رحمان حسین زاده -توقعات و انتظارات از کنگره هفتم حزب حکمتیست

توقعات و انتظارات از کنگره هفتم حزب حکمتیست
(فشرده بحث در جلسه اعضای حزب در گوتنبرگ سوئد)
رحمان حسین زاده
رفقا !
به موعد برگزاری کنگره هفتم نزدیک شدیم. در جریان جنبه های اجرایی برگزاری هستید و در پروسه انتخابات نمایندگان کنگره شرکت کرده اید. دو شماره نشریه کنگره منتشر شده، دستورالعمل ها و موازین لازم اعلام شده است. در ادامه جا دارد در نشریه کنگره توسط نمایندگان کنگره، توسط رفقایی که خود را برای کنگره آماده می کنند اظهار نظرسیاسی شود، بحثهای خود را مطرح کنند و توقعات و انتظارات از کنگره هفتم مطرح شود. به نکاتی که در این چهارچوب می گنجد اشاره می کنم :
توقع ما از کنگره چیست؟ و فردای بعد از کنگره چگونه باید باشد؟
کنگره حزب زمانی موفق است که فردای بعد از کنگره این ارزیابی را داشته باشیم که کنگره هفتم آمادگی سیاسی، فکری، سازمانی و حتی پراتیکی حزب را برای جوابگویی به مصافهایی که کمونیسم در این دوره با آن روبرواست، ارتقا داده باشد. در تحولات کنونی جهان و منطقه و ایران یک اجتماع کمونیستی زمانی می تواند مثبت ارزیابی شود که توانسته باشد جوابگوی نیازهای آن دوره در سطوح مختلف باشد و برای اینکه جوابگو باشیم از همین الان تا زمان کنگره از رهبری حزب تا نمایندگان که جنبش و حزبمان را نمایندگی میکنند باید بتوانند مصافها و چالشهایی را که حزب کمونیستی با آن روبروست به درستی ببینند و به درستی به آن جواب دهند. بحث این است که این تجمع کمونیستی در اوضاع و احوال امروز دنیا برگزار می شود، و اولین مسئله اینست که باید به یک سئوال اساسی فراتر از اوضاع ایران جواب دهد و آن اینکه دنیای امروز را با کل این تحولات و این مصافها و با این کشمکشهای بسیار وسیع در سطح جهان، در سطح خاورمیانه که ما حضور داریم و بازتاب این تحولات در حوزه مستقیم فعالیت ما مشهود است، چگونه می بیند؟ این اجتماع کمونیستی باید این شرایط را بدرستی ببیند. به نظر من کار این اجتماع کمونیستی دادن یک تصویر بزرگ و یک افق بزرگ در این مصافها و در ابعاد ماکرو از تحولات جهان و شرایط آن و مصافها و صف بندیهای سیاسی و طبقاتی و راه پیشروی است.به آن مصافها افق و روشنی و روشن بینی بدهد و به صفوف جنبش کمونیستی قوت قلب بدهد و بگوید این دنیا چگونه است؟. در حال حاضر تندنسی هست که بسیاری اوقات در مجامع خودمان هم مطرح می شود و البته واقعیت بزرگی هم در آن است که این دنیا را یک جانبه دنیای سیاهی می بیند و تازه ترین فاکت این دنیای سیاه همین فاجعه آوارگی وسیع است که بازتاب نظم گندیده سرمایه داری و مصائب و جنگ و حاکمیت آن است و موارد دیگر جنگهای قومی، جنگهای مذهبی و اوضاع خاورمیانه و کشمکشهای جهانی و سناریوهای سیاه است. یک تصور از این اوضاع می تواند این باشد که در این دنیا روزنه امیدی نیست و فاکتهای زیادی را برای آن ردیف کرد. اما مسأله این است که کمونیسم این اوضاع را چگونه می بیند. کمونیسم تیزبین، در عین حال که سیاهی را می بیند و تناسب قوای نامناسب را می بیند، نقطه امیدها و نقطه اتکا ها را هم می بیند. به عنوان مثال در مورد همین فاجعه آوارگی، این فقط آوارگی تعداد وسیعی نیست بلکه همبستگی عظیم انسانی هم هست، همبستگی که قدرتهای اروپایی را تحت فشار قرار می دهد و آنجلا مرکل را به جایی می رساند که چهره ای از خود نشان دهد که گویا در فکر نجات آوارگان است و می خواهد کاری انجام دهد. به نظر من اگر اهرم قدرتمند همبستگی انسانی در کل ماجرا نبود این اتفاق پیش نمی آمد. این مثالی است که یک تجمع کمونیستی در عین حال که نامساعدات و ناملایمات را می بیند، تنشهای اساسی و کشمکشها را می بیند، در عین حال پتانسیل ها را می بیند، ظرفیتها، نقطه قوتها و نقطه امیدهایی را هم که نشان دهنده اراده انسان است را می بیند، اراده انسان که سوسیالیسم به آن متکی است. ما در سالهای اخیر احیای اراده انسانی به عنوان نیروی فعاله تحولات را در اتفاقات معین می بینیم، در اعتصابات و اعتراضات میلیونی سال 2010 کارگران و مردم معترض فرانسه، دراعتراضات کارگری وسیع در کشورهای غربی، در تحولات بزرگ تونس و مصر، درمبارزه قهرمانانه زنان و مردان کوبانی در مقابل نیروی سیاه داعش، درانتخابات اخیر ترکیه،در وزیدن نسیم چپ گرایی در یونان و اسپانیا و اخیرا در کشور مهمی چون انگلیس را می بینیم. این تحولات مهم و شرایط مساعدی را برای پیشبرد جدال طبقاتی به نفع جبهه کارگر و کمونیسم رقم میزنند.اگر حزبی کنگره بگیرد و خود را چپ و کمونیست بداند، به این واقعیات توجه نکند و از آن استنتاجی نداشته باشد و برنامه برای آن نداشته باشد و نتواند تصویر درستی به جنبش خود و به حزب خود بدهد، قطعا نمیتواند امیدواری بدهد و نمیتواند پیشروی کند. بحث ما در دفتر سیاسی این بوده که به این مسئله مهم باید جواب بدهیم و حاصل آن بیانیه ای از کنگره منتشر شود که اوضاع امروز جهانی و سیاست کمونیستی در قبال آن را تدوین کند. کنگره کمونیستی ما باید دنیای امروز و مصافهای آن و جدالها و صف بندیها را در ابعاد جهانی و بازتاب آنها را در خاورمیانه و بازتاب آن را در محیط مبارزاتی ما در ایران ببیند، تناسب قوای نامساعد را ببیند و در عین حال پتانسیل های پیشروی را تشخیص دهد. این جنبه مهم و یکی از مباحث مهم این کنگره و یکی از جهت گیریهای اساسی کنگره هفتم حزب است. به نظر من در این دوره در کنگره لازم است که حزب این تصویر ماکرو را در جدال طبقاتی در ابعاد جهانی و منطقه ای داشته باشد. در این رابطه به مثال موفقی که قابل ذکر است، اشاره کنم. در کنگره سوم حزب کمونیست ایران در ژانویه 1989 که من هم حضور داشتم، بحثی هست به نام اوضاع بین المللی و موقعیت کمونیسم که منصور حکمت ارائه می دهد و سندی ارائه کرد و این سند دو سال قبل از فروپاشی بلوک شرق بود. آنوقت افق بسیار روشنی را ارائه کرد.از دو سال قبل به استقبال اوضاع جهانی رفته بود که می دید یک بلوک بزرگ سرمایه داری به اسم سوسیالیسم کنار می رود و آنوقت چه فشاری بر انسانیت و چه فشاری بر خود کمونیست ها وارد می شود که این فشار نه تنها برچپ دروغین بلکه برچپ انقلابی و کمونیست هم وارد میشد. در این شرایط این بحث اوضاع بین المللی و موقعیت کمونیسم یک آمادگی به صفوف جنبش ما داد و فراخوانی به سنگربندی بود و آمادگی کسب شد که حزب کمونیستی و کمونیسم کارگری شادتر و سرحال تر ظاهر شد و در برابر فروپاشی بلوک شرق نه تنها زانو نزد بلکه با جثه کوچک اما نقطه امیدی بود و این نتیجه پیش بینی های درست و آمادگیهای از قبل بود. کنگره ما نیز باید بتواند تصویری اینگونه نه تنها به صفوف حزب حکمتیست بلکه به صفوف کمونیست های این دوره بدهد که دنیای امروز را چگونه می بیند، خط مشی کمونیستی را تدوین کند، استنتاجات کمونیستی داشته باشد و لازم است روشنی و پرتوی بر فعالیت ما در جهان امروز و در خاورمیانه و ایران بتاباند. طبیعی است در شرایط حاضر، خاورمیانه بعنوان یک کانون بحرانی اهمیت خاصی دارد بخصوص در شرایطی که قدرتهای جهانی در آنجا مشغول هستند و انسان را به اسارت در می آورند و درست همین جاست که اراده انسانی هم خود را نشان می دهد. به نظر من این از آن جمله مصافهایی است که باید به آن بپردازیم و طبق بحث هایی که در دفتر سیاسی داشته ایم این آمادگی را داریم که به این مصافها جواب روشنی بدهیم.
علاوه بر این جوابگویی به تحولات سیاسی ایران برای ما بسیار اولویت دار است. در تمام سالهای حکومت جمهوری اسلامی جامعه ایران جامعه ای پرتحول سیاسی بوده است. جامعه ایران همیشه جامعه ای سرزنده سیاسی بوده است. در تناسب قوایی به شدت نامساعد تقابل کارگران، زنان و جوانان و مردم معترض با جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف کوچک و یا بزرگ، پراکنده و بعضا همبسته برای مطالبات معین وجود داشته است. تقابل جنبشهای اجتماعی مختلف را در مقابل هم داریم. به ویژه تقابل جنبشهایی که ما به آن متعلق هستیم از جمله جنبش کارگری، جنبش آزادی زن، جنبش نسل جوان و جنبش سرنگونی طلبانه که می خواهیم اهرم فشاری علیه حاکمیت بورژوایی باشد که با تمام فراز و نشیب ها در صحنه و در مقابل حاکمیت اسلامی وجود داشته است. در نتیجه تحولات سیاسی ایران به عنوان جایی که حوزه مستقیم فعالیت ماست باید تم اساسی این کنگره باشد و هست و در مباحث ما هم بوده است و حزب ما روی آن بسیار متمرکز بوده است. بویژه ما با فاکتور دوره بعد از توافق هسته ای روبرو هستیم. با مولفه ها و بازتاب این پدیده در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، در جدال جناحهای جمهوری اسلامی، در صفبندی جنبش ها و تقابل و تمایز جنبش ها در مقابل هم روبرو هستیم. در این دوره جنبش ما بعنوان جنبش کارگری و جنبش های آزادیخواهانه در مقابل بورژوازی و در مقابل جمهوری اسلامی باید نقش اساسی ایفا بکنند. واقعیت این است که مولفه های جدیدی وجود دارد و این مولفه های جدید را هر جنبشی به نوعی تعریف می کند و توضیح می دهد. ببینید ملی اسلامیها این دوره جدید بعد از توافق هسته ای را به نفع جمهوری اسلامی توضیح می دهند، می گویند دوره ای است که جمهوری اسلامی یا بخش مهمی از جمهوری اسلامی، بخشی که اساسأ دولت “اعتدال” و روحانی مدنظرشان است، گویا جمهوری اسلامی را از معضلات گریبانگیرش نجات میدهد و کاری میکند که جمهوری اسلامی “تعامل سازنده” با دنیای غرب و با قدرتهای جهانی خواهد داشت، اقتصادش روبراه می شود، می تواند موقعیت خود را تثبیت کند، بحران بورژوازی را می تواند کاهش دهد و به این معنا پشت دولت اعتدال قرار گرفته اند. براین اساس وعده های دروغین به طبقه کارگر و مردم می دهند. در مقابل ما بعنوان سخنگوی طبقه کارگر جامعه و جنبش آزادیخواه و رادیکال مولفه های جدید این اوضاع را می بینیم و نشان میدهیم تا جایی که به سهم طبقه کارگر و مردم و صف آزادیخواه مربوط است هیچ یک از معضلاتی که گریبانگیر طبقه کارگر و مردم را گرفته جوابی پیدا نمی کند. ما گفته ایم بورژوازی ایران وارد دوره رشد و توسعه ای نمی شود که گویا سهمی هم به طبقه کارگر برسد و هیچ وقت هم نفعی به طبقه کارگر نرسیده است. مشکلات اقتصادی، بحران اقتصادی، زندگی زیر خط فقر کارگرو اردوی کار و بخش وسیع مردم جواب نمی گیرد. تعرض بورژوازی به سطح معیشت کارگر و مردم محروم کمتر نمی شود. تحریمها هم که تمام شود که بشود بهتر است،حتما بساط بساز و بفروش سرمایه داران بهبودی پیدا میکند و بورژوازی از این ستون به آن ستون اقتصادش را میچرخاند و عده ای سرمایهد دار هم سهم بخصوص و سود نجومی می برند اما تا جایی که منطق جامعه طبقاتی و واقعیت نشان می دهد، کارگر کماکان شاهد تعرض معیشتی است، شاهد زندگی زیر خط فقر است، جواب نگرفتن همین مسائل اساسی زندگی مبنای تداوم قویتر تحرک واعتراض طبقه کارگر و مردم است. آن هم در دوره ای که بهانه “تحریم هستیم و با تهدید استکبار روبرو هستیم” را ندارند. دوره ای است که مردم ضعف جمهوری اسلامی در مقابل دولتهای غربی را می بینند و جمهوری اسلامی می خواهد با فشارهای بیشتر علیه کارگر و مردم و جامعه نگذارد به عقب نشینی در جامعه ترجمه شود. در مقابل جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش نسل جوان و جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه می تواند حق به جانب وحق طلب به میدان بیاید و در صحنه باشد و مهر خود را بکوبد و سهم خود را ایفا کند و جمهوری اسلامی را در سطوح مختلف به عقب براند و گردآوری نیرو بکند. حزب ما واقع بینانه و رادیکال اعلام کرده کماکان صورت مسأله اساسی جامعه ایران سرنگونی این نظام است. کارگری که میخواهد گشایشی در شرایط کار و زندگی اش بوجود بیاید، زنی که می خواهد آپارتاید جنسی وربیفتد و گشایشی در محیط پیش بیاید، جوانی که تحصیل و کار و زندگی و آینده بهتر و شایسته نسل جوان امروز را میخواهد، اینها با سرنگونی جمهوری اسلامی امکانپذیر است. حزب ما از همه شفافتر و واضح تر در بیانیه ها و اعلامیه ها اینها را بیان کرده است. بی دلیل نیست که رسانه صدای آمریکا در برنامه خود اعلام کرده بعد از توافق هسته ای در میان اپوزیسیون، حزب حکمتیست میگوید صورت مسأله جامعه ایران سرنگونی جمهوری اسلامی است. من فکر می کنم ما باید در دل تحولات ایران واقع بینانه، ابژکتیو و پر توقع این تحولات و لایه های مختلف این تحولات سیاسی اجتماعی را ببینیم و چه باید کرد حزب حکمتیست را از آن بیرون بکشیم و این جهت ماست که جوابگوی این تحولات باشیم.
در سطح کنکرت تر باید به موقعیت جنبش کارگری بپردازیم. جنبش کارگری در این دوره با چه اوضاعی روبرو می شود. در حال حاضر جنبش کارگری با اعتصابات و اعتراضات خود اگر چه پراکنده توان بیشتری دارد. در این دوره اعتصابات و اعتراضات کارگری و جنبش معلمان به عنوان بخشی از اردوی کار ایران سیاست انتظار مد نظر جمهوری اسلامی را قبول نکردند و منتظر نماندند و حق به جانب در صحنه بوده اند. ما باید تشخیص دهیم جنبش کارگری چه مسیری را میرود و یا باید برود. نقش عنصر کمونیستی مانند ما و نقش نیروی فعال کمونیستی در جنبش کارگری چه باید باشد؟ بعنوان جنبش مستقیم و سرراست طبقاتی ما بررسی ما از جنبش کارگری و خط مشی کمونیستی ما در مورد این جنبش چه باید باشد؟ این یکی از مسائل اساسی پیش روی کنگره است که باید برای آن قطعنامه روشن داشته باشیم و آنجا بحث ها مطرح شود و در مسیردرست خود قرار گیرد. جنبش آزادی زن با پتانسیل و توانی که دارد با توشه ای که تا بحال اندوخته و با تمام چالش هایی که حتی در این دو سال با جمهوری اسلامی داشته از رعایت نکردن حجاب تا مقابله با اسیدپاشی و تا تقابلاتی که وجود داشته وکارکرد این جنبش در داخل و خارج همه اینها در این دوران چگونه سرو سامان می یابد؟ تصویر ازآن چگونه است؟ به مصاف چه کشمکشها و جدالهایی باید برود. رفقایی که در این زمینه کار می کنند و در جنبش آزادی زن نقش موثر دارند به این امر می پردازند. یک مسئله را تاکید کنم که این تمها و بحثها فقط برای اینکه اسناد و قطعنامه داشته باشیم، مطرح نمیشود، از نظرما بحث برای بحث و قطعنامه برای قطعنامه نداریم. این تم ها از اوضاع جهانی، از تحولات ایران، از جنبش کارگری، از جنبش آزادی زن بعنوان تم ها و مباحث اصلی این کنگره و با بیانیه و قطعنامه های خود و با تشریک مساعی قبل از کنگره و داخل کنگره و در صورت تصویب اسناد و قطعنامه ها بعد از کنگره باید فصل مشترک همه نمایندگان کنگره باشد که آمادگی فکری، سازمانی، سیاسی و پراتیکی را بالا ببرد و انسجام ایجاد بکند و شادابی و سرحالی سیاسی را ایجاد کند که فردای آن بتوانیم با آن روحیه و متکی به خط مشی ها و اسناد وارد جامعه شویم و سنگرهای لازم را فتح کنیم. در دفتر سیاسی فکر کردیم این جنبه ها را بعلاوه جنبه های فنی، اجرایی، و نحوه برگزاری کنگره با استاندارد بالا که آن هم مهم است، باید پوشش دهیم. یعنی کنگره هفتم حزب حکمتیست جایی باشد که نمایش غرور آفرین تجمع کمونیست های پرتوقع باشد که در دل این اوضاع می خواهند در گوشه ای از این جهان و در جامعه ایران سنگی روی سنگ بگذارند. بخصوص در جامعه ایران که موقعیت سیاسی و منطقه ای و موقعیت کمونیسم و چپ در آن ایجاب می کند که در دل هر تحول تناسب قوا را بیشتر به نفع کارگر و کمونیسم چرخاند و انسانها را بیشتر به صفوف کارگری و کمونیستی جلب کند. کمونیسم را در موقعیت نیرومند و قدرتمند قرار داد. باید کاری کرد کمونیسم را در ایران به قدرت رساند. نه تنها رهایی قطعی کارگر و مردم در جامعه ایران این واقعیت را میطلبد، بلکه پایه گذاشتن همبستگی بین المللی کارگری و کمونیستی که بیش از هر زمان ضرورت پیدا کرده از همین مسیر میگذرد. پایه گذاشتن انترناسیونالیسم پرولتری فقط با نوشته و کتاب و جزوه امکانپذیر نیست. اینجاست که به قول منصور حکمت، کارگر و کمونیسم در جایی و در کشوری معتبر در دنیا باید قدرت بگیرد و به قدرت برسد و توجه افکار جهانی و جنبش چپ و کمونیستی را به خود جلب کند به نظر من ایران یکی از آن شانس های مهم قدرت گیری جنبش کارگری و کمونیستی است و حزب حکمتیست کاندید مهم این کار است و ما باید در این چهارچوب فکر کنیم. در این چهارچوب طبعأ باید کمبودها و نارسایی های فراوان را دید و بر طرف کرد. کنگره ما باید کنگره ای رو به آینده باشد به این معنا که مصافهای حزب را برای آینده به خوبی ببیند. این نکات بخشا در دفتر سیاسی مطرح شده، همفکری شده و اینها از نظر دفتر سیاسی تم های اصلی کنگره است و آنجا جای تصمیم گیری نمایندگان کنگره است. از زمانی که نشریه کنگره منتشر شده از همه تقاضا شده که مباحث و پیشنهادات و قرارها و قطعنامه ها را ارسال کنند و می تواند موارد دیگری به این چهارچوب اضافه شود تا تصویر موفقی از کنگره بدست آید. کاش این امکان بود تا تمام نمایندگان کنگره حضوری قبل از کنگره روی این مباحث تمرکز میکردیم وفرصتی هم برای مطرح کردن پیشنهادات و طرح ها و ایده ها و نظرات و نقد بوجود می آمد که به آمادگی بیشتر شرکت در کنگره کمک می کرد.
با تشکر از رفقا لیلا و شیدا ارغوانی که مبحث را پیاده و کتبی کردند.
***