“مشکلات اقتصادی”؛
در باره اظهارت خامنه ای و روحانی
سیاوش دانشور
اظهارات اینروزهای خامنه ای و روحانی راجع به “مشکلات اقتصادی” جوهره بحران حکومتی و بن بست سرمایه داری ایران را منعکس میکند. “مشکلات اقتصادی” اسم رمز بیکاری انفجاری، فقر هفتاد درصدی، گرانی و تورم لجام گسیخته، فقدان هر نوع حمایت اجتماعی، گرسنگی و سو تغذیه کودکان، کودکان خیابانی، تن فروشی و اعتیاد چند میلیونی، ورشکستگی اقتصادی و بانکی، فساد گسترده، اختلاس و دزدیهای نجومی و شکاف وسیع طبقاتی است. اینها و بسیاری از مشقات روزمره اردوی کار در ایران زیر عنوان “مشکلات اقتصادی” طبقه بندی شده است.
جمهوری اسلامی و کارفرماها البته ار تحریمها منفعت زیادی بردند. بخشی شان به شهادت خود حکومتی ها اقتصاد قاچاق سازمان دادند و سهم شیر را بردند. در مجلس و دولت هر روز با بخشنامه و قانون علیه کارگران تعرض کردند. کارفرماها حقوق ندادن را رسم کردند چون “تحریم هستیم”! حقوقهای معوقه خود به مسئله ای لاینحل تبدیل شده و تازه در مباحث بالائی ها “کارفرمای موفق” کسی است که زمان بیشتری حقوق کار انجام شده توسط کارگر را نداده باشد! اینکه بحث تحریمها و تاثیرش بر اقتصاد ایران تا حد بسیار ناموجهی مهم جلوه داده میشد، اساسا در خدمت این هدف بود که سیاست انتظار را به کارگران تحمیل کند و توقع شان را پائین بیاورد. لذا عبارت “تحریم هستیم” به کلید هر مشکلی برای کارفرماها بدل شد. با این تبلیغات و سیاست و همینطور شعار پوچ “اقتصاد مقاومتی”، تلاش کردند به بهانه تحریم اقتصادی، بردگی مطلق را به کارگران تحمیل کنند.
ظاهرا و بعد از توافقات لوزان قرار است تحریمها بتدریج لغو شود و تحریم جدیدی وضع نشود. ابزار تحریم دیگر برای ساکت کردن کارگران کارائی ندارد. وقتی خودشان از “برد – برد” حرف میزنند در کنارش “رفع تحریمها و بهبود وضع اقتصادی” را نیز وعده میدهند. مضافا اینکه کارگران بطور خودبخودی توقع دارند با پایان یافتن این منازعات شاهد بهبود معضلات معیشتی و کاری شان باشند. بنابراین و مستقل از تبلیغات جناحهای رژیم، بار دیگر سوال واقعی و محوری جامعه بعنوان یک واقعیت اجتماعی در قلمرو سیاست طرح میشود. فریاد له شدن اکثریت عظیمی زیر فشار فقر و فلاکت اقتصادی و بیحقوقی مطلق بلند شده است و پایه های حکومت فقر و اختناق را میلرزاند. “مشکلات اقتصادی” کوهی است که با کلنگ جمهوری اسلامی نمیتوان آنرا از سر راه برداشت.
حسن روحانی در سخنرانی هشتم اردیبهشت در میان تعدادی که بنام کارگر جمع کرده بودند، ابراز امیدواری کرد که “با دستیابی به توافق اتمی و لغو تحریمهای ایران، شرایط واحدهای تولیدی بهتر شده و مشکلات کارگران رفع شود”. روحانی کارگران را به صبر تا شکوفائی واحدهای تولیدی برای رفع “مشکلات اقتصادی” فرامیخواند.
خامنه ای اما میگوید کلید حل “مشکلات اقتصادی” ایران در مذاکرات لوزان و سوئیس و نیویوک نیست. این یعنی دلتان را خوش نکنید، توقع نداشته باشید، قرار نیست چیزی از این توافقات نصیب شما شود. نه فقط این، بلکه تاکید میکند “رفع مشکلات اقتصادی ایران و حل مشکلات کارگران نیازمند راه حل ابتکاری و تقویت تولید داخلی است”. بزبان آدمیزاد یعنی دو نسل کارگران را زیر پرچم “تحریم هستیم” گرسنه و بیکار و بیمار نگاهداشتیم و حالا نسلهای دیگر باید برای “تقویت تولیدات داخلی” فداکاری کنند چون “کلید حل مشکلات اقتصادی ایران در مذاکرات سوئیس و نیویوک نیست”.
واقعیت اینست که کارگران نه به وعده سر خرمن روحانی وقعی میگذارند و نه به دعوت خامنه ای برای فداکاری جمعی و چاق و چله تر کردن سرمایه داران اسلامی. فقر و ناامنی اقتصادی و ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از آن در کنار ثروتهای افسانه ای تصویر زشت و زننده ای را ساخته اند که با شعار و رمالی آخوندی نمیتوان به جنگ آن رفت. اینجا هم همان تناقضات بنیادی حکومت خودنمائی میکند: جناحی وعده میدهد و تلاش میکند با برسمیت شناختن مشکلات آنرا در چهارچوبهای حکومتی و قانونی هضم کند و برای نظام وقت بخرد و جناح مقابل حتی از دادن این وعده سرخرمن میترسد و از همان اول تاکید میکند که از نمد این مذاکرات برای شماها کلاهی درست نمیشود. توقع نداشته باشید، باید بیشتر کار کنید و کمتر بخورید!
اما مستقل از لفاظی های سران حکومت اسلامی، در عمل واقعی، یعنی آنجا که با اعتراض و اعتصاب اردوی کار کن مواجه میشوند، برای دستگیری و ارعاب و تهمت زنی و پرونده سازی و زندان و شلاق برای مخالفین یکدست و متحد عمل میکنند. در آستانه اول مه بیش از ۳۵ فعال کارگری و اجتماعی احضار و دستگیر و تهدید شده اند و عوامل حکومتی و اطلاعاتی از روی لیست به کمپین تهدید و ارعاب در روز جهانی کارگر ادامه میدهند. این وحشت واقعی کل حکومت، بیانگر یک واقعیت ساده است: حنای جار و جنجال دو جناح حول مذاکرات و تحریمها در میان کارگران رنگی نداشته است. گسترش اعتراضات سراسری بخشهای مختلف طبقه کارگر و واکنش دست پاچه نیروهای امنیتی دولت اعدام و اسید و اظهارات خامنه ای، بیانگر وحشت دو جناح از بمیدان آمدن میلیونی توده های طبقه کارگر و مردم زحمتکش علیه حکومت فقر و فلاکت و اختناق اسلامی است. *