عبداله دارابی “انتخابات” ریاست جمهوری ایران و معضلات پیشاروی آن

عبداله دارابی
“انتخابات” ریاست جمهوری ایران و معضلات پیشاروی آن
٥ ماه به انتخابات آینده ریاست جمهوری در ایران باقی مانده است.از قرار معلوم این”انتخابات”، قرار نیست چون دوره های قبل تنها برچیدن بساط فردی یا گروهی جریان خاصی را هدف بگیرد و به اقتدار آنها بر سر یکی از ارکان های قدرت دولتی پایان بدهد. بر عکس، از قراین پیداست “انتخابات” امسال بمراتب سخت تر و پیچیده تر از دوره های قبل است و میتواند موقعیت کنونی رژیم را بمراتب ضعیف تر و شکننده تر کند. در نتیجه ارزش “انتخابات”٢٤ خرداد ١٣٩٢ برای رژیم این است که، در خدمت کردن به هدف بزرگتر و اساسی تری که منافع همه شان را در خود جا داده است، تعریف گردد و بکار گرفته شود. تلاش کنونی سران و سردمداران ذینفع و صاحب منفعت در جمهوری اسلامی، حکایت از این دارد که پروسه “انتخابات” ریاست جمهوری که همواره چون مانعی ای جدی پته تناقضات درونی رژیم را روی آب انداخته است، این بار در خدمت برون رفت نظام از بحران اقتصادی کمر شکنی که به آن گرفتار آمده است بکار گرفته شود. “بیت رهبری” و در رأس آن علی خامنه ای، بر آن است تا سکوت و تمکین را بر جدال و ستیز بر سر”انتخابات ” و پست ریاست جمهوری امسال ترجیح دهد تا از این طریق بتواند این پدیده جنجال آفرین را به پشتوانه ای در راه برون رفت رژیم از”بحران اقتصادی” موجود تبدیل نماید.
خامنه ای میخواهد برای مقابله با بحران اقتصادی موجود و جلوگیری از تبدیل شدن آن به بحرانی سیاسی و عمیق جناحها و نیروی درونی جمهوری اسلامی را متحد نگاهدارد.اگر این تلاش، بر وفق مراد آنها پیش برود، آنگاه با کم ترین دردِسر و مزاحمت، نفسی را تازه کرده و بطور موقت و زود گذر این موقعیت شکننده را پشت سر خواهند گذاشت. ولی ماحصل تلاش های تا کنونی بخوبی نشان میدهد که چشم اندازی برای خلاصی از این وضعیت بچشم نمی خورد. در نتیجه، این بی افقی رژیم، موقعیت کنونی علی خامنه ای و “بیت رهبری” را بیش از سایر جناحهای دیگر در معرض خطر قرار داده و او را ناچار ساخته تا بهر قیمت در پس سیاست رقت بار توأم با سکوت و کرنش، سران و سردمداران اصلی رژیم را یکی پس از دیگری به سازش در برابر موقعیت بحرانی و شکننده جمهوری اسلامی، قرار دهد. همراه با آن نیز، به شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی دستور داده است تا تبلبغات انتخاباتی را کنترل کنند و در حال حاضر در تجلیل از نقش “رهبر” در وقایع سال 88 و سخرانیهای ضد موسوی او هم خودداری کنند.همزمان با آن نیز،از چهره “ضدولایت فقیه” بودن احمدی نژاد و مشایی در کارزار انتخاباتی نیز جلوگیری کنند”.
صف بندی کنونی جناحها
این بحران، تا همینجا، برصف بندی های درون جناحی رژیم تأثیرات قابل توجهی بار آورده و اصولگرایان را با انشقاق و چند دستگی مواجه ساخته است. بخش کوچک و کم اهمیتی به احمدی نژاد و بخش بزرگتری از جمله سران سپاه و بسیج و مجلس و قوه قضاییه وفاداری و پایبندی خودشان را به خامنه ای و “بیت رهبری” اعلام نموده اند. بخش کوچکتری نیز از هر دوی آنها نگران و ناراضی اند. در کم کردن فشار بر جناح”اصلاح طلب و سبز” عملا تغییری صورت نگرفته و آنها در وضعیتی نا مطلوب و نا هموار بسر میبرند. در صفوف آنها امیدی برای بازگشت موسوی و کروبی به صحنه سیاست باقی نمانده است. تنها امیدی که به آن دلخوش کرده اند بازگشت خاتمی یا رفسنجانی به صحنه”انتخابات” است که آنهم با مطرح کردن”انتخابات آزاد”، حالیا سوت و کور شده و شانس آنچنانی برای دخالت دادن آنها باقی نگذاشته است. جناح احمدی نژاد هم بدون آنکه شکست سیاست اقتصادی خویش را به روی خود بیاورد، در میان جار و جنجال تبلیغی و ریا کارانه خود دست و پا میزند و میکوشد با بری ساختن خود از شکست سیاست اقتصادی هشت ساله اش، بخیال خود راه را برای باقی ماندن در قوه مجریه باز نگاه دارد. بر خلاف نظرات برخی از سیاسیون و چپ ها که هنوز از احمدی نژاد بعنوان نمایده بخشی از بورژوازی و قهرمان و یکه تاز میدان نام میبرند، در عالم واقع مردم ایران در این انتخابات با یک احمدی نژاد امتحان پس داده و شکست خورده روبرو هستند که پشم اش ریخته و ارزش مصرف خود را از دست داده و بیت رهبری منتظر آن است بدون سر و صدا تا 5 ماه باقی مانده به “انتخابات” تحملش کنند. بعد اگر زمینه مساعد بود آنها را هم چون اصلاح طلبان و رفسنجانی گوشمالی دهند.
سران جنایتکا رژیم، بعد از ٣٣ سال حاکمیت، همگی آشکار و علنی بر این امرواقف هستند که، سیاست اقتصادی تا کنونی اشان به قعرِ چاه رسیده و بدون عبور از آن، راه بجایی نخواهند برد.واقعیات موجود بخوبی نشان میدهد که ” بحران حاد اقتصادی” در ایران، کل بقای نظام را در معرض خطر قرار داده و برای نجات آن باید چاره اندیشی کنند و آگاهانه و عامدانه اغلب اختلافات تا کنونی بین جناح های موجود را نادیده بگیرند و همه با هم عبور از بحران را بمنظور حفظ بقای نظام در صدر کار”انتخابات” امسال قرار دهند تا شاید با کمترین تلفات بتوانند از این تند پیچ سیاسی عبورنمایند. اکنون جناح خامنه ای با تمام توان خود میکوشد ٥ماه باقیمانده به “انتخابات” را تمام و کمال وقف پیشبرد سیاست انتخاباتی خویش نماید. تا بلکه بتوانند با فریب و تحمیق بخش زیادی از مردم، بقا و ماندگاری خویش را جار بزنند و در سر میز مذاکره با غرب و آمریکا نیز از آن استفاده نمایند. بنظر می رسد علاوه بر تلاشهای تا کنونی، این دوره ٥ ماهه برای خامنه ای و جناح اصولگرا یک دوره تست کردن و آزمایش کردن بقیه جناحها از جمله “اصلاح طلبان”هم باشد. تا بتوانند از هر منفذی برای عبور از این بحران، از نیروی آنها استفاده نمایند. برای نمونه، اگر جناح”اصلاح طلب” بجای شعار”انتخابات آزاد”، برای مقابله در برابر این بحران خود را با علی خامنه ای و جناح اصولگرا شریک بدانند، آنگاه به کاندیداتوری یکی از آنها بمنظور استفاده جمع آوری نیرو برای این”انتخابات” رای خواهند داد و سران زندانی و حصر شده آنها را نیز آزاد خواهند کرد. در غیر اینصورت، در همچنان به رویشان بسته باقی خواهد ماند.
معضلات پیشاروی”انتخابات” امسال چیست؟
پر مخاطره ترین معضل پیشاروی رژیم، تشدید بحران اقتصادی لاعلاج آن و همزمان بودن این بحران با “انتخابات امسال است که ابعاد بیکاری و گرانی روز افزون آن همه شــُون زندگی جامعه را در خود تندیده و روی سفره خالی و بی رمق میلیونها کارگر و انسان زحمتکش در سراسر ایران بوضوح خودنمایی میکند. بگفته خود مقامات رژیم، آمار کارگران قراردادی و پیمانی از مرز هشت میلیون گذشته و هم اکنون نیز کابوس و بختک سیاه بیکار کردن یک میلیون کارگر پیمانی و قرادادی دیگر در آستانه سال ٢٠١٣ بر سر کارگران چرخ می زند. همه می دانیم که”انتخابات” در جمهوری اسلامی پدیده ای ناشناخته و نوظهور نیست و مردم بخوبی از آن مطلع هستند و میدانند رای و اعمال اراده مردم کسی را بمنظور دفاع از منافعشان رو کرسی قدرت نخواهد برد. “انتخابات” در ایران یک حقیقت ستیزی و بی حرمتی به شعورو اراده میلیونها کارگر و زن و جوان این مملکت است که طی سه دهه مداوم بطرز مشمئز کننده ای تکرار میگردد. این رژیم، رژیم ارعاب و وحشت، رژیم اعدام و سر و دست بریدن و سگنسار انسانها است. رژیم یک مشت اوباش و آدمکش حرفه است که هر وقت بخواهند در میان آنها کثیف ترینشان را کاندید میکنند و به اقتضای زمان اسمشان را از صندوق بیرون می کشند و به عنوان نماینده و رئیس جمهور و رهبر و سر لشکر و رئیس مصلحت نظام و……. به مردم تحمیل میکنند. بر عکس، چیزی که در انتخابات جمهوری اسلامی مرسوم است وسیله و دست آویز قرار دادن مردم در جهت منافع رژیم است که امسال بیش از همیشه به این وسیله ابزاری(مردم) احتیاج دارند و برای استفاده ابزاری از آنها بشدت دلواپس و پریشان هستند.همه می دانند که جمهوری اسلامی یک رژیم بورژوایی است و انقلاب ٥٧ مردم ایران را هم برای خدمت به بورژوازی به خون کشید و بهمین خاطر طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران را هم مورد آماج حملات پی در پی خود قرار داده است. ولی با وجود همه اینها، باید این را هم دانست که این رژیم، علیرغم تمام این همه خدمات ضد کارگریش به بورژوازی ایران و جهان، باز منزوی است و تا حال هم نتوانسته رضایت خاطر کامل سرمایه امپریالیستی جهانی را بخود جلب نماید. تمام تلاش بورژوازی چه در ایران و چه در سطح جهان این است که رژیم ایران، توسط کارگران و مردم ناراضی از وضع موجود در ایران بزیر کشیده نشود. و اگر قرار باشد رژیم تغییر کند از نظر بورژوازی و سرمایه جهانی، باید تحت نظارت و کنترل خودشان باشد و هر تغییر و تحولی در ایران، در جهت منافع آنها صورت بگیرد. چون بورژوازی از نفرت عمیق طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران علیه جمهوری اسلامی بخوبی آگاه است و میکوشند تا سناریوی سال ١٣٥٧ ایران که به سقوط رژیم شاه منجر گردید بار دیگر در ایران تکرار نگردد.
در برابر وضع موجود چکار باید کرد؟
بخش اصلی و کاری معضلات پیشاروی رژیم این است که، بهر نحو ممکن بتوانند بر شعور و اراده کارگران و مردم زحمتکش جامعه غلبه کنند و با فریب آنها بتوانند بساط انتخابات امسال را رونق بخشند و در درجه اول آنرا به گامی محکم برای به شکست کشاندن و عقب راندن کل جامعه تبدیل نمایند. این همان کاری است که همه جناح رژیم به خاطر منافع خودشان رو آن فوکوس دارند و برای آن سرمایه گذاری میکنند. در مقابل نیز بر کارگران ایران و مردم تشنه آزادی و برابری است که از هر فرصتی برای ناکام گذاشتن پروسه”انتخابات” استفاده کرد و نگذارید این رژیم ضد کارگری و ضد انسانی بساط”انتخاباتی” خود را بدون درد سر از سر بگذراند. چون رژیم جمهوری اسلامی عامل و مسبب اصلی تمام مصائب و مشکلات موجود در جامعه ایران است ونبود آن، راه را برای بمیدان آمدن طبقه کارگر و پیشروی های سریع آن فراهم خواهد کرد. شرط پیشروی مردم برای بهم زدن بساط انتخابات ادامه مبارزه علیه کلیت رژیم اسلامی و تحت فشار قرار دادن همه جناحهای آن است. کابوسی که جناحهای رژیم را بجان هم انداخته نارضایتی عمیق کارگران و مردم آزادیخواه ایران نسبت به نظام جمهوری اسلامی است.
تمام ساخت و پاخت های تا کنونی سران رژیم، بخاطر کشاندن شما کارگران و مردم زحمتکش به پای صنندوق های رای است. طبقه کارگر و مردم آزادیخواه هم باید پروسه انتخابات ریاست جمهوری را به عرصه فعال مبارزات خود علیه کل جناحهای رژیم تبدیل کنند و بدینوسیله رژیم را بیش از پیش زیر فشار سازمانیافته و متحدانه خود قرار دهند. تا زمانی که مردم در ایران خود را از زیر بار این فشار و این توهم به انتخابات جمهوری اسلامی خود را خلاص نکنند، جمهوری اسلامی هر انتخاباتی را که چیزی جز انتقال قدرت به یکی از جناحهای درون جمهوری اسلامی نیست میتواند به مساله این مردم و جامعه تبدیل کرده و با آن تا حدودی بقاء خود را برای ادامه استثمار و ستم و سرکوب بورژوازی بر طبقه کارگر و دیگر مردم زحمتکش و آزادیخواه در ایران تامین کند. باید کل این بساط را بهم زد.
١٦ ژانویه ٢٠١٣ برابر است با ٢٧ دیماه ١٣٩١
http://hekmatist.org/