامی شرکت نمیکنند و آرایشان از هر کاندید چند بار از صافی رد شده شورای نگهبان بسیار بیشتر است. این نیرو است که آینده ایران را میسازد.
حزب کمونیست کارگری – حکمتیست به میلیونها مردمی که آگاهانه در این مضحکه شرکت نکردند، به مردمی که اجازه ندادند کاندیدهای نظام اسلامی بساط شان را پهن کنند، کسانی که نمایندگان جمهوری اسلامی را از محل زندگی خود بیرون کردند و با اعتراض و طرح حرفهای واقعی دست رد به سینه شان زدند، درود میفرستد. نوبت سیاسی ما بسرعت فرامیرسد. آن زمان که نیروی انقلابی و قدرتمند ما جهانیان را انگشت به دهان کند دور نیست. آن زمان که نیروی انقلاب بساط گنداب اسلامی در ایران را جمع کند دور نیست. آنروز حقایق سیاسی و پیچیده در ایران که امروز در چهارچوب اختناق اسلامی بدرستی قابل روئیت نیستند جهانیان را خیره خواهد کرد. *
سردبیر.