اعترافاتی از کودک آزاری جمهوری اسلامی
نسان نودینیان
اعتراف اول؛ اظهارات لطفی از «اتاق فکری شورای ساماندهی کودکان کار و خیابان» اول مهر همان قدر که یک شادی عمومی داریم، یک کودکآزاری عمومی نیز داریم، البته منظور من همه کودکان نیست، بلکه کودکانی است که نمیتوانند به هر دلیلی وارد چرخه تحصیل شوند.
برای لطفی نابرابری جنسیتی و آپارتاید جنسی، فقر مالی کودکان عادی است. کودک آزاری رژیم جمهوری اسلامی در قالب تغذیه نامناسب به دلیل فقر، کمبود امکانات تحصیلی، عدم امنیتی جانی ، وجود هزاران مدرسه فرسوده و خطرناک و نابرابری جنسیتی در اشکال جداسازی در مدارس، حجاب اجباری، درس و خرافه مذهبی، برای ایشان پذیرفته است و راحت ازکنار اینها عبور میکند و آنها را نادیده میگیرد!
اعتراف دوم؛ منظوربرخی دیگر از مقامات آموزشی حکومت از درس خواندن کودکان کار، این است که آنها را فقط وارد ساختمان مدارس کنند. گروه دیگری نیز براین باورند که این کودکان باید جدا از کودکان عادی، درس بخوانند، زیرا ممکن است؛ تجربیاتی داشته باشند که سایر کودکان را آلوده کنند.
کودکان کار باید همچون کودکانی که در شرایط عادی زندگی میکنند، درس بخوانند. یعنی، در مدارس کنار سایر کودکان و در ساعات مدارس.
اعتراف سوم؛ در حال حاضر مدارسی تاسیس شده است که شهریههای ٢٠ یا ٣٠ میلیونی میگیرند و آموزش را به کالایی تبدیل کردهاند که در دسترس همگان نیست.
کودک آزاری جمهوری اسلامی سیاسی و طبقاتی است. در اثر شرایط فلاکتبار اقتصادی و بیکاری میلیونی ٤میلیون کودک در ایران از تحصیل محروم شده اند، هر روز بر تعداد کودکان خیابانی اضافه میشود، جمهوری اسلامی نظام آپارتاید جنسی و نابرابری جنسیتی است، ضد رفاه، سعادت و خوشبختی کودک است.
اولین گام برای سعادت، رفاه و خوشبختی کودک، کوتاه شدن دست مذهب از زندگی آنها، به معنی لغو آپارتاید جنسی و جداسازی جنسیتی، به معنی دستمزدها و حقوق مزدبگیران جامعه بالاتر از خط فقر، به معنی دسترسی کامل به تحصیل رایگان و پایان دادن به طبقاتی بودن مدارس، به معنی برخورداری کودکان از دارو و امکانات پزشکی رایگان، به معنی تفریح و برخورداری از بالاترین استاندارهای تحصیلی، است!