آذر ماجدی – تاریخ نگاری به سبک بی بی سی و “من و تو”!

تاریخ نگاری به سبک بی بی سی و “من و تو”!

آذر ماجدی

اخیرا رسانه های فارسی زبان دولت های غربی و اصلاح طلبان حکومتی به تکاپو افتاده اند؛ پُز جدی بودن گرفته اند و دارند باصطلاح “تاریخ نگاری” می کنند. “تاریخ شفاهی” می سازند و عرضه می کنند و بخورد مردم، بویژه نسل جوانی می دهند که دست اول از این تاریخ خبر ندارد. ابتدا تلویزیون صدای آمریکا و بی بی سی تلاش کردند که آب تطهیر روی سر ساواک و شکنجه بریزند، “مورخ” و شکنجه گر رژیم آریامهری را آوردند و با عزت و احترام با آنها گفتگو کردند. و حالا تلویزیون “من و تو” به خانه بنی صدر تشریف فرما شده و کوشیده یکی از خونین ترین صحنه های تاریخ بشری را به سبک آخوندی – اسلامی ماستمالی کند.

چرا ناگهان رسانه های ارتجاع به تاریخ ایران علاقمند شده اند؟ هدفشان از این تاریخ سازی چیست؟
جامعه ایران یک جامعه ملتهب است؛ هیچگاه به رژیم اسلامی و حکومت اسلامی رضایت نداده است؛ چپ و کمونیسم در این جامعه قوی و سنت دار است. هر زمان که بوی الرحمن رژیم بلند می شود، رسانه های نعلین بوس نقش خود را در انتشار دروغ بهتر از هر زمانی ایفاء می کنند. مدام دارند آلترناتیو سازی می کنند. آلترناتیو سازی فقط در کنفرانس هائی که یواشکی سازمان یافته و مخفیانه در هتل های لوکس تشکیل شده، خلاصه نمی شود. این فقط یک وجه طرح ریزی است. رسانه های باصطلاح بیطرف دولت های غربی از بی بی سی گرفته تا صدای آمریکا و تلویزیون های فارسی زبانی که با پولهای اصلاح طلبان و رژیم سابقی ها راه اندازی شده اند نیز بخش دیگر این وظیفه “شاق” را بعهده دارند.

گفتگو با شکنجه گران در نقش “انسان های محترم و صاحب نظر” یکی از این ترفندهاست. عجب دنیای وارونه ای است! کسانی که باید دستگیر شوند و در یک دادگاه عادلانه و علنی برای جنایاتشان محاکمه شوند، در صندلی صاحب نظر و متشخص در صفحه تلویزیون ظاهر می شوند. وقتی مردم با شعارهای “مرگ بر شاه” نفرت خود از نابرابری، سرکوب، فقر، دزدی، فساد، و ساواک و شکنجه را اعلام می کردند، یک لحظه هم نمی توانستند تصور کنند که سی سال بعد، بی بی سی و صدای آمریکایی که با تمام قوا کوشیدند در آن مقطع شعار “خمینی رهبر” را گسترش دهند و به این ترتیب جابیاندازند، شکنجه گران ساواک را بر روی صفحه تلویزیون خواهند آورد و از آنها نظر پرسی خواهند کرد. به آنها تریبون خواهند داد تا در نقش یک “انسان محترم و صاحب نظر” رژیم آریامهری و نقش ساواک را توجیه و تطهیر کنند و شکنجه را یک عمل “درست و ضروری” جلوه دهند. آری، این دنیا وارونه است و بر سر خود ایستاده است. دنیایی است که در آن جنایتکاران و دزدان انسانهای محترم و متشخص قلمداد می شوند و انسانهای مبارز و آزادیخواه “قاتل و خرابکار”.

اینها دارند مهندسی سیاسی – اجتماعی می کنند: گنجی را فیلسوف آزادیخواه جلوه می دهند، روحانی را انسان با تدبیر، فراستی و ثابتی را “وطن پرستان فداکار” که مردم را از دست یک مشت “تروریست” نجات دادند، و کمونیست های آزادیخواه و برابری طلب ظاهرا به تمام این جنایتکاران بالفطره “بدهکار”.

به سبک این دو رسانه خوشنام، حالا تلویزیون “من و تو” که “خدا” می داند کدام پولدار باصطلاح اصلاح طلب هزینه آنرا بعهده گرفته است، بیاد حمله خونین رژیم اسلامی به کردستان افتاده است و دارد تاریخ نگاری یا بهتر است بگوییم تاریخ سازی می کند. به خانه بنی صدر رفته اند و یکی از رهبران حزب دموکرات کردستان را هم دعوت کرده اند و با هم چای و شیرینی خورده و بذله گویی کرده اند. واقعه نگاری تاریخی نکرده اند، لطیفه تاریخی گفته اند. یک جوری حرف زده اند که انگار اتفاقی نیافتاده، یک سوء تفاهم بوده و حل شده است و الان “دشمنان سابق” در کنار هم خوش و خرم نشسته اند. خیر، آقایان شما نمی توانید اینگونه بر تاریخ خاک بپاشید! ما کمونیست های کارگری اجازه نمی دهیم.

ظاهرا در این برنامه بنی صدر چکمه هایش را درآورده و نعلین پوشیده است. رژیم اسلامی با شکست انقلاب ۵۷ به قدرت رسید و همانگونه که سازمان اتحاد مبارزان کمونیست در آن مقطع اعلام کرد، بعد از قدرتیابی اسلامیون، دفاع از دستاوردهای انقلاب به مهمترین وظیفه چپ ها و کمونیست ها بدل شد. در کردستان جنبش انقلابی توده ای به موضع دفاع از خودمختاری عقب نشست. حزب دموکرات قصد جنگ با رژیم اسلامی را نداشت؛ می خواست با رژیم سازش کند و عملا به کمک آن کمونیست ها را در کردستان عقب بنشاند؛ اما رژیم و خمینی قصد سازش را نداشتند و می خواستند همه را بخون کشند و بقول خودشان “غائله” را ختم آورند. باین ترتیب یک جنگ وحشیانه علیه مردم کردستان براه افتاد و حزب دموکرات ناخواسته به آن کشیده شد. در این میان کمونیسم هر روزه در کردستان قدرت و محبویتش افزایش می یافت. یک مقاومت مسلحانه توده ای توسط کمونیسم سازمان یافت. حزب دموکرات در همین دوره نشان داد که چگونه از کمونیسم بیش از رژیم اسلامی نفرت و هراس دارد. ترور اعضای سازمان پیکار و راه اندازی جنگ با کومه له در پرونده “درخشان” ضد کمونیستی این حزب به ثبت رسیده است.

و اکنون سخنگوی یورش خونین به کردستان و رهبر حزبی که می خواست با رژیم سازش کند کنار هم نشسته اند و با بذله گویی تاریخ را وارونه جلوه می دهند. اما این یک خیال باطل بیش نیست. خوشبختانه کمونیسم در جامعه ایران قوی و سنت دار است. بهمین علت است که رسانه های بورژوایی و طرفدار رژیم اسلامی این چنین می کوشند تا تبلیغات ضد کمونیستی شان را تحت نام تاریخ نگاری “بیطرفانه” به درون جامعه ببرند.

تاریخ نگاری بیطرفانه وجود ندارد. تاریخ جهان “تاریخ مبارزه طبقاتی است.” هر مورخی در این مبارزه کنار یک طرف ایستاده است. بورژوازی با قدرت و پول و امکاناتی که در اختیار دارد میتواند تحت نام آکادمیا، مورخ، ژورنالیست و غیره ژست بیطرف خود را بعضا به مردم حقنه کند. اما کمونیسم کارگری نیز حی و حاضر است و در این مبارزه طبقاتی از منافع کارگر و زحمتکش، سرکوب شده و استثمار شده و از حقیقت طبقاتی دفاع می کند.
۲۱ اوت ۲۰۱۵