علی جوادی نکاتی پیرامون سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و استقرار آلترناتیو حکومتی کمونیسم کارگری

نکاتی پیرامون سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و استقرار آلترناتیو حکومتی کمونیسم کارگری
علی جوادی
١- مردم جانشان به لبشان رسيده است. تورم و گرانی بيداد ميکند. دستمزدهای ناچیز٬ حذف سوبسیدها٬ تحریم گسترده اقتصادی٬ رشد سرسام آور قیمت کالاهای مورد نیاز٬ اخراج و بیکار سازیهای گسترده گوشه ای از وضعیت ویژه فلاکت بار اقتصادی کنونی است. ماههاست دستمزد بخشهاى وسيعى از کارگران را نداده‌اند. و تازه آنجا که دستمزدها را پرداخت کرده اند٬ با دستمزدهای موجود امکان برخوردارى از حداقل معاش و یک زندگی انسانی، عملا غير ممکن است. رژیم اسلامی در یک فلج اقتصادی و بن بست سیاسی و اجتماعی و فرهنگی همه جانبه قرار دارد.
۲- بيزارى مردم از حکومت اسلامى و خواست گسترده براى سرنگونى آن، اين سوال اساسى را برجسته کرده است که اين رژيم را چگونه بايد سرنگون کرد؟ حلقه های گرهی کدامند؟ چه باید کرد؟ در این راستا باید بر نکات اساسی زیر تاکید کرد:
الف: دو جريان اصلى در اپوزيسيون سرنگونى طلب موجود است، کمونيسم راديکال و انقلابی، که جنبش کمونیسم کارگری نیروی اصلی آن است و جریان ناسيوناليسم راست پرو غربی که عمدتا حول رضا پهلوى گرد آمده اند. به این اردو باید سازمان مجاهدین را که یک سازمان قائم به ذات و فرقه مذهبی اما با امکانات وسیع است٬ را اضافه کرد.
ب: نیروی عمده آلترناتیو راست پرو غربی سلطنت طلبان و مدافعان رژيم سابق هستند. این آلترناتیو هم اکنون بخش وسيعى از بورژوازى ايران و محافل و کانونهاى ملى گرا و جمهورى خواه را با خود دارد. بخشهاى مهمى از اپوزيسيون سنتى ملى – اسلامى و مدافعان رژيم اسلامی نیز در شرایطی که تقابلات اجتماعی حاد شود و در تقابل با کمونیسم و چپ جامعه جذب این اردو خواهند شد. اين آلترناتیو ارتجاعى اساسا به اعتبار بیش از سه دهه حاکميت ارتجاع اسلامى بر ايران، فقر و فلاکت گسترده و انزواى اقتصادى وسياسى و فرهنگى جامعه ايران، امکان يافته است خود را بعنوان یک مدعی قدرت سیاسی در آینده ایران کماکان مطرح نگهدارد. این نیرو از نظر استراتژيک متحد و پايگاه آمريکا و غرب در تحولات ایران محسوب ميشود و در تلاقى هاى مهم سياسى آتى حمايت مادى و تبليغاتى غرب را با خود خواهد داشت. از نظر اجتماعى افق اين جريان تجديد سازمان يک سرمايه دارى متکى به کار ارزان و کارگرخاموش و استبداد پليسى در ایران است. در خوشبينانه ترين حالت، نمونه جوامعى نظير ترکيه و پاکستان دورنمايى است که براى مردم ايران ترسيم ميکنند.
ج: نيروهايى که خواهان سرنگونی حکومت اسلامى هستند زير بار يک رهبرى واحد نخواهند رفت و آلترناتیو حکومتی واحدی را نخواهند پذیرفت. خامى و خوشباورى “انقلاب ۵۷” تکرار نخواهد شد. جنبش سرنگونى‌ طلب اينبار به مراتب تحزب يافته‌ تر و پلاریزه تر است. احزاب و نيروهاى سرنگونى ‌طلب در عين تنش حاد با يکديگر وارد این جدال سرنوشت ساز ميشوند. بعلاوه هر کدام از این نيروها سقوط رژيم اسلامى را به مثابه گامى براى ايجاد نظام سياسى و اقتصادی مطلوب خود نگاه ميکنند. جدال واقعى ميان اين آلترناتيوها، جدال ميان جنبشهاى طبقاتى و افقهای مختلف با پيشروى جنبش سرنگونى‌طلبانه توده های مردم اوج بیشتری ميگيرد.
د: یک حلقه اساسی در سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی پیدایش یک رهبری کمونیستی در جنبش توده ای برای سرنگونی انقلابی است. این رهبری اساسا محصول شکل گیری و دست بالا پیدا کردن یک افق انقلابی و چپ در تحولات سیاسی جامعه است. سئوال اساسی این است: آيا مردم در انداختن جمهورى اسلامى، به بالا، به قدرتهاى غربی٬ به تهاجم نظامی و به اقتصاد بازار اميد ميبندند يا به نيروى خود، به چپ جامعه و به يک راه حل راديکال چشم ميدوزند؟ آیا مردم به آلترناتیو چپ اتکاء میکنند یا به آلترناتیو راست؟ این انتخاب بدوا نه یک انتخاب حزبی بلکه یک انتخاب اجتماعی و سیاسی است. این انتخاب هنوز صورت نگرفته است. هنوز توده وسیع مردم آلترناتیو چپ را در مقابل آلترناتیو راست انتخاب نکرده اند. و یک وظیفه حیاتی ما تلاش برای تامین هژمونی و افق چپ و انقلابی در روند سرنگونی رژیم اسلامی است. در پس چنین تحولی شخصيتها و احزاب عمده اين اردوى چپ در موقعيت رهبرى جنبش سرنگونی طلبانه قرار خواهند گرفت. و به این اعتبار چپ جامعه و نیروی اصلی آن یعنی کمونیسم کارگری میتواند در راس جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم قرار گیرد و آلترناتیو حکومتی جنبش کمونیسم کارگری به عنوان تنها آلترناتیو متضمن آزادی٬ برابری و رفاه همگان٬ بعنوان آلترناتیو حکومتی مطلوب توده های عظیم مردم زحمتکش در جامعه دست بالا را در تحولات سیاسی پیدا کند.
۳-یک گام مهم در پیشبرد این پروژه تبدیل حزب کمونیست کارگری – حکمتیست به نیروی اول اپوزیسیون رژیم اسلامی است. در این چهارچوب تشدید مبارزه علیه رژیم اسلامی در تمامی ابعاد آن٬ مقابله و نقد همه جانبه افق و سیاستهای جنبشهای راست و ارتجاعی اعم از ناسیونالیسم پرو غربی و جنبش ملی – اسلامی از اولویت و اهمیت خاصی برخوردارند.
٤-پيروزى آلترناتیو چپ و رهايى مردم در جدال تاريخساز کنونى در ايران قبل از هر چيز منوط به اين است که اولا، طبقه کارگر بعنوان يک نيروى مستقل و تحت پرچم سوسياليستى خود پا به ميدان مبارزه بر سر قدرت سياسى بگذارد، و ثانيا، توده وسيع مردمى که عليه رژيم اسلامى بپاخاسته اند به آلترناتیو جنبش کمونیسم کارگری بعنوان يک آلترناتيو سياسى و اجتماعى واقعبينانه و قابل تحقق بنگرند.
١٠ ژانویه ٢٠١٣
http://hekmatist.org/