سیوان كریمی – به كجا چنين شتابان!؟ لبيك ياران دور از “وطن” به جمهوری اسلامی

به كجا چنين شتابان!؟

لبيك ياران دور از “وطن” به جمهوری اسلامی

سیوان كریمی

چندی پیش خامنه ای كه دید بساط انتخاباتش رنگ گذشته را ندارد، دست به دامن مخالفین نظام شد. وی در آخرین سخنانش از مخالفین نظام خواست كه حتی اگر رژیم اسلامی را هم قبول ندارند، در انتخابات شركت كنند. هنوز به سخره گرفتن این سخن در بین خود جناحهای رژیم ادامه دارد كه طیفی از به اصطلاح اپوزیسیون در اقدامی كه شاید دور از انتظار نبود، به این دعوت پاسخ مثبت دادند. افرادی كه خود را با تعلق به اپوزیسیون جمهوری اسلامی تداعی می كنند، اینبار و از این فرصت به دست آمده نهایت استفاده را بردند و خود را به آغوش رژیم رساندند. كمی بعد از این اتفاق، برخی از این چهره ها خود را به رسانه های جمعی رساندند و دوباره و حتی با وقاحتی بیشتر، اینبار نه بر روی كاغذ، صدای خود را به گوش رهبران حکومت اسلامی رساندند.

قصد من این نیست كه این حامیان خارج نشین رژیم اسلامی را نقد كنم. بعد از سالها، ماهیت این انسانها و سیاستهایشان برای اكثریت جامعه روشن شده است. حتی باید گفت كه نقد كردن چنین انسانهایی به معنای واقعی كلمه، تلف كردن وقت است. من قصد دارم از دو جنبه به این سیاست اتخاذ شده اشاره كنم. اول از همه خطاب من به جامعه و انسانهای شریف و آزادیخواهی است كه به هر روی خود را با سیاستهای این احزاب و آدمهای آن تداعی می كنند. پس از سی و هفت سال از عمر منحوس رژیم، ماهیت این رژیم برای همه مشخص شده است. امروز كسی نیست كه دیگر در جامعه زیر دست رژیم اسلامی كوچكترین دلیلی برای همراهی با رژیم در دست داشته باشد. حتی برخی از مهره های سالهای نه چندان دور رژیم لب به اعتراف گشوده اند و یا حتی به بیرون از ایران پناه برده اند. اما در چنین شرایطی اشخاصی از سر ضعف و بی افقی سیاسی و برای نشستن روی صندلی های رسانه ها مردم را دعوت به حضور در انتخابات و مضحكه پیش رو می كنند.

عبدالله مهتدی را کم و بیش می شناسیم. اعضای حزب متبوع وی گاها در فضای مجازی بُتی از وی می سازند. در دوره ای كه اعتراضات كارگری، اجتماعی و … در جامعه نشان از این دارد كه مردم از دست رژیم به تنگ آمده اند و سراپا علیه این رژیم متنفر هستند، این جناب دست عجز و التماس را به سوی رژیم اسلامی دراز می كند. واقعا شرم آور نیست؟ واقعا كجای این سیاست به جامعه ایران و كردستان قابل وصل شدن است؟ كسی حوادث و كشتارهای دهه ٦٠ را فراموش نكرده است. انسانهای زیادی هستند كه در راه مبارزه با رژیم اسلامی و برای سرنگونی آن جان خود را از دست داده اند. بیشترین آنها مدافعین واقعی كمونیسم و سوسیالیسم بودند (با هر تعریفی كه از سوسیالیسم و كمونیسم داشتند). امروزه “كومه له” عبدالله مهتدی خود را با این انسانهای شریف تداعی می كند كه زمانی در راه آزادی و برابری و سوسیالیسم جان خود را گذاشتند. بر همه واقف است كه اگر این جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم سودای ناسیونالیسم در سر داشتند، از همان روز اول صف خود را جدا كرده و با احزابی همچون حزب دموكرات كردستان تداعی می شدند. همان كاری كه خالد عزیزی كرد.

اما واقعیت چیز دیگری است. این ماهیت واقعی سازمان زحمتکشان و نتیجه بن بست های یک جریان باند سیاهی و غیر اجتماعی است. حرکت مهتدی آگاهانه است. از سر توهم نیست. یک انتخاب سیاسی است. باید صف خود را جدا كنید. امروز تداعی شدن با “كومله” عبدالله مهتدی به مانند برگشتن به آغوش رژیم اسلامی است. عبدالله مهتدی هیچگاه نماینده مبارزه آزادیخواهانه مردم نبوده و نخواهد بود. این را نه من، بلكه تاریخ می گوید و امروز تاریخ دوباره مهر تاییدی بر این ادعا میگذارد.  

موضوع دوم تعریف واژه اپوزیسیون است. تحولات اخیر در هنگامه انتخابات نشان میدهد كه هر كس و گروه را نمی توان در صف اپوزیسیون قرار داد. باید با احتیاط بیشتری در معنی این واژه دقیق شویم. جریاناتی همچون سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی و حزب دموكرات خالد عزیزی نه تنها مایل به نشستن و قرار گرفتن در زیر چتر رژیم اسلامی هستند، بلكه سایر احزاب و جریانات ناسیونالیست را دعوت به چنین كاری میكنند. اگر معنای اپوزیسیون برسمیت نشناختن رژیم اسلامی و مبارزه برای سرنگونی آن است، پس چرا باید این احزاب را در زُمره اپوزیسیون قرار داد؟ این احزاب كه از هر فرصتی استفاده می كنند تا دوستی خود را با رژیم اسلامی تقویت كنند، چه جایگاهی در اپوزیسیون دارند؟ ماهیت واقعی این احزاب تنها تلاش برای كسب سهمی از قدرت در زیر سایه رژیم اسلامی است. جامعه كردستان در این سی و هفت سال با تمام قدرت از طرف رژیم اسلامی سركوب شده است. هرآنچه در توان رژیم بود علیه مردم كردستان بكار گرفته شد. اما امروز كه خود رژیم و جناحهای آن درصدد ایجاد جبهه های وابسته به خود و با نام “كرد” هستند، این احزاب احساس میکنند از قافله عقب افتاده اند. دور از انتظار نیست كه این احزاب در روزهای باقی مانده به انتخابات حمایت خود را از جبهه های ساختگی رژیم و مهره های خود در كردستان اعلام كنند.  

در واقع این احزاب اپوزیسیون نیستند. این احزاب نه با جمهوری اسلامی مخالفند و نه ضدیتی با آن دارند. این احزاب همیشه درصدد كسب سهمی از قدرت بوده اند و برای آن از هیچ تلاشی دریغ نكرده اند. نباید این احزاب را در زمره اپوزیسیون قرار داد. اپوزیسیون یعنی ضدیت با رژیم اسلامی و مبارزه برای سرنگونی آن نه تلاش برای نشستن و گفتگو و گرفتن برای سهمی از قدرت. شاید این دعوت رژیم اسلامی مقدمه ای باشد برای برگزاری كنگره هایی همچون “كنگره ملی كرد” و نشستن در كنار جمهوری اسلامی. این همه تلاش و مبارزه ای است كه این احزاب برای آن خود را سازمان داده اند.

در جامعه كردستان هواداران این جریانات طرفدار حکومت باید آنها را به كلی نقد كنند و صف خود را از صف آنها جدا كنند. باید این جریانات را بعنوان شاخه های برون مرزی رژیم شناخت و نه در صفوف اپوزیسیون.

١٤ ژانویه ٢٠١٦