آدمکشانی که وزرای کار جمهوری اسلامی شدند!
در حاشیه سخنان حسین کمالی!
محمد شکوهی
اخیرا حسین کمالی دبیر کل حزب اسلامی کاردر نشست خانه کارگریهای رژیم گفته است: از نظر من جامعه کارگری با توجه به وضعیت اقتصادی فقط زنده است٬ ولی زندگی نمیکند. اقتصاد باید رقابتی باشد. تا بحث اقتصاد کشور حل نشود، اصلاح ساختار اقتصادی صورت نگیرد هیچ مشکلی حل نمیشود. روز به روز کارخانهها و مزارع بیشتری تعطیل میشود و وضعیت اقتصادی کشور روز به روز بدتر خواهد شد.در مجلس بارها شاهد بودهایم نماینده مجلس پشت صندلی خود نشسته و با تلفن معاملات آهن و… انجام میدهد.
این بخشی از سخنان حسین کمالی وزیر کار سابق رژیم در جمع باندهای خانه کارگر می باشد که ظاهرا در اشاره به وضعیت بد معیشتی کارگران و بحران اقتصادی و رکود حکومتی اعلام شده است. وی از باندهای مجلسی گلایه می کند که به درد مردم نمی رسند و مشغول معامله آهن از مجلس هستند. و دست آخر خواستار تغییر ساختار اقتصادی رژیم شده است. بخش اعظم سخنان وی
تلاش و تقلا برای روحیه دادن به باندهای خانه کارگر و حزب اسلامی کارش می باشد. با توجه به اینکه انتخابات حکومتی هم در راه راست، وی تلاش دارد باندهای دور وبرش را به بهانه “دفاع از کارگر” برای ورود به انتخابات حکومتی جمع کرده تا بتواند وارد مجلس بشود. برای بخشی از فعالین و رهبران جوان کارگری که در سه دهه گذشته متولد شده و وارد بازار کار شده اندو تا حدود زیادی تصویری ازاین جنایتکار حکومتی و”خدماتش به نظام” ندارند، مهم است که بدانند کمالی کیست و چه جایگاهی در حکومت سرکوب کارگران داشته و در دوره وزارت وی چه اتفاقاتی افتاده است.لذا به بهانه این سخنان حسین کمالی شجره نامه وی و سه وزیرکار دیگر حکومت کوتاه مرور میشود.
اما حسین کمالی کیست که امروز از وضعیت بد معیشتی کارگران”گله” می کند؟ چه نقشی در تحمیل فقرو فلاکت و سرکوب بر جامعه کارگری در سه دهه گذشته داشته است؟
حسین کمالی ١٢ سال وزیر کار جمهوری اسلامی در دو دولت رفسنجانی و در دوره اول دولت محمد خاتمی بود. وی در کنار سرحدی زاده و احمدی توکلی از وزرای کار رژیم در دهه اول و آغاز دهه دوم حکومت وحشی جمهوری اسلامی بودند.این سه نفر سازمانده باندهای حکومتی و حمله کنندگان به اعتصابات و مبارزات کارگران در دهه اول حکومت بودند. از اواسط دهه ٦٠ به سمت وزارت و پست های مهمی در حکومت رسیدند.
کمالی در دوره رفسنجانی ٨ سال وزیر کار رژیم بودکه به همراه توکلی و سرحدی زاده قانون ضدکارگری کار رژیم، شکل دادن به شورای اسلامی کار و انجمن های اسلامی کار،دایره حراست که ارگانهای سرکوب اعترضات کارگری بودند را سازمان دادند. در ماجرای قانون کار و تعرضات رژیم به هست و نیست کارگران در دهه ٦٠ اینها به همراه باندهای سرکوبی نظیر شوراهای اسلامی، اعتراضات و مبارزات کارگران برعلیه قانون کار رژیم را وحشیانه سرکوب کردند. دهها رهبر کارگری را دستگیر و زندان انداخته و تعداد ی را نیز اعدام کردند. هزاران کارگر مخالف قانون کار که در اعترضات کارگری شرکت داشتند را از کار اخراج و حکم “محرومیت اجتماعی” برایشان صادر کردند.
در کنار این اقدامات، باندها و دستجات آدمکش و ترور خود را برعلیه تشکل های کارگری موجود به راه انداخته و با حمله به این تشکل ها فعالین کارگری را دستگیر و این تشکلات کارگری را غیر قانونی اعلام کردند. در کنار این عناصر کلیدی سرکوب رژیم در جنبش کارگری، جانیانی چون ربیعی وزیر کار فعلی روحانی ، حسین محجوب، سرحدی زاده و احمد توکلی، صفدر حسینی همه وزرای کار رژیم، از عاملان دیگر سرکوب مبارزات کارگران می باشند. ربیعی وزیر کار فعلی روحانی از اعضای برجسته این باندها بوده است.اما برگردیم به اظهارات کمالی.
کسی با این پرونده های قطور جنایت در حق کارگران، امروز در راس “حزب اسلامی کار” صحبت از” وضعیت بد” کارگران می کند. کمالی خود از سازماندهندگان تحمیل، دستمزدهای پائین به میلیونها کارگر،طراح و تصویب دهها قانون و مصوبه ضدکارگری، طراح و سازمانده ارگان های سرکوب و جاسوسی از کارگران در محیط کار نظیر شورای های اسلامی؛ حراست، انجمن های اسلامی می باشد.
دردوره دو دولت رفسنجانی،بویژه قبل از پایان جنگ وی طراح تغییر خطوط تولید کارخانه ها و واحدهای تولیدی برای تولید جنگ افزارشد و اقتصاد و تولیدات جنگی را سازمان داد. در هیمن دوره وی موضوع کسر مبلغی از چندغاز حقوق کارگران برای کمک به جبهه های جنگ رژیم را رسما به عنوان قانون تصوب و به اجرا گذاشت. در کنار این فضا و جو سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در محیط های کار را گسترش داد. اعتصاب و مبارزه کارگران رسما ممنوع شد و هر گونه اعتراض و مبارزه کارگران “همسویی با دشمن” قلمداد وبشدت سرکوب شد.
وی در دوره بعد از پایان جنگ که هنوز وزیر کار دولت رفسنجانی بود، طراح اخراج و بیکارسازیهای گسترده بود. این سیاست قرار بود در راستای “سودآور کردن تولید” و گشایش اقتصادی دوره رفسنجانی کمک نماید تا “دورا ن سازندگی” آغاز شود. رفسنجانی “سردار سازندگی” شد و کمالی،سرحدی زاده، ربیعی و توکلی مسئول سرکوب مستقیم کارگران، تصویب قانون کار رژیم، و نهایتا زمینه ساز و تحمیل کننده سیاستهای بشدت ضد کارگری رژیم در دوره رفسنجانی بر علیه کارگران. در همین دوره هراعتراض و مبارزه کارگری با دخالت مستقیم این جانیان و با انگ “اخلال در تولید” و سازندگی سرکوب و فعالین کارگری یا از کار اخراج شدند یا دستگیر و به زندان انداخته شدند.
این شجره نامه حسن کمالی و همراهانش می باشد. امروزاین جانی بعد از روی کار آمدن روحانی دوباره فعال شده. و در صدد “احیای سیاتهای اقتصادی” شکست خورده دوره رفسنجانی، این بار با همکاری جانی دیگر چون ربیعی وزیر کارروحانی شده است. سیاستهایی که دو دهه پیش رسما شکست خوردند. آنجایی که وی از” اقتصاد رقابتی، اصلاح ساختار اقتصادی”، صحبت می کند، رویای برگشتن دوره رفسنجانی؛ این بار با دولت روحانی را در سردارد. یک هدف این عنصر کثیف حکومت تلاش و تقلا در سوءاستفاده از نارضایی گسترده و مبارزات جاری کارگران برعلیه سیاستهای دولت روحانی، مهار و کنترل و کانالیزه کردن این نارضایتی ها در دفاع از دولت روحانی می باشد. البته این سیاست همه باندهای اصلاح طلب، خانه کارگر و دار و دسته های رنگارنگ رژیم برای جلب مشروعیت برای سیاستهای اقتصادی دولت روحانی و “گلایه” از شرکای سابق حکومتشان در باند مقابل می باشد.
طبقه کارگر ایران و رهبران کارگری که همین امروز برعلیه سیاستهای ضد کارگری روحانی در صحنه مبارزه می باشند، دست این جانیان را خوانده و توهمی به سیاستها و وعده های سرخرمن روحانی نداشته و ندارند. کمالی وباندها و عناصر دیگر حکومت دقیقا اینجاست که نگران بوده و دست به تقلا زده تابلکه بتوانند، “خطر” کارگران را از سر دولت روحانی کم نمایند. به همین خاطر است اینها به همراه کل اراذل و اوباش هوادار دولت روحانی در دعواها و جنگ جناح های حکومتی، طرف روحانی ایستاده و به صرافت جلب رضایت کارگران از سیاستهای روحانی افتاده اند تا بلکه فشار کارگران را از سر دولت کم کرده وبتوانند سیاستهای ضد کارگریش را، این با در معیت این عناصر کثیف به جنبش کارگری تحمیل نمایند.
تاهمینجا کاگران با اعتراضات گسترده شان نه ای بزرگی به دولت روحانی گفته و زیر بار این سیاستها نرفته اند. این باندها در عین حال ترس و وحشتشان را از گسترش هر چه بیشتر اعتراضات کارگری و به میدان آمدن کارگران مخفی نمی کنند. اینها می دانند که اعتراض و مبارزه کارگران برای ادامه حیات حکومت خطرناک می باشد. بارها این را ابراز کرده وبرای مقابله با کارگران طرح و نقشه ریخته و می ریزند.
اینها می دانند که روی بشکه باروت نشسته اند. باندها ی خانه کارگر و انواع و اقسام تشکلات زرد دولتی که همه زیر چتر و زیر مجموعه این باندها جمع شده اند، در تلاش و تقلا برای جا انداختن سیاستهای ضد کارگری دولت روحانی گردآمده اند.
کسانی چون کمالی وزیر کار سابق رژیم ،ربیعی وزیر کار فعالی دولت روحانی که در دوره سرکوب های گسترده در زندان ها به اسم مستعار”عباد” شکنجه گر بود، توکلی و سرحدی زاده وزرای کار سابق رژیم، محجوب و ..و در راس همه اینها رفسنجانی، موسوی، خاتمی و روحانی، پرونده های قطور جنایت و سازماندهی نسل کشی از کارگران و مردم ایران دارند. اینها عناصر کلیدی و عاملان و سازماندهندگان وحشیانه سرکوب ها و اعدام ها و زنداندها و اخراجها برعلیه کارگران و مردم ایران در سه دهه گذشته می باشند. پرونده های جنایت همه اینها هنوز باز است. همه سران و مقامات حکومت و از جمله همین باندها باید به جرم ارتکاب جنایت دستگیر و در دادگاههای مردمی محاکمه گردند. آن روز دیگر نخواهد بود.
کوتاه در باره علی ربیعی وزیر کار دولت روحانی:علی ربیعی با نام مستعار «عباد،» یکی از چهره های امنیتی فعال و شناخته شده در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده است که همواره بخاطر نقش ویژه ای که در شکنجه و سرکوب مخالفین داشته در مقاطع مختلف و حساس سیاسی نامش بر سر زبانها افتاده است. مشاور اجتماعی خاتمی، رییس دبیرخانه شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی و همچنین دبیر اجرایی این نهاد امنیتی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی بوده است.
عبدالله شهبازی که در گذشته ریاست موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی وابسته به وزارت اطلاعات را برعهده داشته در مورد یکی از «خاطرات جالب زندگی(!)» علی ربیعی که در کمال خونسردی برایش تعریف کرده مینویسد: «در آذربایجان تعدادی از اعضای یک گروهک را دستگیر کردیم. باید آنها را برای حضور در دادگاه از راه آستارا به گیلان میفرستادیم. نگهبان و محافظ به اندازه کافی نداشتیم. همه را در تابوت خوابانیدیم و در تابوتها را میخ زدیم و با کامیون اعزامشان کردیم. زمانی که در مقصد در تابوتها را باز کردند همه به علت خفگی مرده بودند!»