عباس معروفی، بی بی سی، خشونت علیه زن
سیاوش دانشور
عباس معروفی اعلام کرده است که در ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، یعنی در بیستمین سال “هجرت” اش به خارج کشور، به ایران برمیگردد. او تاکید کرده است که “تمام این مدت در روشنایی راه رفتم و کار کردم؛ انگار در آکواریوم زندگی میکنم. میخواستم همه ببینند کجا میروم؟ کجا میآیم؟ با کی میروم؟ با کی میآیم؟ چرا میروم؟” مخاطب این جملات البته جمهوری اسلامی است و نه “همه” و صد البته اعلام علنی این تصمیم بدون هماهنگی “غیر آکواریومی” نبوده است.
عباس خان قبل از بازگشت به ایران از تریبون بی بی سی، آنهم در مناسبت “روز جهانی علیه خشونت علیه زنان”، در مطلبی با عنوان “من زنم”، هجویاتی علیه زنان گفته است که فقط رسانه بی بی سی و نشریات جمهوری اسلامی میتوانند منتشرش کنند. این موجود که “زندگی اش تخیل و پرواز افکارش” است، معلوم نیست چرا تخیل و افکارش فقط در مدار حاج آقاهای ضد زن پرواز میکند! او حتی وقتی “زن” میشود، تصورش از زن از آخوندها فراتر نمیرود. نفرت، حسادت، کینه شتری، مکاری، حیله گری، رقابت، … و البته هنجار، اخلاق، و فمینیسم بازی برای وی مرزهای “ایدئولوژیک” در ادبیات اند که نباید مانعی برای “تخیل و پرواز” افکار اسلامی و عهد عتیقی اش باشد. او هر اندازه در تخیل “بیمرز” است اما آنقدر مرز و سیم خاردار دارد که بیست سال زندگی در غرب نتوانسته است راه یافتن درجه محدودی از انصاف، عدالت، حقیقت جوئی و برابری طلبی را به درون دهلیزهای تاریک و قرون وسطائی این موجود “ظریف و نازک دل” سنت حاکم بر روشنفکری و ادبی ایران سبب شود! اینکه بی بی سی چنین تُرهاتی را منتشر میکند و رئیس آن آقای صادق صبا بدو بدو برنامه ویژه نمیگذارد و از زنان و مردان برابری طلب برای نشر این هجویات ضد زن عذرخواهی نمیکند، دیگر برمیگردد به ترجیح ادبی و خط مشی سیاسی حاکم بر این رسانه. بویژه عباس خان قرار است بعد از بیست سال به ایران برگردد و هرگونه سخن گفتن در مورد سرکوب زنان در ایران به کمپین حاج حسن “معتدل” در مضحکه انتخابات ضربه میزند. توقع بیجا نباید داشت!
عباس معروفی تجسم نسلی از اُدبا و هنرمندان و نویسندگان ایرانی است که یک فوج شان با روحانی بیعت میکنند و فوج دیگرشان امر صنفی و فرقه ای شان را به هر منفعتی ترجیح میدهند. زمانه امروز متاسفانه طوری است که هنرمند معترض و رادیکال و آوانگارد یا در سانسور تریبونهائی مانند بی بی سی است و یا در منگنه ترجیح نان و رعایت قانون بازار نیم کلاج از روی مسائل میپرد.
حدود بیست سال پیش، منصور حکمت با امضای “نادر بهنام” مطلبی با عنوان “ماهواره و آل احمدهای پلاستیکی” نوشت که آنزمان در نشریات زیادی منتشر شد و بحثهای تُند و داغی برای مدتها حول آن درگرفت. مخاطب موردی آن مطلب عباس معروفی و از این دریچه نقد سنت حاکم بر فضای ادبی و روشنفکری ایران بود. اظهارات امروز عباس خان بعد از بیست سال و ایفای نقش “حسن مقدم”، دست و دل بازی بی بی سی در نشر اکاذیب ادبی وی علیه زنان، نشان میدهد آن مطلب تا چه حد در دوره نگارشش خلاف جریان و دقیق بود و چرا امروز امثال معروفی و دولت آبادی و خیل بیعت کنندگان با حسن روحانی برای اجازه نشر آثار “خلاقه” ادبی شان به دست و پای ارتجاع اسلامی افتاده اند و تا چه حد این ادبیات و سُنت ادبی با تمایلات واقعی جامعه در تناقض عمیق قرار دارد.
خواندن و توزیع مقاله با ارزش “ماهواره و آل احمدهای پلاستیکی” را به خوانندگان نشریه توصیه میکنیم.