اوضاع خاورمیانه و سیل پناهجویان به سمت اروپا
علی مطهری
جهان سرمایه داری هنوز بحران بعد از سقوط شوروی و فروپاشی بلوک شرق را پشت سر نگذاشته است. امریکا و قدرت های جهانی نتوانسته اند نظم مورد نظر خود بر قرار نماید و وارد یک دوره نسبتا با ثباتی شوند. نه تنها تعادلی وجود ندارد، بلکه بخش های از دنیا و بویژه خاورمیانه به عرصه و محل جنگ قدرت های جهانی، دولت های مرتجع محلی و گروهای و دستجات فوق ارتجاعی تبدیل شده که روزانه صدها نفر جان خود را از دست میدهند، این نیرو ها سایه شوم خود را با دود و خون بر خاورمیانه گسترش داده اند و جهنمی را درست کرده اند که که زندگی در آن ممکن نیست و میلیون ها نفر آواره و سرگردان به کشورهای همجوار پناه برده اند و در بدترین شرایط زندگی میکنند. هر چند جوانه های از چپ و انسانیت و آزادیخواهی در بخش های از جهان سر بلند کرده و روزنه ای برای اعتراض به وضع موجود ایجاد شده است، ولی هنوز آنقدر قدرتمند نیست که افقی برای برون رفت از این شرایط و پایان آن ترسیم نماید و چشم انداز روشنی را نوید دهد.
خاورمیانه کانون اصلی بحران و جنگ است. جنگ داخلی سوریه و عراق وافغانستان بین نیروی فوق ارتجاعی که کمترین ارزشی برای جان انسان قایل نیستند، هر روز از مردم قربانی میگیرد. شهر، خانه و مدرسه را ویران شده است و ترور و وحش را بر این کشور ها حاکم کرده اند. این جنگ تنها در سوریه بیش از 240 هزار کشته و چند صد هزار زخمی و معلول بر جای گذاشته است و میلیون ها نفر بی خانه و کاشانه آواره شده اند. هر روز اجساد زنان، کودکان و مردمان بیگناهی که هیچ دخالتی در این جنگ نداشته اند، خیابان های شهرهای سوریه را می پوشانند. شهرهای که زمانی محل سکونت و زندگی انسانهای زیادی بودند و حدود نصف کشور سوریه را شامل میشوند، به تلی از خاکستر تبدیل شده است، در این شهرها تنها صدای سفیر گلوله نیروی های فوق ارتجاعی و بمب و خمپاره شنیده میشود. مردم این کشور طی چهار سال جنگ ارتجاعی، هستی خود را از دست داده اند.
هم اکنون حدرد ده میلیون انسان آواره و بی سر پناه از سوریه و عراق، افغانستان، یمن و … در کشورهای همجوار و در اردوگاه های مرزی اسکان یافته اند و چند میلیون نفر دیگر نیز در داخل کشورهای خود از مکانی به مکان دیگری رفته و جابجا شده اند و از یک زندگی بشدت نا مساعد و ناامن برخوردارند، این شرایط رودخانه همیشه جاری پناهجو را به سیل بزرگی تبدیل نموده که بسوی کشورهای امن که در آنجا امکان حداقل یک زندگی انسانی وجود دارد، به حرکت در آورده است.
این یک تراژدی انسانی است که قدرت های جهانی و دولتهای مرتجع منطقه مسئول مستقیم و غیر مستقیم آن هستند. اینها بشریت را در شرایطی قرار داده اند که انتخابی برایشان باقد نمانده جز اینکه خود را به آب و آتش بزنند، تنها برای اینکه به سر پناهی دور از کشتار و جنایت نظام سرمایه داری دست پیدا نمایند. حرکت میلیونی آواره گان از طریق زمین و دریا بسوی کشورهای اروپایی و کشته شدن هزاران پناهجو و غرق شدن 3000 نفر آنها تا کنون در دریا تنها گوشه گوچکی از درد و رنجی است که مردم سوریه، عراق و افغانستان با آن روبرو هستند. لت و پار شدن صدها انسان بطور روزمره در اثر انفجارهای انتحاری و بمب گذاری در اماکن عمومی به نرم این کشورها تبدیل شده و مردم در ناامنی کامل بسر میبرند و شهرهای زیادی در عراق و بویژه در سوریه ویران شده و میلیون ها انسان خانه و کاشانه خود را از دست داده اند و این موج عظیم پناهجویانی که به اروپا آمده و یا به سمت آن در حرکت است تنها گوشه کوچکی از آواره گان کشور های خاورمیانه و شمال افریقا است.
این پناهجویان با استقبال بی نظیر مردم اروپا ربرو شدند. افکار عمومی در اثر مشاهده مرگ دلخراش کودک 3 ساله ” آلان کوردی ” منقلب شد و موجی از هبستگی انسانی در حمایت از سیل پناهجویانی که از جنگ و ناامنی گریخته اند، درخیابان های کشورهای اروپایی و بخش های دیگر جهان از امریکا تا کانادا و استرالیا به حرکت در آمد. با مشاهده این واقعه اشک از چشمان صدر اعظم آلمان خانم “آنگلا مرکل” و سران چند کشور دیگر اروپایی نیز جاری شد، اما چند روز بعد مسئولین دولت آلمان اعلام کردند که کشور آلمان برای جبران کمبود نیروی کار به 800 هزار تا یک میلیون نیروی کار جوان نیاز دارد و چند هفته بعد نیز قوانین پناهندگی را سخت تر کردند و تغییراتی در قانون پناهندگی آلمان به ضرر پناهجویان انجام دادند که به موجب آن کمک های نقدی حذف شد و قوانینی را تصویب کردند که 143 یورو پول توجیبی که ماهانه هر پناهجو دریافت میکرد قطع و بجای پول نقد وسایل مورد نیاز در اختیار پناهجویان گذاشته میشود و پناهجویانی که اجازه می یابند در آلمان بمانند باید هر چه سریع تر و افرادی که دارای تخصص هستند پس از گذشت سه ماه به عنوان کارگر موقت وارد بازار کار میشوند و کسانی که در خواست پناهندگی شان پذیرفته نمیشود و در مهلت تعین شده این کشور را بصورت داوطلبانه را ترک نمیکنند، سریعا و بدون هشدار قبلی از آلمان اخراج میکنند و همچنین نشست روز هشتم اکتبر اتحادیه اروپا و تقسیم پناهجویان فراری از جنگ و ناامنی و جهنم سوریه و عراق و … به پناهنده سیاسی و اقتصادی، و اخراج پناهنده گانی که مهر اقتصادی به پرونده شان میخورد، نشاندهنده آن است که انسانیت و نوع دوستی در ماهیت سود جویانه و استثمار گرانه دولت های سرمایه داری حتی در تراژدی انسانی که خود شان خالق آن هستند جای ندارد و انساندوستی سران دولتهای سرمایه داری موقت و محدود و در انطباق با نیاز و مصلحت سرمایه در هر دوره شکل میگیرد و قادر نیست از آن فراتر برود. اشک خانم “مرکل” نیز اشک تمساح بود برای قورت دادن نیروی کار جوان و بکار گرفتن چند صد هزار انسان در جهت خدمت به سرمایه و فربه تر کردن سرمایه دارن، و لابد آن بخش هم که مازاد بر احتیاج است، جزو پناهجویانی اقتصادی محسوب و طبق قانون جدید اخراج میشوند.این مسئله موجی از نگرانی و دلهره را در میان پناهجویان ایجاد کرده است و نشان میدهد که تفاوت بین دولتهای اروپایی نه از سر انسان دوستی و الزام بیشتر این یا آن دولت به رعایت حقوق بشر در پذیرش پناهجویان، بلکه هر کشور بر اساس نیازش به نیروی کار ارزان سهم بیشتر و یا کمتری از پناهجویان پذیرفت است و تفاوت سیاست پناهنده پذیری کشور آلمان نیز از همین نیاز سر چشمه میگیرد نه از انسان دوستی و رعایت حقوق انسان. راه جلوگیری از تغییر قوانین پناهندگی به ضرر پناهجویان و جلوگیری از تقسیم پناهجویان گریخته از جنگ و کشتار و ناامنی به سیاسی و اقتصادی، همبستگی پناهجویان با هم و اعتراض مردم اروپا به کشورهای غربی و دفاع و همبستگی مجدد با پناهجویان است.
2015/10/11