رحمان حسین زاده – فرخ نگهدار و جمهوری اسلامی

فرخ نگهدار و جمهوری اسلامی
رحمان حسین زاده
به نظر میرسد فرخ نگهدار از دست خودش و جمهوری اسلامی، هر دو، باید کلافه شده باشد. چهره نامطئمن و پریشان فکری در پانل دو روز قبل صفحه 2 بی بی سی این تصویر را از او به دست میدهد. علت این مسئله را باید توضیح داد.

این آدم در 36 سال گذشته با خلوص نیت و با هر آنچه که در توانش بوده در دفاع از جمهوری اسلامی مجاهدت کرده است. در روزها و ماههای اولیه انقلاب سال 57 سعی کرد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را در چهارچوب “ضد امپریالیستی گری” امام سرخط نگهدارد. دیری نپایید و در دوره سرکوبگریهای خشن و کشتارهای وسیع جمهوری اسلامی و مقطع خرداد 60 و مقاطع بعد نقش مهمی در هدایت “اکثریت” سازمان فدایی به همکاری عملی با جمهوری اسلامی ایفا کرد. با فاکتهای وسیع و حتی بنا به اعترافات خودشان در لو دادن و جاسوسی کردن از سازمانهای چپ و انقلابی و فعالین آن و دیگر نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی، سازمان اکثریت و بسیاری از فعالین آن را به همکاری با دم و دستگاه سازمان اطلاعات و سپاه پاسداران و کمیته های جمهوری اسلامی وادار کرد. این دیگر جزو مقاطع ثبت شده تاریخ تحولات سیاسی ایران است که سازمان فدایی (اکثریت) به زعامت جناب فرخ نگهدار و امثال او به همراه حزب توده به نام “اپوزیسیون” در شکار مبارزین و فعالین سیاسی همگام با نیروهای انتظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی سهم ایفا کردند. در بازداشت و زندانی کردن و نهایتا به اعدام رساندن انسانهای بسیاری دست داشتند. این پرونده ثبت شده ای است که در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، فرخ نگهدار و امثال او باید در مقابلش جوابگو باشند.

مسئله اینست از مقطعی هم که جمهوری اسلامی اکثریت را از خود راند و ناچارشان کرد به صف “اپوزیسیون” نیم بند بلغزند، فرخ نگهدار دست بردار نیست. دفاع فرخ نگهدار از جمهوری اسلامی (ونه فقط یک جناح آن) در همه این سالها و تاکنون پیگیرانه ادامه پیدا کرده است. از جمله دفاع وقیحانه و بی اما و اگر او از جمهوری اسلامی در دبات دو روز قبل صفحه 2 بی بی سی به بهانه توافق هسته ای و وضع حقوق بشر یک نمونه تیپیک آن است.
واقعیت اینست اما فرخ نگهدار به پاس این همه وفاداری و تلاش در حمایت از جمهوری اسلامی، مورد توجه این نظام قرار نگرفته و جایی و موقعیتی در ساختارسیاسی و دپارتمانی آن پیدا نکرده است. اینجا است که به این مسئله برمیگردم که چرا از دست خودش و جمهوری اسلامی کلافه شده است؟ از دست خودش کلافه شده، که فکر میکند، حاصل 36 سال حمایت از جمهوری اسلامی بدون اجر و حرمت کافی مانده است، و از دست جمهوری اسلامی کلافه شده که به اندازه کافی قدر اورا نمیدانند و از کارایی او استفاده نمیکنند. جایی به عنوان مشاور سفارتخانه ای، مهره ای در وزارت اطلاعات و یا کشور و … از او دعوت نمیکنند. شاید گفته شود، در شرایطی که عرصه بر رفسنجانی تنگ است، خاتمی ممنوع التصویر است و موسوی و رهنورد و کروبی در حصرند، جایی و مکانی در جمهوری اسلامی برای امثال فرخ نگهدار قابل تصور نیست. به نظرم اینجا باید یادآوری کرد، که مدتها است که فرخ نگهدار حتی در سطح نق زدنهای رفسنجانی و خاتمی هم به جمهوری اسلامی اعتراض ندارد. در هر حال توضیح هر چه باشد، اما به فرخ نگهدار باید حق داد که جمهوری اسلامی به خوبی از همه انرژی وتوان او در خدمت اهداف ضد انسانی خود استفاده نمیکند.

در خاتمه هنوز این تصویر وجود دارد که به فرخ نگهدار به عنوان مهره ای در میان اپوزیسیون نگریسته میشود. به نظر من فرخ نگهدار و امثال او نه جزو اپوزیسیون، بلکه جزو پوزیسیون جمهوری اسلامی است و به همین عنوان باید به او برخورد کرد.
***