تحولات تركيه ، اعتراض جامعه به وضع موجود
انتخابات در تركيه عامل ضربه جديدی بر پيكر اسلام سياسى در منطقه است كه مى تواند سر آغاز حركت اعتراضى در كل خاورميانه براى پس زدن اسلام سياسى و دو لتهاى آن در منطقه باشد . اين حركت وتحميل شكست به يكى از شعبه هاى مهم اسلام سياسى در منطقه ، ابتدا و در سطح عمومى دنباله و حلقه ديگرى از اعتراض و رويارويي بشريت معترض در مقابل بى كفايتى و گنديدگى حاكميت سرمايه دارى در جهان است كه در سالهاى اخير در گوشه وكنار جهان خود نمائي كرده است . مبارزه ای كه در حال حاضر در بخش هاى زيادى از جهان و بخصوص در مراكز قدرت سرمايه دارى در اروپا عليه سياست رياضت كشى دولتها وفشار بر زندگى تودهاى ميليونى در جريان است .
اعتصاب و اعتراضات كارگرى و توده اى در كشورهاى صنعتى و پيشرفته اروپايی عليه تبعيض و نابرابرى اقتصادى و سرشكن كردن بار بحران سرمايه دارى بر زندگى كارگران و مردم زحمتكش، در مناطقى منجر به، بميدان آمدن احزاب و سازمانهاى چپ شده است . در دل اعتراضات سالهاى اخير عليه افسارگسيختگى سرمايه دارى و حمله به معيشت جامعه ، بار ديگر چپ و آلتر ناتيو راديكال و ضد سرمايه دارى بوسيله اين جنبش هاى اعتراضى به جلو صحنه رانده شده اند . تحولات اخير در تركيه بر متن اين بحران عمومى سرمايه دارى و در ادامه رويارويی بشريت معترض امروز در برابر جهنم تحميلى سرمايه دارى قابل فهم است .
عليرغم تفاوتهاى منطقه ایی و كشورى موجود میان این کشورها، آنچه در تركيه در جريان است ، در عمق و ريشه ، ادامه تحولات در يونان و اسپانيا وبه خيابان آمدن مردم در فرانسه و انگليس و آلمان و مناطق ديگر است . از خصوصيات بر جسته اين دوره از مبارزات سازمان دادن بخش چپ و سكولا ر جامعه در احزاب چپ و نمايندگى كردن اعتراض و خواستهاى آنان از طريق احزاب و سازمانهاى خلاف جريان و چپ است . بعبارت درستتر اين جنبش ها چپ خود را براى اعتراض به وضع موجود سازمان داده اند . چنين اتفاقى در جريان تحولات سالهاى قبل در كشورهاى خاورميانه نيفتاد . آنجا چپ نتوانست به شيوه مؤثر نماينده و مدعى اعتراض راديكال موجود عليه ديكتاتور هاى ساقط شده باشد و پرچم آمال و آرزو ها و خواسته های توده هاى میليونى به ميدان آمده را در دست بگيرد . بهمين دليل بود كه نتيجه آن همه جانفشانيها و اعتراضات راديكال و مقاومت جانانه در كشورهاى عربى تو سط نيروهاى راست مصادره شد و قدرت بين آنها فقط دست بدست شد . اما در تحولات سالهاى اخير در اروپا ، لااقل در يونان و اسپانيا و اكنون در تركيه ، چپ مدعى اعتراض به وضع موجود شد و پرچم آن را بدست گرفت ، دخالتگر شد و براى دخالتگرى تنها در ميدان و خيابان تظاهرات نكرد ، بلكه متشكل و سازمانیافته بود . به حزب مدعى دفاع از برابرى ، عدالت اجتماعى ، سكولا ريسم و در افتادن با ارتجاع تبديل شد و بهمين دليل مورد توجه جامعه قرار گرفت . وگر نه در تحولات و خيزشهاى توده اى سالهاى قبل به خيابان آمدن و طرح خواستهاى راديكال كم نبود ، اما در غياب تشكل و حزب سياسى راه به جايي نبرد .
انتخابات در تركيه و تحولات در آن مهر اين روند را بر خود دارد . مضاف بر اينكه وضعيت منطقه ایی و داخلى خاص تركيه ، زمينه و ماتريال بيشترى به صف معترضين به وضع موجود و مدافعان آزادى و سكولاريسم در آنجا داده است . دولت اسلامى تركيه پس تحولات و خيزشهاى كشورهاى عربى در خاورميانه و شمال آفريقا و سرنگونى حسنى مبارك و به قدرت رسيدن اخوان المسلمين ، سوداى رهبرى جهان اسلام را در سر داشت . اما بلند پروازيهاى اردوغان و حزب او پس از سرنگونى اخوان المسلمين در مصر و بازى دادن كشورهاى عرب وإيران در تحولات منطقه از طرف غرب به سرعت شكست خورد .
دخالت هاى دولت تركيه در سوريه و كمك به شكل گرفتن جريانات اسلامى جنايتكار از قبيل داعش و مقاومت عمومى در مقابل آن ، دولت اسلامى تركيه را بيش از پيش به انزوا سوق داد . همه اين ناكاميها و بخصوص برخورد فاشيستى اردوغان به مقاومت شهر كوبانى كه شهرت جهانى پيدا كرده بود ، همگى در گسترش اعتراض انزجار از حزب و دولت حاكم در داخل تركيه تاثير گذار بودند . همچنين در عرصه داخلى ١٣ سال حكومت حزب “عدالت و توسعه ” و حمله به معيشت كارگران و مردم زحمتكش از يكطرف و تهاجم وسيع حكومت مذهبى اردوغان به آزاديخواهى سياسى و قوانين سكولاردر آن جامعه ، تركيه را به صحنه رويارويی مردم با حكومت اسلامى تركيه تبديل كرده بود . اعتصاب و اعتراضات كارگرى و اعتراضات توده اى در خيابان و حتى زندانها و در كنار آن جنب و جوش هميشگى مردم در كردستان تركيه عليه سركوبگريهاى دولت مركزى سيما ى سالهاى اخير جامعه تركيه بود . در زمان مقاومت كوبانى ، زمانى كه ساكنان يك شهر كوچك حماسه آفريدند و يك تنه ، زن ومرد در مقابل جنايتكاران اسلامى داعش از موجوديت و مدنيت خود دفاع كردند ، دولت تركيه با كمك به نيروهاى داعش و جلوگيرى از فرار پناهندگان جنگى عملا در كنار جنايتكاران داعش قرار گرفت . اين اقدام رژيم تركيه هر چند در سطح منطقه و جهان مورد تنفر و انزجار قرار گرفت اما در سطح داخلى به اعتراضاتى دامن زد كه ضربات مهلكى به اعتبار حكومت اردوغان زد .
خواستهاى اين تقابل توده اى در سالهاى اخير در تركيه ، دفاع از معيشت ، عليه اختناق سياسى ، دفاع از آزاديهاى سكولار موجود ، دفاع از حل مسالمت آميز مسئله كرد و مقابله با طرح بنيادى كردن حاكميت اسلامى حاكميت توسط اردوغان بود . بخشهاى قابل توجهى از جامعه به اين روند اعتراضى پيوستند . احزاب سنتى و موجود تركيه يعنى حزب جمهوريخواه خلق و حزب حركت ملى و حزب در قدرت ” عدالت و توسعه ” تاريخا در مقابل اين خواستها و مبارزات مردم بوده اند . حزب آشتى و صلح كه يك حزب ناسيوناليستى و در واقع شاخه سياسى پ ك ك است هم نمى توانست ظرف اين صف اعتراضى باشد. بهمين دليل حزب دمكراتيك خلق كه در ٣سال گذشته خود را حزب سراسرى و نماينده تمايلات اقشار و گرايشات چپ معرفى كرده بود ، توانست با به دست گرفتن خواستهاى بنيادى جامعه وعليه ارتجاع و خرافه توجه اين بخش از جامعه را به خود جلب كند . پشتيبانى از حزب دمكراتيك خلقها در انتخابات اخير به شكست كشانيدن حاكميت مطلق حزب اردوغان نه كار پ . ك.ك و ناسيوناليسم كرد ( چيزى كه افراد كوته بين به آن اشاره دارند ) بلكه حاصل تقابل اجتماعى چند ساله در يك جامعه متعارف سرمايه دارى است . بخش قابل توجهى از مردم از كارگر و روشنفكران سكولار، زن و جوان وهمجنسگرا، كرد و ارمنى و مسيحي و غيره بعضا حتی با تشكل هايشان ، آمال و آرزو هايشان را در برنامه و مانيفست حزب دمكراتيك خلقها يافتند و به آن پيوستند .
اما اينكه آينده اين جريان يعنى حزب دمكراتيك خلقها چه خواهد شد را كسى نمى تواند پيشگويي كند . آينده اين حزب هم تابع مبارزه و مصاف موجود اجتماعى بين طبقات و گرايشات مختلف در تركيه است . آنچه روشن است امروز و درحال حاضر چپ و سكولاريسم و عدالت خواهى در تركيه با اين پيشروى فرجه و امكانى براى تحقق خواستهايش بدست آورده است . اگر صف آزادى و عدالت خواهى در تركيه نيرو وقدرت خود را به شکل اجتماعی در ميدان نگهدارد ، حزب دمكراتيك خلقها هم مجبور به پيشروى و پيگيرى برنامه اعلام شده اش خواهد بود . در غير اين صورت درمقابل رقباى با تجربه و صاحب سنت و سركوبگر دوام نخواهد آورد . با همه اينها اينبار هم تجربه به ما نشان داد كه با يك تحرك چپ جامعه مى توان خيلى كارها كرد. در هر حال هر چه در آينده پيش بيايد ، امروز اولا فضا براى رشد جنبش آزاديخواهى و برابرى طلبى آماده تر از گذشته است و ثانيا طرح هاى ارتجاعى اردوغان براى اسلاميزه كردن دايمى جامعه شكست خورده است . بايد اين دستاوردها را از آن خود دانست وبه آنها مباهات كرد .
ازنظر ما كمونيستها حزب دمكراتيك خلقها يك حزب اصلاح طلب در چهار چوب نظم مو جود است .با اينحال سمپاتى و دفاع از تحولات اخير تركيه ، دفاع از آن خواست و مطالباتى است كه جامعه بخصوص در جوامع اسلامزده به آن نيازمند است . هر در جه پس راندن اسلام سياسى در تركيه مى تواند به روحيه مبارزاتى مردم در كشورهاى ديگر واز جمله ايران كمك كند .دفاع و سمپاتى از روندى كه ” پايان دادن به تدريس دروس دينى “و يا ” كوتاه كردن دست دولت از مذهب و حوزه ايمان ” و بسيارى از خواستهاى مترقى و سنت شكنانه را در لوحه كار خود قرار داده است نبايد با شانه بالا انداختن و بى تفاوتى جواب بگيرد .
همايون گدازگر
31 خرداد 94