حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست – پیام دبیر کمیته مرکزی، رفیق حسین مرادبیگی ( حمه سور)

پیام دبیر کمیته مرکزی، رفیق حسین مرادبیگی ( حمه سور)

به کنگره هفتم حزب  کمونیست کارگری ایران – حکمتیست

با درودهای فراوان  

برگزاری کنگره هفتم حزب را از صمیم قلب تبریک میگویم. برگزاری علنی این کنگره خود نمونه دیگری است از ظرفیت بالای رهبری و کادرهای این حزب در رضایت ندادن به کم و در جوابگویی به توقع و انتظاری که در جامعه از آنان میرود. وجود پروژه های مهم در دستور کار رهبری حزب خود بیانگر اشتیاق این رهبری از رفتن به گود صحنه سیاست در ایران و در جدال برسر قدرت سیاسی است. در فاصله کنگره ششم تا هفتم حزب، در کنار کمبودهایی که داشته ایم، فعالیتها، اقدامات وسیاستهای درست و به موقعی نیز انجام گرفته و اتخاذ شده اند که واضح است در گزارش دفتر سیاسی حزب به کنگره خواهد آمد. نکته ای که من میخواهم روی آن تاکید کنم، موقعیت ما و اوضاع و احوالی است که در آن قرار داریم. در مورد اوضاع سیاسی ایران، شواهد متعددی حاکی است که ایران آبستن تحولات سیاسی مهمی است. آرزو میکنم فرصتی فراهم شود تا منهم نظر و ارزیابی خود را مفصل در این مورد و از روندی که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته است بیان کنم و آن را با رهبری و کادرها و اعضاء حزب در میان گذارم. از نظر من رهبری حزب برای جوابگویی به اوضاع پیش رو اولا، به ترسیم افق دراز مدت تری برای فعالیت آتی حزب نیاز دارد، ثانیا، لازم است روشن و مستدل، جامعه، توده کارگر و دیگر مردم معترض به جمهوری اسلامی را از این روند و از سیر محتمل رویدادها در جریان قرار دهد، ثالثا خود نیز باید تلاش کند که در مواردی سیر محتمل را آنگونه که خود میخواهد شکل دهد. هم جهت کردن رهبران و فعالین کارگری بویژه رهبران و فعالین کمونیست درون طبقه کارگر با حزب و جلب توجه دیگر رهبران اجتماعی به حزب فکر میکنم یکی از وظایف مهم این دوره حزب و رهبری آن باشد. درگیری هر روزه با جمهوری اسلامی و سران آن در سطح جامعه، روی مسائل مختلف، طوریکه جامعه و مردم آن را به بینند و شاهد کارآئی آن باشند، نقد و افشاء مستدل و روشن و کاملا محکمه پسند اپوزیسیون “اصلاح طلب” و دیگر احزاب و جریاناتی که تلاش میکنند نقطه سازشهای خود را به افق توده کارگر و دیگر مردم معترض به جمهوری اسلامی تبدیل کنند، همچنانکه هیئت اجرائی و دفتر سیاسی حزب نیز بارها و به درست روی آن تاکید کرده و به آن پرداخته اند، میتواند از دیگر وظایف مهم حزب در این دوره باشد.

در مورد اوضاع جهانی، بشریت هر روز بیشتر متوجه تناقض بنیادی نظام سرمایه داری با زندگی میلیونها انسان کارگر و کم درآمد میشود. به گفته مارکس، بورژوازی برای تامین نسبی سودش، ارزش اضافه، ناچار از بارآوی مداوم کار و لذا تکامل و گسترش هر روزه ابزار تولید است. هراس بورژوازی از طولانی تر شدن بحران و رکود اقتصادی و افت سودش این مسابقه را تشدید کرده است. بدون شک جهان از این نظر در چند سال آینده شاهد دور دیگری از تکامل تکنولوژی و عیان تر شدن هرچه بیشتر این تناقض با گسترش نیروهای مولده و وضعیت زندگی نزدیک به فقر اکثریت عظیم جامعه خواهد شد، آنهم در شرایط سهولت بسیار سریع ارتباطات و ممکن شدن تامین رفاه کامل این مردم در همه کشورها که سرمایه داران و دول بورژوازی حامی آنان با زور و سرکوب و اعمال دیکتاتوری طبقه حاکمه مانع از آنند. گسترش شکاف عمیق و غیرقابل توجیه بین درآمدها در کنار گرسنگی دادن مداوم به اکثریتی عظیمی از طبقه کارگر و دیگر مردم کم درآمد، به یقین مبارزه طبقاتی را علنی تر کرده و در مواردی تنش سیاسی و تقابل این مردم را با نمایندگان دول بورژوازی و احزاب و جریانات محافظه کار در قدرت و کارفرمایان میلیاردر و مدیران و حقوق بگیران میلیونی، خشن و حتی در آینده خشن تر نیز خواهد کرد. نمونه های آن را هم اکنون در کشورهای مختلف سرمایه داری شاهدیم. مبارزه طبقه کارگر و دیگر مردم محروم و کم درآمد در مقابل هجومی که کل بورژوازی و دول مربوطه از بعد از فروپاشی اردوگاه شرق به زندگی و معیشت این اکثریت جامعه شروع کرده و با بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ آن را تشدید کرده اند، همچنان ادامه دارد. امروز کمتر جایی را سراغ دارید که در آن مبارزه و اعتراض به وضع موجود وجود نداشته باشد. امید به سوسیالیسم، امید به یک دنیای بهتر و به رهایی از این وضعیت انگیزه قلبی این انسانها در وارد شدن به این مبارزه و اعتراض است. آنچه که کم دارند وجود یک جنبش رهایی بخش پرولتری است که به آن چنگ انداخته و آن را الگوی خود قرار دهند. در غیاب این، شاهدیم که آنان را در میان نمایندگان سیاسی این یا آن قشر سرمایه دست به دست کرده و دست به دست خواهند کرد. رویاروئی جدی با این اوضاع برای حزب ما در درجه اول به انسجام درونی رهبری و کادرهای آن و درجه بالائی از اتحاد و همفکری و انجام پروژه ها و مشغله های از نوع حزب و جامعه ای آن گره خورده است. جا دارد که همینجا کنگره و رهبری و کادرهای حزب را، به اتحاد و حزبیتی که لازمه جوابگویی به مسائل این دوره است فراخواند. مشغول شدن به مسائل خرد و ریز و حاشیه ای را، جز کم توجهی به جامعه، جایی که میتوان و باید نیرو جابجا کرد، جز قانع شدن به فعالیت در حاشیه جامعه نمیتوان تعبیر کرد. واضح است چیدن خشت های پیشروی جدی در این مسیر، فراتر از فعالیت حزب ما دخالت دیگر کمونیستهای طبقه کارگر یعنی نیروهای جنبش کمونیستی و کارگری ما – کمونیسم کارگری را می طلبد. به این دلیل تماس با چپ و کمونیستهای کشورهای مختلف بویژه رهبران و فعالین رادیکال کارگر و کمونیست آن کشورها بعنوان وظیفه ای انترناسیونالیستی جایگاه مهمی در این دوره برای ما پیدا میکند. لازم است کاملا برنامه ریزی شده و فکر شده به میان آنان رفت و این رابطه را دوباره زنده و تحکیم کرد. با اینحال، جامعه ایران هم مرکز اصلی فعالیت ما و هم جای به قدرت رسیدن ما است و هم فعلا، اگرچه نه تنها، اما همچنان یکی از جاهایی است که جنبش رهائی بخش پرولتری امکان گره خوردن با تحولات سیاسی آینده در ایران را دارد. این امکان در جامعه ایران با وجود نیروی وسیع طبقه کارگر و اعتراض مداوم این طبقه، با خوش نام بودن و محبوب بودن چپ و کمونیسم در آن بویژه در شرایط تحمیل عقب نشینی جدی ای به اسلام سیاسی دور ار دسترس نیست و همچنان دریچه روشنی است.

بسیار مشتاق بودم که در این کنگره در کنارتان باشم، اما ضرورت ادامه معالجه فعلا مانع از آن است. با هردرجه از ثبات نسبی ای در این بیماری، همچنان مشتاق دیدارتان هستم. یک بار دیگر برگزاری کنگره هفتم را تبریک گفته و دست یک یک شمارا به گرمی می فشارم.

حسین مرادبیگی (حمه سور)

۱۷ اکتبر ۲۰۱۵