رژیم اسلامی و بحران اقتصادی
از کرامات شیوخ کاخ نشین که شیره خوردند و گفتند شیرین است!
پدرام نواندیش
حاکمان نظام سرمایه داری اسلامی ایران، سرکردگان و مدافعین رژیم، همواره وجود بحران در اقتصاد ایران را به انکار کرده و یا مدعی تمایز اقتصاد تحت سیطره آنها با جهان پیرامون بوده اند. طی ۳۷ سال حکومت ارتجاع اسلامی شان، آنها یا مانع از ارائه آمارهای حتی تحت استاندارد نهاد های مالی بورژوازی جهانی شده اند، و یا آمارهای اقتصادی ای را منتشر کرده اند که با واقعیت های موجود جامعه ایران، کمترین خوانایی نداشته است. با این وجود و علیرغم تلاش کاربدستان رژیم اسلامی، واقعیت های امروز جامعه ایران بیانگر بحران اقتصادی ای است که این روزها چند وزیر در کابینه دولت حسن روحانی طی نامه ای آن را هشدار داده اند.
حسن روحانی در یک میتینگ مضحکه انتخاباتی، از هفت برابر شدن میزان نقدینگی جامعه و طی ۷ سال، یعنی از ۶۸ هزار میلیارد تومان به ۴۵۰ هزار میلیارد تومان سخن به میان آورد. به عبارتی نقدینگی جامعه معادل ۶۶۲ % رشد داشته است. با احتساب میزان نقدینگی موجود در جامعه در حال حاضر که رقم ۷۸۲ هزار میلیارد تومان است، نقدینگی موجود در جامعه در طی ۹ سال، معادل ۱۱۵۰ % رشد داشته است. اعداد و ارقامی که از لابلای سخنان کاربدستان رژیم قابل حصول هستند و اخیرا از سوی ۴ وزیر کابینه حسن روحانی، از آن به عنوان خطری یاد شده است که می تواند به بحران اقتصادی تبدیل شود، بیان حقیقت وجود بحران عظیمی است که گریبان بورژوازی ایران و دولت اسلامی آنها را نه فقط در عرصه اقتصاد، بلکه در عرصه های سیاسی و فرهنگی نیز رها نساخته است. شهریو ماه گذشته چهار وزیر رژیم اسلامی، نامه ای به حسن روحانی می نویسند و در نامه خود از ادامه به قول آنها برخی تعلل ها و تصمیم گیری های اقتصادی فعلی که کشور را دچار تکان های شدیدی خواهد کرد، انتقاد کرده و گفته اند که باید بر اساس قواعد حاکم در شرایط بحران اتخاذ تصمیم صورت گیرد وگرنه به قول آنها رکود موجود، تبدیل به بحران می شود.
باز می گردم به سخنان حسن روحانی در میتینگ مضحکه انتخاباتی رژیم در دوسال قبل که در آن به رشد ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی نقدینگی طی ۷ سال پیش از خود پرداخته بود که البته در دو سال بعد آن نیز رشد نقدینگی همچنان ادامه داشته است. سخنان حسن روحانی در آن میتینگ علاوه بر آنکه برای وی در آن مقطع و در جنگ باندهای درون حکومتی کاربرد داشته است، بیانی از واقعیت بحران سرمایه داری در ایران داشته است. راه حل بورژوازی ایران و دولت اسلامی آنها برای برون رفت از بحران همانند دیگر دولت های بورژوازی، اساسا تهاجم به سطح معیشت کارگران و انتقال بار بحران بر دوش کارگران و دیگر توده های کارکن جامعه است. از جمله با ایجاد فشار تورمی حجم نقدینگی را در جامعه بالا میبرند و بخشی از دستمزد نازل کارگران را به جیب میزنند. نه تنها طی آن هفت سالی که حسن روحانی در جدال باندهای درون حکومتی آن را مطرح میکند، بلکه طی ۲۷ سال پیش از آن هم هزاران کارگر و کارکن جامعه با بهانه های مختلف از کار اخراج شده و کارخانه های زیادی نیز به تعطیلی کشیده شدند. با وجود جیب های خالی میلیونها کارگر و کارکن جامعه، دولت اسلامی سرمایه داران با افزایش بهای کالاهای مورد نیاز مردم حتی در چند نوبت طی یک سال در حالی که دستمزدها همچنان از سوی دولت پائین نگه داشته شده، افزایش نقدینگی موجود در جامعه از سوی دولت، غارت سفره های کارگران و مردم کارکن جامعه را هدف قرار گرفته است. طی دو سال اخیر و از سوی دولت بنفش سرمایه داران اسلامی ۴۸۸ % به نقدینگی موجود در جامعه افزوده شده یعنی رقمی معادل ۷۸۲ هزار میلیارد تومان و بر اساس آمار های خود دولت که در نامه چهار وزیر کابینه روحانی آمده از دی ماه ۱۳۹۲ تاکنون بازار سرمایه متاثر از تحولات و متغیرهای کلان بین المللی و داخلی از جمله کاهش بهای نفت و کالای اساسی از جمله فلزات افتی کم سابقه داشته به نحوی که از دی ماه سال ۱۳۹۲ تاکنون ظرف مدت ۱۹ ماه ارزش بازار بر اساس شاخص قیمت ۴۲ درصد کاهش یافته و به لحاظ افت ارزش، بازار کاهشی معادل ۱۸۰ هزار میلیارد تومان را شاهد است.
از اعداد و ارقامی که حضرات در ادامه نامه خود آورده اند صرف نظر کرده و به چند نکته در این رابطه باید اشاره کرد:
اولا بحران اقتصادی ای که گریبان نظام سرمایه داری ایران را گرفته است مربوط به بد عمل کردن کابینه احمدی نژاد و یا عملکرد خوب دولت های رفسنجانی و خاتمی نبوده و نیست. بحران اقتصادی ایران یک بحران ساختاری است. جمهوری اسلامی بعنوان یکی از هار ترین دولت های بورژوازی، خود ماحصل شکست انقلاب ۵۷ است. رژیم اسلامی پاسخی سرکوبگرانه از سوی بورژوازی ایران و دولتهای بورژوازی غرب به انقلاب مردم در سال ۵۷ است. جمهوری اسلامی یک انقلاب مردمی را سرکوب، صد ها هزار نفر را اعدام و شکنجه کرده است. زنان را به عنوان نیمی از مردم جامعه سرکوب و ارتجاع مذهبی را بر جامعه ای که تشنه آزادی و برابری بود مسلط کرد. اقصاد را به حیوانات نسبت داده و هر گونه تشکل کارگران را ممنوع و با آنها برخورد خشنی را معمول ساخت. جمهوری اسلامی یا باید سرکوب می کرد و یا اینکه باید سرنگون می شد. به این اعتبار بحران جمهوری اسلامی درست با خود جمهوری اسلامی بوجود آمده است. رژیم اسلامی در بحران اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دست و پا می زند. اوضاع اقتصادی رژیم علیرغم بلوف های تبلیغی دولت حسن روحانی و پادوهای حافظ منفعت سرمایه داران مبنی بر رشد اقتصادی مثبت، نه تنها رو به بهبود نرفت بلکه این وضعیت بنا بر اعتراف چند وزیرکابینه رژیم اسلامی روز بروز تشدید شده است. بورژوازی و دولت اسلامی آنها، تحمیل بار بحران اقصادی روی دوش طبقه کارگر و مردم کارکن جامعه را به سیاستی آگاهانه برای تحمیل فلاکت اقتصادی به مردم تبدیل کرده است.
دوما جمهوری اسلامی به عنوان روبنای سیاسی بورژوازی در ایران بخشی از بورژوازی جهانی را تشکیل می دهد. در حال حاضر نزدیک به یک دهه است که بحران اقتصادی، گریبان نظام سرمایه داری را گرفته و شدت و دامنه آن نه تنها کاهش نیافته است، بلکه ما شاهد در غلطیدن اقتصاد دیگر جوامع به این بحران عظیمی هستیم که تا قبل از آن تئوریسن های بورژوازی دراین جوامع، مدعی مدل های اقتصادی عبور از بحران بوده اند.
سوم دلایلی که موجب شده که چنین نامه هایی چه در گذشته و چه اکنون از سوی به اصطلاح اقتصاد دانان بورژوازی ایران ولی شما بخوانید مدافعین وضع موجود نوشته شود و حتی رسانه ای اش هم کنند، دقیقا بر می گردد به موقعیت سیاسی رژیم اسلامی در رابطه با مردمی که طی ۳۷ سال گذشته آنها را سرکوب و در حالت انتظار قرار داده اند. اکنون مذاکراتشان را با دولت های غربی به انجام رسانده و زد و بندهایشان را نیز انجام داده اند. بورژوازی جهانی به واسطه بحران سیاسی رژیم، حاضر به ریسک صدور سرمایه به ایران نیست. از سوی دیگر باند اصلی رژیم یعنی خامنه و اصولگرایان دست کشیدن از ضد آمریکایی گری خود را مساوی مرگ و حذف سیاسی شان می دانند. جدال درون حکومتی از یکسو و آمادگی مردم به جان آمده جامعه ایران برای بزیر کشیدن رژیم اسلامی از دیگر سو، بحران سیاسی موجود در ایران را تشدید کند. نگارش چنین نامه هایی علاوه بر آنکه گوشه ای کوچک از واقعیت های موجود را نشان میدهد در عین حال بیانی از جدال های درون حکومتی نیز هست. به پایان سال نیز نزدیک می شویم. سازمان برنامه و بودجه که در کابینه حسن روحانی دوباره احیاء شده است در صدد نوشتن بودجه برای سال آینده هستند. سهم خواهی باندهای درون حکومتی نیز از میلیاردها پولی که بعد از توافقات با آمریکا و دولت های غربی به ایران باز میگردد آغاز شده است. نامه ها و عریضه های درون حکومتی، به هیچ وجه منفعت مردم گرسنه و فقیر جامعه را مد نظر نداشته و اصلا از زاویه منفعت میلیونها کارگر و توده کارکن جامعه نگارش نمی شوند. نگاهی به نامه این حضرات موید این واقعیت است که اینها نگرانی شان افت سود در بازار های غارتگری شان است. این نامه ها یعنی اینکه باید منتظر تعرض های بیشتری از سوی رژیم هار اسلامی علیه کارگران و توده های کارکن جامعه بود.
چهارم درمقابل تعرضات پی درپی بورژوازی و دولت اسلامی آنها به طبقه کارگر و توده های کارکن جامعه، اعتراضات وسیعی از سوی کارگران، پرستاران، معلمان و دیگر زحمتکشان ایران در جریان است که اعتراضات سراسری معلمان در ۱۶ مهرماه گوشه ای از این جدال طبقاتی میلیونها انسان کارگر و کارکن جامعه علیه بورژوازی و دولت ارتجاعی آنها را به نمایش گذارد. این حضرات با نوشتن چنین نامه هایی میخواهند بگویند موقعیت رژیم مناسب نیست و نباید مطالبات شان را مطرح کنند و اعتراض کنند. اما مردم گرسنه و به شدت به فقر رانده شده جامعه نباید به این غارتگران فرصت این را بدهند تا رژیم با این ترفند دوباره برای خودش وقت بخرد . باید این رژیم جانی و آدم کش را بزیر کشید. *