اسماعیل ویسی- در یاد یکمین سالگرد مقاومت کوبانی .
در روز 15 سپتامبر 2014 جریان فوق ارتجاعی اسلامی داعش که در حمایت کامل دلت ارتجاعی اسلامی – فاشیستی ترکیه برای متحقق شدن سیاست ” نئو عثمانیستسی اش ” بعد فجایع ضد انسانی ای که در شنگال آفریده بود، به شهر کوبانی حمله نمود. اما، خوشبختانه با مقاومت وسیع و سازمانیافته ای روبرو گردید و بعد از بیش از 4 ماه از مقاومت مردم مبارز کوبانی در تقابل با یورش وحشیانه جنایتکاران اسلامی ” داعش ” دردفاع از حق حیات و انسانیت، زندگی شاد و آینده ای بهتر، نیروهای نظامی جریان ارتجاعی داعش را شکست دادند و شهر کوبانی آزاد شد. این پیروزی عملا نقطه عطفی گردید در افول و درجهت در سراشیپ قرار گرفتن، ستاره اقبال این جریان فوق ارتجاعی و حامیان مرتجع منطقه ایش. این را در عکس العمل اردوغان این سمبل بورژوا اسلامی فاشیسم ترکی، که بطور هستریک بعد ار آن پیروزی، بیان کرد “چرا برای آزادی کوبانی جشن می گیرید”؟ میتوان متوجه شد. وی شکست استراتژی سیاسی منطقه ایش ” سیاست نئو عثمانیسیتی اش ” را که از مدتها قبل با هزیمت در تونس و مصر، متوجه شده بود و با آزادشدن شهر کوبانی، که آخرین میخی بود بر تابوت پوسیده آن، کاملا مادیت یافته است، متوجه شده بود. همچنین تقویت صف آزادیخواهی، مردم آزادیخواه در داخل ترکیه و کشورهای متفاوت و از جمله در شهرهای کردستان سنندج و مریوان ، این پیروزی صف آزادیخواهی و شکست ارتجاع را جشن گرفته و به رقص و پایکوبی پرداخنتد. اما سرکوبگران اسلامی در این شهرها، حکومت نظامی اعلام نشده ای را برقرار و تلاش کردند، مانع ابراز شادی مردم شوند. اما، عیلرغم تلاشهای این مرتجعین، مردم جشن گرفتند و عملا مشت محکمی بر دهان ارتجاع حاکم در ترکیه، ایران و منطقه کوبیده، شد!
آزاد شدن شهر کوبانی در نتیجه سازماندهی، عزم راسخ و اراده و پراتیکی آگاهانه، در دفاع از حق حیات و سرنوشت خود بسیار تحسین برانگیزاست. دستان قدرتمند زنان و مردان مسلح و مبارز کوبانی را باید صمیمانه فشرد. پیروزی شان را ستود و همزمان این پیروزی را به صف آزادیخواهان و برابری طلبان در دنیا تبریک گفت.
تجربه این مقاومت مردمی بسیار ارزنده است. بار دیگر نقش و رهبری سیاسی حزب دخالتگر وسازمانده، با تشخیص سیاسی- اجتماعی بموقع در بزنگاههای تحولات سیاسی- اجتماعی، عملا به جریانات سیاسی فاقد عمل اجتماعی و پر حرف، نشان داده شد. این پیروزی نشان داد جنایتکاران ملون بورژوایی و قومی – مذهبی در مقابل مقاومت توده ای سازمانیافته، تصمیم و پراتیک متحدانه و آگاهانه زنان و مردان کارگر و زحمتکش ” توده های مردم ” و رهبری سیاسی ، حزبی اجتماعی، تاب مقاومت ندارند. از این منظر کوبانی سمبل و الگوی مبارزات آزادیخواهانه این دوره است و لازم است از آن تجارب سازمانی و مبارزاتی درس گرفت.
نگاهی گذرا به سیر مقاومت مردم کوبانی
در اوایل حمله جریان داعش به موصل، شنگال و سپس کوبانی، صفوف آزادیخواهی و ارتجاع در برابر همدیگر عملا صف آرائی کردند. جریانانات فوق ارتجاعی اسلامی در کل منطقه بوجد آمدند. در داخل ترکیه صف آزادیخواهی بویزه در شهرهای کردستان عملا در حمایت از مقاومت کوبانی و در اعتراض به دولت ترکیه در حمایتش از داعش، بمیدان آمدند. دولت ترکیه با فراخواندن و گسیل جریانات ارتجاع اسلامی و نیروهای امنیتی- انتظامی اش، به سرکوب مردم معترض و حمایت کنندگان از مقاومت کوبانی پرداخت و حدود چهل، چهل و پنج نفر از مردم مبارز و معترض را قتل عام کردند و حدودا چند هفته قبل از آن “رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه ” در یکی از اردوگاه های جنگ زدگان مردم کوبانی که، حتما یکی از افراد خانواده شان، فرزندانشان در جبهه جنگ در تقابل با ارتجاع می جنگیدند.
چرندیاتی تحت عنوان سخنرانی که بیان آرزوهای فاشیستی- اسلامی اش بود، ایراد کرد که گویا دولت ترکیه پیروز شده است و به آرزوهای ضد انسانی اش رسیده است، سقوط کوبانی را اعلام کرد. تا از لحاظ روحی، روانی فشاری را بر مردمی که اجبارا آنها را جمع کرده بودند تا به پرت و پلا گوئیش، گوش دهند. و همچنین بر زنان و مردانی که با جانفشانی در برابر ارتجاع داعش مسلحانه مقاومت می کردند، بگذارد. زیرا جهت سخنرانی آگاهانه هدفش تضعیف روحیه مقاومت مردم کوبانی بود و انعکاس این چرندیات ” اردوغان ” نسبت به آن کسانی که داخل شهر کوبانی در منطقه با فداکاری و از خودگذشتگی که در برابر ارتجاع مقاومت می کردند تاثیرات منفی می گذاشت ، ولی خوشبختانه کوبانی به مقاومت و مبارزه خود ادامه داد. آرزوهای ارتجاعی جریان فاشیستی- اسلامی حاکم در ترکیه به باد رفت.
زیرا استراتژی سیاسی ای که ترکیه برای خود تعیین کرده بود که، با کمک همه جانبه به داعش، با درهم شکسته شدن این مقاومت، به نوعی می خواست در صف بندی و آرایش و تقابل قدرت در منطقه، سرپوش گذاشتن بر موقغیت وخین اقتصادی- اجتماعی در سراسر ترکیه و مشکلات و معضلات کردستان ” معضل مسئله کرد ” در ترکیه را به ور طه فراموشی بسپارد و سیاست های ضد انسانی و فوق ناسیونالیستی در واقع فاشیستی مذهبی خود را به آنها تحمیل کند عملا به مردم فشار بیاورد و صدای اعتراض و آزادیخواهی را نه تنها در کردستان، بلکه در سرتاسر ترکیه را، خاموش کند. ولی مقاومت مردم کوبانی تاثیرات مثبتی را در ابعاد سیاسی- اجتماعی مستقیما در ترکیه بر جای گذاشت.
در راستای شکست آن استراتزی سیاسی بود که ” اردوغان در سفر به فرانسه و کشورهای بالتیک، لیتونی، لیتوانی و استونی، با عصابانیت در صحبت هایش می گفت: من نمی دانم چرا در دنیا از کوبانی دفاع می کنند، کوبانی یک شهر بسیار کوچکی است این چه استراتژی ای است؟. توازن قوا و حمایتی که در صف آزادی خواهی از مقاومت مردم مبارز کوبانی به دولت ترکیه تحمیل شد در روز اول نوامبر 2014 نیز در فرانسه در ملافات با جمهور فرانسه، فرانسوا ولاند و در مصاحبه ای مطبوعاتی بیان کرد من نمیفهمم چرا مردم جهان از مردم کوبانی حمایت می کنند؟! ” . که آگاه بود، عملا چیزی جز شکست استراتژی سیاسی دولت ترکیه نبود. متاقب به شکست کشانیده شدن سیاست نئو عثمانیستی دولت ترکیه، در انتخابات 7 ژوئن سال جاری خودنمائی نمود و به همین خاطر است. از جند هفته قبل برای سرپوش نهادن بر آن شکست و خفه کردن هرنوع صدای آزادیخواهی در جامعه ترگیه و بسیج نیروی فاشیتهای ترک، مجددا جامعه را میلیتاریزه و به مردم در کردستان جنگ را تحمیل کرده است. و … می توان در نوشته ای دیگر نتایح این سیاست را، مفصل بررسی کرد.
در همین جهت داعش خفته در کردستان عراق و جریان سلفی و سلفی گری، که ادامه جریان مکتب قرآنی احمد مفتی زاده، هستند . در شهرهای کردستان که در حمایت حکومت اسلامی در ایران بوده و هستند خون تازه ای در پیکر متعفنشان جربان پیدا کرد، در سنندج به خیابان ریختند. در روز روشن قمه کشیدند، مردم را تهدید به کشت و کشتار نمودند. ولی مردم آزادیخواه در جواب تهدید آنها به تقابل برخواسته و به عقب نشینی وادارشان کردند. جمهوری اسلامی بحق متوجه اساس و خطر تقابل صف آزادیخواهی با جریان ارتجاع اسلامی که خود حکومت از همان جنبش ارتجاعی میباشد، شده بود و عملا به سرکوب صف آزادیخواهی در شهرهای کردستان مخصوصا در شهر سنندج پرداخت. اما شکل گیری و مقاومت آزادیخواهانه مردم کوبانی و ایستادگی پیگیرانه شان، در دفاع از آزادی و انسانیت و آینده ای بهتر، عملا در سطح جهانی و منظقه ای صف بندی دیگری را بر صفوف آزادیخواهی ، برابری طلبی و ارتجاع بوجود آورد و تحمیل کرد. دولت های اسلامی در ایران و ترکیه عملا به سرکوب، دستگیری، زندان و کشت وکشتار حمایت کنندگان ازمقاومت مردم کوبانی پرداختند.
اما بر خلاف میل و آرزوی ارتجاع منطقه ، این مقاومت آزادیخواهانه حمایت و همبستگی وسیعی را در سطح جهانی بدنبال آورد و دامن زد. نقطه اوج و عطف این عملکرد آزادیخواهانه در کنار مقاومت مردم کوبانی، همبستگی جهانی روز اول نوامبر 2014 و به تصویب رسانیدن قوانین ویژه حقوق زنان به شماره 22 در روز 1 نوامبر 2014 دربیست وهفتمین نشست نهاد رهبری کننده خود مدیریت دمکراتیک کانتون جزیره بود.این قانون در دو بخش اصول اساسی و احکام اساسی در 30 ماده که رهبری کانتون ” هدیه علی یوسف و حمید دهام العاصی، روسای اصلی کانتون آنرا امضا وپخش نمودند. هردوی آنان تاکید کردند که قوانین در آن کاتنون بلافاصله قابل اجرا می باشد ” لازم است تاکید کنم که، قطعا از منظر ما کمونیستها ملاحظاتی براین قوانین هست. اما در کلیت خود این قوانین مصوباتی پیشرو، مدرن وآزادیخواهانه در دفاع از حق و حقوق انسانی- اجتماعی، زنان، دختران و کودکان در تمامی زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود که بر علیه سنن عقب مانده اجتماعی و مرد سالاری، دردفاع از برابری زن و مرد است. مرتجعینی چون اردوغان و حزبش و داعش خفته در کردستان- عراق اتحادیه علمای دینی اقلیم کردستان به تقابل با آن برخواستند و با انتشار بیانیه ای از رهبری کانتون جزیریه خواهان معذرت خواهی از مسلمانان جهان و لغو قوانین برابری زن و مردم در کانتون جزیره شده و تاکید کرده بودند که ” متاسفانه ما بعنوان بخشی از علمای اسلام در اقلیم کردستان با پخش بیانیه شماره ۲۲ کانتون جزیره دچار شوک شدیم، چندین بند این بیانیه با دین مبین اسلام که دین اکثریت مردم کردستان بزرگ است خوانایی ندارد، اینها جدا از جریحه دار کردن احساس آنها، جریحه دار کردن احساس بیش از یک میلیارد مسلمان جهان است و … ما از مسئولین جزیره می خواهیم که از مسلمانان معذرت خواهی کنند و همه آن قوانینی که علیه اسلام است را لغو نمایند “.
مبارزات مردم کوبانی مقاومتی آزادیخواهانه بود و مبی باشد که یکی از پایه های اساسی آن نیروی سازمانیافته زنان مسلح میباشد. در تمامی سطوح مختلف رهبری این مقاومت و در اداره کانتون های سه گانه عفرین، کوبانی و جزیره، که ساکنین آنها بدور از هرگونه هویت قومی- مذهبی و گویش زبانی، آزادانه اداره زندگی خود رابدست گرفته اند. این تحرک انقلابی نه تنها ارتجاع منطقه و حامیان و حمایت کنندگان مالی و لجستیکی این جریان فوق ارتجاعی، بلکه، جریانات قومی- مذهبی بویژه ” جریان اسلامی داعش خفته در کردستان” را به تقابل وادار کرده بود.
مقاومتی آگاهانه که عملا توانست، یک صف بندی را در منطقه به وجود بیاورد و یک سری توازن قوا را به دول و جریانات حاکم تحمیل کنند. اگر بخواهم دو نمونه اشاره و مقایسه کنم برخورد دولتهای اسلامی در ایران و ترکیه و همبستگی جهانی در رابطه با مقاومت مردم کوبانی است که، بهتر می توان به اهمیت این مقاومت پی برد:
زمانی که مردم قبل از اول نوامبر در شهرهای ارومیه، دانشگاه تبریز، همدان، سنندج، روانسر، جوانرود، کامیاران، مریوان، بوکان، سقز، مهاباد، کرمانشاه و در تهران مقابل دانشگاه پلی تکنیک شعارهای ” مرگ بر ارتجاع، مرگ بر داعش، کردستان جای ارتجاع نیست ” را سر دادند به طور واقعی مستقیما سینه جمهوری اسلامی را نشانه گرفتنه بودند. جمهوری اسلامی به این قضیه واقف بود. به همین خاطر زمانیکه جریان داعش به موصل و کوبانی حمله کرد جریان فوق ارتجاعی سلفی در شهرهای کردستان و در سنندج به خیابان ریختند و در روز روشن قمه کشیدند و مردم سنندج را تهدید کردند، مردم و صف آزادیخواهی در جواب تهدید آنها به تقابل برخواستند و آنها را به عقب نشینی واداشتند. جمهوری اسلامی در مقابل این عمل و تقابل صف آزادیخواهی را، در شهرهای کردستان مخصوصا در شهر سنندج نشانه گرفت و مانع ابراز وجود اجتماعی آزادیخواهان در حمایت از مقاومت کوبانی گردید و شدت عمل بخرج داد. با گاز اشم آور و فلفل به مردم حمله نمود، دهها نفر را مصدوم و دستگیر کرد.
رژیم اسلامی در ایران و داعش متعلق به جنبش ارتجاع اسلامی هستند و از لحاظ مبانی عقیدتی بر اساس قوانین قرآن و شریعت اسلامی عمل میکنند با اندکی تفاوت در خرافات اصول تسنن و تشیع. اساسا هر دو زن ستیز، ضد انسان، ضد آزادیخواهی و برابری، ضد شادی، برسمیت نشناختن هرگونه حقوق انسانی واجتماعی انسانها می باشند. اینان هیچگونه تفاوتی با هم ندارند.
جه باید کرد؟
یکسال از مقاومت و آزاد شدن شهر کوبانی و شکست تاریخی داعش در آنجا می گذرد. اما منطقه بطور کلی بشدت بحرانی است. ارتجاع اسلامی داعش و کلا صف مرتجعین رنگا و رنگ در حمایت ارتجاعی حاکم، همچنان فعال و دارند، جنایت می آفریند. حکومت اسلامی در منطقه در تقویت صف ارتجاع و در داخل ایران پای اصلی قضیه است. باید متوجه خطر داعش خفته در کردستان بود. زیرا مترصد فرصت هستند. بدون درنگ و فوت وقت لازم است وارد عمل شد. وظیفه آنی و سریع فعالین آزادیخواه، پیشرو، کمونیست و چپ در جامعه کردستان این است که خطر این صف ارتجاعی را که در جامعه کردستان از لحاظ اجتماعی بدون ریشه هستند را، متوجه شده و با سازماندهی قطب چپ و آزادیخواه جامعه کردستان در ابعاد اجتماعی و سازماندهی نیروهای مسلح توده ای، به مقابله سازمانیافته بموقع عکس العمل نشان داده و ابراز وجود صف ارتجاع در هر شکل و رنگی را متوقف کنند!.
گام عملی اساسی تلاش و سازماندهی برای سرنگونی رژیم اسلامی در ایران است که، پای اصلی هر نوع بحران سازی و پایگاه و حمایت کننده هر نوع ارتجاع مذهبی در کل منطقه است، می باشد.
باید ازمبارزه و مقاومت توده ایی بویژه مقاومت تاریخی و جنگ 24 روزه سنندج در بهار 1359 درس و تجربه گرفت و آموخت و گامهای عملی برای آماده سازی برداشت. مبارزه با ارتجاع قومی- مذهبی بویژه اسلام گرایی، سنی در کردستان را باید جدی گرفت. ارتجاع سلفی – سنی گری از جمله جریانات مکتب قرآنی در حال حاضر با انجام کارهای خیریه تحت عناوین متفاوت در حمایت رژیم اسلامی در کمین نشسته و مترصد فرصتند. با آماده سازی خود و بسیج و سازماندهی آگاهانه و هدفمند در ابعاد اجتماعی باید نشان داد که مردم مبارز در کردستان از آنان غافل نیستند. نه اسلامگرایی شیعه و نه اسلامگرایی سلفی- سنی گری رانخواهند پدیرفت. بخصوص در این دوره که استبداد سیاسی- اجتماعی حکومت اسلامی سرمایه داری در ایران زمینه را برای سر برآوردن نوع دیگری از اسلامگرایی، سنی گری همچون داعش، فراهم آورده است. تلاش می کنند به اعتراضات رنگ قومی- مذهبی بدهند و جامعه را به قهقرا بکشانند. یک سری افراد یا جریانان مرتجعی پیدا شوند در تقابل با داعش حاکم بر ایران که بر اساس شریعت تشیع شکل گرفته است بخواهند به نوعی از این سواستفاده کنند و آلترناتیو جمهوری اسلامی به نوعی سلفی گری وسنی گری داعش را تبلیغ کنند. هر چند که مذهب در کردستان به طور واقعی فاقد ریشه اجتماعی است و با توجه به این که جمهوری اسلامی بعد از 35 سال کشتار، میلیتاریزه کردن، بگیر و ببند در جامعه کردستان، با تمام این اوصاف جمهوری اسلامی نتوانسته است جامعه کردستان را از لحاظ سیاسی- اجتماعی تسخیر کند خود نیز به این مسئله واقف است. ولی این را باید چون یک اخطار جدی به هر نوع ارتجاع در جامعه کردستان داد که کردستان جای ارتجاع نیست و مردم هم در آکسیون هایشان این شعار را دادند که کردستان جای ارتجاع نیست، این شعار یک زنگ خطر مشخصی برای ارتجاع است، هر چند جنبشهای ازادیخواهی و برابرطلبی در کردستان واقعی و ریشه اجتماعی دارند. منتها جدا از این مسائل جامعه هم واکسیوناسیونه نیست.
در تقابل با این جریانات ارتجاعی جامعه باید سازمان پیدا کند چون آنها سازمان یافته به میدان می آیند جمهوری اسلامی، ارتجاع سازمانیافته است و مردم آزادیخواه در شهرهای کردستان مخصوصا رهبران عملی، توده ای، فعالین سیاسی، اجتماعی ” جنبشهای ازادیخواهی و برابرطلبی جوانان، زنان ” در جامعه کردستان باید خودشان را سازمان بدهند و سازماندهی کنند. از هم اکنون باید آگاه و هوشیار باشند. فضای آزادیخواهی جامعه را علیه هر نوع ارتجاع قومی- مذهبی بسیج کنند و باید سریعا و بدون فوت وقت عمل کنند. تقابل با هر نوع ارتجاع مذهبی را نباید به فردا موکول کنند. در این رابطه سطح بسیار بالائی از هوشیاری و آگاهگری با مبارزه سازمانیافته تر در ابعاد سراسری در جامعه کردستان علیه سلفی گری به موازات مبارزه علیه رژیم اسلامی حاکم برای سرنگون کردن آن، ضروری است. باید عملا نشان داد که ” آلترناتیو جمهوری اسلامی، سلفی گری – داعش ” نیست. مردم خواهان زندگی ای بدون تبعیض از لحاظ اقتصادی، سایسی، اجتماعی و فرهنگی و سرشار از رفاه و آسایش هستند.
تقابل با هر نوع ارتجاع قومی- مذهبی را نباید به فردا موکول کرد در این راستا لازم است انسانهای آزادیخواه ، محافل رهبران عملی، توده ای، اجتماعی و انسان های آزادیخواه و مدافعین برابری طلب در کردستان که زمینه عمیق اجتماعی دارد و بالقوه ، ملموس و محسوس است و در هر فرصتی عملا خودنمائی کرده است، وارد عمل شوند و:
1-در محلات خود را سازماندهی کرده ومتشکل شده. کنترل محلات را در دست گرفته و از ابراز وجود و ازهرگونه مزاحمت این جریان فوق ارتجاعی جلوگیری کنند. 2-شبکه وسیعی از سازماندهی گروههای پیشرو آزادیخواه در سطح شهرهای کردستان بویژه در شهر سنندج، را تشکیل داده وبه تبادل اطلاعات و همفکری با همدیگر بپردازند.
3-واحد های گارد آزادی را تشکیل داده و چون شبکه ای بهم بافته شده، عمل کنند. واحدهای گارد آزادی باید دست بکار شوند و در برابر هر گونه جریان ارتجاعی بویژه ارتجاع سلفی واکنش نشان دهند و با آگاهگری و بسیج فضای آزادیخواهی علیه تحرکات ارتجاعی شان، محیط را بر آنها تنگ کرده و از محله و شهر طرد کنند. واحدهای گارد آزادی یعنی صف محکم و مسلح و سازمانیافته ازادیخواهان در برابر ارتجاع قومی – مذهبی وبرای ایجاد دورنمای آینده ی روشن ودردفاع از مدنیت جامعه. 4-جوانان مبارز به صفوف گارد آزادی بپیوندند و با تقویت این ارگان اقتدار خود را در تامین مدنیت و انسانیت جامعه، تضمین کنند.
باید تاکید کردکه، تقابل جدی و اساسی با جنبش فوق ارتجاعی داعش خفته، سازماندهی سراسری در ابعاد وسیع درجامعه کردستان را می طلبد. باید در این جهت گامهای عملی را بر داشت تقابل های انجام شده گذشته در شهرهای سنندج و مریوان توسط محافلی از فعالین و رهبران اجتماعی انجام گرفته است. چنین محافلی در تمامی شهرهای کردستان وجود دارند. وظیفه رهبران عملی کارگری، توده ای اجتماعی و کمونیست این است که برای مرتبط شدن و ایجاد شبکه سازماندهی وسیع این محافل برای مادیت بخشیدن به مفاد چه باید کرد همراه، برنامه ریزی کرده و هدفمند و در ارتباط همیشگی و هماهنگ کردن اقدامات خود در ابعاد سراسری اقدام کنند. زمینه همچون فعالیتهای مشترک و هماهنگ شده وجود دارد. سالهاست در شهرهای سنندج، مریوان، کامیاران و سقز بمناست برگزاری مراسم های اول ماه مه، 8 مارس، روزجهانی کودک و فستیوال های آدم برفی ها این هماهنگی ایجاد شده است. زمینه های تاریخی – اجتماعی را نقطه عطف سازماندهی هدفمند در تقابل با ارتجاع سلفی گری قرار بدهید. این تنها راه تقابل جدی در ابعاد اجتماعی می باشد نباید غافل بود!
جوانان مبارز! عملا اعلام کنید که با تاسی از مقاومت های گذشته جون جنگ مقاومت 24 روزه سنندج و مقاومت کوبانی، سازمانیافته، جلوی هر تحرک ارتجاعی جریانات سلفی و امثال آنها را خواهید گرفت و به آنها مجال ابراز وجود و ایجاد فضای رعب و وحشت و به قهقرا کشانیدن جامعه را نخواهید داد. تقابل و به حاشیه راندن هر گونه ارتجاع قومی – مذهبی را به فراد موکول نخواهید کرد، زیرا فردا دیر است!
زنده باد مبارزات متحدانه مردم آزادیخواه و برابری طلب علیه هر گونه ارتجاع قومی- مذهبی!
مرگ بر داعش. مرگ بر جمهوری اسلامی!
4 مهر ماه 1393- 26 سپتامبر 2015 esmail.waisi@gmail.com
منتشر شده در نشریه اکتبر شماره 176. نشریه کمیته کردستان حزب حکمتیست
***