سیوان کریمی – زنان قومیت ندارند نگاهی به تاسیس حزب فمنیست کردستان

زنان قومیت ندارند
نگاهی به تاسیس حزب فمنیست کردستان
سیوان کریمی

اخیرا طی اطلاعیه ای “حزب فمینیست کردستان” اعلام موجودیت کرده است. نام موسسین این حزب قومی در اطلاعیه قید نشده است اما بنظر میرسد زنان فعال در سازمانهای ناسیونالیست و فدرالیست بنا به مصالح روز مبتکر چنین اقدامی شدند. روایت خود این خانمها از تاسیس این حزب فمینیستی جای تامل بسیار دارد. از طرفی از مردسالاری جریانات ناسیونالیست بدرست گله و شکایت دارند اما همزمان خود را موازی با جنبش ناسیونالیسم کرد تعریف کرده اند!! این چه تعریفی از سیاست است؟ جنبش ناسیونالیستی در طول دوران حیات خود، هیچگاه زن را به عنوان انسان در جایگاه خود به رسمیت نشناخته و تنها حضور سمبولیک آنها را ابزاری برای خودنمایی ملی کرده است. حالا شما با علم به این باز خود را از این جنبش می دانید! در اطلاعیه اعلام موجودیت این حزب معلوم نیست در کجای دنیای سیاست قرار دارند. شاید همین ابهام و ناروشنی و در عین حال اعلام تعلق به اردوی ناسیونالیسم، و مهمتر تلاش برای مهر قومی زدن به مبارزات زنان در کردستان، سرنخی به محتوای واقعی این پروژه باشد که قرار است با مقداری خرده گله از جنبشی مردسالار و ضد زن در ابهام بماند.

تحریف واقعیت:
آنچه که در این بین تحریف شده است، ترم یا اصطلاح “برابری زن” است. شروع این تحریف را میتوان از انتخاب تاریخی رصد کرد که برای اعلام موجودیت حزب فمنیست کردستان انتخاب شده است. هشت مارس، روز جهانی زن. انتخابی زیرکانه و حساس برای وصل کردن خود به مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه در جامعه. هشت مارسی که حاصل بیش از صد سال مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه کمونیستها و سوسیالیستها است، یک شبه برای مصادره آماده می شود تا این حزب خود را با آن ظاهر کند و حداقل سمپاتی را در جامعه ایجاد کند. حتی نیروهای دست راستی که خود بانی اصلی و تقویت کننده افکار ارتجاعی ناسیونالیستی هستند و اتفاقاً موسسین این حزب نیز خود روزگاری را در این اردوگاه به ناسیونالیسم خوش خدمتی کردند، این روز را متعلق به اردوی سوسیالیسم و چپ جامعه می دانند. متعلق به مبارزاتی طولانی می دانند که امروز با تمام نقاط قوت و ضعفش به این سطح رسیده است. حداقل برای اعلام موجودیت خود می توانستید از روزی استفاده کنید که تاریخچه ای ناسیونالیستی را در پشت سر دارد. روزهای زیادی هستند که می توانید آنها را “بت” کنید. باید برای حزبی که می خواهد در اردوگاه ناسیونالیستی فعالیت کند، روزی را برای اعلام تاسیس خود انتخاب می کردید که دارای پشتوانه ای با افکار خود شما باشد، نه روز جهانی زن، روز گرامیداشت مبارزات کمونیستها و سوسیالیستها.

موضوع دیگری که از طرف این جریان با وارونگی از واقعیت به خورد افکار عمومی داده می شود، چسباندن “قومیت و ملیت” به موضوع آزادی زن است. ناسیونالیسم خود در طول تاریخش و حتی به اذعان برخی از موسسین این حزب، نقض کننده برابری و تلاش برابری طلبانه زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب بوده و خواهد بود. منظور از نقض، دسته بندی انسانها بر اساس قومیت و تلاش برای برچسب زدن به انسانها بر اساس جغرافیای محل تولدشان است و تلاشی که می خواهند هر کس بر اساس قوم و ملیتی که به آن تعلق دارد، مبارزه کند نه بر اساس هویت جهانشمول انسانی و برای آزادی و برابری همگان. هنوز موسسین این حزب در دایره سنت، دین و حوزه های خانواده و آموزش کنونی گرفتار هستند و خود را مقید به “بازخوانی” به جای تغییر آن می دانند (برگرفته از اساسنامه). شاید اصطلاح بهتر برای تعریف واژه بازخوانی “اصلاح و اصلاحات” است. اما چه چیزی قرار است اصلاح شود؟ قرار است بدوا هویت قومی داشته باشیم اما “زن کرد” در کنار “مرد کرد” و زیر پرچم ضد زن ناسیونالیسم حق و حقوقی داشته باشد! خوب، اگر “زنان فمینیست مسلمان” توانسته اند اسلام و حاج آقاها را مجاب کنند که برابری زن و مرد در اسلام خوب است، شما “زنان فمینیست کرد” هم خواهید توانست ناسیونالیستها و قوم پرستان را راضی کنید! آنچه که بر فرودستی زن در جامعه دامن زده و هر لحظه آن را بازتولید می کند، همان دین، سنت و فرهنگهایی است که سعی در بازخوانی و اصلاح آن را دارید. هر پدیده تاثیر و عینیت خود را در دنیای واقع نشان می دهد. همیشه بوده اند کسانی که سعی در همین اصلاح و بازخوانی آن را داشته اند، اما واقعیت این نوع تفکرات و حتی بازخوانی آن، امروز بر همه پیداست.

اصلاح طلبان درصدد بودند تا روزی را به عنوان “روز ملی زن” رقم بزنند، اما نتوانستند. دلیل نتوانستن آنها خواست و میل قلبی آنها نبود، بلکه جامعه پذیرای نگاهی اصلاحی به جامعه و دین و سنتهای عقب مانده نیست. حالا شما میخواهید در جامعه کردستان که کمونیسم ریشه قدرتمندی در آن دارد، نهال قومی زنانه بکارید؟ شکست شما از پیش مسلم است چون پائین آوردن توقع زنان در جامعه چپ و مدرنیست کردستان در حد یک عشیره و قوم کار هرکولی میخواهد. بهتر بود قبل از تلاشتان برای تاسیس این حزب، وضعیت کردستان سوریه را بدقت بررسی می کردید. آنجا برابری هست اما بدون فمینیسم. آنجا برابری هست اما فارغ از نژاد، جنسیت و ملیت. و شما بعد از این اتفاقات تازه به فکر فرو رفته اید و چنین حزبی را تاسیس کرده اید که آغازش با پرچمی قومی و جنسیتی توام است.

اما این وارونه جلوه دادن واقعیت، منافع کدام گروه را تامین می کند؟ تقسیم بندی صورت گرفته در اساسنامه حزب، “کرد” را دستمایه حزبیت و فعالیت خود قرار داده است اما با نام “زن”. اما در اساسنامه این حزب، “دوری از هر نوع ایدئولوژی” عنوان شده است. اما واقعیت متفاوت است. برافراشتن پرچم ایدئولوژی منحط ناسیونالیسم و قوم پرستی زیر عنوان “زن”. اما نگاه شما از اول به مساله زن متفاوت است. وقتی حرف از برابری می زنیم، باید بین دو فرد یا گروه اجتماعی این برابری صورت گیرد. برابری زن و مرد یعنی اینکه تعریف جنسیتی و نگاه جنسیتی زیر هر عنوان قومی و … از جامعه رخت بربندد. فضای امروز در احزاب ناسیونالیسم مردسالارانه است و شما می خواهید این فضا را در حزبی به صورت “زن سالارانه” بازتولید کنید. در زمانی که در منطقه خاورمیانه مبارزات قهرمانانه زنان و مردان در کوبانی تصویر دیگری از برابری میدهد، شما دست به یک تقسیم بندی جدید میزنید. جامعه کردستان در قیام ۵۷ در برابر افکار ناسیونالیستی که حزب دموکرات کردستان پرچمدار و میدان دار آن بود، قد علم کرد و (حداقل بخش عظیم آن جامعه) در پشت اردوگاه چپ آن زمان جامعه قرار گرفت. افکاری که نگاهی انسانی به جامعه داشتند و تمام مناسبات قدرت و جامعه را در آن زمان به چالش کشیدند. حال بعد از سه دهه و نیم در فکر این هستید که اردوگاه ناسیونالیسم آن زمان را اینبار با نام “زن” زنده کنید. ناسیونالیسم یعنی برتر دانستن یک قوم از سایر انسانها. یعنی نگاهی غیر انسانی به جامعه و تقسیم بندی انسانهای آن و حال شما در پَسِ این نگاه غیر انسانی، باز هم در رویای تحمیل تقسیم بندی دیگری به جامعه هستید.

کردستان به حزب فمینیستی نیاز ندارد
اما سوال مشخص تر این است که آیا جامعه کردستان به حزبی فمنیستی نیاز دارد؟ بحث برسر آزادی بیان و آزادی تشکیل نهادها و احزاب نیست. واضح است میتوان به هر خرافه ای باور داشت و برای آن تلاش کرد. اما اگر مبنای انقیاد و نابرابری در یک جامعه، اقتصاد و سیاست و قوانین است، لغو قوانین نابرابر و تبعیض آمیز و مبارزه برای ریشه کن کردن سرمایه داری، می تواند به برابری واقعی انسانها در جامعه رنگ واقعیت بدهد. نظام سرمایه داری با اتکا به اختناق و سرکوب، برای پس زدن جامعه استفاده می کند. همه دستگاههای موجود را برای تحقیر انسانها، چه مرد و چه زن، بکار برده و می برد. دستگاه مذهب را به عنوان بازتولید کننده تمام خرافات موجود ستایش می کند، هزینه های سنگینی را در اختیار آن قرار داده و حتی راه را برای خود نمایی و یارگیری در قلب اروپا برای آنها باز کرده است. تقسیم بندیهای غیر واقعی و غیر انسانی را بیشتر و بیشتر دامن زده و جایی که انسانهای آزادیخواه می خواهند پته مذهب و دین را بر روی آب بیاندازند، با هجمه ای رسانه ای مذهب را به “معتدل” و “تندرو” تقسیم می کند تا کماکان این توهم را برای جوامع دین زده دامن بزند. و در این دنیای نابرابر، شما به دنبال راهی میروید که آخرش پیداست. شاید برای تعدادی پست مدرنیست و پروژه های دولتی، تشکیل یک حزب قومی فمینیست در کنار فمینست های اسلامی “پیشرفت” محسوب شود، اما برای کسی که به هر ذره آزادی و برابری فکر میکند، میداند که امر برابری زن و مرد با ناسیونالیسم و قومیگری قابل جمع نیستند.

جنبش آزادی زن و برابری انسانها تاریخ و تئوری خود را دارد. مبارزه ای طولانی و کاملاً روشن را تا به امروز پیش برده و برای تحقق اهدافش مبارزه کرده است. آنچه که این مبارزه را با تمام قدرت و در کنار همه کاستیها و کمبودها به اینجا رسانده است، تلاش برای تحقق برابری انسانها بوده است. در این مبارزه، صحبت برسر برابری انسانها است. شما متاسفانه کماکان علیه این سیر تاریخی هستید و تفکر و جنبش مردسالارانه ناسیونالیستی و قومی را در قالبی ظریفتر و به اسم “زن” به پیش می برید اما اهداف و نتایج آن کاملاً یکی هستند. یک سو هستند و هدف واحدی را در پی دارند. کلمات نیستند که انسانها را خوشبخت و برابر می کنند، بلکه مبارزه ای بی امان و روشن و شفاف و رادیکال است که نتایج مشخصی را به بار می آورند. در جامعه کردستان حزب قومی فمینیستی از قبل شکست خورده است.
آوریل ۲۰۱۵