پدرام نواندیش -بحران جهانی سرمایه داری، اوضاع ایران، مسائل پیش روی کنگره هفتم حزب حکمتیست!

بحران جهانی سرمایه داری، اوضاع ایران،

مسائل پیش روی کنگره هفتم حزب حکمتیست!

پدرام نواندیش

اکنون نزدیک به یک دهه است که بحران اقتصادی،گریبان  نظام سرمایه داری را گرفته و شدت و دامنه آن نه تنها کاهش نیافته است،بلکه ما شاهد در غلطیدن اقتصاد دیگر جوامع به این بحران عظیمی هستیم که تا قبل از آن تئوریسن های بورژوازی جوامع، مدعی مدل های اقتصادی عبور از بحران بوده اند. بر اساس گزارش نهاد های مالی بورژوازی، نه تنها چشم اندازی برای رشد اقتصادی در اقتصاد های بزرگی همچون کانادا وجود ندارد،بلکه آمار های ارائه شده از سوی آنها ،بیانگر تداوم بحران اقتصادی در این جوامع است. بلومبرگ که یک بنگاه خبرپراکنی است،از رشد منفی اقتصاد در کانادا برای دومین سال متوالی خبر می دهد. اقتصاد کلان کانادا که به تنهایی هدف 19 درصد صادرات آمریکا است،بر اساس گزارش رویال بانک در این کشور،برای پایان ماه ژوئن نسبت به سال قبل کاهشی معادل 0.5%  داشته است. بزرگترین شرکت هوایی فرانسه ایرفرانس در نظر دارد ۳۰۰ خلبان، ۹۰۰ نفر از مهمانداران و خدمه پرواز و هزار و ۷۰۰ نفر از پرسنل اداری خود را از کار اخراج کند. ایرفرانس اعلام کرده است که علاوه بر حذف مشاغل، تا سال ۲۰۱۷ میلادی ۱۴ فروند از ۱۰۷ فروند هواپیمای موجود در ناوگان ایرفرانس را از سرویس خارج خواهد کرد. همچنین از تعداد پروازهای ۲۲ مسیر این شرکت کاسته خواهد شد و در نهایت تا سال ۲۰۱۷، فعالیت پنج خط این کمپانی در هند و جنوب شرق آسیا را متوقف خواهد نمود.

همانطور که گفته شد، دامنه بحران اقتصادی میل به گسترش داشته و گریبان اقتصاد های به اصطلاح نوظهوری همانند کشور های عضو گروه بریکس را نیز گرفته است. گزارش نهاد های مالی بورژوازی از تبخیر سرمایه های مالی در چند کشور عضو این گروه اقتصادی همانند چین،روسیه،برزیل،هند و آفریقای جنوبی فقط طی دو هفته در ماه اگوست سال جاری به میزان 8 تریلیون دلار حکایت دارد به نحوی که بازارهای مالی چین از نیمه ماه ژوئن تا دوشنبه 24 اگوست، 41% ارزش خود را از دست دادند. اوضاع در کشورهایی همانند یونان،اسپانیا،برزیل و … به مراتب بدتر است .حتی اگر آمار نهاد های مالی این کشورها را که بر اساس شاخص های بازاردر این کشورها است را نیز مبنا قرار دهیم، دامنه بحران گرایش صعودی را نشان می دهد . در تازه ترین گزارش صندوق بین المللی پول نسبت به رشد اقتصاد جهان آشکارا اظهار بدبینی شده و این اظهار بد بینی بنا بر آمار های ارائه شده از سوی خود  نهادهای مالی  بورژوازی است .

در ایران تحت حاکمیت سرمایه داران اسلامی،سرکرد گان و مدافعین رژیم،همواره وجود بحران در اقتصاد ایران را به انحاء گوناگون انکار کرده اند. کاربدستان جمهوری اسلامی حتی مدعی تمایز اقتصاد تحت سیطره آنها با جهان بوده اند. طی 37 سال حکومت ارتجاع اسلامی شان، آنها یا مانع ازارائه آمارهای  حتی تحت استاندارد نهاد های مالی بورژوازی جهانی شده اند، و یا آمار های اقتصادی ای را منتشر کرده اند که با واقعیت های موجود جامعه ایران،کمترین خوانایی نداشته است. با این وجود و علیرغم تلاش کاربدستان رژیم اسلامی، واقعیت های امروز جامعه ایران بیانگربحران اقتصادی ای است که این روزها چند وزیر در کابینه دولت حسن روحانی طی نامه ای آن را هشدار داده اند.

حسن روحانی در یک میتینگ مضحکه انتخاباتی، از هفت برابر شدن میزان نقدینگی جامعه و طی 7 سال،یعنی از 68 هزار میلیارد تومان به 450 هزار میلیارد تومان سخن به میان آورد. به عبارتی نقدینگی جامعه معادل 662 %  رشد داشته است. با احتساب میزان نقدینگی موجود در جامعه در حال حاضرکه رقم 782 هزار میلیارد تومان است،نقدینگی موجود در جامعه در طی 9 سال،معادل 1150 % رشد داشته است.اعداد و ارقامی که از لابلای سخنان کاربدستان رژیم قابل حصول هستند و اخیرا از سوی 4 وزیر کابینه حسن روحانی، از آن  به عنوان  خطری یاد شده است  که می تواند به بحران اقتصادی  تبدیل شود، بیان حقیقت وجود بحران عظیمی است که گریبان بورژوازی ایران و دولت اسلامی آنها را  نه فقط در عرصه اقتصاد،بلکه در دیگر  عرصه هایی همچون سیاسی و فرهنگی نیز رها نساخته است.

سخنان حسن روحانی در آن میتینگ علاوه بر آنکه در آن مقطع و در جنگ باند های درون حکومتی  برای وی کاربرد داشته است، واقعیت بحران اقتصاد  سرمایه داری در ایران را نیز بیان کرده است .  بورژوازی ایران ودولت اسلامی آنها برای برون رفت از بحران همانند دیگر دولت های بورژوازی، به انتقال بار بحران بر دوش کارگران و دیگر توده های کارکن جامعه از طریق افزایش نقدینگی در جامعه اقدام کرده است . تنها  نه طی آن هفت سالی که حسن روحانی بنا بر شرایط موجود  در جدال باند های درون حکومتی آن را مطرح میکند،بلکه طی 27 سال پیش از آن هم هزاران کارگر و کارکن جامعه با بهانه های مختلف از کار اخراج شده و کارخانه های زیادی نیز به تعطیلی کشیده شدند.

.

باز می گردم به ادامه بحث و آن پاسخ های طبقاتی به  شرایط و موقعیت هایی است که خالق و موجد آن نه طبقه کارگر و میلیارد ها انسان کارکن در جوامع طبقاتی،بلکه خود سیستم اقتصادی ای است که بر اساس یک رابطه نابرابر میان کار و سرمایه خود را باز تولید می کند . واقعیت این است که حیات بورژوازی خود از راه استثمار و بهره کشی طبقه کارگر است. تمام ثروتی که بورژواهای نامحترم کسب کرده و می کنند از زندگی انگلی است که نتیجه آن فقر و گرسنگی چند میلیاردی مردم در جهان است. به این اعتبار بحران اقتصادی که سرتاسر دنیای سرمایه داری را در نوردیده است ، تمام کار بدستان و مدافعین این نظام نابرابر را به تکاپویی جبونانه کشانده است . تا از یک سو علت های بحران را که ذاتی این نظام متعفن و سد شده در راه رشد جامعه بشری را به بد عمل کردن و سوء مدیریت این یا آن سیاست مدار بورژوا و دولتهایشان منتسب کند ، و از دیگر سو ، چاره برون رفت از بحران موجده خود را، بر اخراج کارگران و توده های کارکن ، کاهش دستمزدها و قطع خدمات اجتماعی و در نتیجه تحمیل فقر و گرسنگی میلیاردها انسان مبتنی سازد. بر پایه چنین پاسخی،دولت های بورژوازی نیروهای سرکوبگر خود را برای مقابله با کارگران  و توده های کارکن جامعه تجهیز کرده و به خیابانها گسیل کرده و با مسلح کردن نیروهای مرتجع قومی ،مذهبی و فاشیست،جنگ های خونینی را راه  انداخته اند. نگاهی به جراید و سایت ها و خبر گزاری ها و موج عظیم کشتار انسان ودر بدری و آوارگی چند میلیون زن و کودک و پیر و جوان،موید ظرفیت بالای دولت های بورژوازی در خلق جنایت و ضدیت شان با انسان است.

جمهوری اسلامی به عنوان یکی از هار ترین دولت های بورژوازی، خود ماحصل شکست انقلاب 57 است. رژیم اسلامی پاسخی سرکوبگرانه از سوی بورژوازی ایران و دولتهای بورژوازی غرب به انقلاب مردم در سال ۵۷ است. جمهوری اسلامی یک انقلاب مردمی را سرکوب، صد ها هزار نفر را اعدام و شکنجه کرده است. زنان را به عنوان نیمی از مردم جامعه سرکوب و ارتجاع مذهبی را بر جامعه ای که تشنه آزادی و برابری بود مسلط کرد. اقصاد را به حیوانات نسبت داده و هر گونه تشکل کارگران را ممنوع و با آنها برخورد خشنی را معمول ساخت. جمهوری اسلامی یا باید سرکوب می کرد و یا اینکه باید سرنگون می شد. به این اعتبار بحران جمهوری اسلامی درست با خود جمهوری اسلامی بوجود آمده است. رژیم اسلامی در بحران اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دست و پا می زند. اوضاع اقتصادی رژیم علیرغم بلوف های تبلیغی دولت حسن روحانی و پادوهای حافظ منفعت سرمایه داران مبنی بر رشد اقتصادی مثبت، نه تنها رو به بهبود نرفت بلکه این وضعیت بنا بر اعتراف چند وزیرکابینه رژیم اسلامی روز بروز تشدید شده است. بورژوازی و دولت اسلامی آنها، تحمیل بار بحران اقصادی روی دوش طبقه کارگر و مردم کارکن جامعه را به سیاستی آگاهانه برای تحمیل فلاکت اقتصادی به مردم تبدیل کرده است.

سرمایه داری به عنوان یک طبقه اجتماعی برای بازتولید مناسبات نابرابر اجتماعی خود با بخشی از دستمزد غارت شده طبقه کارگر ارتش ها را سازمان داده  ، کلیسا ها ، مساجد ، کشیش ها ، خاخام  ها ، آخوند  ها و مدیاهای جنایت و تحمیق   اش را در سرتاسر جهان را به خدمت گرفته تا به قتل و کشتار انسانهایی بپردازند  که فریاد بر می آورند گرسنه هستند ، از فلاکت هر روزه به تنگ آمده اند و  میخواهند با هم صفی متحد و متشکل علیه وضع موجود تشکیل دهند.

اکنون سالها از آن نوشته نشریه آلمانی زبان  به نام “کارگر” در 19 مارس 1886  می گذرد. نوشته ای که به صراحت می گوید : “اگر ما هر چه زودتر خود را برای انقلابی خونین آماده نکنیم، میراثی جز فقر و بدبختی برای خود و فرزندانمان بر جای نخواهیم گذاشت. بنابراین خود را برای انجام انقلاب بایستی مجهز ساخت.”

مبحث اصلی هم همین است که در نشریه آلمانی زبان در 19 مارس 1886 آمده است. تجهیزطبقه کارگر برای انقلاب عظیم اجتماعی خود علیه سلطه طبقاتی بورژوازی . طبقه کارگر بدون حزب انقلابی خود، قادربه خلع ید از بورژوازی نیست.به نظر من اولویت کنگره هفتم حزب ضمن تاکید بر امر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، در وحله نخست بایستی معطوف به سازماندهى در درون طبقه کارگرباشد. قدرتمندترشدن حزب، در گرو سازمان دادن، متحد کردن و تقويت گرايش کارگران رادیکال –سوسیالیست  در درون طبقه کارگر است. به این اعتبار حزب میباید براى خود‌آگاه کردن کارگران و تبديل آنها به يک جريان زنده مبارزاتى که تفاوت‌هاى خود را با ساير گرايشات درون طبقه به روشنى ميشناسد و شعارها و تاکتيک‌هاى خود در جنبش کارگرى را به روشنى معلوم کرده است،سیاست روشنی اتخاذ کند و کنگره هفتم حزب حکمتیست این مهم را بایستی به انجام برساند.

درسطور پیشین ودر تحلیل شرایط و اوضاعی که بورژوازی بر چند میلیارد مردم جهان تحمیل کرده است، پاسخ  جنایت کارانه دولت های بورژوازی مورد نقد قرار گرفت . دولت سرمایه داران اسلامی  ایران تعرضات وسیعی را بعد از توافقات با دولت های آمریکا و غرب علیه طبقه کارگر و میلیونها توده کارکن ایران سازمان داده و به مرحله اجرا گذارده است .در مقابل تعرضات پی درپی بورژوازی و دولت اسلامی آنها به به طبقه کارگر و توده های کارکن جامعه،اعتراضات وسیعی از سوی کارگران،پرستاران،معلمان و دیگر زحمتکشان ایران در جریان است که اعتراضات سراسری معلمان در 16 مهرماه گوشه ای از این جدال طبقاتی میلیونها انسان کارگر و کارکن جامعه علیه بورژوازی  و دولت ارتجاعی آنها را به نمایش گذارد.  بر این اساس مسائل زیادی در مقابل حزب حکمتیست و کنگره هفتم این حزب قرار گرفته است که می بایست ضمن دادن پاسخ های روشن به آنها، وظایف خود را در این رابطه تعریف و پراتیک سازد.حزب نباید توقع از خودش را در کار و فعالیت هایش کم یا محدود کند.

قطعا بیان دست آورد ها،پیشروی ها و فتح سنگر های بورژوازی از سوی کمونیست ها و حزب حکمتیست،شور انگیزو با شکوه است. اما واقعیت این است که توازن قوای طبقاتی هنوز به سمت بورژوازی سنگین تر است و ما در جریان مبارزه طبقاتی هزینه های بس سنگینی را متحمل شده ایم . بخش بزرگی از نیروهای کمونیست که مبارزات شور انگیزی طی چند دهه گذشته را در کارنامه درخشان خود دارند،اکنون وارد  میان سالی شده اند و یا مسن تر گشته اند. کنگره هفتم  حزب حکمتیست  میبایست برنامه روشنی را برای جذب و جلب نیروهای جوان و کمونیست به صفوف خود در پیش بگیرد .  تشکیل سازمان جوانان کمونیست های کارگری، میتواند تامین کننده چنین سیاستی باشد.

مسائل پیرامون کنگره  هفتم  حزب حکمتیست به گستردگی خود مبارزه طبقاتی است . نقد کمونیستی کارگری به نظام طبقاتی بورژوازی،سئولات اساسی ای را نیز مقابل منتقد کمونیست کارگری قرار خواهد گرفت . حزب طبقه کارگر فقط نقد کمونیستی نظام کاپیتالیستی نیست بلکه پراتیک حزب طبقه کارگراست که  می تواند حزب را در صدر مبارزه طبقاتی قرار  دهد . اکنون بیش از دو دهه است از آن هیاهوهای شکست کمونیسم که پس از فروپاشی بلوک شرق توسط بورژوازی و نیروهای مدافع وضع موجود براه انداخته شد،میگذرد. تمام آلترناتیوهای بورژوازی برای برون رفت از بحران به شکست انجامیده است .احزاب بورژوازی با ارائه راه حل های مبتنی بر تحمیل فقرو گرسنگی  هر چه بیشتر بر چند میلیارد انسان هر یک پس از دیگری شکست خورده و با خشم و اعتراض عمومی در جوامع بحران زده مواجه شده اند. اکنون کمونیسم و راه حل سوسیالیستی به عنوان تنها راه حل  برای خلاصی از تمام معظلاتی که نظام سرمایه داری بر چند میلیارد نفر تحمیل کرده ،مورد توجه قرار گرفته است . کنگره  هفتم حزب حکمتیست در چنین اوضاعی تشکیل می شود که اهمیت موضع گیری ها و مصوبات آن ، ضرورت امروز مبارزه طبقاتی در ایران و جهان است. می بایست این مسئله بخوبی مورد توجه قرار گیرد .از دیدگاه من تشکیل کنگره هفتم  حزب حکمتیست تنها یک کار روتین نبوده و نیست . کنگره هفتم حزب در شرایط ویژه ای برگزار میگردد که آن را از کنگره های قبل متمایز می کند.

زنده باد حزب کمونیست کارگری ایران -حکمتیست