سیاوش دانشور – از خاتون آباد تا شهرویی به یاد کارگر جانباخته مرتضی فرج نیا

از خاتون آباد تا شهرویی

به یاد کارگر جانباخته مرتضی فرج نیا

سیاوش دانشور

مزدوران سرمایه بار دیگر واقعه خاتون آباد کرمان را تکرار کردند. اینبار به صف کارگران بیکار، به جوانان بیکار روستای شهرویی بهبهان که برای کار کردن در پالایشگاه بید بلند ۲ اجتماع کرده بودند، شلیک کردند. نیروهای سرکوبگر سه نفر از کارگران شاغل این پالایشگاه را دستگیر کردند، ابراهیم شهرویی کارگر بیکار را بشدت زخمی کردند و مرتضی فرج نیا کارگر بیکار را به قتل رساندند.

در این مملکت اگر کارگر یا شهروندی آخوند یا افسر نیروی انتظامی را بقتل رساند، بعد از شکنجه مفصل او را دار میزنند. اما قاتلین کارگران خاتون آباد، قاتلین مرتضی فرج نیا، مسببین قتلهای روزمره کارگران در محیطهای ناامن کار راست راست راه میروند. کمونیسم و آرمان کارگری البته برخلاف بورژوازی فاسد و جنایتکار با قانون قصاص و دار زدن و لینچ کردن، نه فقط میانه ای ندارد بلکه جنبشی از جمله برای الغای حقوق نامشروعی است که تاریخا طبقات دارا برای حراست از منفعت خویش از آنها استفاده کرده اند.

اخیر مجلس و دولت روحانی اعتصاب را غیر قانونی و اجتماعات کارگری را ممنوع اعلام کرد. این حرف جدیدی نبود. خمینی در ابتدای سرکار آوردن ارتجاع اسلامی در ایران اعتصاب را غیر قانونی و “حرام” اعلام کرد اما همان دوران سالی هزاران اعتصاب کارگری صورت میگرفت. جواب روحانی و شرکا نیز در همان روز اول با اجتماعات مختلف و گسترده کارگری در صنایع نفت و گاز داده شد. همینطور اجتماع وسیع و هزاران نفره مردم منطقه برای تشییع جنازه مرتضی فرج نیا نشان داد کارگران و مردم زحمتکش به “بفرموده” های حکومتی وقعی نمیگذارند و بقولی دیگر جز زنجیرهایشان چیزی برای از دست دادن ندارند. شلیک به صف کارگران بیکار و گرسنه در نگاه اول و بنا به توحشی که در آن نهفته است شاید نمایش قدرت دولت اسلامی بنظر برسد. واقعیت اما برعکس است. توحش و دستپاچگی مزدوران سرمایه علیه کارگران گرسنه چیزی جز پاسخ بورژواها و دولت اسلامی شان به “بی توجهی” کارگران به ممنوعیت اعتصاب و اجتماع نیست. در واقع آنچه که از اتاقهای فکری این مرتجعین بیرون آمده اینست که مردم را محتاج، گرسنه و بیحرمت نگهدارید، اجتماع و اعتصاب شان را ممنوع کنید، در صورت تجمع به سمت شان شلیک کنید تا بقیه حساب دست شان بیاید! سوال اینست که تا چه زمان میتوان مردم را گرسنه و بیحقوق نگهداشت و به صف شان شلیک کرد؟ این سیاست قابل دوام نیست و ظرفیت آنرا دارد که بسیار کوبنده و بدون ملاحظه توی صورت حکومتی ها بخورد. دامنه و آستانه تحمل جامعه نامحدود نیست و از خُلقیات سرکوبگران تبعیت نمیکند. راستی صفی که صبح تا شب روضه ضد خشونت میخواند کجاست؟ چرا در مقابل خشونت عریان حکومت عزیزشان لال شده اند؟ چه بسا از “قاطعیت” دولت اعتدال که پروژه چپ زدائی دارد خشنود هم هستند!

نام مرتضی فرج نیا به لیست طولانی قربانیان طبقه کارگر اضافه شد. این پرونده روز خودش ورق خواهد خورد. امروز اما مبارزه را باید ادامه داد و از قتل مرتضی ها این نتیجه را بیش از پیش گرفت که این نظام راهی جز فقر و سرکوب و تهدید و قتل برای ما کارگران ندارد و سرنگونی آن “اقتصادی” ترین و عقلائی ترین راه برای طبقه گارگر و اکثریت عظیم جامعه ایران است.

صمیمانه به خانواده و بازماندگان و همرزمان مرتضی فرج نیا تسلیت میگویم. یاد مرتضی ها را با گسترش اعتراض و سازماندهی علیه نظم سرمایه داری و حکومت قاتل اسلامی حافظ آن گرامی بداریم!