“انتخابات”، حداقل دستمزدها!
سیاوش دانشور
رسانه ها به ما میگویند که مهمترین مسئله سیاست ایران دو “انتخابات” مجلس اسلامی و مجلس خبرگان در اسفند ماه است. جناح های مختلف حکومتی، جریانات طرفدار رژیم در اپوزیسیون، تریبونهای امثال بی بی سی و صدای آمریکا و برنامه سازان “مستقل” تلاش زیادی میکنند که جامعه را حول دو مضحکه انتخاباتی بسیج کنند. این در شرایطی است که بنا به اعتراف دست اندرکاران ارتجاع اسلامی، بیش از هفتاد درصد مردم ایران زیر خط فقر قرار دارند، دستمزدهای رسمی چهار برابر زیر خط فقر رسمی اعلام شده است، گرانی بیداد میکند، اجتماع کارگران بیکار و جویای کار با گلوله مزدوران سرمایه پاسخ میگیرد و سونامی بیکاری در کمین نشسته است. جامعه ایران با انواع مشکلات و مصائب اجتماعی مانند فقر و فلاکت، اعتیاد، تن فروشی، خیابان خوابی و کودک کار روبروست اما بزعم رسانه ها و جریانات بورژوائی پرو رژیم مسئله اصلی مردم اینست که کدام آخوند و شکنجه گر دیروز و امتحان پس داده، امروز باید سکان تداوم وضع موجود را بعهده گیرد!
همزمان با این دو مضحکه انتخاباتی، فصل تعیین حداقل دستمزدها است که طی آن سرنوشت دهها میلیون کارگر و خانواده هایشان رقم میخورد. نهادی ضد کارگری و کارفرمائی و دولتی، موسوم به “شورای عالی کار” از موضع منافع طبقه سرمایه دار، هر سال در اسفند ماه با تعیین حداقل دستمزد، تداوم فقر و بردگی طبقه کارگر را مجددا قانونیت میدهد. امسال قرار است سرنوشت نان و سفره خالی خانواده کارگری بیش از پیش قربانی رقابت باندهای اسلامی مفتخور در متن جنجال مضحکه انتخابات شود. برای رسانه هائی که اخبار اول و آخرشان کاندیداتوری این و آن دایناسور آیت الله برای مجلس خبرگان و یا انعکاس جدال و رقابت آخوندهاست، مسئله فقر و بیکاری و بی آیندگی اکثریت عظیم جامعه ایران هیچ جائی ندارد. برای کمونیسم و جنبش طبقه کارگر اما مسئله اساسی کنار زدن این دود و غبار و تحریفات رسانه ها و طرح مسائل اساسی جامعه از موضع یک سیاست مستقل طبقاتی است.
امسال در فصل تعیین حداقل دستمزدها کارگران در قیاس با سالهای گذشته در شرایط نامساعدتری قرار دارند. همزمانی دو مضحکه انتخاباتی رژیم با فصل تعیین حداقل دستمزدها آشکارا به ضرر طبقه کارگر است. فضای کاذبی که رسانه ها حول این نمایش حکومتی ایجاد کرده اند، صرفا تکرار بازارگرمی برای حکومت نیست. این بخشی از مسئله و جزو دستور کار کل حکومت و اپوزیسیون طرفدار رژیم است که هیچوقت تعطیل نشده است. یک مسئله مهم بویژه بعد از توافق هسته ای، تضمین و نشان دادن نرخ بشدت ارزان کار در ایران به شرکای طبقاتی و هیئت های اقتصادی اروپائی است که برای کشیدن آخرین رمق طبقه کارگر ایران دندان تیز کرده اند. به اینها باید تشدید سرکوب در جامعه را بعنوان یک شاخص “امنیت سرمایه” اضافه کرد. اینروزها مرتبا و با بهانه های مختلف فعالین قلمروهای مختلف را دستگیر و زندانی میکنند. بسیاری از فعالین کارگری را یا زندانی کرده اند و یا تلاش دارند با گروکشی و گذاشتن تهدید حکم زندان روی سر آنها ساکت نگهدارند. برای بسیاری دو راهی زندان یا رفتن به خارج کشور را گذاشته اند. مجموعه این عوامل نامساعد بیش از پیش به ضرر کارگران عمل میکند. روشن است که در فصل تعیین دستمزدها همواره شرایط بطور یکجانبه بنفع رژیم اسلامی و سرمایه داران بوده است و کارگران هیچوقت در پروسه فروش نیروی کار نمایندگی نشده اند. شرایط نامساعدتر امسال با فرض این واقعیت است.
ورق را میتوان برگرداند!
سیاست در ایران نه قابل پیش بینی است و نه همواره تحت کنترل حکومتیها و طبقات دارا است. طرح یک سیاست مستقل طبقاتی در تناسب قوای کنونی که بالائی ها را تحت فشار قرار دهد، میتواند بر پروسه تعیین دستمزدها تاثیرگذار باشد و بساط رمل و استرلاب آخوندی را در مضحکه انتخابات جمع کند. اردوی چپ جامعه، بخشهای مختلف کارگری، معلمان، پرستاران، محرومان، ارتش وسیع بیکاری، جوانانی که در جمهوری اسلامی هیچ آینده ای ندارند، زنانی که از آپارتاید و تحجر اسلامی و سرکوب به تنگ آمده اند، کانونهای تاثیرگذار و محافل مختلف سیاسی، میتوانند حول اعتراض به تبعیض و نابرابری و خواست دیرینه آزادی و رفاه با ابتکارات مختلف بمیدان بیایند. جمهوری اسلامی در مقطع “انتخابات” با این تناقض روبروست که از یکطرف نیازمند شرکت گسترده مردم در این نمایش است و از طرف دیگر تلاش دارد دخالت سیاسی شهروندان در روند سیاسی را کنترل و در چهارچوبهای حکومتی کانالیزه کند. میتوان از این تناقض و فرصت استفاده کرد و مستقل از جناح های حکومتی برای طرح تمایلات واقعی اجتماعی بمیدان آمد. مسئله اینست که فضای مسلط و قلابی حاکم بر سیاست را در این مقطع پس زد، تناقضات رژیم اسلامی بویژه تناقض جمعی کلیه باندهای حکومتی با هر ذره از آزادی و رفاه شهروندان را برای توده وسیع مردم کارگر و زحمتکش برملا کرد.
ما نباید هیچ مطالبه ای از حکومت اسلامی داشته باشیم. ما پشت پرچم “جنبش مطالباتی” که عنوان عامه پسندتر دریوزگی در بارگاه اسلام و سرمایه است نمیرویم. ما از حقوق حقه خود دفاع میکنیم. ما حقوق مان را میخواهیم و به نیروی خود و از پائین برای آن مبارزه میکنیم. این قانون همیشه تاریخ جوامع بشری و هر تحول واقعی و پایدار بوده است. کارگران بیکار حق دارند با شعار “یا کار یا بیمه بیکاری” برسر حکومتی ها فریاد بکشند. زنان حق دارند خواهان برچیدن نظام ضد زن آپارتاید جنسی شوند. کارگران حق دارند دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر را نخواهند و یک دستمزد مبتنی بر تامین یک زندگی شایسته و مرفه را با صدای بلند و بدون هیچ لکنت زبان و ملاحظه سود و زیان سرمایه دار طرح کنند. دانشجویان که اکثر آنها فرزندان طبقات محروم اند نباید اجازه دهند دانشگاه در مناسبت مضحکه انتخابات به مسجد و دعوای باندهای متفرقه سرمایه دار تبدیل شود. میتوان کلیه ظرفیتهای جامعه و مشخصا اردوی چپ و انسانهای شرافتمند را حول تمایلات انسانی و آزادیخواهانه بسیج کرد و ورق سیاست در ایران را برگرداند.
کارگران، مردم زحمتکش!
به استثمارگران تان، به شکنجه گران و به زندانبانان خود رای ندهید! به کسانی که بانی فقر و اعتیاد و تن فروشی فرزندان ما هستند رای ندهید! به حافظان آپارتاید اسلامی و بیحقوقی و بردگی زن رای ندهید! به حکومتی که به بارها به سمت اعتراض برحق شما اعم از کارگر اعتصابی و کارگر بیکار شلیک کرده است رای ندهید! نباید یک سر سوزن به تبلیغات ارتجاعی “انتخاب بین بد و بدتر” تسلیم شد! نباید با موج جنبشهائی که منفعت شان را در بقدرت رسیدن این و آن آخوند جستجو میکنند رفت. ما میتوانیم و باید این دور باطل را درهم شکنیم. راه حل بمیدان آوردن یک اراده عمومی است. *