سعید آرمان – “راە حل” پناهندگی یا “دفع بلا”؟ چە باید کرد؟

“راە حل” پناهندگی  یا “دفع بلا”؟

چە باید کرد؟

سعید آرمان

در چهار سال گذشتە بدلیل جنگ و ویرانگری در عراق و سوریه و لیبی و افغانستان میلیونها نفر آواره شده اند. جنگ بخش عمدە جامعە سوریە را بە کام خود فروبردە است. عراق و لیبی همچنان صحنە کشتار دستە جمعی انسانها و تاخت و تاز جریانات فوق ارتجاعی و درندە خو مانند داعش و النصرە و حشد شعبی و نیروهای ریز و درشت تروریستی است. میلیونها انسان ناچار بە ترک محل زیست خود شدە و در خاک سوریە و کشورهای همجوار در بدترین شرایط زیستی از نظر تغذیە و مسکن و بهداشت بسر می برند.

این فراریان از دست جنگ راهی جز پناە آوردن بە کشورهای دوردست تر نداشتند و بە همین دلیل خود را بە دریا زدند و فجایع انسانی یکی بعد از دیگری بە راس اخبار بدل می شد. هزاران نفر در دریا غرق شدند و بشریت در قرن بیست و یکم شاهد کابوس بعد از کابوس می شد. واقعە مرگ دلخراش کودک سە سالە کوبانی (آیلان کردی) جهان را در اندوە فرو برد و موجی از همبستگی جهانی در دفاع از پناهندگی را در اقصی نقاط جهان بر انگیخت و پایتخت اکثر کشورها شاهد راهپیمایی دەها هزار نفرە بود. ترکیە و یونان درها را بە روی صدها هزار فراری این جنگ ویرانگر باز کردند و آنچە سالها بعنوان یک بحران عظیم انسانی وجود داشت و کتمان می شد، بە وضوح خود را نشان داد و دول اروپایی را ناچار بە اتخاذ  واکنش و پاسخگویی ولو موقت بە این موج عظیم انسانی کە نیمی از آنان را کودکان تشکیل میداد، بودند.

دیری نپائید کە درهای باز مرزها با سیمهای خاردار تنیدە شدند و دیوارها بنا شدند و ارتش روانە کردند تا مرزها را کنترل کنند و اکنون بعد از گذشت سە ماە با وجود نشستهای متعدد و چگونگی خلاص شدن از “شر” این موج انسانی و بحران انسانی، در تلاشند تا سیاستهای سختگیرانە شان را اعمال کنند. آلمان در توافق سە حزب بزرگ تصمیم بە دایر کردن چندین کمپ و پاسخگویی سریع بە پناهجویان گرفت. همینطور تصمیم گرفت پناهجویان افغان را بە افغانستان بازگرداند. این تصمیم آنقدر غیر واقع بینانە بود کە در همان قدم اول با مخالفت وزارت امور خارجە خود دولت آلمان روبرو شد، زیرا واقعیات ناامن جامعە افغانستان را با دقت زیر نظر دارند و نمیتوانند در روز روشن آنرا کتمان کنند. پاسخ موقت بە پناهجویان سوریایی و بحث اجرای کنوانسیون دوبلین برای بازگرداندن جمع وسیعی از پناهجویانی کە مسیر طولانی را از کشورهای اروپایی طی کردەاند و برگرداندنشان بە اولین کشور عضو اتحادیە اروپا و رسیدگی بە پروندەهایشان. بە استثنای یونان کە سالهاست عملا شامل کنوانسیون دوبلین نمی شود. عملی کردن این سیاست هم عملا با مشکل جدی روبروست زیرا کشورهای خط مقدم عضو اروپای مشترک حاضر بە پذیرش این تعداد وسیع نیستند و حتی حاضر بە پاسخگویی بە نیازهای آنها نیستند. لذا بە هر دو دلیل اول اینکە خود پناهجویان رغبتی بە ماندن در آن کشورها ندارند و دوم این دولتها آمادگی پذیرایی و تامین امکانات اولیە زندگی آنان را ندارند، عملا با مشکل جدی برای عملی کردن روبروست. بە همین دلیل دولت آلمان و اتریش و دولتهای منطقه اسکاندیناوی با یک عمل انجام شدە روبرو شدەاند و ناچارند بە آن کنار بیایند. هر چند در این میان مشغول سخت تر کردن قوانینشان هستند از جملە دولت سوئد زیر بار مسئولئیت اسکان پناهجویانی کە فرزند ندارند نمی روند و بە بخشی از آنان گفتەاند کە بروند و خودشان مسکن مناسب پیدا بکنند. دولت دانمارک مضافا بە قوانین سختگیرانە قبلی ٢٨ بند دیگر را بە سختگیری و حتی محدودیت در تردد و محل سکونت و اجتماعات و کم کردن پرداخت هزینە زیست و محدودتر کردن مدت اقامت و طولانی تر کردن مدت اقامت دائمی و مانع شدن از تجمعات و اعتراضات احتمالی پناهجویان تصویب کردەاند کە بە غایت تبعیض آمیز است و همچون شهروند درجە دوم و سوم بە فراریان از جنگ و مصیبت برخورد می کنند.

همزمان با برخورد واپسگرایانە دولتهای اروپایی با پناهجویان، فاجعە انسانی ١٣ نوامبر در پاریس اتفاق افتاد کە جان ١٢٩ نفر را گرفت و جهان را در شوک فرو برد. همزمان وجود فردی با پاسپورت سوریایی در میان جمع تروریستهای اسلامی اذهان را متوجە این نمود کە هر پناهجوی فراری از جوامع اسلام زدە میتواند تروریست باشد و بە خوراک تبلیغی جریانات نژادپرست و فاشیست در این جوامع علیە پناهجویان تبدیل شد و حتی فرمانداران چندین ایالت امریکا اعلام کردند کە از پذیرش پناهجویان سوریایی منصرف می شوند، کاری بە غایت قبیح کە حتی اوباما را بە واکنش سریع وادار نمود کە این درجە از نژادپرستی و مجازات جمعی مردم بی دفاع بە جرم کار ناکردە، غیر قابل قبول است.

در یک کلام چهرە اروپا و بعضا جهان در حال تغییرات سریع است. فرانسە بعد از گذشت صدها سال از تصویب قانون اساسی کە در آن حقوق شهروندی و آزادیهای فردی و مدنی و اجتماعی را در آن برسمیت شناختەاند، مورد بازبینی قرار می دهد و عرصە را بر جنبش آزادیخواهی و دفاع از پناهندگان تنگ تر میکند.

در مقابل این موج واپسگرایی باید ایستاد!

در دوازدهم سپتامبر سال جاری نمایش عظیم انسانیت در دفاع از پناهندگان در سراسر اروپا و بعضا استرالیا و آمریکای شمالی با حضور میلیونها انسان در خیابانهای لندن، پاریس، تورنتو و کپنهاگ و استکهلم و گوتنبرگ و برلین و …. بە اجرا در آمد و پیام روشن خود را بە دولتمداران رساندند. در حین این نمایش خیابانی نمایش باشکوهتری از همبستگی و استقبال از پناهجویان در مرزها و ایستگاەهای قطار و اتوبوس با غذا و لباس گرم و اسباب بازی برای کودکان نیز غرور آفرین بود و پیام روشنی را بە نژادپرستان کودن و محدود نگر و دولتهای بورژوایی رساند کە نمیتوانند برای انسانیت مرز تعیین کنند.

 

وقایع دلخراش پاریس و سختگیریها و اعلام شرایط فوق العادە و تمدید سە ماهە آن در فرانسە و سختگیریها و تغییر سیاست “درهای باز” اروپا بروی پناهندگان و تجمعات جریانات نژادپرستی و نفرت پراکنی هایشان هیچکدام نمیتواند و نباید زندگی روزمرە و شادی و احساس امنیت را سلب کند و مانع از بمیدان آمدن تودە عظیمی از مردم در اروپا و اقصی نقاط جهان برای دفاع از حق زندگی و کرامت انسانی خود شود. دول بورژوایی بە جای “راە حل” بیشتر بە “دفع بلا” می اندیشند.

پناهندگان و انسانهای شرافتمند!

نژاد پرستان و مدافعان قوانین متعفن و ضد انسانی “نسبیت فرهنگی” سعی شان بر این است کە مادام العمر ما را “خارجی” و یا فراری از کشورهای اسلامزدە و بە این اعتبار شهروند درجە دوم معرفی و برسمیت بشناسند. نباید بە این تقسیمات کاذب و بی پایە تمکین نمود. باید دست در دست میلیونها انسان شرافتمند این جوامع از کرامت انسانی خود و حقوق جهانشمول انسان دفاع کنیم و سد محکمی را در مقابل تقسیم انسانها بر اساس رنگ پوست و اتفاق محل تولد و مذهب و غیرە … ایجاد کنیم.

این ایستادگی بدون سازمان و تشکل و همبستگی و اتحاد، ممکن و عملی نیست. لذا باید آستینها را بالا زد و ورای مرزهایی کە برایمان ساختەاند و تعیین کردەاند بە یک منفعت سراسری تر فکر کرد و مانع از ایجاد باتلاقی بە مراتب دهشتناک تر از آنچە بورژوازی و جریانات فاشیست و دست راستی و اسلامی برای ما تدارک دیدەاند، بشویم.

جمعە ٢٠ نوامبر ٢٠١٥