کمونیست میپرسد – در باره تشدید تنش بین حکومتهای ارتجاعی ایران و عربستان مصاحبه با فاتح شیخ

کمونیست میپرسد؛

در باره تشدید تنش

بین حکومتهای ارتجاعی ایران و عربستان

کمونیست: حمله به سفارتخانه های عربستان سعودی در تهران و مشهد با بهانه واکنش به اعدام آخوند النمر، به قطع روابط دیپلماتیک و روابط تجاری عربستان با جمهوری اسلامی و پیوستن تعدادی از کشورهای عربی خلیج منجر شد و تقابل لفظی جمهوری اسلامی و کشورهای منطقه را شدت داده است. تحلیل حزب از این رویدادها چیست و اهداف طرفین در متن جنگ و بحران در خاورمیانه و صفبندیهای جهانی در منطقه کدامند؟

فاتح شیخ: تنش اخیر میان دو رژیم اسلامی حاکم بر ایران و عربستان دور از انتظار نبود. عناصر و مواد خام آنچه دو طرف تحویل میدهند هم جدید نیست، تنها ادویه و طرز پخت تفاوت دارد. اعدام به عنوان ابزار آدمکشی وحشیانه دولتی برای بازتولید ترور و وحشت در جامعه، مدام دم دست هر دو رژیم بوده است. هر دو در طول حیاتشان شمشیر برهنه اعدام را روی سر جامعه گرفته اند و مادام که استبداد اسلامیشان به زیر کشیده نشود شمشیر اعدام را پایین نمیآورند. بدون اعدام دوام نمیآورند.

حمله به سفارتخانه ها هم یک شیوه مکرر جمهوری اسلامی است، بخشی از “دیپلماسی” و رابطه آن با دولتهاست، جزئی از تناقض درونی رژیمی که گویا قرار است به عرف و قوانین و مقررات بین دولتها متعهد باشد و نرد “تعامل” با قدرتهای جهان و منطقه بازی کند. خامنه ای مدام کلمه “دشمن” را به طور عام در ارتباط با دولتهای رقیب و مخالف بکار میبرد تا هر اقدامی علیه هر دولتِ از نظر او “دشمن” را مجاز اعلام کند. دیپلماسی مانند جنگ ادامه سیاست حکومتها و بخش جدانشدنی و همیشگی حاکمیت آنهاست. حاکمیت بحرانزده و فرسوده رژیم اسلامی بر جامعه ای هشتاد میلیونی با موقعیت ژئوپولیتیک ایران، در منطقه استراتژیک و پرآشوب خاورمیانه، در جهان گرفتار بحران، به ناگزیر حاکمیت پرتناقضی است که ناسازگاری علاج ناپذیرش با جامعه و جهان پیرامون، در “دیپلماسی” و مناسبات با دولتها هم بازتابی دارد که روحانی و ظریف از پس پینه دوزی آن بر نمیآیند.

آنچه ویژه است و جای توجه جدی و تحلیل کنکرت است، موقعیت و شرایط جهانی – منطقه ای ویژه و پیچیده ای است که تنش کنونی در آن اتفاق افتاده و بر متن آن پیش میرود. این تنش صفحه جدیدی از تصاعد جنگ و جدال فراگیر میان دو صفبندی آشکار قدرتهای جهان و منطقه در خاورمیانه پرآشوبی است که این دو رژیم در پنج سال اخیر در دو سوی آن رویاروی هم ایستاده اند. سوریه، عراق، یمن و لبنان عرصه های این رویارویی بوده اند. سال گذشته یک مقام دولتی جمهوری اسلامی ادعا کرده بود که بر چهار پایتخت عرب منطقه (دمشق، بغداد، صنعاء و بیروت) تسلط دارند و آرزو کرده بود که به زودی پایتخت پنجم (ریاض) هم اضافه شود. متقابلا دولت عربستان مدعی بود که باید دست جمهوری اسلامی از دخالت در کشورهای عرب کوتاه شود و تلاش کرد تا ائتلافی از دولتهای خلیج را پشت کمپین خود گرد آورد. شدت و وسعت جنگ و جدال قدرت میان دو صف از دولتهای جهان و منطقه در دل بحران بیسابقه و خاورمیانه، به جائی رسیده که دو رژیمی که چند دهه رقیب جدی قدرت منطقه بوده اند، اکنون پا پیش گذاشته اند که در جهت تعیین تکلیف این جدال قدرت به زورآزمائی جدی دست بزنند. این به معنی احتمال جنگ مستقیم میان آنها نیست. هم اکنون جنگ نیابتی فراگیر در سوریه، جدال قدرت نیروهای وابسته به طرفین در لبنان و جنگ شبه مستقیم در یمن میان حوثیهای وابسته به جمهوری اسلامی و خود دولت عربستان در راس ائتلافی از دولتهای خلیج با شدت جریان دارد. در پهنه عراق هم دولت عربستان دارد برای جدال با جمهوری اسلامی جاپا محکم میکند. با این احوال دو طرف تنش کنونی مایل و قادر به جنگ مستقیم نیستند هرچند درگیریهای مستقیم غیرممکن نیست. روند مذاکره برای به سازش رسیدن در سوریه و پایان دادن به جنگ پنج ساله هم ایجاب میکند که طرفین نخواهند که تنش کنونی را فراتر ببرند و به جنگ وسیعتر بکشانند. اما تا همینجا روشن است که این تنش در شرایط پیچیده و انفجارآمیز جنگ و جدالهای جاری خاورمیانه، بر ابعاد جنگ و ویرانی، کشتار صدها هزار انسان و آوارگی میلیونها مردم منطقه خواهد افزود.  

کمونیست: جمهوری اسلامی بعد از دو روز تلاش کرد مواضعش را تعدیل کند و حتی سازماندهی حمله به سفارت عربستان را به “نفوذی” ها منتسب کند. دلیل این تغییر موضع چیست؟ نظرتان در مورد واکنشهای تاکنونی میان جریانات اپوزیسیون از جمله ناسیونالیسم ایرانی چیست؟  

فاتح شیخ: در واقع تنش کنونی برای جمهوری اسلامی ایران علاوه بر لطمه جدی در عرصه دیپلماسی و تحمیل انزوای بیشتر بر آن در دل کشمکشهای خاورمیانه، در عرصه اقتصادی هم به مراتب پیامدهای زیانبارتری دارد. به همین دلیل سریعا تلاش آشکاری از طرف ارگانهای متعدد رژیم بخصوص از جانب روحانی و ظریف برای محدود کردن دامنه زیانها براه افتاد. وخامت شدید اقتصاد جمهوری اسلامی با چشم انداز کاهش بیشتر قیمت نفت و با توجه به ناچیز بودن آنچه با لغو تحریمها هم عاید رژیم میشود، سران رژیم را بیشتر از سابق به هراس انداخته است. اظهارات اخیر جهانگیری معاون روحانی که درباره خروج از رکود اقتصادی اعلام ناامیدی کرده بود، تازه ترین نشانه هراس مسئولان اجرائی رژیم از وخیمتر شدن بحران اقتصادی شان است. حتی قبل از تنش کنونی با دولت عربستان هم چشم انداز رویآوری سرمایه جهانی به ایران بعد از اجرایی شدن توافق هسته ای و لغو تحریمها بسیار ضعیف بود. واضح است که با تنش کنونی و کلا اوضاع پرآشوب خاورمیانه موانع باز هم جدیتری در راه رویکرد سرمایه جهانی به عرصه اقتصاد ایران ایجاد شده است. سرچشمه اصلی پانیک و تلاش برای تعدیل مواضع در سطوح بالای رژیم، همین چشم انداز تیره تشدید بحران اقتصادی جمهوری اسلامی و علاج ناپذیرتر شدن آن است. این در حالی است که با تداوم مبارزات توده ای کارگران برای احقاق حقوق خود و چشم انداز بالا رفتن توقعات توده های اعماق جامعه و با توجه به ناتوانی رژیم از پاسخگویی به آن توقعات، مدام هراس سران رژیم بیشتر و عمیقتر میشود.

در مورد واکنشهای جریانات اپوزیسیون طیف ناسیونالیسم ایرانی، باید توجه داشت که یک رگه اصلی دیدگاه ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی در طول دهه های گذشته عنصر ضد عرب آن بوده است. در چند روز گذشته وسیعا شاهد فعال شدن همه جریانات ناسیونالیسم ایرانی در واکنشهای آلوده به عنصر ضدعرب به تنش جاری میان جمهوری اسلامی و دولت عربستان بودیم. این پدیده مسموم همانند تبلیغات مسموم ضد فارس و ضد ایرانی ناسیونالیسم عرب طرفدار دولت عربستان و متحدان آن، خود بخشی از محصولات و پیامدهای ارتجاعی تنش این دو حاکمیت اسلامی بود که وسیعا از جانب هواداران ایدئولوژیهای مسلط بورژوازی در دو سوی تنش، یعنی ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم عربی، حمایت شدند.

واکنشهای ضدعرب جریانات ناسیونالیسم ایرانی شاهد دیگری بر این واقعیت است که تنش کنونی میان جمهوری اسلامی و دولت عربستان ماهیتا سیاسی است و اساس آن تقابل ناسیونالیستی دو دولت بورژوایی بر سر تبدیل شدن به قدرت اول در منطقه نفتخیز خلیج و از کانال آن تبدیل شدن به یک قدرت درجه اول در کل خاورمیانه است. هدف از تبلیغات مذهبی حول این تنش بویژه از جانب سران جمهوری اسلامی تامین پوشش مذهبی تفرقه افکنانه و تحمیق گرانه برای جدال قدرتشان با یک دولت دیگر منطقه است. تنش کنونی بر خلاف این ظاهر و پوشش سکتی، تقابل مذهبی نمایندگان حکومتی دو مذهب شیعه و سنی نیست. جدالی تماما سیاسی بر سر قدرت در منطقه است که رژیم پهلوی هم آن را در تقابل با همین دولت عربستان تعقیب میکرد. رژیم محمدرضا پهلوی تلاش کرد قدرت منطقه ایش را تا سطح “ژاندارم منطقه” بالا ببرد اما در آن مسابقه قدرت به جائی که میخواست نرسید.

در کل موقعیت ژئوپولیتیک ایران در میانه دولتهای ریز ودرشت همسایه وغیرهمسایه که اکثرا جایگاه و پایگاه محکمتری در منطقه دارند، تبدیل شدن به “قدرت اول” منطقه را برای هر حکومتی در ایران، چه پروغرب مانند رژیم پهلوی و چه ناسازگار با غرب مانند جمهوری اسلامی، با موانع جدی روبرو میکند. واضح است که ارتقاء رژیم بحرانزده و پرتناقض جمهوری اسلامی به موقعیت دولت قدرتمند درجه اول در منطقه با موانع به مراتب جدیتری مواجه است.

کمونیست: پیامدهای ضد اجتماعی تشدید مسابقه تروریستی بین دولتهای اسلامی چیست و رئوس یک سیاست کمونیستی در قبال تشدید بحران در منطقه کدامند؟ فراخوان حزب به مردم کارگر و زحمتکش و سکولارها و سوسیالیست های منطقه چیست و مشخصا چه سیاستی را باید علیه این جریانات ارتجاعی در پیش گرفت؟

فاتح شیخ: بی گمان تشدید تنش و جدال قدرت دو دولت عربستان و جمهوری اسلامی بر متن کشمکش جاری دو صفبندی جهانی و دولتهای متحدشان در خاورمیانه، قبل از هر چیز به گسترش دامنه کشتار و ویرانی و آوارگی دهها میلیون انسان منجر خواهد شد. دو رژیم اسلامی حاکم بر ایران و عربستان اصلیترین پایگاههای حاکمیت ارتجاع اسلامی در منطقه بحرانی و آشوبزده خاورمیانه هستند. فراتر از خاورمیانه هم، هر جای جهان که بازوی دراز دخالت سیاسی، عقیدتی، مالی و نظامیشان قد داده باشد حامی آشکار ارتجاع و ارعاب و ترور بوده اند. طبیعی است که تنش جاری و تشدید این مسابقه ترور و ارتجاع، عقب نشینی بیشتری بر زندگی و تفکر و دستاوردهای سیاسی و مدنی مردم این منطقه – و چه بسا فراتر از منطقه – تحمیل خواهد کرد. سیاست کمونیستی ایجاب میکند که به موازات آگاهگری بیوقفه پیرامون پیامدهای این کشمکش ارتجاعی، توده های کارگر و زحمتکش را به پراتیک فعال در مخالفت قاطع و روشن با هر دو سوی این جدال قدرت و به تداوم گسترده تر و متحدانه تر مبارزه مستقل خود برای تحقق اهداف آزادی و برابری و رهایی جامعه از حاکمیت ارتجاع اسلامی فرا بخوانیم. باید با تمام توان مانع شد که این دولتهای ارتجاعی، جان و هستی شهروندان جامعه را به مثابه گوشت دم توپ و هیزم آتش جنگ و جدال خود، نابود کنند. کمونیستها و آزادیخواهان جامعه موظفند از اصول و حقوق انسانی جهانشمول شهروندان جامعه در برابر نظامهای ارتجاعی منطقه دفاع کنند. از از وسیعترین آزادیهای سیاسی و مدنی شهروندان در برابر استبداد سیاسی حاکم، از نظام سیاسی و حقوقی سکولار در برابر رژیمها و قوانین و سنن مذهبی، از برابری کامل حقوق زن و مرد و برابری کامل همه انسانها دفاع کنند.

در ارتباط با اوضاع جامعه و مردم ایران، وظیفه کمونیستها اشاعه آگاهی و تلاش برای سازماندهی و رهبری سیاسی نیروی اجتماعی طبقه کارگر و توده های محروم و زحمتکش اعماق جامعه در راستای به زیر کشیدن کل حاکمیت گندیده جمهوری اسلامی است. بیگمان کارگران و مردم آزادیخواه و انقلابی در ایران با ساقط کردن و به هزیمت کشاندن جمهوری اسلامی و رهانیدن جامعه از کابوس نکبتبار آن، میتوانند به رهایی مردم خاورمیانه و جهان یاری و خدمت بزرگ و شایان افتخاری برسانند. طبقه کارگر آگاه و مردم آزادیخواه منطقه و جهان هم یار و یاور مبارزه مردم ایران در راه آزادی و رهایی هستند.

***