فاتح شیخ – صورت مساله مردم ایران سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی استدرباره تفاهم لوزان و سخنان خامنه ای و روحانی

صورت مساله مردم ایران
سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است
درباره تفاهم لوزان و سخنان خامنه ای و روحانی

فاتح شیخ

یک هفته از تفاهم ۵+۱ و جمهوری اسلامی گذشت و طرفها نشان دادند که توافق ندارند به چه توافقی رسیده اند یا میخواهند برسند. در این مدت اکثریت عظیم جامعه از کنار این ضد و نقیض گوئیها با بی اعتنایی و تمسخر گذشتند. مردم برخلاف توقع بیجای روحانی و چاکران او “جشن ملی” بپا نکردند. راه خود را رفتند و یاوه گویان و مدیحه سرایان را با هزار زبان به سخره گرفتند.

در این میان بویژه معلمان مبارز با فراخوان به اعتراض سراسری برای پیگیری خواستهای برحقشان خاطرنشان کردند که جبهه اصلی نبرد همچنان میان مردمان تشنه آزادی و رفاه با رژیم اسلامی است. صورت مساله مردم همان است که قبل از چانه زدنهای هشت روزه دشمنانشان در لوزان بود. صورت مساله جامعه سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به نیروی مردم آزادیخواه است. تفاهم لوزان، تازه اگر در زمین عمل شکل واقعی بگیرد، تنها بر شرایط پیشبرد استراتژی سرنگونی رژیم تاثیر میگذارد و بس.

این رژیم در سه و نیم دهه حیات ننگین خود چنان جامعه را به تباهی کشانده، چنان تناقضات سرمایه داری بنا شده بر استثمار شدید و استبداد و سرکوب وحشیانه و اعدام و زندان را به شکل بحرانهای مرکب اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک – فرهنگی تلنبار کرده است که هیچ توافق و سازشی با آمریکا و غرب و هیچ زیر بغل گرفتنی توسط آن قدرتها قادر به نجاتش از نابودی نخواهد بود. واقعیات قبل و بعد از تفاهم لوزان، ریشه دار بودن تناقضات نظام استثمار و استبداد حاکم بر جامعه، پیچیده تر شدن فزاینده آنها و همچنین فرسودگی و گندیدگی روزافزون رژیم اسلامی و ناتوانی آن در جوابگویی به معضلات حاد جامعه و مبارزات گسترده کارگران و توده های محروم و آزادیخواه اعماق جامعه را بارها اثبات کرده است.

سخنان دیروز خامنه ای در باره تفاهم لوزان موارد دیگری بر اظهارات ضد و نقیض طرفهای تفاهم در هر دو جبهه ایران و آمریکا اضافه کرد. اصلیترین مورد اینکه از نظر خامنه ای توافقی صورت نگرفته و طناب کشی تا آخر ژوئن (۱۱ تیر) ادامه خواهد داشت. آنچه موگیرینی و ظریف در لوزان به عنوان بیانیه تفاهم ۵+۱ با جمهوری اسلامی خواندند متنی است که ظریف و روحانی و خامنه ای تعبیرات و تبییناتی از آن دارند که با تعبیر و تبیین جان کری و اوباما اختلافات صریح و چشمگیری دارد. گویا هشت شبانه روز کافی نبوده تا دو طرف بتوانند به راه حلی برسند که در یک سال و نیم گذشته درباره آن اینهمه هیاهو براه انداخته اند و دروغ پرداخته اند.

اما بویژه خامنه ای بعد از یک هفته سکوت دارد صراحتا دروغ تحویل مردم میدهد. همه میدانند و خود سران رژیم فاش میگویند که نقطه به نقطه توافقات ظریف و تیم همراهش با تایید خامنه ای بوده است. حمایت امام جمعه ها و سران سپاه از تفاهم لوزان هم بدون اشاره خامنه ای ممکن نبوده است. اینکه خامنه ای میگوید “نه موافقم نه مخالفم” مانند سراپای وجود رژیمشان ضد حقیقت است. خامنه ای میخواهد ادعا کند که نباخته اند. میخواهد عقب نشینی هایشان در لوزان در اذهان جامعه به ضعف و زبونی رژیم تعبیر نگردد. اظهارات خامنه ای و روحانی برای پوشاندن واقعیت معامله “باخت باخت” و عقب نشینیهای آشکاری است که تیم مذاکره او زیر فشار واقعیات داخلی جامعه و معادلات منطقه ناگزیر به آن تن داده است.

در عین حال خامنه ای با سبک و سنگین کردن تناقضات رژیم زیر رهبری اش با واقعیات سرسخت جامعه و همچنین موقعیت منزوی و پیچیده و دشواری که در منطقه پیدا کرده، به این نتیجه رسیده است که در سه ماه باقیمانده تا آخر ژوئن (۱۱ تیر) نهایت جانسختی را در پیش بگیرند که تا هر قدر ممکن است، در توافق نهایی ناچار از عقب نشینی ها و باختهای بیشتر نشوند. همچنین تلاش کنند تا جامعه را در حالت انتظار و تنش نگه دارند و از این راه در برابر رشد مبارزات و توقعات مردم سد و مانع ایجاد کنند. ماههای آتی برای خامنه ای و رژیمش ماههای رویاروئی با ترکیبی از مصاف با مبارزات فزاینده پایین جامعه و دیپلماسی و جنگ است. جنگی منطقه ای که رویاروئی کنونی در یمن تنها یکی از جبهه های آن است.

اما جبهه اصلی ای که رژیم اسلامی با آن روبرو است، جبهه مبارزات کارگران، معلمان و پرستاران و اردوی بیشمار کار، جنبش آزادی زن و مبارزه نسل جوان برای رهایی از کابوس حاکمیت اسلامی و دستیابی به یک زندگی مرفه و شاد و پویاست. در این جبهه است که پرچم قاطع سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، پرچم دفاع قاطع از سکولاریسم و اسلامزدائی و پرچم برقراری آزادی و برابری و جمهوری سوسیالیستی را کمونیستها و فعالین رادیکال کارگری همدوش پیشروان آزادیخواه جامعه برافراشته اند. هیچیک از جناحهای بورژوازی در سطح جهان و در صحنه سیاست ایران قادر به ارائه آلترناتیو جوابگو به معضلات مرکب جامعه بحرانزده کنونی نیستند. در آستانه اول ماه مه این پرچم رهائیبخش طبقه کارگر جهانی است که میتواند و باید متحد کننده صفوف مردم آزادیخواه در ایران برای به زیر کشیدن رژیم اسلامی حامی سرمایه و بنای جامعه آزاد و برابر باشد.

دهم آوریل ۲۰۱۵

ش