بسوی روز جهانی زن،
نه به حجاب! نه به آپارتاید جنسی!
سیاوش دانشور
در ایران جنبش “نه به حجاب” هر روز پیشروی میکند. جنگ زنان علیه حجاب و قوانین آپارتاید اسلامی علنی تر و وسیع تر و همه جانبه تر میشود. ما همواره گفته ایم که “حجاب اختناق” مانع میشود که واقعیات جاری و ریشه دار اجتماعی در مقیاس وسیع قابل دیدن باشند. ما همیشه تصویر وارونه و جعلی رسانه های غربی و جریانات ملی – اسلامی از کشمکشهای سیاسی در ایران را رد کرده ایم و در مقابل به تمایلات اجتماعی و جنبش های واقعی و خواستهای ریشه دار تاکید کرده ایم. نفرت وسیع از جمهوری اسلامی و نخواستن آن یکی از این تمایلات است. تناقض عمیق جامعه ایران و سبک و روش زندگی مردم با جمهوری اسلامی یکی دیگر از این واقعیات است. چپگرائی و ضدیت با سرمایه داری یکی دیگر از واقعیات ریشه دار جامعه ایران است که آخوند پهلوان روحانی را وادار کرده که “پروژه چپ زدائی” داشته باشد. ضدیت با اسلام، نفی هر روزه حجاب و قوانین و نرمهای اسلامی، و جنگ علنی و مستمر برسر آن یکی دیگر از این واقعیات ریشه دار است. جمهوری اسلامی وصله ای ناجور به جامعه ایران است. و این مبنای جنگ بالائی ها و اسم رمزهای “جامعه مدنی” و “اعتدال و امید”، “اجرای کامل قانون اساسی”، دیپلماسی هسته ای و اعدام و زندان و سرکوب مستمر برای سرپا نگهداشتن حکومت اسلامی است.
اما “کارکرد “حجاب اختناق” اینست که از واقعیات پیچیده و چند بعدی و ریشه دار، تصویری یک بعدی و غیر واقعی و ابتر میدهد. در حالیکه جنگ در هر گوشه جامعه بصورت آشکار و پنهان برسر نفی فقر و اختناق و تبعیض و برای آزادی و برابری و حرمت انسانی در جریان است، بما میگویند که “مردم ایران انقلاب نمیخواهند”، “مردم ایران با جمهوری اسلامی به سازش رسیده اند”، “مردم ایران مذهبی هستند”، “مردم ایران اصلاحات میخواهند”، “اسلام با حقوق بشر در تناقض نیست”، “حجاب مسئله زنان در ایران نیست”، و “باید از مسیر انتخابات در جمهوری اسلامی جلو رفت”! اما دینامیزم حرک جامعه و تقابل طبقات بطور عام، تناقضات جمهوری اسلامی با جامعه، و تحرکات و جنبشهای واقعی برای بهبود و تغییر بطور خاص، واقعیات سرسخت و ریشه دار را دیر یا زود دیکته میکنند. تا به بحث این یادداشت مربوط است، جبهه های نبرد جنبش وسیع حقوق زن و مشخص تر تقابل جنبش آزادی زن در ایران با حکومت اسلامی است. حکومت اسلامی تنها یک حکومت سرمایه داری نیست، بلکه یک حکومت مذهبی، یک آپارتاید اسلامی، و یک ارتجاع تا مغز استخوان ضد زن است. حکومتی که بر اساس شرع انور اسلام و نمایندگان مفتخورش روی زمین، میخواست زنان را از جامعه حذف کند. در ایران اما همین سنتهای ریشه دار و تناقضات وسیع با جمهوری اسلامی، اجازه نداد که رویاهای اسلامی خمینی و خامنه ای مانند اسامه بن لادن و طالبان و داعش و بوکوحرام عملی شود. این “قرائت دیگری از اسلام” در ایران نیست که پاسخ این تناقضات حکومتی و اجتماعی را دارد، برعکس، وجود یک نخواستن عمیق و سدهای قدرتمندی در جامعه علیه حکومت است که به بروز “قرائت دیگری از اسلام” در میان حکومتی ها برای بقا میدان میدهد.
جنگ گسترده علیه حجاب
فرمان حجاب اجباری خمینی آغاز این جنگ بود که با اولین هشت مارس توده ای و تاریخی علیه حجاب پاسخ گرفت. انقلاب ۱۳۵۷ سرکوب و بخون کشیده شد، جنبش آزادی زن درهم کوبیده شد، و حجاب را با پونز و تیزبُر و سرکوب خشن و پاکسازیهای گسترده بمنظور اسلامیزه کردن جامعه به زنان تحمیل کردند. اما تقابل زنان با جمهوری اسلامی هیچوقت از نفس نیفتاد. مقاومت در مقابل شعائر اسلامی و قوانین اسلامی و مشخصا حجاب هیچوقت کاهش نیافت. بویژه تابستانها همواره فصل کشمکش حاد زنان و مردم آزادیخواه با اوباش سرکوبگر و ضد زن جمهوری اسلامی بوده است. جنبش آزادی زن در اعماق جامعه رشد کرد، گسترش یافت، و متقابلا جمهوری اسلامی به هر شیوه ای دست برد که با مطیع کردن زنان و تحمیل حجاب، از قیل و قال “وااسلاما”ی حکومتی بکاهد. واقعیت اینست که ایران در سطح قوانین و نهادهای سرکوب و دولت و چهارچوبهای حکومتی، اسلامی است اما جمهوری اسلامی نه تنها نتوانسته جامعه را اسلامی کند حتی نتوانستند تخم و ترکه های خودشان را اسلامی نگهدارند. در مطبوعات مجاز و در متن جنگ تبلیغاتی و رقابت باندهای حکومتی، هر روز راجع به فرزندان آیت الله ها که از نظر خودشان اسلامی نشدند و موج شرمشان است سخن میگویند. در چنین جامعه ای سیاست ها و آرا خاکستری و نیمبند محلی از اعراب ندارد.
حجاب برخلاف ادعای نیروهای ملی اسلامی، یک تکه پارچه نیست، “پوشش اسلامی” نیست، محصول “فرهنگ اسلامی و ایرانی خود مردم” نیست، “انتخاب زنان” نیست، بلکه یک طوق لعنت است. حجاب پرچم حکومت آپارتاید جنسی است. حجاب یک رکن اساسی هویت جنبش اسلام سیاسی است. هرجا اسلامیون قدرت میگیرند، از یک محله در اروپا تا منطقه ای در گوشه ای از دنیا و یا پرتاب شدن به قدرت دولتی، بلافاصله قوانین شریعه را جاری و زنان را زیر حجاب اسیر میکنند. حجاب آرم و لوگوی جنبش اسلام سیاسی است. حجاب سمبل بردگی زن و استقرار این بردگی توسط اسلام است. لذا ما کمونیستهای کارگری همراه با جنبش آزادی زن و مبارزه برای تحقق برابری زن و مرد در ایران میگوئیم: “نه به حجاب”! “نه به آپارتاید جنسی”! نفی آپارتاید جنسی و اسلامی در جدی ترین نبرد خود، نفی حجاب و پائین کشیدن این پرچم اسلام سیاسی و این سمبل بردگی زن است.
برای درک پتانسیل های جنبش آزادی زن لازم نیست راه درازی رفت. مدتهاست این جنبش “حجاب اختناق” را دریده و با چشم غیر مسلح هم قابل روئیت است. واقعیت بحدی سنگین و عریان است که حکومت اسلامی را علیرغم تمام توحشش علیه زنان، دچار گیجی و استیصال و ناتوانی عمیق کرده است. امروز دیگر زنان “بدحجاب” صورت مسئله مرکزی رژیم اسلامی نیست، چون “بدحجابی” دارد عمومی میشود. امروز مسئله برداشتن و پرت کردن حجاب ها و اعلام علنی آنست. حزب حکمتیست به جنبش پیشرو و برابری طلب زن و مرد درود میفرستد و مکان و جایگاه جدی آنرا در هر تحول سیاسی تاکید میکند. کمونیسم کارگری پرچمدار پر و پا قرص جنبش برابری زن و مرد و لغو حجاب و نظم آپارتاید جنسی است. ما از اعتراض آزادیخواهانه و شجاعانه زنان در پرت کردن حجاب و سرسختی پیگیر در تقابل با قوانین اسلامی قویا حمایت میکنیم و فراخوان گسترش این مبارزه و حمایت وسیع جامعه و جنبشهای اجتماعی پیشرو از آنرا میدهیم. ما بین این جنگ علنی و برحق زنان علیه جمهوری اسلامی با سیاستهای دو خردادی و سبز و بنفش و متحدین آنها که همین تلاش و مبارزه را میخواهند مسخ کنند، تفاوت بنیادی قائل هستیم. شجاعت و صلابتی که زنان در ایران چه در اعتراض جمعی علیه جمهوری اسلامی و چه در نبرد روزمره با اوباش اسلامی از خود نشان میدهند، مدتهاست که مورد توجه ناظران سیاسی است. همین واقعیت عظیم و رو به رشد، یعنی انزجار از حکومت اسلامی و قوانین و سمبلها و حجاب اش، نه فقط حکومت را دچار استیصال کرده بلکه به تلاشهای نیم بند و بسیار عقب تر از واقعیات جامعه و زندگی مردم نیز امکان میدهد. تلاش برای مهار جنبش آزادی زن، گوشه ای از تلاش وسیعتر برای مهار و کنترل نخواستن عمیقی است که نهایتا طومار جمهوری اسلامی را درهم می پیچد.
حزب حکمتیست نماینده سیاسی و حامی پرشور انزجار اکثریت مردم کارگر و زحمتکش و زنان و جوانان از نظم آپارتاید جنسی و تبعیض و سرکوب و اختناق و استثمار جمهوری اسلامی است. بقول منصور حکمت، “مادام که در نظامى هويت انسانى اوليه توده کارگر و زحمتکش قانونا زير سوال است، که در آفريقاى جنوبى، ايران اسلامى، عربستان سعودى و اسرائيل و کليه رژيمهاى قومى، نژادى و مذهبى؛ آشکارا چنين است، امر سوسياليسم به امر اعاده شخصيت و حرمت حقوقى و مدنى انسانها گره ميخورد”.
فراخوان ما اینست: جنگ علنی علیه حجاب را گسترش دهید! حجاب را بعنوان سمبل بردگی زن، بعنوان پرچم حکومت آپارتاید اسلامی، دور بیاندازید! نرمها و قوانین اسلامی را زیرپا بگذارید و دستگاه سرکوب و ارتش ضد زن و حکومتش را فلج تر و مستاصل تر کنید! شعارهای “نه به حجاب” و “نه به آپارتاید جنسی” را بیش از پیش مبنای نبرد علنی و گسترده با جمهوری اسلامی کنید! زنده باد مبارزه علنی و شجاعانه زنان علیه حجاب! زنده باد انزجار توده ای از جمهوری اسلامی! آزادی زن معیار آزادی هر جامعه است! زنده باد روز جهانی زن!