گمراە کردن کارگران موقوف!
در حاشیە توصیەهای رضا رخشان تحت عنوان “کارگران و انتخابات”
سعید آرمان
در چند روز گذشتە آقای رضا رخشان از فعالین کارگری نیشکر هفت تپە، مطلبی تحت عنوان “کارگران و انتخابت” را در صفحە فیس بوک خود منتشر و در سایتها نیز قابل دسترس می باشد. او در مطلب کوتاە و گویای خود سعی بر این دارد کە کارگران را گمراە و بە عنوان سیاهی لشکر بخشی از بورژوازی ایران در مقابل بخش دیگر بە کارزار مضحکە انتخابات مجلسین شورای اسلامی و خبرگان بکشاند. او توصیەهای داهیانە خود را خطاب بە کارگران ایران در جهت تقویت جناح خامنەای علیە جناح رفسنجانی، بدون پردە طرح نمودە است. بە یمن این فعال “کارگری” جناح “اصولگرا” لزومی ندارد از زبان رهبر و سخنگویشان (خامنەای) کارگران را برای کشاندن پای صندوقهای رای قانع کند، بلکە امثال آقای رضا رخشان بە جای آنان سینە سپر کردە اند.
رضا رخشان بە درست لپ کلام طرفداران دولت روحانی را در سطور پائین بیان می کند. اما لپ کلام خود را در دفاع از آن جناح ارتجاعی دیگر نادیدە می گیرد کە ما بە آن خواهیم پرداخت.
او در بخشی از نوشتە خود چنین می گوید. “اینکه بعد از برجام یه فرصت تاریخی در جهت تقویت مناسبات با سرمایه داری جهانی ایجاد شده و مجلسی همسو میتواند دست دولت را در پیشبرد این اهداف بازتر کند. این لپ کلام طرفداران دولت روحانیست”.
رضا رخشان در ادامە چنین شرکت کارگران را توجیە می کند:
“طرح مسئله مجلس همسو که معمولا با شیوه های پوپولیستی، یعنی ترساندن مردم از تندروها به پیش میرود، برای کارگران یک مسئله انحرافیست”. او در ادامە چنین می گوید: “امروز سرمایه داری وطنی با حمایت از دولت روحانی و جهت تسریع جریان آزاد سازی اقتصاد به دنبال فتح مجلس میباشد. تا دراین میان، هیچگونه مزاحمتی از جنبه قانون گذاری وجود نداشته باشد. این جریان میخواهد از برکات پسا برجام نهایت استفاده را برده و شتابان به پیش برود”.
“بنظرم کارگران هم با شناخت ماهیت فکری جریان مذکور، فریب شعارهایی مانند ایجاد مجلس همسو با دولت را نخواهند خورد. در وضعیت فعلی زحمتکشان ایران که وضعیتی بغرنج پیدا کرده است و همچنین منافع کلی طبقه کارگر ایجاب می کند که مجلس آینده همسو با دولت فعلی نباشد. در زمینه مقوله دموکراسی بورژوایی هم که مبتنی بر اصل تکثر یا پلورالیسم است یعنی همان جامعه چند صدایی، مطلوب آنست که عناصر سیاسی تنها از یک طیف نباشند. یعنی جریانات غیر همسو میتواند ترمزی باشد برعلیه بعضی سیاستهای تندروانه دولت در زمینه اقتصادی”.
رضا رخشان سخنگوی خجول بخشی از بورژوازی و هیئت حاکمە ایران است یا “دلسوز” کارگران؟! او آگاهانە یا ناآگاهانە بە سخنگوی جناحی در مقابل جناح دیگر ارتجاع حاکم تبدیل می شود.
رضا رخشان در بخش دیگری از نوشتەاش بە صراحت مداح سیاست اقتصادی احمدی نژاد شدە است. “دولت احمدی نژاد و سیاستهای انبساطی اش در زمینه پولی که معتقد به توزیع ثروت در بخش لایه های پایینی جامعه بود، مانند پرداخت یارانه نقدی و سهام عدالت و مسکن مهر را مورد حمله قرار میدادند و با بیان پوپولیستی آنرا گداپروری می دانستند. این در حالیست که با وجود نرخ بالای بیکاری، خیلی از مردم با همین پول ناچیز یارانه روزگار می گذرانند. اگر احمدی نژاد این کار را انجام نمیداد تکلیف این همه مستمند و فقیر (کم هم نیستند) چی میشد؟
آقای رضا رخشان نمیداند کە در طول ٣٦ سال گذشتە با جرح و تعدیل و مقداری تفاوت، هر کدام از این دو جناح در قدرت بودە باشند، در ضدیت با کارگر در بر همین پاشنە چرخیدە است؟! پوپولیسم احمدی نژاد جنایتکار یا کلیددار بنفش و اسلاف ماقبلشان “سردار سازندگی” و مبتکر “دیالوگ تمدنها” و ماقبل ترش جناب خامنەای و موسوی همە و همە در سرکوب کارگران شمشیر را از رو بستەاند و در تحمیل ریاضت کشی اقتصادی و فقر مطلق بر آنان و تحمیل بیکاری و اعتیاد و تن فروشی بە میلیونها خانوادە کارگری ایران یکی از دیگری بیشتر مایە گذاشتەاند.
تعیین تکلیف طبقە کارگر با ایدەهای بورژوایی و پوپولیستی درون جنبش کارگری، یکی از مهمترین ارکان تامین استقلال سیاسی طبقە کارگر است. زیرا زدودن ایدەهای بورژوایی و رفرمیستی درون طبقە کارگر، شفافیت نظری، سیاسی و عملی این طبقە را در بە انجام رساندن رهایی طبقە کارگر از یوغ سرمایە و ارتجاع هار اسلامی در ایران تسهیل می کند. کارگران ایران تحت هیچ شرایطی نباید بە رهنمودهای گمراە کنندە و نسخەهای کهنە بخش رفرمیستی و تقلیل گرای درون جنبش کارگری را مبنای مبارزه و تلاش روزمره شان کنند. بویژه توصیه های سندیکالیست هائی مانند رضا رخشان و منصور اسانلو، علیرغم هر توجیه سیاستمدارانه و تاکتیکی برای آن، چیزی جز تسلیم کارگران و مبارزه کارگری به منافع این یا آن بخش از بورژوازی اسلامی در مضحکه انتخابات نیست.
منفعت طبقاتی کارگران ایران در جنگ دایناسورها و مستولی شدن یکی بر دیگری نیست و نباید بە آن امیدی ببندند. در جنگ و جدال اینان در ٣٦ سال گذشتە سفرە ما کارگران خالی تر شدە است، زندگی ما سخت تر شدە و میزان مرگ و میر و مبتلایان بە اعتیاد و فحشا و زندگی زیر خط فقر میلیونی شدە است. کارگران باید صفوف خود را علیە هردو جناح جنایتکار و باندهای تبهکار سیاسی و اقتصادی و اوباشان اسلامی سرمایە متحد کنند.
لذا کارگران ایران بویژە کارگران پیشرو در پیشاپیش میلیونها انسان بتنگ آمدە از استثمار و بی حقوقی محض و عاصی از خط فقر و نبود آزادی و رفاە در جامعە، راهی جز سرنگونی کامل و بدون اما و اگر جمهوری اسلامی ندارند. کارگران ایران بە جای شرکت در مضحکە انتخابات و سپربلا شدن جناحی در مقابل جناح دیگر از قاتلانشان و غاصبین نان سر سفرەشان، لازم است صف قدرتمند طبقاتی خود را سازمان بدهند و راە رسیدن بە نظام سوسیالیستی را برای خود و دەها میلیون انسان رنجدیدە در این کشور را هموار کنند. پیش شرط این مهم سرنگونی ارتجاع اسلامی در ایران است. رضا رخشان و امثال او بهتر است با مشی تسلیم طلبانە و پوپولیستی خود فاصلە بگیرند و بجای چشم با بالا و دعوت کارگران به “مطلوبیت آرایش سرمایه داران” گوشه چشمی هم به منافع واحد طبقه کارگر در تقابل با کلیت حاکمیت سرمایه داشته باشند.
* لینک مطلب رضا رخشان:
https://www.facebook.com/reza7tape/posts/1675023349414515
جمعە ١٩ فوریە ٢٠١٦