اسماعیل ویسی- خشونت علیه زنان زخم عمیقی به وسعت جهان
به مناسبت25 نوامبر روز جهانی مبارزه برای الغا خشونت، علیه زنان و کشتار آمنه محمدی ها
روز 25 نوامبر-5 آذز ماه، روز جهانی مبارزه برای الغا خشونت علیه زنان است. خشونت علیه زنان زخم عمیقی است به وسعت جهان و صدها میلیونها در زندگی آن را به نوعی تجربه کرده اند . بطور متوسط از هر سه زن، یک نفر در طول زندگی با خشونت مواجه شده و چه بسا تعداد زیادی در سنین پایین و حتی در دوران کودکی. موقعیت نابرابر و فرودست زنان و خشونت علیه آنان متاسفانه پدیده ای جهانی است. تلاش و مبارزه بر علیه این موقعیت تحمیل شده و عملکرد غیر انسانی که به شیوه های متفاوت در زندگی زنان خود نمائی می کند تاریخا ریشه در نظام و سیستم طبقاتی دارد و مختص فرهنگ و سنت خاصی نیست. میراث شومی است که از نظام های طبقاتی گذشته به ارث رسیده است و در حال حاضر ریشه در مناسبات تولیدی اجتماعی کنونی سرمایه داری دارد و بشیوه های متفاوت باز تولید می شود. از این میان مذهب، وسایط ارتباط جمعی، اموزش و پرورش عقبمانده و غیر علمی در دامن زدن به فرهنگ و سنت های عقب مانده اجتماعی و بویژه فرهنگ مرد سالاری، برای مادیت بخشیدن و نهادینه کردن فرودستی زن و اعمال خشونت بر زنان نقش اساسی دارند.
اگرچه ایران در سالهای اخیر آمار رسمی ازدواج کودکان ارائه داده نمی شود، ولی بر اساس آمارهای درج شده در ایران، صدها کودک دختر زیر سن 10 سال هر ساله مجبور به ازدواج اجباری میشوند و این روند با شیب زیادی رو به افزایش است. در تازهترین آمار درز شده سازمان ثبت احوال ایران ” از سال 1383- 1393 نزدیک به 420 هزار دختر زیر 15 سال ازدواج داده شده اند. و … در گزارشی یک مقام سازمان تأمین اجتماعی ایران اعتراف کرده است که، ” در ایران 25هزار کودک 10 تا 14 ساله وجود دارد که از همسران خود جدا شدهاند. این آمار درصد ناچیزی است از ستم و خشونت تحمیل شده بر کودکان دختر ” زنان ” که عملا فاجعه ای بر زندگی آنان می باشد که درز کرده است. وگرده ابعاد آن صدها برابر می باشد.
این عملکرد ضد انسانی علیه زنان بطور واقعی در کشورهای اسلام زده و بخصوص در جامعه ایران به یمن برکت وجود حکومت اسلامی، در طول حاکمیت ضد انسانی اش برای قانونیت بخشیدن و نهادینه کردن فرودستی و خشونت علیه زنان، و پایمال کردن حق و حقوق انسانی- اجتماعی زنان و مبدل کردنش به نگاه و شعوراجتماعی، با تمام توان در دامن زدن به فرهنگ و سنت های عقب مانده اجتماعی و مرد سالاری از هیچ تلاش و ترفندی دریغ نکرده است، ویژگی خاصی بخشیده است.
در بعد جهانی: بر اساس گزارش و تحقیقاتی که فونکسیونهای متفاوت سازمان ملل متحد در سال گذشته 70 در صد جمعیت زنان در سطح جهانی ” بشیوه های متفاوت حتی برای یکبار هم بوده، در طول زندگی شان مورد خشونت قرار گرفته اند.
در گزارش و بررسی های ” سازمان بهداشت جهانی WHO ” در این خصوص آمده است که ، در هر 18 ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می گیرد. بین 150 – 140 میلیون دختر جوان و زن از ختنه رنج میبرند. برپایه این آمار 70میلیون دختر پیش از 18 سالگی ، ازدواج کردهاند که اکثریت این ازدواجها برخلاف خواست آنها بوده است و یا 30 تا 35 درصد زنان آمریکایی و 63 درصد زنان شیلیایی مورد آزار جسمی قرار می گیرند. این خشونتها در کشور هندوستان به حدی است که طبق آمارهاي موجود 41 در صد زنان هندی بر اثر آزار جسمی همسرانشان دست به خود کشی می زنند. در بنگلادش 50 درصد کشته شدن زنان، مستقیم یا غیر مستقیم از خشونت مردان علیه زنان نشأت می گیرد. بنا به آمارهایی که توسط دولت روسیه تهیه و ارائه گردیده در سال 1999 حدود 14000زن توسط اقوام خود به قتل رسیده اند و در آفریقای جنوبی تعداد زنانی که در خانه و توسط اقوامشان به قتل می رسند بیشتر از آنهایی است که در بیرون ازخانه و توسط افراد غریبه کشته می شوند. به گفته سازمان عفو بين الملل خشونت در خانواده بيش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده ای عامل مرگ يا معلوليت جسمانی زنان اروپايی در گروه سنی ۱۶ تا ۴۴ سال است. در واقع براساس این آمار جهانی 90 درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان هستند. آمار خودکشی در میان زنان 2 برابر مردان است. به گزارش “برنامه توسعه ملل متحد” سالانه بیش از 2 میلیون زن در سرتاسر جهان مجبور به تن فروشی شده یا به سمت فحشا سوق داده می شوند. 20 هزار زن در سال قربانی قتل های ناموسی می شوند. جدا از تمامی این مصیبتای زنان از اولین قربانیان بحران های اقتصادی و جنگ های امپریالیستی، منطقه ای و نیابتی و از اولین قربانیان خشونت و تجاوز توسط نیروهای درگیر در این جنگ ها هستند. و … این ها تماماً در شرایطی است که بسیاری از خشونت های خانگی و دیگر آزارهای زنان در کشورهای اسلام زده و بویژه ایران و کردستان، اساسا گزارش نمی شوند و لذا نمی توان آمار دقیقی از آن ها به دست داد. لذا نمونه های مورد اشاره تنها گوشه هایی بسیار کوچک از خشونت گسترده و بی شماری است که همه روزه در سرتاسر دنیا و در کشور های مختلف علیه زنان صورت می گیرند.
ایران : در ایران آمار دقیقی از خشونت نسبت به زنان وجود ندارد. علت عمده این مسئله حاکمیت رژیمی زن ستیز و ضد انسانی بر آن جامعه است. اما با این وجود هر از چند گاهی آمار و نتایج تحقیقات مختلف درباره این موضوع در ایران منتشر میشود، اما این آمارها کمتر رسمی و نشاندهنده بعد واقعی خشونت علیه زنان هستند.
طبق آخرین آمارهای منتشر شده ” بانک مرکزی منتشر شده از طرف خبرگزاری میزان ، هماکنون 54 میلیون نفر ایرانی در اقتصاد نقشی ندارند. از جمعیت 77 میلیون نفر تنها 23 میلیون نفر، یعنی از هر 3 نفر ایرانی تنها یک نفر شاغل است و 54 میلیون ایرانی هیچ نقشی در اقتصاد کشور ندارند. بطور حتم زنان اکثریت این رقم 54 میلیونی را تشکیل میدهند. در سال گذشته، روزنامه اعتماد گزارشی منتشر کرد که در آن میزان خشونت خانگی در تهران، 18/9 درصد جسمی و 52/4 درصد روانی اعلام شده بود. همچنین بر اساس برخی آمارها، در سطح کشور، در هر 9 ثانیه یک مورد خشونت اتفاق میافتد. در گزارشی دیگر آمده است که؛ بر طبق گزارشی که سازمان بهزیستی در سال 84 ارائه داد تنها ظرف ششماه، هشت هزار مورد خشونت خانگی گزارش شده است. یعنی هر روز به طور متوسط 44 مورد. طبق همین گزارش60 در صد از زنان ایرانی حداقل یک بار در زندگی خود قربانی خشونت خانگی بوده اند البته این آمار تنها شامل مواردی است که گزارش شده اند.
آنچه که غیر قابل انکار است در ايران هرگز آمار درست و مشخصی در مورد خشونتی كه بر زنان اعمال می شود منتشر نمیشود و آنچه در این مورد وجود دارد بیشتر موضوع پژوهش بسیاری از پژوهشگران و پایان نامه های دانشگاهی بوده اند. در همین رابطه در سال80 تحقیق گسترده ای نیز به منظور بررسی خشونت علیه زنان، با نام “طرح ملی” در 28 استان کشور انجام گرفته که نتایج آن ها البته هرگز به طور رسمی انتشار نیافته است. اما نمونه ها و اشاراتی از نتایج این گزارش 28 جلدی ــ که حاصل سه سال تحقیق و بررسی 100.000پرونده می باشد و هر مجلد آن حدود 200 صفخه را شامل می شود ــ در بعضی از سخنرانی ها و محافل مطرح شده اند که از جمله ی آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
– 66 درصد زنان ایرانی حداقل یک بار در طول زندگی مشترک خود خشونت را تجربه کرده اند/ در30درصد از خانوارها خشونتهای فیزیکی و در 10درصد آن ها خشونتهای منجر به صدمات موقت یا ماندگار و جدی گزارش شده است. – نخستین سال ازدواج، وهمچنین دوران تنگنای مالی و تولد فرزندان و دوره ی میانسالی در ردیف خشونت بار ترین دوره زندگی زنان ایرانی است. – در خانواده هايی كه اعتياد به مواد مخدر و الكل، بيكاری و تنش وجود دارد خشونت نيز بيشتر به چشم می خورد.
این ها تنها چند نمونه از نتایج این پژوهش می باشد البته لازم به توضیح است که این تحقیق تنها در مراکز استانها انجام گرفته و عمدتا به خشونت خانگی پرداخته است، در حالیکه می دانیم زنان هرروز در خیابان، محل کار و بخصوص در زندانها مورد خشونت و بدرفتاری قرار می گیرند.هنوز در بسیاری از نقاط ایران مسئله ناقص سازی زنان رواج دارد واگر بخواهیم خشونت را درهمه سطوح بررسی کنیم آمار زنانی که در ایران در معرض خشونت قرار گرفته اند بسیار بالاتر از آمارهای اعلام شده می باشند.
کردستان: در طی چند سال اخیر جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان و فعالین این عرصه، در مبارزه برای دستیابی به حق و حقوق و جایگاه انسانی- اجتماعی خود و مبارزه بر علیه سنت و فرهنگ عقب مانده مرد سالاری و خشونت علیه زنان به اقدام و ابتکارات اجتماعی متفاوتی دست زده اند که با استقبال جامعه و زنان و مردان و انسانهای آزادیخواه و برابری طلب روبروشده و مورد حمایت قرار گرفته است. اما آماری که علنی شده است و در ذیل می آید، وجود عمق و عملکرد این سنت و فرهنگ عقب مانده اجتماعی را در سایه حمایت قانون درحکومت اسلامی سرمایه که شاخص واقعی میزان خشونت و نابرابری در جامعه کردستان می باشد را بخوبی نشان میدهد: خودکُشی از طریق خودسوزی 28 مورد، حلقآویز 18 مورد، زنان بقتل رسیده 30 مورد، 15 مورد آن زنان ناچار به خودکشی شده اند و توسط مردان خانواده 14 مورد، کشتاریک دختر 4 ساله از سوی پدر معتادش و یک زن باردار با ضربات چاقو از سوی همسرش که مشغول به خرید و فروش مواد مخدر بوده است. کشته شدن زنان خارج از منزل 6 مورد، در کل در 8 ماه نخست سال 1391 مجموعا 32 زن خودکشی کرده و یا کشته شدهاند، اما این ارقام در 8 ماهه نخست سال 1392، نمونه های قربانی گرفتن سنت عقب مانده مردسالاری که منتج از حاکمیت اسلامی در ایران است در سال 1394 : اسید پاشی بر روی زنان در شهرهای بانه و بوکان در ماههای تیر و مرداد، خودکشی ” کانی آگوشی 22 ساله دانشجوی سال چهارم دانشگاه در تیر ماه، فرینازخسروانی از کارکنان هتل تارا در شهر مهاباد در اوایل سال، اسمر دختر جوانی در سن 19 سالگی در شهر بانه، سر بریدن ژیان ندیمی سن 24 ساله بوسیلە برادرش بنام سعدی و مورد اخیر به قتل رسانیدن آمنه محمدی می باشد. متاسفانه همراه با رشد دیگر معضلات اجتماعی در کردستان سیر صعودی نموده و تقریبا آنچه در ابعاد اجتماعی پخش شده است، به بالاتر از 80 مورد رسیده است، عمق این فاجعه ضد انسانی را نشان میدهد.
جمهوری اسلامی مقصر اصلی در وضعیت زنان است:
موقعیت فرودست زن ریشه تاریخی- اجتماعی دارد و از نظامهای ماقبل تولید سرمایه داری به نظام کنونی سرمایه داری به ارث رسیده است. اما امروز تحمیل و موقعیت فرودست زن همچون نظام های ما قبل سرمایه داری که بسیار زمخت و خشن و ملموس و محسوس بود، نیست اما در اساس و پایه یکی است. شیوه های امروز خشونت بشیوه و سبکی دیگر و بسیار پیچیده تر و با پوشش وسیع تر ،چه در خانواده و چه در مراکز کاری و در نحوه برخورد و نگاه جامعه، در سرپرستی بچه، تقسیم کار خانگی، اداری و دستمزد و شغل و حرفه و مسئولیتهای سیاسی- اجتماعی خود را نشان میدهد. اگر در دنیای واقعی و زندگی روزمره کنونی تعمق کنیم، با رشد عظیم تکنولوژی و تسهیل شدن ابزار کاری که کمتر به نیروی جسمی برای انجام کارها احتیاج دارد، بطور غیر قابل انکاری مشاهده خواهد شد. تقسیم کار نا نوشته ای تحت عنوان کارهای مختص مردان و زنان و از جمله کارهای خانگی وپرورش بچه را به زنان تحمیل کرده اند. حال در کشورهای عقب مانده و اسلام زده بویژه در حکومت اسلامی در ایران این موقعیت فرودست تحمیل شده به زن در حمایت قانون و سنن و فرهنگ عقب مانده جای خود دارد.
جمهوری اسلامی بر اساس سود و منافع سرمایه داران و طبقات دارا و تکا بر قوانین عقبمانده و ارتجاعی اسلام، تلاش در قانونیت بخشیدن و نهادینه کردن تبعیض و نابرابری و متحقق کردن موقعیت فرودست زن و تبدیل آن به سنت و فرهنگ، تفکر و شعور اجتماعی با توسل به پوشش تبلیغی و استفاده از ارکان تبلیغی مساجد، تکایا و حوزه های تبلیغ خرافه و مذهب، بگیر و ببند، زندان و شکنجه، و اخیرا هم در نتیجه اجرای طرح ارتجاعی “سهمیه بندی جنسیتی، محروم کردن زنان در بیش از 70 رشته دانشگاهی دارد. راه انداختن هیاهوی اخیر حول سیاست افزایش جمعیتی، فرزند بیشتر زندگی بهتر و شادتر”، مستقیما و شدیدا موقعیت متزلزل آنان در بازار کار و زندگی خصوصی را مورد تهدید قرار داده است. اجرای سیاست تفکیک جنسیتی در محیط های دانشگاهی، کنترل و جلوگیری از ورود زنان به اصطلاح بد حجاب در ادارات دولتی ، اجرای طرح آمران به معروف و ناهیان از منکر، طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب، گسیل باندهای مسلح اوباش انصار حزب الله، گشت های ارشاد و بسیج و غیره برای اجرای این طرح ها و عملیات زنجیره ای و سیتماتیک اسید پاشی علیه زنان در اصفهان و مشهد عملا گسترش فشار و شدت بخشیدن فشار بر زنان می باشد. سرمنشا و دلیل این نوع سیاستها ناشی از بن بست و عملا شکست طرح های فرهنگی و خرافی و تحمیلی حکومت اسلامی به زنان می باشد.
چه می توان کرد؟
جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و بویژه جنبش آزادی زن درجامعه ایران و کردستان جنبشی پویا و واقعی می باشد، دامنه تلاش برای لغو خشونت و بهبود پیدا کردن وضعیت زنان در ایران و بویژه در جامعه کردستان میرود که به سنتی اجتماعی مبدل شود. اعتراض اجتماعی مردم بوکان در واقعه اسید پاشی، برگزاری مراسم توسط جمع وسیعی از آزدایخواهان و برابری طلبان به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان در شهر سنندج در روز پنجشنبه 28 آبانماه بر مزار آمنه محمدی در آستانه 25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، با در دست داشتن شاخه های گل سرخ، پلاکارد و تراکت هایی علیه این خشونت شنیع و تاکید بر مبارزات خود علیه نابرابری، تبعیض و قوانین زن ستیز و گل باران کردن مزار آمنه محمدی، و همزمان برگزاری ” نشستی تحت عنوان خشونت در خانواده” توسط انجمن حقوق دانشگاه پیام نور سقز، در سالن آمفی تئاتر این شهر ” و بررسی کردن، اشکال بارز خشونت علیه زنان در خانواده و جامعه اشاره کرده و پیامدهای ناگوار جسمی و روانی ناشی از این خشونت ها توسط حاضرین، از تلاشهای اجتماعی و ابراز وجود جنبش آزادی زن در کردستان می باشد. حتی با وجود عقب نشینیهای مقطعی و بگیر و ببندهای متعدد که ارتجاع حاکم تحمیل میکند هنوز در بزنگاههای اصلی قدرت خود را در اعتراض و بسیج نیرو نشان میدهد. حکومت اسلامی در کل پروسه حاکمیتش تلاش نموده است به هر شیوه ممکن قوانین ارتجاعی خود را به این صدای اعتراض اجتماعی تحمیل کند. بخصوص نگاه تحقیر آمیز جامعه را به زنان نهادینه کند. خوشبختانه در این کشمکش به قدمت چند دهه، تاکنون رژیم موفق نشده است و این چالشی بسیار جدی در ابعاد اجتماعی در تقابل با رژیم اسلامی می باشد.
برای حصول موفقیت در این عرصه و ایجاد تغییر اساسی در این وضعیت تحمیل شده و برخوردار شدن زنان و مردان ازحقوق برابر، زندگی انسانی و شایسته انسان امروز، مادیت بحشیدن به برابری از هر لحاظ، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی- فرهنگی، متشکل شدن، ایجاد هماهنگی بطور هدفمند در ابعاد سراسری قدم اول و اساسی برای سرنگونی رژیم اسلامی است. در این راستا باید گام برداشت و عمل کرد!
اسماعیل ویسی @gmail.com esmail.waisi
1 آذر ماه 1393- 22 نوامبر 2015
منتشر شده در نشریه اکتبر شماره 180، نشریه کمیته کردتسان حزب حکمتیست
***
—