محمد شکوهی – بیلان دوساله دولت روحانی !دولت روحانی در این دوسال چه بر سر کارگران و مردم آورد؟

بیلان دوساله دولت روحانی !دولت روحانی در این دوسال چه بر سر کارگران و مردم آورد؟
محمد شکوهی

هزینه خانوار ۴ نفره ۳.۲ میلیون تومان شد. دریافتی یک سوم کارگران زیر ۷۰۰ هزار تومان می باشد. قدرت خرید کارگران بشدت کاهش پیدا کرده، شاخص فلاکت اقتصادی رشد صعودی داشته و…
اینها تیترهای خبر رسانه های حکومتی در هفته گذشته در باره وضعیت گذران و معیشت و زندگی مردم است که این رسانه ها مجبور به انعکاس آن شده اند. دوسال بعد از سرکار آوردن دولت روحانی! دوسالی که با وعده و وعیده های دولت «تدبیر امید»، تصمیمات و سیاستهای ضد کارگری اتخاذ شده اش، این وضعیت را برگذران و زندگی و معیشت میلیونها کارگر تحمیل کرده است. خودشان بی شرمانه این اخبارو گزارشات را منتشر میکنند و دوباره وعده «بهبود اوضاع و رونق اقتصادی» را میدهند.
در کنار تیترهای بالا، این تیترها را هم رسانه های حکومتی به نقل از دولت روحانی و مقاماتش زده وادعا کرده اند که : تورم را به زیر ١٥ درصد رسانده اند، که رشد اقتصادی ٣ درصد شده، که فروش نفت زیاد شده، که «بسته حمایت از تولید» را تصویب و به اجرا گذاشته اند، که تحریمها لغو خواهد شد و رکود اقتصادی تمام شده و با دنیا«تعامل» خواهند کرد.

در این دوسال دولت روحانی چه گدشت؟ وضعیت واقعی زندگی کارگران و مردم در این دوسال چطوری گذشت؟ این وعده و عیده هایی که دولت روحانی داد تا کجا عملی شده و چه اثرات و تبعاتی بر زندگی کارگران و مردم داشته است؟
برای پاسخ به این سوالها اگر فقط گزارشات حکومت از وضعیت زندگی کارگران و مردم در باره گسترش فقر وفلاکت و بیکاری و دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر و کاهش قدرت خرید کارگران را مبنای بحث قرار بدهیم، وضعت زندگی کارگران و مردم به اعتراف جناح ها و دار و دسته های حکومتی بدتر شده است. اما در عالم واقع اوضاع معیشتی و گذران کارگران و مردم ورای گزارشات حکومتی، به مراتب بدتر و غیرقابل تحمل تر از آنچه حکومت به آن اعتراف می کند، شده است. دیگر صحبت از خط فقر حکومتی معنایی ندارد. خط بقا تبدیل به یک نرم و زندگی و گذران اکثریت مردم با این همه فقر و فلاکت شده است. در ایران یک فاجعه در حال روی دادن است. دولت روحانی هم نظیر همه دولتهای قبلی مسئول و سازمانده این فاجعه در ایران است.
در این دو سال نه فقط بهبودی در معیشت و قدرت خرید کارگران مردم و گشایشی در زندگی شان رخ نداده، بلکه اوضاع کارگران و مردم در مقایسه حتی با دوسال قبل هم سقوط به مراتب بیشتری به طرف خط بقا کرده است. این به این معنا نیست که هشت سال دولت احمدی نژاد اوضاع بهتر بود. دولت احمدی نژاد هم تا آنجایی که توانست، دزدید، اعدام کرد، اخراج کرد. شبکه عظیم مافیای دزدان حکومت را سازمان داد و به جان مردم انداخت. دولت روحانی همه این وضعیت را که احمدی نژاد آغاز کرده بود با به اجرا گذاشتن رسمی سیاستهای ریاضت کشی اقتصادی مورد نظر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در بحبوحه مذاکرات جاری هسته ای، مصوب و به عنوان جهت گیری اقتصادی دولتش برای بیرون آمدن از رکود و بحران اقتصاد حکومت به اجرا گذاشت. دولت روحانی بر پایه سیاستهای دولت قبلی و با تسریع روند این پروسه، حدت و شدت بیشتری به اجرای این سیاستها داد و وضعیتی را بر مردم تحمیل کرد که الان شاهدش هستیم.

چند نمونه در این باره:

آغاز فاز سوم هدفمند کردن یارانه ها و گران شدن بنزین و اثرات و تبعات ویرانگر آن بر زندگی مردم زیر مجموعه همان سیاستهای اقتصادی ریاضت کشی می باشد که در حال اجراست. نگاهی گذرا به وعده های اقتصادی روحانی نشان میدهد که شدت و حدت روند اجرای این سیاستها شیب تند به خود گرفته است. روحانی وعده بهبود اقتصاد در ١٠٠ روز را داد. نتیجه تصویب وبه اجرا گذاشتن این سیاستها شد که بالا به آنها اشاره شد. برای سرمایه داران و دولتشان بهبودی های جدی شکل گرفت. با وعده لغو تحریمها و آزاد سازی بیش از ٨ میلیارد دلار دارایی های رژیم، همه این پول ها به خزانه دولت دزدان روحانی واریز شد. به این معنا اینها گشایی برایشان پیدا شد. تولید و فروش نفت برای تامین هزینه های دم و دستگاه عریض و طویل سرکوب واعدام افزایش یافت و میلیادها دلار صرف این بخش شد. اینها بهبودها و گشایشی برای دولت روحانی و سرمایه داران است.

نتیجه این وضعیت و به اجرا گذاشتن این سیاستها زندگی و معیشت کارگران و مردم را با مخاطرات جدی روبرو کرده است. قدرت خرید مردم ٧٠ درصد کاهش یافته، گرانی واقعی کالاهای مورد نیاز مردم افزایش ٤٣ تا ٦٧ درصدی داشته، بیکارسازیها و اخراج هزاران کارگر در دستور روز سرمایه داران و دولت می باشد. دستمزد ٧١٢ هزار تومانی کفاف زندگی یک هفته ای بخور و نمیر و ابتدایی ترین نیازهای کارگران را به زور میدهد. کارگران ومردم در سبد غذایی شان ناچار شده اند تغییرات گسترده ای بدهند. خوردن گوشت،غذا ها و کالاهای ویتامین دار،سالهاست که از سفره بخش بزرگی از کارگران و مردم حذف شده. فقر و گرانی سفره کارگران را کوچکتر و بی رمق تر و خالی از خیلی مواد غذایی کرده است.

در بخش بهداشت و درمان و دسترسی به تامینات ابتدایی سلامت وضعیت به مراتب دردآورتر و زجر آور است. دولت روحانی و باندهاییش مدام از «بهبود وضع سلامت»، اختصاص بودجه سلامت، وتحت پوشش بیمه ای قرار گرفتن مردم حرف زده و بی شرمانه آمارهای هزاران میلیاردی اختصاص بودجه به امر سلامت ارائه میدهند. این مورد هم نظیر همه ادعاهای دولت دزدان دروغی بیش نیست. وضعیت سلامت، تازه سلامت میلیونها کارگر و کارکن جامعه که حق بیمه هم می پردازند، روز به روز بدتر شده است. هزینه های بهداشت و درمان نزدیک به یک سوم دستمزدها را می بلعد. اگر کسی مریض شود به زیر خط فقر سقوط می کند. این را باندهای وزارت بهداشت بارها اعلام کرده اند. اینها وقیحانه و با پروریی میگویند هر ساله به دلیل افزایش هزینه های درمان ٧ درصد مردم به زیر خطر فقر میروند.
در این میان باندهای گرد آمده در تامین اجتماعی که امر بیمه های اجتماعی را به عهده دارد، بویژه بخش محاسبات و صورت حساب های بیمه ای اش مدتی پیش آماری داده بود و اعتراف کرده بود که هزینه های پرداخت کنندگان بیمه در ایام بیماری ر شدی معادل ١٧ درصد داشته است. یعنی بیماران برای مداوا و بیمارستان ناچارند ١٧ درصد را از جیب خودشان بپردازند.تازه این وضعیت کسانی است که مشمول قانون کار رژیم بوده و بالای ١٠ سال کار کرده و حق بیمه پرداخت کرده و طبق قوانین حکومتی بیمه های باید بیش از نصف هزینه های درمانشان را بپردازند، می باشد. حال تصور کنید وضعیت میلیونها کارگری را که مشمول قانون کار نمیشوند، با قراردادهای موقت وبدون بیمه کار می کنند، با دستمزدهایی به اعتراف خود حکومت نزدیک به یک سوم حداقل دستمزد دریافتی دارند، چگونه است.

در همین دوسال بیکاری رشدی بالای ٤٥ درصد داشته است. خود حکومت به سونامی بیکاری اعتراف کرده و صحبت از بیکاری بیش از ١٠ میلیون نفر کرده است.نرخ بیکاری در ایران در این دوسال در نوع خود بالاترین در منطقه و جهان می باشد. بیش از ٥٦ درصد جمعیت جوان جویای کار بیکارند. میلیونها نفر با کارهای موقت گذران می کنند. خبری از پرداخت بیمه بیکاری وعده داده شده، حتی برای کارگران مشمول قانون کار که قبلا شاغل بوده و الان بیکار شده اند؛ نیست. بیکار سازیهای گسترده در واحدهای تولید و کارخانجات به بهانه های واهی «کمبود نقدینگی،عدم سودآوری، غیر اقتصادی بودن، ادعای گران بودن هزینه تولید، البته منطور دستمزد کارگر و..» ادامه دارد.

در کنار این وضعیت دولت روحانی مافیای عظیم دزدان کل حکومت را دور وبرش جمع کرده وسازمان داده است. همه دزدان قبلی و دزدان فعلی در دولت روحانی به نان و نوایی رسیده اند. نگاهی به پرونده هایی که این دولت در دوسال گذشته بنابر مصلحت و نفع شخصی باند روحانی و رفسنجانی علنی کرده، نشان میدهد که ابعاد دزدی و چپاول چقدر رشد کرده است. البته افشای این دزدیها باهدف تقلا و تلاش برای تبرئه دولت روحانی و بر علیه باند دیگر دزدان حکومت، یعنی دولت دهم اعلام میشود.
پرونده دزدان دولت روحانی و باند رفسنجانی به غیر از دزدان در حاشیه امن بیت رهبری و خامنه ای دست کمی از پرونده های دزدی دولت قبلی ندارد. نعمت زاده وزیر صنعت روحانی عضو هیات رئیسه و هیات امنای ١٧ گروه صنعتی می باشد. برخی از مقامات فعلی دولت روحانی در پرونده بابک زنجانی هم قرار میگیرند. جهانگیری معاون اول روحانی پرونده دزدی چند میلیاردی دارد.زنگنه وزیر نفت روحانی کل مافیای دزدان نفتی و خام فروشان جمهوری اسلامی را دور این وزارت خانه سازمان داده و آنها و دزدیهایشان را مدیریت می کند.

تقی نوربخش رئیس سازمان تامین اجتماعی از سازماندهندگان طرح غارت و چپاوول دهها هزار میلیارد تومان پول کارگران است. کار وی مدیریت این دزدیها، تجارت در بازاربورس، خرید و فروش شرکت های دولتی، خصوصی سازی بیمارستانهای این سازمان،بسار بفروشی، سازمان دادن و مدیریت مافیای دارو و دوا و درمان و.. می باشد. وی و سازمان تحت مسئولیستش همه کار می کند به غیر از آن چیزی که قرار بود برای بیمه شدگان انجام بدهد. زدن از خدمات درمانی،از اعتبار ساقط کردن دفترچه های بیمه، زد و بند با وزارت بهداشت برای گران کردن تعرفه های پزشکی و درمانی، یک سیاست رسمی این سازمان است که همه و همه اش مورد تائید دولت دزدان روحانی و بیت رهبری می باشد.

اینها فقط چند نمونه از اثرات و تبعات اجرا شدن سیاستهای اقتصادی دولت روحانی می باشد. سیاستهایی که از طرف دولت به جهت گیری عمومی و رسمی کل نظام برای خروج از بحران اقتصادی و رکودش تبدیل شده است. کار ارزان کارگر خاموش شعار دولت روحانی و سرمایه داران اسلامی اش می باشد. نتیجه دو ساله به اجرا گذاشتن این سیاستهای ریاضت کشی اقتصادی، تعرض به معیشت و زندگی طبقه کارگر و میلیونها نفر از مردم ایران بوده است. اوضاع به مراتب در آینده بدتر هم خواهد شد. کارگران و مردم نه توهمی به این دولت دارند و نه انتظار بهبودی در زندگی شان. اما طبقه کارگر و مردم برای مقابله با این تعرض حکومت سرمایه داران اسلامی و دولت روحانی ساکت ننشسته و نظاره گر نیستند. باید به میدان آمد. اعتراض و مبارزه کارگران، معلمان، پرستاران واقشار جامعه برعلیه این سیاستهای ادامه دارد. اما این فقط کافی نیست. سراسری کردن این اعتراضات، ایجاد تشکل های سراسری مبارزاتی، متحد شدن حول مطالبات و خواستهایی نظیر افزایش فوری دستمزدها، پرداخت بیمه بیکاری مکفی برای همه بیکاران، برخورداری از دوا و درمان وبهداشت و.. از مهمترین جهت گیریهای مبارزاتی کل کارگران و مردم برای مقابله با سیاستهای دولت روحانی می باشد. دولت روحانی سرمایه داران و سرکوبگران مردم، دولت دزدان و آدمکشان و کل نظام کثیف جمهوری اسلامی به رهبری خامنه ای رئیس کل دزدان نطام می باشد. دولت و حکومت دزدان و قاتلان را باید به زیر کشید.