کامنتهای کارگری
ناصر اصغری
سندیکالیسم ایرانی نگران چیست؟
کاظم فرج الهی شخصی است که ایلنا، آنا و ایرنا گاها از او بعنوان “فعال کارگری” نام می برند. ایشان و تعدادی از هم فکرانشان که بعنوان پیشکسوتان سندیکالیسم در ایران شناخته شدهاند، بیشترین نور را بر سندیکالیسم ایرانی میافکنند. او اخیرا در مصاحبهای با خبرگزاری “آنا”، از اینکه ارزش افزوده ناشی از سرمایه گذاری خارجی، به جیب سرمایهداران خارجی می رود ابراز نگرانی کرده است. میگوید: “به نظر میرسد این سرمایه در جامعه تقسیم نمیشود و باعث بهبود ساختارهای اساسی آن جامعه نیز نمیشود. سهم اندک کارگران که مشخص است، وقتی دستمزد تا این حد ناچیز و زیر خط فقر است، یعنی نیروی کار را در طبق اخلاص گذشتهایم و به رایگان در اختیار سرمایه خارجی قرار میدهیم. سرمایه خارجی میآید ١٠ یا ٢٠ سال سرمایهگذاری میکند، سود ناشی از آن را به کشورهای خود برمیگرداند و آن قسمتی هم که در ایران میماند که باز به جیب کارگران نخواهد رفت.” لازم است از کسان مثل ایشان پرسیده شود که در عرض نزدیک به ٤٠ سال حکومت جمهوری اسلامی، بودجه ای به سرمایه گذاری در زیرساختها تخصیص پیدا کرده است؟ بودجه ای به رفاه کارگران اختصاص داده شده؟
در رابطه با ترس این “فعال کارگری” از اینکه ارزش افزوده به جیب چه کسی می رود، باید گفت که برای کارگر مسئله کار و بهبود حقوق و شرایط کار است. اینکه ارزش افزوده به جیب رفسنجانی میرود یا یک سرمایهدار چینی و آمریکایی، فقط مشغله سندیکالیستهای امثال ایشان است. از نظر کارگر یک سرمایهدار خارجی همانقدر ضدکارگر است که یک سرمایهدار داخلی، در نتیجه سندیکالیستی که سنگ سرمایهدار “خودی” را به سینه میزند، به همان اندازه سرمایه و سیستم سرمایهداری، در چشم کارگر منفور می شود!
سرنوشت کارگران بی حقوق
نهادی به نام “مرکز تحقیق و سیاست عمومی” اخیرا طی گزارشی نوشته است که بیش از ٥٠ درصد از کارگران رستورانهای زنجیرهای در آمریکا و کانادا علیرغم بیماری بر سر کار حاضر میشوند. گزارش مینویسد بیش از ٢٠ میلیون کارگر در این رستورانها مشغول بکار هستند و از آنجا که از هیچ حقوقی برخوردار نیستند علیرغم اینکه گاها شدیدا با مریضی درگیرند، اما همچنان بر سر کار حاضر میشوند. دلیل اصلی عدم پرداخت دستمزد روزهای مریضی و احساس مسئولیت کردن در برابر همکارانشان است که در مواقع عدم حضور همکاران بیمارشان همه کار بر دوش آنها می افتد، عنوان شده است.
در جدال بر سر افزایش دستمزد در آمریکای شمالی، رستورانهای زنجیرهای و مشخصا مک دونالد بعنوان سمبل نظم بردگی مدرن مورد اعتراض کارگران و فعالین کارگری بوده. در این رستورانها کارگران با بدترین شرایط کار مثل ساعات کم و غیرمنظم، دستمزد بسیار پائین و گاها فقط با دریافت انعام بدون کمترین مزایا و بیمه و غیره مشغول بکار هستند. بسیاری از این کارگران را مهاجران و مادران مجرد تشکیل میدهند که نه تنها مجبورند در هر شرایط و با هر درجه مریضی بر سر کار حاضر شوند، بلکه زندگی چندین نفر دیگر به درآمد چندرغاز این کارگران بند است.
فقط ٦٤ درصد ناقابل بیکارند
رادیو آلمان بخش فارسی در گزارشی به نقل از خبرگزاری دولتی “مهر” مینویسد: “از مجموع ٦٣ میلیون نفر جمعیت در سن کار در ایران، حدود ٤٠ میلیون و ٢٠٠ هزارنفر هیچگونه فعالیت و تحرکی در اقتصاد و کسب درآمد ندارند.” با یک حساب سرانگشتی این رقم ٦٤ درصد از جمعیت آماده بکار را تشکیل می دهد! واضح است که ٦٤ درصد افراد حاضر و آماده به کار دست روی دست نمی گذارند تا پولی از آسمان برای سیر کردن شکم خود و فرزندانشان برایشان نازل شود. مجبورند به هر کاری دست بزنند. بجز فقر وفلاکت، این وضعیت زندگی بیش از ٤٠ میلیون نفر را با مشکلاتی مثل خودکشی، بزهکاری، افسردگی، اعتیاد و تنفروشی روبرو کرده است.
بارها گفتهام که مردم در ایران صرفا بیکار نیستند. صرفا ناامید از آینده در جمهوری اسلامی نیستند. جمهوری اسلامی جامعه و زندگی مردم در ایران با جمعیت بیش از ٨٠ میلیون نفری را به معنای واقعی کلمه تباه کرده است. این وضعیت نمیتواند ادامه بیابد. باید هر چه زودتر بر علیه این وضعیت به میدان آمد و کار این رژیم تبهکار را، که همه سران آن از قبل دزدی ثروتهای این جامعه، کاخ و سلطنت به هم زدهاند یکسره کرد. هر روز تلف کردن فرصت بر تباهی زندگی تعداد بیشتری میافزاید. ما در برابر فرزندانمان و آیندهشان مسئولیم که بر این وضعیت نقطه پایانی بگذاریم.
کارگران در اندونزی قلدری دولت را به چالش می کشند
آیتییوسی در اطلاعیهای از دستگیری ٢٣ تن از کارگران در اندونزی خبر داد. بنابه گزارشات منتشر شده، دولت اندونزی تصمیم گرفته است که حداقل دستمزد سالانه را یکجانبه و بدون دخالت دادن اتحادیههای کارگری این کشور تعیین کند. در اعتراض به این تصمیم بیش از ٢٠ هزار تن از کارگران این کشور در پایتخت این کشور دست به اعتراض زدند که با سرکوب پلیس روبرو شد و ٢٣ تن از کارگران دستگیر شدند. نهادهای کارگری بینالمللی و از جمله آیتییوسی دستگیری و سرکوب کارگران را محکوم کردهاند.
اکنون در همه جای دنیا کارگران متحدانه تصمیمات قلدرانه دولتهای سرمایهداران را به چالش میکشند. هیچ جا به اندازه ایران دولت در برابر کارگران قلدری نمیکند و جا دارد که در این ماههای آخر سال که وارد بحث حول حداقل دستمزد سال آینده شدهایم، متحدانه و یکپارچه، همچون کارگران اندونزی در برابر قلدری دولت سرمایهداران دزد و آدمکش اسلامی بایستیم و این وضعیت را به چالش بکشیم.