سيف خدایاری -تبليغات فاشيستى ممنوع!

تبليغات فاشيستى ممنوع!

سيف  خدایاری

ماجراى “تجاوز دسته جمعى” به مردم در جشن سال نو در خيابانهاى كلن به يكى از مسائل روز جامعه آلمان و در ابعادى وسيعتر به مسأله مهاجرين و پناهجويان در كشورهاى اروپايى تبديل شده است. طبق گزارشاتى كه چند روز پس از اين ماجرا در رسانه ها منعكس شد، تعدادى از شهروندان كلن با مزاحمت هاى خيابانى از قبيل توهين جنسى و ربودن چند مورد كيف و موبايل روبرو شده اند. تيتر بيشتر رسانه هاى دست راستى و فاشيستى تجاوز دسته جمعى و سازمان يافته است كه بلافاصله هويت افراد بزهكار را اعراب شمال آفريقا – مسلمانان يا آفريقايى ها- وحشيان معرفى كرده اند. طبق تبليغات رسانه هاى راست و فاشيست جمع وسيعى از شهروندان كلن مورد “حمله”، “تجاوز” و “غارت” مردانى قرار گرفته اند، اما آنچه كه روشن است تاكنون حدود سى مورد شكايت تسليم پليس شده است و سه نفر از بزهكاران شناسايى شده اند، اما تاكنون فردى دستگير نشده است. يك نفر هم به خاطر تجاوز جنسى شكايت كرده است.

به گفته رسانه ها پليس در محل اين ماجراها حضور داشته و وزير كشور آلمان دخالت پليس را در متشنج كردن بيشتر اوضاع مقصر دانسته است. با توجه به اينكه اين مسائل جنبه قضايى دارد، نرم يك جامعه متمدن بايد اين باشد كه تا زمان تكميل تحقيقات و بررسى صحت يا سقم و ابعاد آن ماجرا صبر كرد. حتى هويت افراد خاطى بايد محرمانه بماند چه رسد به اينكه برايشان هويت تراشى قومى شده و افكار عمومى را به سمت راسيسم سوق دهند.

جريانات راست و فاشيستى جوامع اروپايى عمدن اين ماجرا را باد مى زنند تا اهداف خارجى ستيزى و فاشيستى خود را متحقق كنند. نژاد پرستان سياستهاى دولت را در خصوص پناهجو پذيرى به چالش كشيده اند: يكى از اعضاى حزب حاكم (حزب دمكرات مسيحيهاى خانم مركل) در تويترش نوشته است: “ضرورت فورى، كاهش سيل مهاجران، مرزهاى امن، تسريع ديپورت و عدالت معنادار”. مفهوم اين سخنان چيزى كمتر از اجنداى پگيدا و ساير احزاب و جريانات فاشيستى نيست كه براى آلمان نازى ديگرى چماق بدست گرفته اند. بلافاصله پس از اين ماجرا گزمه بدستان و باديگاردهاى “باشگاهها” كه عموماً از عناصر لمپن هستند در معابر راه افتادند تا شهر را از “موجودات مزاحم” پاك كنند. هنوز ابعاد و پيامدهاى عكس العمل فاشيستى به اين رويداد مشخص نيست، اما مى توان پيش بينى كرد كه اين ماجرا -با توجه به آمادگى نيروهاى فاشسيتى و در ضعف آلترناتيو انقلابى- به ناامن كردن و حاشيه اى كردن بيشتر اقشار مختلف “مهاجران” و پناهجويان بيانجامد.

ترديدى نيست كه هر شكلى از آزار جنسى – كه در اين ماجرا سويه هايى از تبعيض جنسيتى نيز ديده مى شود – محكوم است و بايد جامعه فضاى امنى براى شهروندان خود فراهم كند. باز هم ترديدى نيست كه در بحرانهاى اقتصادى-اجتماعى موجود جرائم اجتماعى از قبيل سرقت و ساير بزهكاريهاى اجتماعى دامنه وسيعترى پيدا مى كند. در متروپلهاى كشورهاى پيشرفته كيف قاپى، آزار و اذيت افراد توسط باندهاى تبهكار و تجاوز امرى چندان غريبه نيست و اتفاقات مشابه – گيرم در ابعاد كمتر و بدون پروپاگند جهت دار پديده اى روزمره است. باز هم ترديدى نيست كه اقشار پايينى جامعه و از جمله مهاجران زمينه مساعدى براى جرائم و بزهكاريهاى اجتماعى دارند.

اما عليرغم اين واقعيات، غوغاسازى بر سر اين مسائل و بر بستر اهداف فاشيستى راست جامعه كه خارجى ها، مهاجران و “مسلمانان” را آماج اهداف پليد سياسى خود قرار داده اند، با هر نيتى كه باشد عملاً به سود جريانات راست و فاشيستى تمام مى شود. وظيفه كمونيستها و آزاديخواهان جوامع اروپايى كه در مصاف با چنين پديده هايى هستند اين است ضمن مرزبندى قاطع و كوبنده عليه جريانات  راست و فاشيستى، براى بازگرداندن حرمت و كرامت شهروندان (تمامى انسانهايى كه در اين كشورها زندگى مى كنند) و به درجه اولى اقشار و توده هاى محروم و حاشيه اى شده مبارزه كنند. اين مبارزه بدون افقى طبقاتى و از زاويه منفعت عام جامعه كه همانا سوسياليسم است، ناكام خواهد ماند. *