ایرج فرزادیادداشتهای روزانه، ۴۵- بیست و دوم دسامبر ۲۰۱۲ یک توضیح ضروری

یادداشتهای روزانه، ۴۵- بیست و دوم دسامبر ۲۰۱۲

یک توضیح ضروری

رفیق مجید حسینی مطلبی تحت عنوان ” کمونیسم به حزب سیاسی نیاز دارد” نوشته است که طبعا نظر و موضع او، و احتمالا موضع “مبارزان کمونیست”، در رابطه با “چشم انداز نزدیکی و اتحاد نیروهای کمونیسم کارگری” است. من فقط میخواهم موضعی را که در جلسه مشترک با رفقا حمید تقوائی، اصغر کریمی، محمد آسنگران، مجید حسینی، یدی کریمی، عبداله کهنه پوشی، اسد نودینیان، عبداله شریفی و سیامک بهاری و خود من اعلام کردم، روشن تر کنم. طبیعی است که من مجاز نیستم هیج رفیقی را از عمل کردن به نظر و سیاستهائی که به آنها باور دارد، بازدارم.
رفیق مجید نوشته است: ” این روند بدنبال انشعابات گذشته و در طول این سالها چنین شیوه ای از فعالیت سیاسی و سبک کاری را در عرصه های مختلف شکل داده و فرهنگ سیاسی منطبق با آن را شکل داده است. دل مشغولی های شخصی و غیر سیاسی در بطن این روند تاثیر دارند و در میان فعالین منفرد تمایل به گوشه گیری و حفظ سلامت سیاسی خود، در محافل کوچک محفلیسم، در میان احزاب فعلی غیر سیاسی گری و فرقه گری را تقویت کرده است. اما اوضاع فعلی کار بزرگ و توقع بزرگ را جلو همه ما قرار داده است.”
۱. من در همان ابتدای جلسه گفتم نه آنوقت و نه در آینده حاضر نیستم با کسانی که در ملاء عام من را بخاطر ابراز نظر سیاسی ام در مورد منشا اختلافات حزب کمونیست کارگری تقبیح کردند، نه کار مشترک سیاسی داشته باشم و نه بخواهم دوباره هم حزبی آنها باشم. فعالیت سیاسی و حزبی، زندگی در دنیای مقولات و کلمات نیست. فدا کردن فردیت و شخصیت و حرمت و کرامت انسانی را بخاطر هر کار بزرگ و اجتماعی، کمونیستی نمیدانم. من ترجیح میدهم “گوشه گیر سیاسی” باشم و “سلامت سیاسی ام” را حفظ کنم تا از طریق پارک حیثیت شخصی و سیاسی ام پشت در هر حزب، به دنیای “منفرد”م پایان بدهم. همانجا گفتم من با چنین پروژه ای نیستم و نخواهم بود. اما با شرکت در جلسه و مشورت و تبادل نظر با رفقا مشکلی ندارم.
۲. علاوه بر این نکته حساس برای من، خود طرحی که از زبان رفیق حمید طرح شد، طرح واحد و منسجمی نبود و از ابتدای جلسه که با جمله” رفقا من آمده ام با شما حزب تشکیل بدهم” از جانب رفیق حمید آغاز شد و در پایان با این موضع که من از نقش خودم در جریان انشعاب و انشقاق اولیه انتقادی ندارم، و من و حزبم در کنگره موعود نظرات و مواضع را به رای میگذاریم، خاتمه یافت، سیال و غیر شفاف و دو پهلو بود. بنابراین نه فقط از منظر موضع شخصی من، که برایم هنوز هم پرنسیپال است، بلکه بطور عموم اتحاد و توافق نظری پیرامون طرحی که در همان جلسه متناقض و پر از ابهام بود، حداقل از نظر من، و به استناد نوارهای ضبط شده در این جلسه، موجود نبود. در تبیین مباحث گذشته و ریشه های اختلافاتی که به انشعاب سال ۲۰۰۴ انجامید، و علیرغم تصریح رفیق حمید بر “صفر کردن کیلومترها”، نقطه نظرات کاملا متفاوت مطرح شدند.
۳. شعار و سیاست “انقلاب انسانی، حکومت انسانی” و “جنبش ۹۹ درصدی ها”، نه نظرات شخصی رفیق حمید اند و نه با این توجیه توضیح داده میشوند که همه نیروهای حزبی و منفرد و محفلی کمونیسم کارگری، به “یک دنیای بهتر”، “حزب و قدرت سیاسسی”، “حزب و جامعه” و اصول سازمانی کمونیسم کارگری باور دارند. شعار و سیاست های مذکور، از مصوبات کنگره های حزب کمونیست کارگری اند که اولی صریح و بی پرده مبارزه برای کمونیسم را غیر عملی و دومی حزب و مساله قدرت سیاسی در یک کشور را کان لم یکن اعلام کرده است با این استدلال که جنبش رنگین کمانی و تب گذرای ۹۹ درصدی ها مستقیما در عرصه بین المللی، بحث حزب و قدرت سیاسی و حزب و جامعه و در سطح مشخص سیاست در جامعه ایران، “یک دنیای بهتر” را بایگانی کرده است. از این نظر “وحدت” موعود جریانات کمونیسم کارگری در کنگره اتحادی که این بزرگترین و متحزب ترین جریان منتسب به کمونیسم کارگری، با این سیاست های “خودش” یک ستون اصلی خواهد بود، در دنیای واقع جز کنار آمدن با این سیاستها و سپردن سرنوشت کمونیسم کارگری بر اساس “رای” و “نیرو”های پشت آن آراء نخواهد بود.
۴. علیرغم اختلافات جدی بر سر این مواضع مصوب کنگره های حزب کمونیست کارگری در دوران پس از انشعابات و انشقاقات، و علیرغم تبیین کاملا متفاوتی که من شخصا از سرنوشت کمونیسم کارگری در دوران اواخر زندگی منصور حکمت و در متن “اختلافات” درونی داشته و کماکان دارم، خود من شخصا یکی از کسانی بوده ام که در تلاش های جدی برای برداشتن قدمهای خلاف جریان در رابطه با اختلافات سیاسی، عمیقا، و البته بدون هیاهو سهیم بوده ام. من کماکان مدافع تداوم این رابطه سیاسی، متین و غیر پرخاشگر و احترام به تاریخ مبارزه مشترک در دوران قبل از جدائی ها و واگرائیها هستم.
۵. من ادعای کورش مدرسی دایر بر جانبدار و مدافع دیرین “خط حکمت” و “حکمتیست” بودن در مقابل خط پوپولیستی را یک ذهنیت و تاریخ تراشی سراپا دروغین میدانم و این دون کیشوتیسم آماتور و زندگی در توهم به نقش غیرواقعی این “خط” تماما جعلی و موهوم را از مقدرات و سرنوشت و تاریخ کمونیسم کارگری و مبانی آن بیرون گذاشته ام.
امیدوارم در بیان این اختلافات و واگرائیها هیچکس مجال نیابد و بخود اجازه ندهد که منصور حکمت را به ” ال سید”، تبدیل کند. در این اختلافات انداختن سایه ابهام بر تصویر منصور حکمت و او؛ و کمونیسم و تاریخ اش را سپر مواضع خود کردن، غدر و بی انصافی و ناروا و ضد حقیقت میدانم.
iraj.farzad@gmail.com