اعتصاب نامحسوس
یاشار سهندی
معمولا اعتصابات با سر وصدا همراه است. اگر در ابتدا اینگونه نباشد در ادامه حتما به “تنش و درگیری” میرسد. البته قرار نیست به اینجا بکشد، اعتصاب کنندگان هم برای ایجاد تنش و درگیری شروع به اعتصاب نمی کنند بلکه وقتی همه راههای ممکن ( درخواستهای فردی و جمعی و مذاکرات شفاهی ، پیغامها و …) به هیچ نتیجه ای نمی رسد با وجود همه تهدیدها و دلهره از دست دادن کار و حتی جان، اعتصاب از یک گوشه ای از کارخانه شروع میشود ( در ایران اینگونه است) بعد مانند آتشی که به خرمن بیفتد ناگاه همه کارخانه درگیر میشوند. کارفرما اول تهدید میکند. موثر نباشد، سعی میکند تطمیع کند. منت سر کارگران می گذارد با چرخش زبان کل کارخانه را متعلق به کارگران اعلام میکند! اگر به جای نرسد نقش مظلوم را بازی میکند؛ بدبخت و بینوای میشود که همه سرمایه اش رفته روی هوا!… در عین حال به هیچ خواسته ای از کارگران توجهی نشان نمی دهد. تنش لحظه به لحظه بالاتر میگیرد. روز اول نه، روز دوم نه، روز سوم اگر شرکت بزرگی باشد سر و کله آدم های خاص پیدا میشود، نیروهای گشتی انتظامی می آیند و میروند بعد یگانهای ویژه، که به شکل نینجاها در آورده اند، به صحنه آورده میشوند. تنش هر لحظه بیشتر میشود ناگهان صدای فریادی بلند میشود، جیغ آژیر پلیس و بالا و پایین رفتن باطومها. گاز اشک آور ، بازداشت … و نهایتا برجاماندن تکه های روزنامه و کارتن و لکه های خون بر صحنه. بسته به توان و اتحاد و سازماندهی کارگران اعتصاب دوام می آورد. کارگران مجبوراند برای اینکه توجه عموم را جلب کنند اعتصاب را به خیابان بکشانند، اگر این نشد در گوشه ای از کارخانه لاستیکی می سوزانند تا کیلومترها دورتر دودش به چشم آید. جلو فرمانداری یا مجلس اسلامی تجمع کنند، اخیرا همه خانواده را درگیر می کنند تا هر چه بیشتر صدایشان منعکس شود. اما با این وجود از طرف رسانه های خیلی بی طرف، خبراعتصاب شان بایکوت شود که مبادا باعث ترویج خشونت شده باشند! همه اعتصابات کارگری بر سر معیشت و تامین حداقل های کار و زندگی است. خوب این خودش خیلی جرم بزرگی است؛ مگر قرار بوده که کارگر تعیین کند زندگی خوب و مناسب چه معیارهای دارد، این پا را از گلیم خود دراز کردن است و “دولت به عنوان خدمت گذار ملت” خودش را ملزم میداند که “اعمال قانون” کند چون کارشناسان در اتاق های فکر تشخیص داده اند اگر کارگر یک ذره بیشتر بخواهد آن هم به زور اعتصاب سنگ روی سنگ بند نمی شود.
اما هر چه که اعتصاب کارگران با سروصدا است و در کمتر جای منعکس میشود یک اعتصاب هست خیلی نامحسوس و بی سرو صدا است اما بیشترین انعکاس خبری را هم دارد. نه تجمعی در کار است، نه تنشی، نه پلیسی، نه باطومی و نه بازداشتی. بلکه کلی هم با عزت و احترام با اعتصابیون برخورد میشود. شروع نکرده کارشناسان حق را به اعتصابیون میدهند اگر هم به “راه کج” بروند مقصر آنها را نمی دانند بلکه دولت و قوانینی میدانند که اعتصابیون محترم را وادار کرده به جایی که نباید بروند، مانند پولشویی. خبر اعتصاب تیتر یک روزنامه و رسانه ها نباشد حتما خبر دوم است. در مورد اعتصاب احتمالی بحث ها و جدل های فراوانی صورت خواهد گرفت. اندیشه های برجسته و غیر بر جسته اقتصادی در موردش بحث خواهند کرد و همه راههایی را که این اعتصاب چطور شروع خواهد شد و به کجا خواهد رسید را بررسی میکنند و همانطور که اشاره شد اعتصاب کنندگان مقصر نیستند نه اول ماجرا و نه آخر ماجرا چون مسئله سود در میان است و سود هم هیچگاه نباید به خطر بیفتد. دولت ها باید حواس شان باشد که قوانین که تصویب میکنند در جهت حمایت از این امر مقدس باشد. اگر هم دولتی به هر دلیلی مجبور شد قوانینی بگذراند که احتمالا طمعی به اموال ایشان داشته باشد در پی آن اگر “عملیات بانکی با خلل هایی مواجه ” شد دولت نباید گله کند. چون پیش از آنکه دولت ارباب ایشان باشد، ایشان هستند که به دولت به چشم نوکر نگاه میکنند. این تنها جای است که این شعارکار بدستان فارسی زبان سرمایه، که مدام اعلام میکنند ما “نوکر مردم هستیم”، معنی واقعی و عملی می یابد.
در اینجا به یک اعتصاب نامحسوس جاری اشاره میکنیم تا برای خواننده این یادداشت یک اعتصاب نامحسوس ملموس شود. اعتصابی که شروع نشده دولت به عقب رانده شده است. سایت حکومتی تابناک خبر داده که ” قانون اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم سرانجام ابلاغ شد.” اصلاحیهای كه به تعبیر بسیاری از كارشناسان تحولات عمیقی در نظام مالیاتی كشور ایجاد خواهد كرد.” این ابلاغیه “در جهت شفافسازی نظام مالیاتی” از سوی شیخ کلید ساز صادر شده و ” در این اصلاحیه از جرم انگاری برای مودیانی كه در پرداخت مالیاتشان تاخیر و یا كم اظهاری دارند تا تغییرات اساسی در قانون مالیات بر ارث و مالیات املاك دیده شده”. اما ظاهرا مهم ترین قسمت آن این است که ” بر اساس این اصلاحیه، قرار است اطلاعات حسابهای اشخاص توسط بانكها در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار گیرد تا در جهت شفافسازی نظام مالیاتی مورد استفاده قرار گیرد.” به گفته آنها که اهل فن هستند:” اولین پیامد ایجاد شده پس از اجرای این قانون ممكن است خروج گسترده منابع از بانكها باشد.” این اسم رمز یک اعتصاب نامحسوس است. بر خلاف نظر یک کارشناس خبره اقتصادی خروج منابع از بانكها و منجر به پنهان كردن آن در گنجهها نخواهد شد بلکه چنانکه دیگر کارشناسان میگویند “منابع سر از بازارهای سوداگرانه درخواهد آورد” و این پولهای خارج شده آنقدر عظیم است که به شدت میتواند “بازار مسکن و ارز” و یا هر جای دیگری که منابع گسترده به آنجا برود تحت تاثیر قرار دهد. مسلم است که چه کسانی توان این را دارند که” با خروج منابع شان از بانک ها به شدت بازار را تحت تاثیرقرا بدهند.”
همه داستانها و موعظه های اخلاقی مالیات خوب است و باعث پیشرفت کشور و تامین زیر ساختها و حفظ منابع برای نسل های آینده میشود اینجا حکم همان کشک را دارد. این ها فقط توجیهی است برای چپاول حقوق کارگران. من کارگر وقتی فیش حقوقم را نگاه میکنم می بینم تا ریال آخرش را برای من حساب و کتاب کرده اند و مالیات و بیمه آنرا بیرون کشیده اند. میپرسم: “چرا این قدر زیاد؟” میگویند:” قانون است تو که نمی خواهی قانون را زیر پا بگذاری!” و صد البته از کودکی تو گوش مان خواندن که احترام به قانون شرط اساسی یک جامعه سالم است! اما آنها، صاحبان منابع گسترده بانکی هستند هنوز حکم رئیس جمهوریشان خشک نشده میزنند زیرش و تهدید میکنند زیادی حرف بزنی پول مان را برمیداریم و میبریم یک جای دیگر تو یک بازی سوداگرانه دیگر و تو هم هیچ کاری نمی توانی بکنی. کارشناسان اقتصادی” كه سالها تغییرات بازار پولی و بازارهای رقیب را رصد میكنند”؛ به عنوان وکیل مدافع صاحبان منابع گسترده به دولت هشدار دادند” … این پولها سر از بازارهای سوداگرانه درخواهد آورد. زمانی بازار ارز، زمانی سكه، گاه مسكن و بعضی اوقات بورس و یا هر بازار دیگری كه احتمال افزایش سود در كوتاهمدت در آن وجود داشته باشد.این مساله سبب میشود بازارهای پركشش به سمت بازیهای سوداگرانه بیش از پیش سوق پیدا كرده و یا در برخی موارد به دلیل حجم بالای تقاضا، سقوطهای ناگهانی اتفاق بیفتد….بدتر اما پیدا شدن سر و كله پولهای سفید و سیاه است. پولهایی كه به دنبال انجام فعالیتهای زیرزمینی به دست میآید. رونق فعالیتهای نزول خواری و بسیاری فعالیتهای خارج از عرف كه علاوه بر به جریان انداختن پولهای سفید و سیاه در بازار، سودهای كلانی برای عدهای به دنبال میآورد.” اینها همه یعنی یک اقلیت بسیار کوچک میتوانند هر کاری بکنند و این دولت است که باید فکر همه جوانب مسئله را میکرد تا سود “عده ای” به خطر نیفتد. این اقلیت هم ظاهرا مایل نیستند اعتصاب کنند اما اگر منافعشان ایجاب میکند حتی تا سقوط دولت هم پیش میروند.
همین اخطار که کارشناسان اقتصادی از جانب صاحبان پول ها دادند کافی بود تا بانک مرکزی بابت کدورتی که ابلاغیه رئیس جمهور برای ایشان و وکلای مدافعان ایشان ( کارشناسان اقتصادی) بوجود آوردهبود، عذر تقصیر خواسته و اطمینان بدهد که کسی به حساب های ایشان سرک نمی کشد:”مهمترین موضوع در نظام بانکی اصل محرمانه بودن اطلاعات حساب بانکی اشخاص و افرادی است …. این اصل محرمانه بودن به هیچ وجه نباید خدشه دار شود.” و نه تنها این، بلکه مهم تر ازآن سودآوری اصلا نباید خدشه دار شود. چنین است که یک اعتصاب بدون خشونت و کاملا مدنی به نتیجه میرسد! براستی که هر چه سنگه مال پای لنگه! کارگر اعتصاب میکند جایش پشت میله های زندان است چون دستمزد عقب افتاده اش را خواسته و یا خواسته امنیت شغلی اش حفظ شود. “صاحبان منابع گسترده” تهدید به اعتصاب میکنند اما بر سودشان افزوده میشود و با کارشان میتوانند دولت خودشان را حتی فلج کنند و هیچ کس هم نمی تواند به ایشان بگوید بالای چشم تان ابروست.