چند کلمه به مناسبت درگذشت ویکتور گوتباوم
ناصر اصغری
ویکتور گوتباوم Victor Gotbaum، رئیس یکی از بزرگترین و مهمترین شاخه های اتحادیههای کارگری آمریکا، یکی از اتحادیههای کارگران شهرداری نیویورک (AFSCME) از سال ١٩٦٥ تا ١٩٨٦ بود، که ٥ آوریل ٢٠١٥ در شهر نیویورک در سن ٩٣ سالگی درگذشت. وقتی خبر مرگ وی را شنیدم به اینترنت مراجعه کردم که بیشتر درباره ایشان بدانم. سایتها و نهادهای چپ و مترقی درباره مرگ او خاموش ماندند؛ اما رسانه های راست و لیبرال مثل نیویورک تایمز او را به عرش اعلی بردند.
نکته برجسته در زندگی سیاسی ویکتور گوتباوم، که همه مطالبی که به مناسبت مرگ او نوشته شده بودند هم آن را برجسته کرده بودند “کمک به شهرداری نیویورک در سال ١٩٧٥ برای نجات این شهر از اعلام ورشکستگی” است. او این عمل خود را “مسئولیت در مقابل جامعه” خواند، اما در واقع “سر تعظیم در برابر بانکها و شهردار”، بهترین عنوانی است که باید برای اقدام خود انتخاب می کرد!
در آن سال بانکهای اصلی وام دهنده به شهرداری نیویورک، به این دلیل که این شهر خود یک نیمچه دولت رفاه شده است، که در کنار یک میلیون نفر دریافت کننده بیمه بیکاری، ٣٠٠ هزار کارگر دارد و دانشگاه “سیتی کالج نیویورک” نیز رایگان است، تهدید کردند که دیگر وامی به این شهرداری نخواهند داد؛ مگر اینکه این شهرداری به یک “بازسازی” بنیادی دست بزند! شهردار وقت نیز اعلام کرد که برای رسیدن به یک توافق با این بانکها، ٣٨ هزار نفر را بیکار و ٦ درصد افزایش دستمزد اعلام شده برای سال را نیز لغو خواهد کرد. کارگران شهرداری دست به اعتراض زدند و بیش از ١٠ هزار نفر جلوی چند بانک مهم دست به تجمع زدند. گوتباوم ابتدا تهدید کرد که شهر را با اعتراضات کارگری می خواباند اما در ادامه نه تنها با مقامات شهرداری ساخت و به ریاضت تن داد، بلکه یکی از افتخاراتش نیز این بود که اتحادیههای دیگر را متقاعد کرد که “از خر شیطان پیاده شوند”. آنهایی هم که مثل انجمن آتش نشانان “متقاعد” نشدند، در موقعیت بسیار ضعیفی قرار گرفتند که قدرت مقابله با شهرداری، بانکها و ویکتور گوتباوم را نداشتند.
برای کسانی که آشنائی نسبی با فدراسیون کار آمریکا و اتحادیههای کارگری در ایالات متحده دارند، شاید زیاد موضوع عجیبی نباشد که یکی از این اتحادیهها به کمک کارفرمائی شتافته است. اما گفتن این نکته در این مورد لازم است که AFSCME یکی از رادیکالترین اتحادیههای کارگری آمریکای شمالی بوده است که در دوره خود از معدود اتحادیههایی بود که مخالف جنگ آمریکا علیه ویتنام بود. مخالف سرسخت تبعیض بر علیه همجنسگرایان و مخالف تبعیض در قراردادهای دسته جمعی بود. در دورهای که ریگان به آدمکشان کنترا در نیکاراگوئه کمک می کرد، این اتحادیه هیأتی را برای مذاکره به نیکاراگوئه و دولت ساندیستها فرستاد. در دوره ای که ANC در لیست سازمانهای تروریستی قرار داشت، از آن حمایت کرد.
تقلب در انتخابات اتحادیه و فساد اداری
در زمینه سیاستهای ضدکارگری، ویکتور گوتباوم یک چهره مهم در جنبش کارگری آمریکا، و نمونه بارز یک رئیس فاسد اتحادیههای کارگری نوع “بیزینس یونیونیسم” بود که بالاتر به همدستی او با بانکها و شهردار نیویورک در یک مقطع حساس اشاره شد. اما یک خصلت بارز دیگر اینگونه اتحادیهها باندبازی و فساد و به جیب زدن پول هنگفتی از حق عضویتی است که کارگران به این اتحادیهها می پردازند. وقتی که از دو تن از فعالین چپ و رادیکال AFSCME (ارل سیلبر و ریچارد مالر) درباره ویکتور گوتباوم پرسیدم، هر دو به نقش او در تقلب در انتخابات اتحادیه مزبور و باندبازی و دست داشتن در فساد اداری این اتحادیه اشاره کردند. مطلب کوتاه ویکیپدیا هم به این موضوع اشاره می کند.
سندیکالیسم
ویکتور گوتباوم و سیاستی که رهبران اتحادیههای کارگری مثل ایشان در جنبش کارگری به پیش میبرند یک سیاست شناخته شده به نام “تریدیونیونیسم”؛ با عناوین دیگری چون “رفرمیسم” و “سندیکالیسم” است. حال و آینده این سیاست در جنبش کارگری به سود سرمایه بستگی دارد. اگر سود سرمایه مناسب نباشد، سندیکالیسم ریاضت را توجیه می کند؛ همانطور که تیم گوتباوم در مورد شهرداری نیویورک چنین کرد. اگر سرمایه داری در دوره طلائی و رونق باشد، سندیکالیستها تمام دستآوردهای مبارزه کارگران برای بهبود شرایط بهتر را به حساب “مجاهدتهای” خود ثبت می گذارند.
اما کسی میتواند اعتراض کند که گوتباوم و سیاستی که ایشان دنبال میکرد مشخصه سندیکالیسم نیست. چنین هم کرده اند! طرفدارانی از سندیکالیسم در اعتراض به نقد ما از سندیکالیسم، به دو نوع سندیکالیسم “نوع آلمانی” و “نوع فرانسوی” اشاره کرده و “نوع فرانسوی” را مطلوب دانسته اند. این اعتراض اما بیجاست! تاریخ سندیکالیسم، بخصوص در صد سال گذشته چیزی بیش از انحطاط، فساد و در حساسترین لحظات هم همدستی با کارفرما نبوده است. قبلا این موضوع را در مطالب متعددی توضیح دادهام. منتها آش رهبران فدراسیون کار آمریکا، از همان ابتدا تا به حال، چنان شور بوده، که در موارد مختلفی مورد اعتراض خود سندیکالیستها هم قرار گرفته است. یک وجه از مبارزه دائم کارگران و فعالین رادیکال و جناح چپ جنبش کارگری در آمریکا، جنگ و جدال با گرایش راست و رهبری فدراسیون کار آمریکا بوده است. شوالیههای کار، کارگران صنعتی جهان و کنگره نهادهای صنعتی، تنها تعدادی از نهادها و فدراسیونهای مهمی بوده اند که از زاویهای رادیکال و چپ، جنبش کارگری آمریکا را سازماندهی کردند و به همین علت هم با فدارسیون کار آمریکا دست به یقه شده اند، اما هر کدام با محدودیتهایی که با آن مواجه بودند در برابر گرایش راست و با همدستی هیأت حاکمه آمریکا شکست خوردند.
جا دارد یادآوری کنم که جنبش کارگری آمریکا هنوز رگه های قوی بسیار چپ و رادیکالی دارد که فدراسیون کار آمریکا و کسانی مثل گوتباوم زیر چتر و شنل حزب دمکرات به سختی توان مقابله با آن را دارند. نمونه مقابله با راهم ایمانوئل، اولین رئیس ستاد باراک اوباما و شهردار شیکاگو که نور چشم حزب دمکرات و فدراسیون کار آمریکاست، در برابر مبارزات معلمان که او را در پیاده کردن طرح ریاضت اقتصادی شکست دادند، نمونه بارزی از این رادیکالیسم است.
این یادداشت درباره درگذشت ویکتور گوتباوم است. منتها نمیشود به نقش رهبران پراگماتیست جنبش کارگری آمریکا اشاره کرد، اما به سندیکالیسم و نوع رذل آن، بیزینس یونیونیسم نپرداخت.
١٤ آوریل ٢٠١٥