حاشیه نشینی و کارتن خوابی دو معضل بزرگ اجتماعی
مشکل مسکن و بی خانمانی یعنی حاشیه نشینی و کارتن خوابی یا خیابان خوابی ، همانند بسیاری دیگر از مصائب اجتماعی همچون بیکاری، فقروفلاکت ، اعتیاد ،خودکشی و خودفروشی از عوارض نظام ومناسبات کار مزدی و بهره کشی در جوامع سرمایه داری می باشد. تداوم بحران کنونی سرمایه داری ،بیکاری میلیونی ، حمله به سطح معیشت طبقه کارگر و مردم محروم جوامع بشری این مشکلات اجتماعی را برای اکثریت مردم کره زمین چند برابر کرده وزندگی را برای آنان به جهنمی تبدیل کرده است.
مسئله اینجاست که در جامعه کنونی ایران نه تنها حاشیه نشینی و کارتن خوابی به یک معضل اجتماعی بزرگ تبدیل شده اند و موضوع این مطلب کوتاه است، بلکه رشد تمامی مشکلات اجتماعی درآن جامعه با گذشت زمان شتاب بیشتری به خود گرفته است و با تحمیل زندگی چند برابر زیر خط فقر به اکثریت مردم مزد بگیر و کارکن جامعه سرنوشت میلیونها انسان رابا خطر نابودی و فرسودگی و بیکاری و فقر روبرو کرده است.
طبق آمار سازمان بین الملل از هفت میلیون ساکنین کره زمین یک میلیون بی خانمان یا حاشیه نشین وجود دارد یعنی از هر هفت نفر یک نفربی مسکن وحاشیه نشین و ازابتدایی ترین امکانات رفاهی موجود بی بهره اند ، اما در ایران از هر سه نفر یک نفر حاشیه نشین که سقفی بر سر دارند ، منهای کارتن خوابها وخیابان خوابها که آسمان سقف بالای سر آنها می باشد. آمارهای تکان دهنده ای که در روزنامه های ایران در این زمینه ها و بعضا از زبان مسئولین دولتی درز میکند نشانه وضعیت فلاکت بار مردم در جامعه ایران می باشد. به گفته رئیس کار گروه کاهش تقاضای اعتیاد مجمع تشخیص مصلحت نظام تعداد معتادان فقط خیابانی طی ده سال گذشته ده برابر شده است .پدیده شومی که اکثر جوانان ایرانی را تهدید می کند. بیکاری و اخراج از کاربه یک پدیده شوم تبدیل شده که زندگی میلیونها انسان کارکن جامعه را در معرض نابودی قرار داده است. بنا به اعتراف قائم مقام وزیر کاررژیم ده میلیون دانش آموخته دانشگاههای ایران در جستجوی کار هستند و امکانی برای استخدام آنها وجود ندارد. به گفته معاون وزیر راه و شهر سازی رژیم حدود هجده میلیون نفراز پنجا و پنچ میلیون نفر جمعیت شهری معادل یک سوم شهروندان ایرانی در سکونت گاههای غیر رسمی و در حاشیه شهرها زندگی می کنند.بیکاری و دستمزدهای ناچیز، هزینه های سرسام اور زندگی و اجاره خانه های سنگین و غیر قابل پرداخت برای مردم بیکار و کم درآمد عامل روی آوری شمار کثیری از خانواده هابه حاشیه شهر ها و سکونت گاههای غیر رسمی می باشد. در ایران از هر سه نفر یک نفرو یک چهارم مردم ایران در آلونک هاوحلبی آبادها سکونت دارند. حاشیه نشینان عموما در حاشیه شهرهای تهران ،کرج ،تبریز،مشهد،اردبیل،سنندج ،همدان و زاهدان سکونت دارند. تهران و مشهد و تبریز سه شهر حاشیه نشین بزرگ ایران هستند.در تهران با جمعیت بیش از ده میلیون نفر، بیشتراز دو میلیون مردم درحاشیه این شهرزندگی می کنند . بنا به اقرار یکی از مسئولین شورای شهر مشهد سی درصد مردم این شهر حاشیه نشین هستند. شهرداری تبریز اعلام کرده که از جمعیت یک و نیم میلیون نفری این شهر حدود چهارصد هزارو پانصد نفردر حاشیه شهر زندگی می کنند یعنی همانند شهر مشهد در تبریز نیز از هر سه نفر یک نفرحاشیه نشین است . بدون شک سایر شهرهای ایران با توجه به تراکم جمعیت و مهاجرت مردم روستایی جویای کار در شهرهای بزرگ وضعیت بهتری نمی توانند داشته باشند.
حاشیه نشینان عموما در مناطق ویران و خرابه ها سکونت دارند و از حداقل رفاهیات زندگی محروم هستند ،فقر وبیکاری و بیسوادی در میان آنان بیداد می کند. به دلیل عدم امکانات بهداشتی و جاری نشدن فاضلاب در این مناطق ابتلا به بیماری های ویروسی بخصوص در میان کودکان رایج وآمار مرگ و میر در میان آنان بالاست.خبر گزاری ایسنا در گزارشی زندگی یکی از مناطق حاشیه شهر تهران را این گونه گزارش کرده است.اینجا خبری از قصابی نیست. مردمش گوشت نمی خورند. محله ای که بقال ها لیستی دارند از مقروضان. حتی نان را هم نسیه می گیرند. لواش و نان بربری دو تا و سه تا و پنج تا هم ندارد حتی اگر قیمتش یک اسکناس سبز هزار تومانی باشد. قیمتش قدر نداریشان است. اینجا نوروزآباد است محله ای در اطراف اتوبان خلیج فارس در حاشیه غربی تهران .
از برکت وجود رژیم جمهوری اسلامی در ایران علاوه بر حاشیه نشینی کارتن خوابی یا خیابان خوابی یک چالش بزرگ اجتماعی است . بر اساس آمار فقط در شهر تهران شانزده هزار کارتن خواب وجود دارد که سقفی بر سر ندارند و از هر گونه امکانات و حتی یک وعده غذای گرم در روز محروم هستند. از این آمارپانزده در صد زن و و هشتاد درصد معتاد هستند.آمارهای غیر رسمی قطعا خیلی از این بالاتر هستند.
حاشیه نشینی و کارتن خوابی در دومعضل بزرگ اجتماعی وچاره ناپذیر در شرایط کنونی ایران است . این پدیده شکلی اززندگی انسانهایی که ازحداقل های زندگی محروم هستند را بیان میکند.وجود این پدیده های اجتماعی بیانگر فقر، سطح معیشت بسیار پائین و غیر استاندارد زندگی و گسترش شکاف طبقاتی و شرایطی است که رژیم جمهوری اسلامی و سرمایه داران حاکم بر ایران به این بخش ازمردم تحمیل کرده اند.
چه کسی مسئول است
دولت حاکم بر ایران که تمام امکانات مادی وثروت جامعه رادر اختیار دارد مسئول مستقیم رفاه و سلامتی مردم در جامعه است .رژیم جمهوری اسلامی در طول سی و پنچ سال از حاکمیت خود با حمایت از سرمایه داران مفتخورمسئولیتی جزتحمیل فقر، فلاکت،بیکاری ،اعتیاد،حاشیه نشینی و کارتن خوابی به اکثریت مردم ایران نداشته است.در شرایطی که به یمن وجود رژیم جمهوری اسلامی اقلیتی ازسرمایه داران و آقازاده ها میلیارد ، میلیارد به جیب می زنند ،اموال و امکانات مردم را به غارت می برند و فساد و دزدی سراپای حکومت را در بر گرفته انتظار اینکه در چنین شرایط و با وجود چنین رژیمی بر مسند قدرت درد و مصائب مردم کاهش یابد انتظار بیهوده ای است.
طبقه کارگر ایران و مردم محروم چاره ای جز تلاش و مبارزه برای تغییراین شرایط اسفبار ندارند.مردم ایران شایسته رفاه و آسایش و زندگی فارغ از فقر وفلاکت هستند . تنها راه برون رفت از این شرایط سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به دست توانای طبقه کارگر ایران و مردم محروم می باشد.
سعید یگانه