ترجمه – یک سال بعد: نان‌دیگ‌رام و مبارزه علیه جابجائی اجباری در هند نویسنده: دیو پوگ مترجم: بهروز نوائی

یک سال بعد: نان‌دیگ‌رام و مبارزه علیه جابجائی اجباری در هند

نویسنده: دیو پوگ

مترجم: بهروز نوائی

در ابتدای پیشگفتار این متن باید افزود که نویسنده‌ی این مطلب، یعنی نویسنده‌ای شناخته شده به‌نام دیو پوگ (Dave Pugh) است که با مجمع بین‌المللی مبارزات مردم[1] همکاری کرده، در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا زندگی می‌کند و این مقاله نیز برای اولین بار برای همین مجمع ترتیب داده شده است.

اما متاسفانه گروه مائوئیستی شورش در شرایطی که اقدام به انتشار این متن می‌نماید که مترجم آن، یعنی رفیق بهروز نوایی دیگر در میان ما نیست، و لازم به ذکر است که متن پیش‌روی یکی از متاخرترین(و شاید آخرین) ترجمه‌های این رفیق گرامی و کوشا در جهت معرفی هرچه بیشتر و بهتر انقلاب هند است.

شتافتن این رفیق به دیار نیستی پیش از ویرایش نهایی متن سبب آن گردید که گروه انتشار دهنده در حد توان متن را ویرایش کرده و آن‌را در اختیار کوشندگان انقلاب آتی ایران قرار دهد. همچنین باید بار دیگر اظهار داشت که رفیق بهروز نوایی از هیچ کمکی در جهت معرفی انقلاب هند به رهبری حزب کمونیست (مائوئیست) دریغ نمی‌کرد، چرا که به‌باور ایشان قیام تحت‌ ستم‌ترین مردم دنیا در کشور فقر و فلاکت زده‌ی هندوستان به رهبری حزبی با ده‌ها هزار کادر مسلح و صدها هزار نیروی سیاسی بسی بزرگتر از آنچه بود که جریانات عمدتاً رفرمیست و اکونومیست حاکم بر جنبش کمونیستی ایران بتوانند بر آن سایه افکنند. این رفیق گرامی و جانفشان جنبش کمونیستی صدبار آرزوی آن‌را داشت که “ای کاش جنبش مسلحانه‌ی رفقای سربدار در جنگل‌های آمل در تماس با آرخا(ارتش رهایی بخش خلق ایران) به رهبری رفقا حرمتی‌پور و صبوری قرار می‌گرفته تا بلکه می‌توانستند آتش مبارزه‌ی انقلابی را با متد جنگ دراز مدت خلق برافروخته نگاه دارند.”

در پایان ما از جانب جنبش کمونیستی انقلابی ایران که هرچند نحله‌ای بیش از آن باقی نمانده، عشق و درودهای سرخِ انقلابی و کمونیستی را نثار این رفیق بی‌ادعا می‌کنیم که حرف نمی‌زد تا خود عمل نکند، بلکه پراتیک انقلابی را به‌پیش می‌برد تا حرفی بزند. او نمونه‌ی یک کمونیست انترناسیونالیست بود.

***

در ژانویه و مارچ سال 2007 ده‌ها هزار دهقانان نان‌دیگ‌رام در بنگال غربی هندوستان قیام کرده و از قطعات زمین شان دفاع کردند. تا آن زمان که مبارزات‌شان فروكش کرده بود، دهقان‌ها جلوی نقشه‌های دولتِ جبهه‌ی چپ در بنگال غربی برای ساختن یک کارخانه‌ی عظیم شیمیائی برروی زمین‌هایشان را گرفته؛ پلیس و کادرهای مسلّح حزب کمونیست هند (مارکسیست) را برای مدّت هشت ماه کاملاً از ناحیۀ نان دیگ رام خارج کرده بودند. این مبارزه‌ زمینه‌ی سیاسی مبارزات روز افزون بر علیه صدها “مناطق خاص اقتصادی” را که از ابتدا تا انتهای هند تحت برنامه‌ریزی و اجرا قرار دارند را تغییر رادیکال بخشید.

بر اساس قوانین مصوّبه در سال 2005، مناطق خاص اقتصادی مختصاً برای ساختار بنیادی نوین و کمپلکس‌های صنعتی می‌باشند. مناطق خاص اقتصادی ارائه دهنده‌ی معاف بودن از دادن مالیات حاصله از سود به ابعاد وسیع بوده، شامل چشم‌پوشی از مسئولیت‌ها در باب(های حاصله از) تجارت و قیمت‌های انحصاری دولت‌ها، و معاف از اجرای اکثریت قوانین کارگری می‌باشند. از آنجائی‌که مناطق خاص اقتصادی تحت عنوان “فواید خدمات عمومی” شناخته می‌شوند، حملات بدان‌ها غیر قانونی است. مناطق خاص اقتصادی را مردم مبارز هند به‌درستی مناطق خاص استثمار نامیده‌اند؛ زیراکه آن مناطق به سرمایه‌داران بزرگ هندی و شرکت‌های چند ملیّتی اجازه می‌دهند که منفعت‌های فوق‌العاده بیشتری از کارگران‌شان حاصل کرده و منابع با ارزش طبیعی را به‌غارت برند. گرچه هنوز این مناطق به‌همان ابعاد گسترده‌ی مناطق جنوب شرقی چین نرسیده‌اند، امّا بیش از 500 منطقه‌ی خاص اقتصادی به‌تصویب قدرتمندان مرکزی و ایالتی رسیده‌اند. اکثر این مناطق یا دارند ساخته می‌شوند و یا در روند تصرّف زمین قرار دارند.

پس از آن‌که برنامه‌های مناطق خاص اقتصادی اعلام گشت، زارعین از فروش زمین‌های‌ خویش خودداری کرده و دهقان‌ها از منتقل گردیدن به مناطق دیگر خودداری نمودند. آنگاه که تاکتیک‌های قلدری و رشوه دادن به شکست منجر شدند، آنگاه دولت بنگال غربی و دیگر ایالات از قانون مصادره‌ی زمین 1894 شروع به استفاده کردند. این قانون دوران استعماری انگلستان به‌دولت اجازه می‌دهد تا از برای “مقاصد عمومی” دست به مصادره‌ی زمین بزند.

نقش حزب کمونیست هند (مارکسیست) در بنگال غربی

حزب کمونیست هند (مارکسیست) نیروی غالب در دولت جبهه‌ی متحد چپ در بنگال غربی، به‌همراه قوم نزدیک‌اش، حزب کمونیست هند می‌باشد. پس از اینکه در دهه‌ی 1960 دست از مبارزات انقلابی برداشت، حزب کمونیست هند (مارکسیست) خود را به حزبی پارلمانی مبدّل ساخت. در دهه‌ی هفتاد حزب کمونیست هند (مارکسیست) بر مبارزات شدید در مناطق روستائی و کلکته موج سواری کرده و به قدرت رسید.

امروزه رهبری حزب کمونیست هند (مارکسیست) عمدتاً ساخته شده از نخبگان یک کاست غالب می‌باشد. این حزب قادر بوده است که از طریق مستقر کردن یک رفرم ارضی در دهه‌ی 80 (که اکنون به‌کنار انداخته شده)، و استقرار سیستم نظامی قدرتمندی را که به کلیّه‌ی روستاها در بنگال غربی دسترسی دارد در قدرت بماند. هر کسی که جرأت به‌مخالفت با رؤسای محلّی حزب کمونیست هند (مارکسیست) را داشته باشد با بایکوت اجتماعی، مزاحمت بر سر سهم‌هایش، اخراج شدن از کار و اگر لازم شد با بدبختی‌های شدیدتر روبرو خواهد شد. با وجود ادّعای حزب کمونیست مارکسیست مبنی بر “ترّقی خواه” بودن‌اش، حقوق کارگران، درآمد زارعین، خدمات بهداشتی و تحصیلات ابتدائی در بنگال غربی (بیش از 000،900 کودک رسماً خارج از سیستم مدارس به‌سر برده و 40% مدارس فاقد مستراح می‌باشند) فاقد هرگونه برتری نسبت به بقیه‌ی هند می‌باشد.

حزب کمونیست (مارکسیست) در تلاش بوده تا مناطق خاص اقتصادی را به‌مثابه ابزار نقلیه برای “صنعتی کردن به سود مردم” به‌فروش رساند که بنا بر ادعایش شرایط عینی برای “سوسیالیسم” را ایجاد نماید. سند مربوط به سیاست اقتصادی مصوّبه 18مین کنگره‌ی حزب کمونیست (مارکسیست) در سال 2005 میلادی به سرمایه‌ی امپریالیستی به‌عنوان افزایش دهنده‌ی تولیدات داخلی خوش آمد گفته که تکنولوژی پیشرفته‌تر آورده و نسلی را شاغل می‌کند. در واقع، صنعت‌هائی که در مناطق خاص اقتصادی برپا می‌گردند، شدیداً دارای سرمایه‌ی متمرکز بوده و تنها معدودی شغل به‌ارمغان آورده که تقریباً هیچ کدامشان به‌دست دهقان‌هائی که از مالکیّت زمین‌های اجدادیشان ور چیده شده‌اند نمیرسد. بنابه گفته‌ی یک دهقان که زمانی برروی قطعه زمینی که اکنون تحت اشغال مناطق خاص اقتصادی در نزدیکی نان‌دیگ‌رام در آمده، “تمام آنها که زمین‌شان را ترک کردند مشغول فروش خیار یا تمیز کردن مدفوع انسانی می‌باشند”.

تسخیر زمین در سینگور

در بنگال غربی دولتِ حزب کمونیست (مارکسیست) اقدام کرده تا 140000 آکر زمین برای مناطق خاص اقتصادی مصادره کند که تدریجاً 2.5 میلیون روستائی را ریشه‌کن خواهند ساخت. اولّین آزمایش بزرگ این سیاست در سال 2006 در سینگور روی داد، آنجا که دولت می‌خواست 997 آکر زمین حاصل‌خیز چند محصولی -برای یک کارخانه‌ی ساختن اتوموبیل تاتاس، که بزرگترین مجموع چند شرکت سرمایه‌داری در هند است- را مصادره کند. این پروژه، که شامل پیشرفت های چشمگیر ساختمانی بود 20000 نفر را تهدید به مهاجرت می‌کرد.

آنگاه که خبر تصرف زمین اعلام گشت، کشاورزان و زارعین خود را در کمیته‌ی سینگور کریشی راکشا سازماندهی نمودند. در اوایل 2006، بیش از 2000 زارع تظاهراتی را مقابل یک دفتر دولتی ترتیب دادند که شامل گوساله‌ها و محصولات کشاورزی می‌بود. تعداد بسیاری از زنان جارو به‌دست گرفتند که مبدّل به سمبل تظاهرات در سینگور گشت. در ماه جولای، مردم یکی از راه‌های اصلی اکسپرس در ناحیه را بستند. طّی شب 25 سپتامبر، مردمی که دفتر دولتی مسئول تسخیر زمین‌ها را محاصره کرده بودند تحت حمله‌ی پلیس و کادرهای حزب کمونیست (مارکسیست) قرار گرفتند. ده، دوازده نفر، از جمله چندین زن زخمی شدند و یک جوان را آن قدر کتک زدند تا مرد.

وقتی که اعتراضات مردمی زیاد شد رژیم قانون 144 را عَلَم کرد که بر اساس آن در سینگور بیش از چهار نفر نباید با هم راه بروند. وقتی 15000 نفر مردم بی‌سلاح در دوّم دسامبر به‌تظاهرات برخاستند، پلیس و نیروهای شبه نظامی با باطون‌های دراز، گلوله‌های پلاستیکی و گاز اشک‌آور به‌جانشان افتادند. این قدرت نمائی عظیم به تاتاس این امکان را اعطا کرد که دیواری -در اطراف مرزها که پلیس بنگال غربی برایشان تسخیر کرده بود- بسازد.

حزب کمونیست (مارکسیست) و دولت بنگال غربی تصور می‌کردند که وقایع سینگور بی‌حاصل بودن مقاومت در برابر دیگر مناطق خاص اقتصادی در ایالت را نشان می‌دهد. از آن طرف، زارعین نان‌دیگ‌رام درس‌های بسیار متفاوتی از سینگور گرفته بودند.

نان دیگ رام می‌خروشد

نان‌دیگ‌رام منطقه‌ای با 38 روستا، در ناحیه‌ی مینداپور، در 180 کیلومتری جنوب غربی کلکته است. بیش از 25000 روستائی هندوان کاست پائین و یا مسلمان هستند. مردم نان‌دیگ‌رام زارعین کوچک، کارگران لباس‌سازی، کارگران حمل و نقل، ماهی‌گیران و مغازه‌داران هستند. تاریخ‌شان مملو از افتخار است که از جمله به جنبش ضد استعمار “انگلیسی از هند برو” در 1942 باز می‌گردد که آنها این منطقه را آزاد ساخته و برای 17 ماه دولت خودشان را مستقر کرده بودند.

در 28 دسامبر 2006 میلادی نماینده‌ی حزب کمونیست هند (مارکسیست) در نان‌دیگ‌رام اعلام کرد که 14000 آکر زمین به‌وسیله‌ی یک “محور عظیم شیمیائی” و یک مرکز کشتی‌سازی خریداری خواهد شد. یکی از سرمایه‌گزاران اصلی کمپانی شیمیایی “دو” بود که اکنون صاحب یونیون کار باید همان کمپانی‌ای باشد که مسئول مرگ 5000 نفر در بوپال هند در سال 1984 بود. عجیب آن‌که گسترش دهنده‌ی منتخب حزب کمونیست (مارکسیست) “گروه سالم” اندونزیایی بود که مؤسس آن از حمایت کنندگان نزدیک به دیکتاتوری سوهارتو می‌باشد که در سال 1965 پس از قتل عام بیش یک میلیون اعضا از و هواداران حزب کمونیست اندونزی به قدرت رسید.

چنین منطقه‌ی خاص اقتصادی حدوداً 70000 مردم ساکن نان‌دیگ‌رام را جابه‌جا می‌کرد. مجموع 130 مدرسه، 112 عبادت‌خانه و 42 مسجد(مسلمانان در این کشور اقلیت مذهبی تحت ستم هستند-شورش) می‌بایستی با خاک یکسان می‌شدند. هزاران نفر از مردم خود را تحت لوای کمیته‌‌ی بومی اوچد پروتیرود (کمیته علیه تخلیه و برچیده شدن از زمین) از جمله برخی از کادرهای حزب کمونیست (مارکسیست) -که علیه از دست دادن زمین خود بودند- سازماندهی نمودند.

در 3 ژانویه، بیش از 3000 روستائی در یک میتینگ جمع آمدند تا مسئله‌ی تسخیر زمین را مورد بحث قرار دهند، که طی آن پلیس به تجمع کنندگان آتش گشود و چهار نفر را زخمی کرد. دهقانان با ضد حمله پاسخ داده، چندین افسر پلیس را کتک زده و یک اتومبیل وَن پلیس را به‌آتش کشیدند. روستائیان می‌دانستند که پلیس بیشتری خواهد آمد، بنابراین در طول شب جاده‌ها را مسدود ساختند تا از ورود جیپ‌های پلیس جلوگیری کنند. طی چند روز آتی روستاییان تحت حملات کادرهای حزب کمونیست (مارکسیست) منتقل شده از خجوری مجاور، و چماق داران استخدام شده از خارج قرار گرفتند. پس از آن‌که سه نفر از اعضای کمیته‌ی علیه تخلیه به‌قتل رسیدند، مقاومت مردم مستحکم‌تر شد. چندین نفر از حمله کنندگان کشته شدند و دفترهای حزب کمونیست هند (مارکسیست) نابود گشتند. در 7 ژانویه مردم با موفقیت کادرهای حزب کمونیست (مارکسیست) را از نان‌دیگ‌رام بیرون انداختند.

از اوائل ژانویه تا 13 مارچ، نان‌دیگ‌رام در کنترل خود مردم بود. آنها دولت جانشینی در منطقه مستقر کرده و دست به سازمان‌دهی گروه‌های مقاومتی برای حفاظت از خویش در برابر پلیس و چماق داران حزب کمونیست (مارکسیست) زدند.

وضعیت قابلِ قبولِ دولتِ جبهه‌ی چپ نبود، خصوصاً برای وزیر اوّل بودادو باتاچاریا. در اواسط مارچ مقامات رسمی دولت و محلی برای یک حمله‌ی وسیع نظامی برای پس گرفتن نان‌دیگ‌رام نقشه کشیدند. نیرو متشّکل بود از Eastern Frontier Rifles, Central Reserve Battalions و بیش از 20000 پلیس مسلح به گاز اشک‌آور و اسلحه‌های قوی.

به‌تاریخ 14 مارچ، در نان‌دیگ‌رام کشتار آغاز گردید. 10000 تن از روستائیان بی‌سلاح به‌شدت مورد خشونت و حمله‌ای قرار گرفتند که پیشبینی‌اش را نمی‌کردند. صف اول که زنان هندویی بودند که داشتند به خدایشان دعا می‌کردند تا خانه‌هاشان را برایشان حفظ کند، و مسلمانان که مشغول خواندن قرآن بودند. بدون اخطار به مردم شلیک شد. حمله‌ی اولیه‌ی شبه نظامیان و نیروهای پلیس با کادرهای حزب کمونیست (مارکسیست) ادامه یافت که یونیفورم پلیسی پوشیده بودند و روستائیان را با وحشی‌گری -و تجاوز به ده، دوازده زن- مورد حمله قرار دادند. اما هدف اصلی رهبران و اعضای کمیته‌ی علیه تخلیه و برچیدن از زمین بود. سپس مقامات رسمی اعلام کردند که 14 نفر روستائی در تاریخ 14 مارچ کشته شده‌اند، امّا شاهدین دیدند که اجساد متعدّدی از مردم در کامیون بار گذاشته شد تا در جاهای نا‌معلوم دفن گردند.

در گزارشی به نقل از حزب کمونیست (مارکسیست)، “اوباش شروع به‌پرتاب بمب و بدنبال آن شلیک کردن نمودند… . سرانجام پلیس‌ها مجبور بودند که برای دفاع از خود شروع به آتش کردن اسلحه‌شان برای متفرق گردیدن اوباش بنماید… . با این‌همه، تعدادی از مردم طی شلیک‌های پلیس زخمی شده و آن‌طور که معلوم است برخی از تحریک کنندگان به‌وسیله‌ی بمب‌هائی که خودشان پرتاب می‌کردند زخمی شده‌اند.” (نقل از سخنرانی باتاچاریا در مجلس بنگال غربی مورّخ 15 مارس). در قیاس با این ادعا، حتی تیمی که دفتر مرکزی تحقیقات بوسیله‌ی دادگاه عالی کلکته فرستاده شده بود نتیجه گرفت که تیراندازی پلیس “بدون تحریکات مردمی بود”.

داستان‌های خشونت پلیس، تجاوز و کشتار مرتباً به‌وسیله‌ی نجات‌یافتگان در یک کلینیک به‌وسیله‌ی کارکنان بهداشتی و دکترها از کلکته، بیمارستان تاملوک، و بیمارستان اس.‌اس.‌کی‌.ام در کلکته گزارش می‌شد. یک زن 35 ساله می‌گفت که وی را بین دو تا باطون گیر داده بودند و به وی تجاوز گروهی کردند. شوهرش را مجبور کردند که شاهد تجاوز باشد و تهدید کردند که بچه‌ی شش ماهه‌شان را بر زمین انداخته و زیر لگد له خواهند کرد. یک پزشک گزارش داد که مشغول درمان یک زن است که رحم وی از طریق قرار دادن یک میله‌ی فلزی پاره شده بود. حزب کمونیست (مارکسیست) به‌درون بیمارستان‌ها ریخته و به دکترها دستور دادند که قربانیان را بهبود ندهند یا، آنهائی که نیاز به ماه‌ها معالجه داشتند را از بیمارستان بیرون اندازند.

طی 48 ساعت پس از وقایع 14 مارچ، مردم نان‌دیگ‌رام دوباره گردهم آمدند تا بجنگند. در تاریخ 16 مارچ بیش از 20000 تن از مردمان نان‌دیگ‌رام مسلح با قطعه‌ی چوب و میله‌های آهنی کادرهای حزب کمونیست (مارکسیست) و چماق‌داران را از ناحیه فراری دادند. به‌خاطر اعتراضات مردم راجع به‌جنایت وقیحانه‌ی 14 مارچ، پلیس و نیروهای شبه نظامی عقب نشسته بودند. گروه‌های اپوزیسیون، روشنفکران، معلّمان، جوانان و دانشجویان، گروه‌های اسلامی، هنرمندان، خوانندگان و بسیاری دیگر سازماندهی شده، تظاهرات نموده و خواستار استعفای “بودای آدمکش” بودند. چندین روشنفکر شناخته شده جایزه‌های رابیندراشان را (که بالاترین جوائز بنگال غربی ست) پس داده و جوایز 75000 روپیه‌ای را به‌حساب بانک امداد رسانی برای نان‌دیگ‌رام واریز نمودند.

دولت که با شکست روبرو شده بود؛ اعلام کرد که منطقه‌ی خاص اقتصادی در نان‌دیگ‌رام لغو خواهد شد، با وجود این‌که در جای دیگری از بنگال غربی نیز ممکن ست ایجاد گردد.

از 16 مارچ تا اوایل نوامبر 2007 نان‌دیگ‌رام به دست مردم باز گشت. نمایندگان حقیقت جو از چهار گوشه‌ی هند برای تحقیقات سرازیر می‌شوند. کاروانی از امدادها بدانجا می‌آیند. از آغاز ماه آوریل، صدها دانشجو کمپین‌های “به روستا بروید” برای نان‌دیگ‌رام سازماندهی کرده تا از زندگی روستائیان تجربه‌ی دست اول حاصل گردد و بفهمند چه‌عواملی عامل گشت که زارعین برای دفاع از زمین‌شان دست به چنین مبارزات قدرتمندی بزنند.

دوره‌ی جدیدی در جولای آغاز گشت، یعنی وقتی‌که زنان و دختران، شامل بسیاری از آنان که تحت حمله و تجاوز قرار گرفته بودند پا چلو گذاشته و سازمان ماتانجینی ماهیلا سامیتی(ام ام اس) را ایجاد کردند. این جنبش نامش را از ماتانگینی حضره -که در جنبش “هند را ترک کن” در 1942 حرکتی آغاز کرده و به وی شلیک شده و به قتل رسانده شده بود- الهام گرفته است. سازمان ام ام اس صدایش را برعلیه مناطق خاص اقتصادی و رسوم پدر سالارانه بلند کرد.

به گفته‌ی پروفسور آمیت بهات تاچاریا از دانشگاه جاداوپور که با برخی از اعضای آن مصاحبه کرده بود، ام ام اس گردهم‌آیی‌های متعددی ترتیب داد که بارها از شلیک اسلحه‌های حزب کمونیست (مارکسیست) در خجوری جلوگیری به‌عمل آورد. همچنین این سازمان دادگاه‌های خلقی تشکیل داده تا از سرقت‌ها جلوگیری نموده و نگذارند شوهران همسرشان را کتک بزنند. ام ام اس در حمایت از زنان علیه شوهران موفق بود و این در کمیته‌ی ضد تخلیه نیز صادق بود که نمی‌خواستند زنان‌شان آزادانه در محیط بگردند. پیروزی دیگری از جنبش زنان نابود کردن مشروب فروشی‌هائی بود که به‌درستی به‌مثابه دارا بودن اثرات مخرب بر مردان شناخته شده بودند.

در طول فصل تابستان، کادرهای حزب کمونیست (مارکسیست) مرتباً روستاها را تحت حمله قرار می‌دادند. ده‌ها هزار تن روستائیان برای مقاومت، شب‌ها را بدون خفتن را سپری کردند. حزب کمونیست (مارکسیست) نیز تلاش کرد تا جنبش نان‌دیگ‌رام را از طریق متوقّف کردن ورود غذا، کالاهای مصرفی، انرژی و آب به روستاهای نان‌دیگ‌رام منفعل سازد. با نزدیک شدن انتخابات بهار 2008 و نگرانی از آن که نان‌دیگ‌رام ممکن است برای بقیه‌ی بنگال به نمونه مبدّل گردد حزب کمونیست (مارکسیست) تصمیم گرفت که دوباره نان‌دیگ‌رام را تصرف کرده و مبارزات را سرکوب کند.

دومّین حمله به نان دیگ رام

در پائیز 2007 حزب کمونیست (مارکسیست) نیرویی بین 2000 تا 3000 کادر حزب کمونیست (مارکسیست) را با پشتیبانی سربازان مزدور از ایالات بیهار و جهارخند گرد هم آوردند. این نیرو با کلاشنیکف آ.کا47 و تفنگ‌های اینساس، مسلح و تربیت شده بودند. در صبح 5 نوامبر حمله آغاز شد. توضیح داده شده آن بود که آنها صرفاً تلاش می‌کردند آن چند صد کادر حزب کمونیست (مارکسیست) را که در ماه مارچ از نان‌دیگ‌رام به خارج رانده شده بودند را باز گردانند. (کمیته‌ی ضد تخلیه مرتباً اعلامیه داده بود که به غیر از آن 35 کادر که در جنایات و تجاوزات ماه مارچ دست داشته اند آمدن بقیه به نان دیگ رام با خوش آمد همراه بود).

طی هفته‌ی بعد این نیروی تجاوزگر 150 نفر از مردم را به‌قتل رسانید. بسیاری از زنان کشان‌کشان از حانه خارج گشته و تحت تجاوز قرار گرفته بودند. روزنامه‌ی داینیک استیتسمن بنگال با گزارش سخنان سیبالی موندل، از اهالی روستای گوکول ناگار نمونه‌ای از این اتفاقات را چنین تعریف کرد: “آن زن عیناً از ترس بابت تجربه‌ی 10 نوامبر در حال لرزش بود. او یکی از آنها بود که به‌خطوط کمیته‌ی ضد تخلیه در ساعت 12 ظهر پیوسته بود و از آنها با صدها گلوله استقبال کرده بودند. بسیاری از مردمی که در خط اول بودند به زمین افتادند… شش عدد از وانت‌های ریکشاو(گاری‌های چینی که به قوت کشیدن آدم حرکت می‌کنند) آنجا بود که اجساد زمین افتاده بر رویشان قرار داده شد و به سوی تخالی حرکت کردند. سیبانی یکی از 600 آدم دیگر بود که دستهای‌شان روی سر قرار گرفته به مدرسه‌ی ابتدائی آمراتولا منتقل گشتند… در آن گروه حدود 100 تا زن بود. برخی گونداها که صورتشان با پارچه‌ای پوشیده شده بود به‌سوی‌مان آمدند تا آنها که جوان بودند را شناسائی کنند. آنها 12 دختر را از آنها سوا کردند. خیلی زود ناله‌ها و فریادهای زنان به گوش رسید.

بیش از 500 نفر که از جمله اعضای کمیته‌ی ضد تخلیه میان‌شان بودند به‌وسیله‌ی متهاجمین به‌عنوان گروگان و دیواره‌ی انسانی گرفته شدند. مراکز مقاومت در نان‌دیگ‌رام یعنی روستاهای سوناچورا و گوکولانگار تحت غارت و خراب‌کاری قرار گرفته و کاملاً سوختند. در طی آن مدت پلیس ساکت و منفعل باقی‌مان. هیچ‌یک از مطبوعات، افراد بهداشتی و فعالان حقوق بشر را کادرهای حزب کمونیست (مارکسیست) به ناحیه راه ندادند. کلیه برج‌های تلفن‌های همراه در 36 کیلومتر مربع از کار افتاده بودند تا اخبار قتل عام به‌خارج از منطقه نرسد. وزیر اصلی بنگال غربی و عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست (مارکسیست) بودا بهاتتاچاریا با خونسردی در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد مردم نان‌دیگ‌رام “حساب‌شان پس داده شد”.

در نتیجه‌ی حمله‌ی برنامه‌ریزی شده و خشونت آمیز فوق حدود 10000 روستائی از نان‌دیگ‌رام به‌خارج انداخته شدند. آنان به‌زور حزب کمونیست (مارکسیست) تخلیه شدند. در حال حاضر این روستائیان در کمپ‌های کمکی در روستاهای مجاور یا جاهای دیگر ایالت مستقر هستند. پس از آن که حزب کمونیست هند (مائوئیست) کادرهاشان را برای یاری به‌روستائیان فرستاد و چندین هزار نفر از آنان به ناحیه‌ای در 50 کیلومتری غربی نان‌دیگ‌رام که مائوئیست‌ها در آنجا دارای پایگاه قدرتمند هستند -تحت حفاظت نیروهای چریکی- منتقل گشتند.

همچنان که اخبار این قتل عام به کلکتّه رسید، از همه جور افراد، هزاران نفر از مردم در 14 نوامبر تظاهراتی عظیم در همبستگی و برای در دفاع از مردم نان‌دیگ‌رام به راه انداختند. مطبوعات شروع کردند داستان‌هائی در تأیید ادعّا‌های مردم نان‌دیگ‌رام چاپ کنند. در اوایل دسامبر خاکستر باقی مانده‌های جمجمه و استخوان‌های مردگان نوامبر کشف شدند. پس از بازدید تحقیقاتی در نان‌دیگ‌رام دفترهای عفو بین‌الملل و حقوق بشر در هند اعلام لزوم برای تحقیقات قضائی مستقل نموده و جدی بودن حملات کادرهای حزب کمونیست (مارکسیست) بر زنان فعال را مورد تأکید قرار دادند.

با این همه، حکایت حزب کمونیست (مارکسیست) در خصوص مبارزات نان‌دیگ‌رام قادر بود برخی از روشنفکران در خارج کشور را از جمله نوام چامسکی، هاوارد زین، طارق علی و والدن بلو را قانع کند تا اعلامیه‌ای در نشریه‌ی هندو، به تاریخ 22 نوامبر درج کنند که طی آن به منتقدین حزب کمونیست (مارکسیست) نصیحت نمایند که “شکاف در چپ” در برابر امپریالیسم آمریکائی “در صفوف چپ شکاف” تولید ننمایند. این گروه(هوارد زین، طارق علی و چامسکی) از واقعیت ماجراهای نان‌دیگ‌رام غافل بوده و نوشتند: “ما درک می‌کنیم که آنها که دارائی‌شان را به خاطر خشونت از دست داده بودند، اما اکنون اجازه دارند بدون مجازات به خانه‌هاشان باز گردند”.

این اعلامیه بلافاصله با نقد فوری از سوی روشنفکران نامی هندوستان از جمله آروندهاتی روی، سومیت سارکاراند و دیگران روبرو گشت. این پاسخ‌نامه به چندین نکته و تعبیرات غلط در اعلامیه اشاره داشته و عدم باور آن را ناشی از داشتن “ارزش‌های مشابه” فی‌ما بین این گروه(طارق علی، هوارد زین و چامسکی) با حزب کمونیست (مارکسیست) اعلام داشتند. پاسخ نامه اشاره کرد: “طی دهه‌ی اخیر سیاست‌های دولت متحد چپ در بنگال غربی در عمل و عیناً غیر قابل تفکیک از دیگر احزاب متعهّد به برنامه‌های نئو لیبرال بوده است.” مدت کوتاهی پس از انتشار پاسخ‌نامه یکی از امضاء کنندگان اعلامیه‌ی اصلی سوزان جورج علناً خود را از آن اعلامیّه تفکیک نمود.

دو مدل پیشرفت

مبارزات مسلحانه و غیر مسلحانه‌ی هزاران نفر از روستائیان در نان‌دیگ‌رام تبدیل به مسئله‌ای اساسی مناطق خاص اقتصادی و تخلیه اجباری مردم در هندوستان گردیده است. در اوریسای همسایه، ده‌ها هزار نفر از ادیواسیس(مردم قبیله‌ای) مبارزات شدیدی بر علیه ساختارهای کارخانجات فولادی و معادن باک سایت به‌راه انداخته‌اند. یک منطقه‌ی خاص اقتصادی 35000 آکر در حال ساخته شدن در جوار بمبئی می‌باشد که به‌اندازه‌ی یک سوم بزرگی شهر است. فعالان هندی تخمین زده‌اند که انواع مختلف تخلیه‌های اجباری – کمپلکس‌های صنعتی، پروژه ‌های عظیم معدنی، سدهای عظیم، پروژه‌های “زیبا سازی” شهری، پیشرفت‌های اسکانی و گسترش و پیشرفت پارک‌های ملی توریستی – در طی دهه ی آتی 100 میلیون نفر از مردم را مجبور به جابجایی خواهد کرد.

در ماه مارچ 2007، یک کنفرانس مهم ملی(سراسری-مترجم) برعلیه جابجا کردن در رانچی اجرا شد که بیش از یکصد سازمان مختلف را گرد هم آورد. اعلامیه‌اش نه‌تنها به‌تحلیل و مخالفت با مدل “پیشرفت” امپریالیستی که برای ده‌ها میلیون در هند فلاکت به‌بار آورده می‌پردازد، بلکه فراخوان برای شکل دیگری از پیشرفت می‌دهد: “یک مدل مردم مرکزی مبنی بر اقتصاد خودکفای آزاد از اتصالات امپریالیستی. سیاست توسعه بایستی بیش از هر چیز، اولاً و فراتر از هر امری باید چیز بهزیستی توده‌ها را تقویت کرده و در جهت منافع‌شان باشد، نه به قیمت آن.”

این اعلامیه فراخوانی است برای:

1. خارج ساختن ثروت کشور صرفاً در جهت تأمین احتیاجات مردم هند؛

2. گسترش صنعت بومی برای تأمین شغل و حفظ حقوق کارگری؛

3. ارائه‌ی اصلاحات ارضی با اهداف نهائی “مالکیّت عمومی و حق استفاده‌ی شخصی” و

4. جنگل سازی گسترده، کنترل علمی آب و دوباره سازی سطح خاک.

در بطن این مدل نوین توسعه، اعلامیه می‌گوید: “تمام تصمیمات بایستی به‌وسیله‌ی خود مردم در سطوح پائین گرفته شده و دولتی راستین مردمی رو به بالا ایجاد گردد. این خود مردمان هستند که می‌دانند چطور پیشرفتی در خدمت خودشان بوده و کدام نوع آن مضر است. آنها حق انتخاب غیر علنی داشته و در بهترین موقعیت برای تصمیم در باب آینده‌ی خویش هستند.

فراخواند برای همبستگی بین‌المللی

در نتیجه‌ی جلسه‌ی گرفته شده در شهر بیرمنگام در تاریخ 15 دسامبر 2007، یک کمیته‌ی ابتکاری برای کمپین همبستگی بر علیه جابجائی اجباری در انگلستان ایجاد شده است. علاوه بر آن، در فوریه 2008 مجمع بین‌المللی مبارزات مردم (International League of Peoples’ Struggle)، مجمع بیش از 350 سازمان از 40 کشور، کمپینی بین‌الملل محوری برعلیه جابجائی اجباری در هندوستان را به‌تصویب رساند.

این کمپین، که بنا است به‌طور کامل در کنگره‌ی ژوئن 2008 به‌اجرای کامل درآید و مفاد آن بر اساس پیشنهادات ضد جابجائی که در خود هند تصویب و ساخته می‌شوند(از جمله نمونه نامبرده‌ی کنفرانس رانچی). طی آن، کمپین‌ها و جنبش‌های مخالف ضد جابجائی در کشورهای دیگر را به‌یکدیگر متصل نموده و منبع بین‌المللی حمایت و همبستگی را گسترش می‌دهد. این نشانه‌ی آن است که آنگاه که نان‌دیگ‌رام‌های آینده علیه مناطق خاص اقتصادی و دیگر اعمال جابجائی اجباری پیش می‌آیند، آنها حمایت بسیاری را از خارج هند به‌همراه خواهند داشت.

پانویس‌ها

1. International League of Peoples’ Struggle

لینک مطلب: http://www.shouresh-iran.com/2015/06/blog-post_28.html