سونامی اعتراضات اجتماعی در سال ٩۴

یاشار سهندی
سونامی اعتراضات اجتماعی در سال ٩۴

هفته اول سال را حکومت اسلامی هر چه در توان داشت بکار بست تا عید نوروز را به “عزای فاطمی” تبدیل کند. اما مردم ایران مانند همه این ٣۶ سال کار خویش را کردند. چنانکه یک “جامعه شناس ” به نام سعید پیوندی با دل نگرانی از “سونامی آسیب های اجتماعی” در رادیو فردا اینگونه به واقعیت جامعه ایران اشاره میکند:” …این دلواپسی‌های مکتبی و خیالی با دنیای ذهنی و نگرانی‌های گوناگون امروز بخش اصلی افکار عمومی بسیار متفاوت است. گویی دو دنیای بیگانه با یکدیگر در درون جامعه و در کنار هم زندگی می‌کنند.” این “دو دنیای بیگانه با یکدیگر” در کنار هم زندگی نمی کنند بلکه ٣۶ سال است در نبرد با یکدیگر بسر میبرند. نبردی که چنان قطبی شده که همه توان بورژوازی را به فعالیت واداشته است تا نگذارد این ” شکاف ژرف” شیرازه حکومت سرمایه اسلامی را از هم بپاشاند.

در هفته دوم سال رسانه های فارسی زبان دولتهای انگلیس و امریکا در تلاش بودند تا شاید همه چیز را به نفع حکومت اسلامی ورق بزنند. درست در زمانی که میدانستند، بار دیگر حکومت اسلامی آماده سر کشیدن جام زهر دیگری است. چاره ای نداشت. “دستاورد هسته ای” این حکومت هزینه هنگفتی روی دست مردم گذاشته بود، تا شاید یک بمب اتمی اسلامی آماده پرتاب گردد. اما نتیجه آن فقر وسیه روزی بیشتر برای مردم، و از سوی دیگر انزوای این حکومت در نزد همکاران غربی اش بود. این انزوا، نه از سر خیرخواهی دولتمردان غربی، بلکه نتیجه کشمکش دو کمپ ارتجاعی سرمایه بود که یکی ماندن خود را در داشتن بمب اتم جستجو میکرد، و دیگری بودن او را تحمل میکند و مشروعیت او را به رسمیت می شناسد و اصلا هم برایش مهم نیست این حکومت چه برسر توده مردم ایران می آورد. همینقدر سرکوب داخلی اش را به رعب و وحشت آفرینی در خارج، بخصوص در غرب، گره نزند برایش کافی است.

شاهد بودیم که رسانه های رسمی فارسی زبان دولتین امریکا و انگلیس چگونه سعی کردن به مذاکرات اتمی در لوزان سویس هیجان ببخشند و از بینندگان خود میخواستند با این کانالها بمانند و از گزارش لحظه به لحظه آن غافل نمانند. تا شب سیزده فروردین که وزیر خارجه حکومت اسلامی تویت کرد “راه حل را یافتیم!” خبرنگاران این دو رسانه فراموش کردندکه “پاک بی طرف” هستند و چیزی نمانده بود اشک شوق بریزند. خبرنگاران بی بی سی ماهرتر از هر هنرپیشه سینمای مبتذل، بهت زده اظهار خوشحالی کردند که بالاخره راه حل یافت شد و لحن و کلامشان همه گویایی آن بود که جمهوری اسلامی برنده اصلی این مذاکرات است و مردم ایران باید خوشحال باشند!

راه حل چی بود؟ بیانیه که خوانده شد مشخص شد که جام زهر را به حکومت اسلامی خورانده اند. ظریف وزیرخارجه جمهوری اسلامی در مصاحبه ای بعد از خواندن بیانیه تاکید کرد هر طرفی از این مذاکره سعی خواهد کرد خود را پیروز این جریان نشان دهد. و جمهوری اسلامی هنگامی که رسانه های رسمی خودش ساکت بودند از سوی رسانه های دولتهای طرف مذاکره پیروز ماجرا معرفی شد تا به قول شاعر با اتکا به ساعت شماطه دار خویش بیچاره خلق را متقاعد کنند که شب از نیمه بر نگذشته است. به قول یکی از شخصیتهای فیلم قیصر در جریان عرق خوری کتک خورده بود به دوست و رفقایش گفت: “… ما گفتیم زدیم شما بگید زد. آره بابا، خوبیت نداره!”

اما از سوی مردم این شکست هسته ای مورد استقبال قرار گرفت. هر شکست این حکومت همیشه مایه شادی مردم بوده است. میگویند ما مردم ایران قابل پیش بینی نیستیم! در واقع این یک تعریف نیست یک نوع تحقیر است. مهم ترین مثال شان انقلاب ۵٧ است که گویا ندانسته و از روی شکم سیری کار دست خودمان دادیم. و از ترس شان که مبادا ما مردم دوباره کار دست خودمان بدهیم. بخصوص مردمی که به گفته جامعه شناس رادیو فردا، تغییر شگرفی کرده ایم و نگاه معنا داری به مشکلات جامعه داریم. این اعترافی است که نشان میدهد که، ما کاملا قابل پیش بینی هستیم. ایشان با توجه به یک نظر خواهی پیرامون مشکلات جامعه ایران با عنوان “آینده پژوهی جامعه ایران در سال ٩۴” نوشته خود را منتشر کرده است هشدار میدهد که”این نکته را همه می‌دانند که ریشه بخش اصلی مسائلی که در این نظرخواهی به میان آمده به سال ١٣٩٣ مربوط نمی‌شود. سال ١٣٩٣ را شاید بتوان سال هوشیاری جدید جامعه نامید و شکل‌گیری روند آگاهی جمعی پیرامون زخم‌ها و بیماری‌های دشوار جامعه ایران. مقایسه داده‌های نظرخواهی مشابه سال ١٣٩٢ با نتایج اخیر نشان از تغییر نسبی معنادار در نگاه مردم دارد”.

جامعه شناس مذکور ضمن اشاره به عدم اعتماد مردم به حکومت ” رشد بی‌سابقه سرطان، بیماری‌‏های ناشی از آلودگی هوا، خشکسالی گسترده و وضعیت منابع زیرزمینی آب، مسئله ریزگرد‌ها، مرگ اکوسیستم مربوط به دریاچه‌ها در میان ٢٠ موضوع اول مورد توجه جامعه قرار دارند. فساد موجود در جامعه، یاس و سرخوردگی جوانان، اعتیاد و فرار مغز‌ها نیز از دیگر موضوعاتی هستند که جای مهمی را در نظرخواهی به خود اختصاص می‌دهند. ” و نهایتا ایشان با اشاره به خفقان حاکم که البته ایشان آنرا خیلی تلطیف کرده اند و از عدم امکان “مشارکت مدنی” یاد میکنند چنین تاکید میکند:”شکاف و بی‌اعتمادی عمومی ( جامعه شناس کاملا بی منظور اشاره نمیکند نسبت به حکومت اسلامی) برای هر کشوری یک تراژدی جمعی فلج کننده است. جامعه‌ای( شما بخوانید در حاکمیتی) که در آن سرمایه اعتماد جمعی، مشارکت و خوشبینی به حل مشکلات بر باد رفته باشد از درون سست و تهی می‌شود. ایران ( جامعه شناس به جمهوری اسلامی لطف دارد که آنرا معادل ایران میخواند) نیاز به یک بازاندیشی جدی پیرامون الگوی توسعه خود دارد …” اما این “باز اندیشی جدی” کاری است که از جمهوری اسلامی ساخته نیست، چون در آن صورت باید اول نفس وجودی خود را زیر سوال برد. کدام حکومتی این کار کرده است که دومی اش حکومتی مانند جمهوری اسلامی باشد. کوچکترین قدمی در جهت باز اندیشی از سوی حکومت، مردمی که نگاه معنا دارشان مفهومی ندارد جز، رفتن کل حاکمیت ، را به خیابان خواهد آورد.

باز اندیشی جدی پیشکش حکومت، این حکومت قادر نیست کوچکترین وعده ای به مردم بدهد، بلکه به جد کوشش میکند که هیچ خواسته ای مطرح نشود. شاهد بودیم زمانی که تحریمها وضع شد ” یک شبه” با نزول ریال در مقابل دلار یکباره سه برابر معیشت مردم سقوط کرد. اما اکنون که مدعی اند تحریمها برداشته میشود میگویند هیچ خبری از بهبود معیشت مردم در کار نخواهد بود. ابتدا کارشناسان اقتصادی و سیاسی بورژوازی گفتند که نباید انتظار معجزه داشت، و بعد وزیر اقتصاد حکومت رسما بر این موضوع تاکید کرد. به قول سعید لیلاز اقتصاددان، دولت خوب دروازه بانی کرد که نگذاشته دلار سقوط کند و بازار به قول ایشان دچار هیجان گردد. دلیل آن هم بسیار واضح است همه این اندیشمندان بورژوازی از صعود دلار بسیار خوشحال بودند چون معتقد بودند که قیمتها به سطح واقعی شان نزدیک میشود. اما اینکه در این پروسه توده مردم به فلاکت می افتند برای ایشان پشیزی ارزش نداشت، برعکس فراخوان دادند که غیرت ملی باید داشت و ریاضت اقتصادی را تحمل کرد.

سعید پیوندی در انتهای یادداشت خود تاکید میکند:”چیزی اساسی باید در ایران تغییر کند و نوعی رابطه جدید میان جامعه و نهادهای رسمی برای مقابله با آسیب‌های اجتماعی و زیست‌محیطی بوجود آید.” و می پرسد:” آیا فشار افکار عمومی پیرامون موج آسیب‌های اجتماعی، زیست‌محیطی و بهداشتی خواهد توانست روزنه‌ای برای خروج از بن بست کنونی جامعه ایران باز کند؟” به زبان قابل فهم تر “فشار افکار عمومی” اعتراضات مردم ایران است که هر روزی به یک بهانه ای در یک گوشه ای از ایران خود را نشان میدهد. به واقع سونامی خطرناکی (برای سرمایه) که در جامعه به شدت قطبی شده ایران حاکمیت را تهدید میکند، همین اعتراضات بی پایان مردم است. تبلیغات بی امان رسانه های دولتی غربی در حمایت از جمهوری اسلامی در همین راستا معنی میدهد. ایشان بهتر از هر کسی میدانند مردم انتظار دارند که وضع زندگی شان بهبود یابد. و این کاری است که از جمهوری اسلامی، که چیزی نیست جز حاکمیت غارتگران زندگی، برنمی آید.

“جامعه ایران”چاره کار را در شکل دیگر از حکومت جستجو میکنند و آن نبود جمهوری اسلامی است تا از این “بن بست” خارج شود.

یاشار سهندی