رحمان حسین زاده – جدال قدرتهای امپریالیستی و گسترش تروریسم جهانی (بخش دوم- پیامدهای ترور در پاریس)

جدال قدرتهای امپریالیستی و گسترش تروریسم جهانی

(بخش دوم- پیامدهای ترور در پاریس)

رحمان حسین زاده  

به دنبال رویداد جنایتکارانه تروریستی پاریس بار دیگر بیم و نگرانیها حول این واقعه سیاه تمرکز پیدا کرد. در مطلب قبلی زمینه ها و عوامل پیدایش و تقویت تروریسم و به ویژه تروریسم اسلامی را بررسی کردم. به طور فشرده تاکید شد که فقر و محرومیت ناشی از نظم کاپیتالیستی در همه جوامع و در خود غرب، رنج و مشقات دیرینه مردم فلسطین به دست دولت تروریست اسرائیل مورد حمایت آمریکا و غرب در خاورمیانه، پروبال دادن به اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی در اواخر دهه هفتاد میلادی در ایران و افغانستان تحت نام “کمربند سبز” مقابله با بلوک شرق، زورآزمایی تروریسم دولتی غرب و تروریسم اسلامی به دنبال یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و تقابل و رقابت قدرتهای بزرگ جهانی بر سر تقسیم مجدد حوزه های نفوذ اقتصادی و سیاسی در دنیای بی لنگر معاصر، علت و مقاطع مهم گسترش و نهادینه شدن تروریسم دولتی و تروریسم اسلامی بوده و هستند. تروریسم دولتی و غیر دولتی، تروریسم اسلامی و غیر اسلامی تهدید کننده هر روزه بشریت امروز و دنیای معاصر است.

خطر تروریسم جهانی

به دنبال واقعه تروریستی پاریس در ماه نوامبر، فرانسوا اولاند از “خطر تروریسم جهانی” صحبت کرد. داعش زاده سیاستهای خود غرب را به عنوان “هیولای تروریسم جهانی” برجسته کرد. برای توجیه پروژه های تروریستی خود به ایجاد و بزرگ کردن چنین هیولایی نیازمندند. دیدارهای متعدد اولاند با سران کشورهای مختلف و سفرهای نه چندان موفق به واشنگتن و مسکو را به زعم خود برای ایجاد “صف بندی جهانی مقابله با تروریسم داعش” سازمان داد. جناب اولاند و اوباما و پوتین و مرکل و کامرون و همه سران ریز و درشت قدرتها و دولتهای سرمایه عامدانه تروریسم را در داعش خلاصه میکنند. تروریسم جهانی واقعیت تلخ دنیای امروز است، اما نه با تعبیر و تفسیر یک بعدی و عامدانه جناب اولاند و همه سران کشورهای امپریالیستی و کاپیتالیستی. پیکره اصلی تروریسم جهانی را تروریسم دولتی قدرتهای بزرگ جهانی و دولتهای غربی و در راس آنها تروریسم دولتی آمریکا تشکیل میدهد. تنها دولتی که بکارگیرنده سلاح اتمی در هیروشیما و ناکازاکی، اشغالگر ویتنام و گرانادا و پاناما و افغانستان و عراق، حامی وفادار دولت تروریست اسرائیل، سازمانده کودتا در شیلی و تقویت کننده انواع گروههای تروریستی در آمریکای لاتین، سازنده تروریسم اسلامی در خاورمیانه است. دیگر دولتهای اروپایی و غربی در پروژه های تروریستی دولت آمریکا متحدان ثابت قدم آن بوده و خود جزو این ارابه جنگی تروریسم جهانی هستند. اگر از تروریسم جهانی صحبت میشود باید به آقای اولاند و همه سرکردگان قدرتهای بزرگ کاپیتالیستی یادآورشد، دولتهای متبوعشان نیروی اصلی تروریسم جهان معاصر هستند. به علاوه اگر امروز تروریسم اسلامی و شاخه های مختلف آن در خاورمیانه و در خود غرب گریبان آنها را گرفته، مستقیم و غیر مستقیم زاده سیاستها و اقدامات تروریستی این دولتهای بزرگ و متحدان منطقه ای آنها، ادامه سیاستها و نقشه های تروریستی شان و بخش لاینفک کارکرد تروریستی آنها است. هنوز هم هرجا لازم باشد بنا به مصلحت روز تروریسم اسلامی را علیه مردم و آزادیخواهی و چپ گرایی بکار میگیرند.

سوریه، جدال قدرتهای جهانی و گسترش تروریسم

کلکسیون جهانی تروریستی در کشور سوریه در حال زورآزمایی اند. تروریسم دولتی آمریکا و غرب و ائتلافش، تروریسم دولتی روسیه و بشار اسد و جمهوری اسلامی متحدش، تروریسم اسلامی داعش و النصره و اخیرا ورود تروریسم دولتی اسلامی ۳۵ کشور با سرپرستی عربستان در این جغرافیای محدود و معین اطراق کرده و به قیمت نابودی آن جامعه و نسل کشی وسیع و کشته و زخمی و آواره شدن میلیونها انسان در حال تاخت و تازند. جنگ و تروریسم در جغرافیای سوریه ابزاری در دست آمریکا و متحدانش از یک سو و روسیه و متحدانش از سوی دیگر در راستای سهم خواهی جهانی و منطقه ای در تعیین حوزه نفوذ اقتصادی و سیاسی و دامنه نفوذ عملی این قطبهای تروریستی جهانی در دنیای معاصراست. این جنگ و جدال و صف بندی تروریستی مطلقا از هیچ سویی برسر منافع مردم سوریه و پایان دادن به تروریسم در آن کشور نیست. سوریه نماد دنیای بی لنگر کنونی، نماد خاورمیانه بی ثبات است که هر کدام از قطب های امپریالیستی جهانی و متحدان منطقه ای آنها با تمام ظرفیت تروریستی و جنگی خود از این کانال در تلاشند سهم بیشتری در شکل دادن به آرایش کاپیتالیستی جهان معاصر و به تبع آن در آینده صف بندیها در خاورمیانه به خود اختصاص دهند. تروریسم دولتی و غیر دولتی اهرم این سهم خواهی ضد انسانی قدرتها و دولتهای و جریانات تروریستی است. تقابل قدرتهای جهانی و هم پیمانان منطقه ای آنها عامل اصلی گسترش تروریسم نه تنها در سوریه و خاورمیانه بلکه در کشورهای غربی است. در همین راستا جنایت تروریستی پاریس بهانه ای شد که آمریکا و غرب با جلو آمدن فرانسه و اولاند به تشدید فضای تروریستی در غرب و به گسترش تروریسم هوایی در سوریه اقدام کنند.

پیامدهای ترور در پاریس

الف: میلیتاریزه کردن فضای عمومی: بلافاصله بعد از اتفاق تروریستی پاریس نیروی نظامی و پلیسی و ارتشی در فرانسه و بلژیک به حرکت در آمدند. اولاند شرایط اضطراری سه ماهه را در فرانسه اعلام کرد. این حالت و کنترل امنیتی در بسیاری از کشورهای غربی جاری شد. بیش از دو هفته خیابانهای پاریس و بروکسل حالت جنگی به خود گرفت. اینها همسو با تروریستهای اسلامی به مرعوب کردن جامعه نیاز دارند. قبل از هرچیز به از صحنه خارج کردن مردم متنفر از تروریسم نیاز دارند. از شکلگیری جنبش آزادیخواهانه و مترقی مردم به تنگ آمده از تروریسم و کارکرد و سیاستهای دولتهای غربی شکل دهنده تروریسم میترسند. فضای میلیتاریزه ایجاد شده بدوا مردم معترض و متنفر از وضع موجود و تروریسم را از صحنه خارج کرد و نگذاشت حرکت اعتراضی دهها هزار نفره و توده ای مشابه بعد از ترور شارلی ابدو در پاریس و دیگر شهرها شکل بگیرد. به علاوه به بهانه مقابله با تروریسم تشدید کنترل بر امورات زندگی شهروندان جامعه به نحو بیسابقه ای گسترش یافته است. حقوق اولیه شهروندی در اروپا و غرب که طی چند دهه مبارزه صف آزادیخواهانه و سوسیالیستی و مترقی به دست آمده، با توجیه مقابله با تروریسم توسط تروریسم دولتی مورد تعرض قرار گرفته است. در این قلمرو عقب گرد جدی در جریان است. دخالت پلیسی و تعرض به حقوق اولیه شهرندان در سطوح مختلف به سیاست روز دولتهای غربی تبدیل شده است. مقابله با این وضعیت بخش مهمی از مبارزه آزادیخواهانه و مترقی علیه این دولتها و تقابل با تروریسم است.

ب- تشدید تروریسم هوایی در سوریه: ترور جنایتکارانه در پاریس به عنوان “موهبتی” از جانب دولت فرانسه و دیگر کشورهای غربی و دولت روسیه قاپیده شد تا تروریسم هوایی خود را در سوریه گسترش دهند. تصاعد عملیاتهای هوایی و بمبارانها توسط بمب افکن های آمریکا و متحدانش و توسط روسیه و ارتش سوریه قبل از آنکه علیه داعش و تروریسم اسلامی باشد، در خدمت قدر قدرتی این دولتها برای تصفیه حسابهای پایه ای تر در رقابتهای جهانی و منطقه ای است. خود اذعان دارند، که بمبارانها به نابودی و شکست داعش منجر نمیشود، اما می بینیم این عملیاتهای جنایتکارانه به نابودی کشور سوریه و به شکست کشاندن مردم آنجا منجر شده است. تشدید تروریسم هوایی و بمبارانها با توجیه مقابله با داعش توسط قدرتهای بزرگ برای اهداف ضد انسانی آنها، قابل قبول نیست و باید با آن مقابله کرد و متوقف شود.   

ج: علیه مهاجرین و پناهندگان: ترور پاریس فرصتی ایجاد کرد، دولتهای غربی سیاست همیشگی ضد مهاجرین و پناهندگی خود را از آستین بیرون بکشند. راسیسم دولتی فشار و تضییقات بسیار بیشتر از قبل علیه مهاجرین و پناهندگان را جاری کرده است. طبق سیاست فوق ارتجاعی “نسبیت فرهنگی” میلیونها انسان فراری از جنگ و کشتار و نسل کشی دست پخت همین قدرتهای جهانی نه به عنوان شهروندان متساوی الحقوق بلکه در کاتاگوری “مسلمانان” دلبخواهی به تروریسم اسلامی وصل میشوند و با تضییقات فوق العاده مواجه شده اند. کار به جایی کشیده عنصر دست راستی مثل “دونالد ترامپ” کاندید ریاست جمهوری در آمریکا در اوج بیشرمی خواستار بستن مرزها بر روی میلیونها انسان “مسلمان” شود. در اروپا با ندای “مرزها کنترل و بسته شود” پز “انسان پناهی” و سیاست “منعطف پناهنده پذیری” خانم مرکل و کل سران دولتهای اروپایی و غربی محو و ریاکاری آنها برملا شد. تشدید فشار بر مهاجرین و پناهندگان و راندن آنها به محلات پر از فقر و محرومیت، در واقع گتوهای نماد رنج و مشقات بیشترین فرصت را به تروریسم اسلامی میدهد تا دامنه نفوذ و عمل خود را در میان این بخش جامعه و در این گتوها گسترش دهد. سد کردن سیاست راسیستی دولتهای غربی علیه مهاجرین و پناهندگان جزو لاینفک مبارزه موثر با تروریسم دولتی و اسلامی در غرب است.  

د- معیار دوگانه،غرب محوری: فاجعه تروریستی در پاریس و کشته شدن بیش از صد انسان و جوان بیدفاع و بی خبر از همه چیز که میخواستند شب جمعه خود را در تفریح بسر ببرند، به دست جانیان تروریست اسلامی تکان دهنده و وجدان بشریت آزادیخواه را به لرزه درآورد. برای مقابله با تروریسم اسلامی و عملکرد جنایتکارانه آنها در هر جای این دنیا بیشترین تلاش سیاسی، تبلیغی، آگاهگری و بیشترین تلاش عملی برای خشکاندن ریشه این نوع فجایع نه تنها در سطح فرانسه و اروپا، بلکه در سطح جهانی لازم است. اما آنچه چهارچوب کمپین وسیع سیاسی و عملی دولت فرانسه و دیگر دولتهای غربی و فوکوس مدیای نوکر آنها را تشکیل میداد، از این دست نبود. درپس داعیه مقابله با تروریسم اسلامی، کمپین و سیاست بغایت تبعیض آمیز، نفرت انگیز و پر از ریاکاری غرب محور نهفته بود. گویا ترور در پاریس با چهار روز قبلتر آن در بیروت بسیار متفاوت است. گویا کشته شدن نزدیک به سیصد مسافر هواپیمای مسافربری روسی به دست داعش در “آسمان مصر” کم اهمیت تر است. مثل اینکه تلفات مشابه و حتی بیشتر ترورهای انتحاری و یا در نتیجه تروریسم هوایی در شهرهای عراق و افغانستان و لیبی و سوریه این درجه تمرکز سیاسی و تبلیغی و تلاش عملی برای سد کردن فاجعه تروریستی در این کشورها را لازم ندارد. در پس این معیار دوگانه، راسیسم دولتی مشمئزکننده، ریاکاری، تعصب و یکجانبه نگری غرب محور نهفته است. گویا ارزش انسانها متفاوت است. به علاوه میدیای نان به نرخ روز خورغربی نه آگاهگری بلکه نفرت پراکنی و خارجی ستیزی و “اسلام هراسی” را گسترش دادند. بی دلیل نیست راسیسم دولتی غرب محور، بیشترین ماتریال را برای ایجاد نفرت در سطح جامعه در اختیار تروریسم اسلامی از یک طرف و راسیسم و فاشیسم از طرف دیگر قرار داده است. بر متن چنین فضایی سخنان دیوانه ای مثل ترامپ در آمریکا بعضا خریدار پیدا میکند و یا جریانات رسما راسیست اروپایی در این دوره با اقبال بیشتری روبرو شده اند.

ه- خطر راسیسم و فاشیسم را باید جدی گرفت: به دنبال فاجعه پاریس تحرک جریانات و احزاب راسیست و فاشیست ابعاد بیسابقه ای پیدا کرده است. همه شواهد نشان میدهد درفرانسه و دیگر کشورهای اروپایی احزاب راسیستی و فاشیستی رشد کرده اند. این خطر را باید جدی گرفت، چون هنوز جدی گرفته نشده است. بر متن بحران اقتصادی موجود، بر متن راسیسم دولتی تبعیض آمیز و غرب محور خارجی ستیز، بر متن مسابقه تروریسم دولتی قدرتهای بزرگ با هم و با تروریسم اسلامی، عروج فاشیسم در غرب تهدید جدی علیه بشریت است. مقابله با راسیسم و فاشیسم بخش تعیین کننده از مبارزه آزادیخواهانه علیه وضع موجود و علیه تروریسم جهانی میتواند و باید باشد.

چه باید کرد: قطب سوم علیه تروریسم جهانی

در مقابل تروریسم جهانی، در مقابل تروریسم دولتی قدرتهای بزرگ و دولتهای متحد آنها، در مقابل تروریسم اسلامی وداعشی، معجزه ای در کار نیست، غیر از اینکه قطب سوم، نیروی آگاه و سازمانیافته مردم به میدان بیاید. این نیرو چه موانع و محدودیتهایی را باید از پیش پای خود بردارد؟ چه افق و تصویر و پلاتفرمی باید داشته باشد و چگونه عمل کند، مورد بحث بخش بعدی و پایانی این موضوع است.

ادامه دارد …

***