کمونیست میپرسد، – در باره توافقات لوزان مصاحبه با رحمان حسین زاده

در باره توافقات لوزان
رحمان حسین زاده
کمونیست میپرسد؟ مذاکرات هسته ای بین جمهوری اسلامی و کشورهای 1+5 با انتشار بیانیه کلی تفاهم لوزان به مرحله جدیدی رسیده است. چشم انداز و پیامدهای این رویداد را چگونه می بینید؟ حزب حکمتیست در این رابطه چه سیاستی دارد؟
رحمان حسین زاده: حزب حکمتیست از همان ابتدای مذاکرات یکساله اخیر از مقطع سرکار آمدن روحانی، مشخصا در پلنوم 28 کمیته مرکزی در اکتبر 2013 طی بیانیه ای سیاست شفاف، جامع و درستی را در مقابل پدیده موسوم به “مذاکرات هسته ای” اعلام کرد. (این بیانیه در همین شماره نشریه کمونیست تجدید چاپ میشود) پیش بینی ما این بود که این بار طرفین مسیر توافق و سازش را طی میکنند. توضیح دادیم که علت اصلی مسئله این است جمهوری اسلامی زیر فشاربحران اقتصادی وفشار تحریمها و انزوای بین المللی و معضلات سیاسی اجتماعی گریبانگیرش ناگزیر از اتخاذ مسیر نرمش با آمریکا و غرب است. طرف مقابل هم و به ویژه دولت اوباما به توافق و تفاهم با جمهوری اسلامی نیاز داشت و دارد. همین مسیر طی شد و تفاهم نامه لوزان به بیان خود آنها گام تعیین کننده ای در راستای توافق نهایی شان در سه ماه آینده است. همانطور که قابل پیش بینی بود، تفاهم نامه لوزان نشان دهنده بده بستانهای طرفین در مقابل هم و مشخصا مهر “نرمش قهرمانانه” جمهوری اسلامی و خامنه ای را برخود دارد.
قبلا و در همان بیانیه پلنوم 28 حزب گفتیم روند توافق و سازش اینها و “هر درجه بهبود روابط و عادی سازی مناسبات جمهوری اسلامی و دولت آمریکا با مخالفت ما به عنوان یک جریان انقلابی سرنگونی طلب روبرو نمیشود. بر خلاف پروپاگاند طرفین و نیروهای اپوزیسیون حامی هر کدام ازآنها، نه خصومت و دشمنی تاکنونی جمهوری اسلامی و آمریکا و نه نزدیکی و توافق احتمالی آینده آنها کوچکترین ربطی به منافع کارگران و مردم و صف آزادیخواهی و حق طلبی در آن جامعه نداشته و ندارد”. در روند مبارزه سرراست و مستقیمی که ما و مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی در پیش داریم، کشمکشها و منازعات بین آمریکا و غرب با جمهوری اسلامی مداوما همانند مانع بزرگی عمل کرده است. تحریمهای اقتصادی و تهدیدات نظامی و غیر نظامی کشورهای غربی مستقیما دودش در چشم کارگران و مردم حق طلب ایران فرورفته و بهانه بزرگی در دست جمهوری هار اسلامی برای توجیه سرکوبگری خشن و توجیه تعرض معیشتی به سفره خالی طبقه کارگر و بخش عظیم توده مردم و انسان کارکن جامعه بوده است. به هر نسبت این تهدیدات و توجیهات تخفیف پیدا کند، دو طرف این معادله اهرمهای سیاسی و عملی مهمی برای پیشبرد سیاستهای ضد انسانی و ضد مردمی تاکنونی خود از دست میدهند و مسیر مبارزه شفاف و برحق توده کارگر و مردم با اتکا به نیروی خود قوام و قدرت بیشتری میگیرد. ما به عنوان نیروی کمونیست و سرنگونی طلب قاطع بر خلاف بسیاری از نیروهای اپوزیسیون نه تنها سنخیتی بین مبارزه خود برای بهبود زندگی مردم و سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی با مانورها، تحریمهای اقتصادی و تهدیدات و دخالتهای آمریکا و غرب در تحولات منطقه و ایران ندیدیم، بلکه مداوما تاکید کردیم که این سیاستها مستقیما زندگی و مبارزه مردم را تهدید کرده و مهمتر بهانه به دست جمهوری اسلامی داده که فشار معیشتی و زندگی زیر خط فقر و تعرض خشن به آزادیهای سیاسی و اجتماعی و مدنی سرکوبگری سبعانه را توجیه کند. به علاوه مخاطرات سناریو سیاهی همچون تحولات عراق و افغانستان و … را در مقابل جامعه قرار دهند. از نظر ما گشایش سیاسی و اقتصادی واقعی در جامعه ایران و منفعت اساسی مردم با پایان گرفتن عمر جمهوری اسلامی و با کوتاه شدن دست آمریکا و غرب در تحولات سیاسی ایران تامین میشود.
طبعا توافق کنونی و سپس نهایی شدن بین جمهوری اسلامی و غرب پیامدهای چند جانبه ای دارد که در اینجا و در چهارچوب این سئوال میتوان به طور فشرده به مواردی از آن اشاره کرد. در فرصت دیگری میتوانیم مفصلتر دراین موارد توضیح دهیم.
الف: جمهوری اسلامی در پی گرفتن ضمانت بقای خود از آمریکا و غرب و رفع تحریمها و پایان تهدیدات قدرتهای بزرگ وارد مناسبات و روند جدیدی با آمریکا و کشورهای غربی شده است. اما این مسیر جاده یک طرفه ای نیست که عمدتا تضمین کننده اهداف جمهوری اسلامی باشد. تا همین الان جمهوری اسلامی عقب نشینی های بزرگی را قبول کرده است. تازه این آغاز کار است. سطحی گری است که فرض شود با توافق بر سر “مسئله هسته ای”، منازعات دو طرف پایان میابد. خودشان میگویند اختلافات بنیادی تر و عمیقی دارند که از این ببعد یک به یک روی میز گذاشته میشود و جمهوری اسلامی در چارچوب قبول کرده و محدود شده مناسبات جدیدش با غرب باید در مقابل آنها پاسخگو باشد. برای آمریکا و غرب پایان این پروسه جمهوری اسلامی رام شده در چارچوب سیاستهای جهانی و منطقه ای آنها است. برای جمهوری اسلامی که بیش از سه دهه هویت سیاسی خود را در تقابل با غرب و آمریکا تعریف کرده است، پیمودن این روند بسیار سخت و پیچیده و مخاطره آمیز است. هرگامی که برمیدارد با عواقب سیاسی و اجتماعی جدی روبرو است. به علاوه قبول موقعیت رام شده در مقابل غرب، با تنش های حاد درونی و تشدید شکاف جناحهای جمهوری اسلامی روبرو است.این بخشی از تناقضات این پروسه برای جمهوری اسلامی است.

ب- این پدیده در میان اپوزیسیون هم تاثیرات جدیتری خواهد داشت. اپوزیسیون ملی اسلامی و اصلاح طلبان خارج حکومتی از مدتها قبل به طرف دولت روحانی چرخیده و این بار با بهانه توافق هسته ای کل آنها با دولت روحانی همگام و به این ترتیب باردیگر در جمهوری اسلامی انتگره خواهند شد. شاخه های مختلف اپوزیسیون بورژوایی پروغربی که در همه سالهای اخیر افق و امید خود را به “رژیم چنچ” آمریکا و غرب و تشدید تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی آمریکا و ناتو دوخته بودند، بیشتر آچمز شده و با سردرگمی عمیقی روبرو خواهند شد. در این تند پیچ اگر نه همه بخشی از آنها به نیروی “پروژه استحاله” از درون جمهوری اسلامی تبدیل خواهند شد و فشاری علیه صف سرنگونی طلبی در جامعه خواهند بود.
ج- پیامد دیگری که احتمالا در این دوره با آن روبرو خواهیم بود، اینست که دامنه نیروهای سرنگونی طلب محدود خواهد شد. چه بسا این پدیده از میان نیروهای چپ تاکنون سرنگونی طلب نیز تلفات بگیرد. امیدوارم چنین اتفاقی نیفتد. در این شرایط تنها پافشاری محکم و بی ابهام ما کمونیستها و نیروهای رادیکال چپ بر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی میتواند مانع تضعیف مبارزه قاطع برای سرنگونی و تقویت جنبش سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی شود. از نظرما و کارگران و مردم تحت فشار ضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی دلایل عمیقی در تار و پود جامعه دارد و تنها راه موثر گشایش سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در حیات مردم و جامعه ایران سرنگونی جمهوری اسلامی است.
د- اثر دیگر توافق کنونی در سطح جامعه و مردم دامن گرفتن سیاست انتظار خواهد بود. این دوره کوتاه و گذرااست و باروشنی باید علیه آن ایستاد و خنثی شود. واقعیت اینست جمهوری اسلامی پابپای توافق و سازگاری با آمریکا و غرب، ناسازگاری همیشگی خود با مردم و شهروندان جامعه را ادامه میدهد. توافق و سازش در مقابل آمریکا و غرب را با تشدید فشارمعیشتی و سرکوبگری سیاسی و اعمال کنترل بیشتر بر جامعه جبران میکند. هر چند پیشبرد این سیاست برای جمهوری اسلامی به آسانی ممکن نیست. زیرا هر گام نرمش و توافق رژیم در مقابل غرب قدر قدرتی این رژیم را در مقابل دید مردم زیر سئوال میبرد. به علاوه در این پروسه در صورت کاهش تحریمهای اقتصادی و پایان فضا سازی جنگی علاوه بر اینکه میتواند موجب کاهش فشار شرایط معیشتی و فضای امن تر زندگی شود، مهمتر از آن اهرمهای فریب و مانور را از دست جمهوری اسلامی میگیرد. مردم در مقابل خود، جمهوری اسلامی ضعیف شده تر و شکننده تر را می بینند. به شرطی که خودآگاهی، سازمانیافتگی و اتحاد و تشکل و تحزب کمونیستی کارگران و مردم آزادیخواه در صحنه جدال سیاسی و طبقاتی تامین شده باشد، میتوان از این موقعیت و تناقضات جمهوری اسلامی به نفع جبهه کارگر و مردم زحمتکش استفاده کرد. این اوضاع میتواند به گسترش اعتراض برای بهبود شرایط کار و زندگی و در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی منجر شود.
همین جا باید تاکید کنم ما همواره خواهان پایان یافتن تحریمهای اقتصادی و اثرات ضد انسانی آن بوده و هستیم. در عین حال اعلام میکنیم که پایان تحریمها مترادف با پایان فقر و بیکاری و گرسنگی و ریاضت کشی اقتصادی تحمیل شده بر کارگران و مردم نخواهد بود. هر ذره بهبود شرایط کار و معیشت و پایان دادن به وضع موجود، تنها و تنها حاصل مبارزات طبقه کارگر و مردم معترض و پی گیری متحدانه و سازمان یافته مطالبات اقتصادی و سیاسی شان است.
در مقابل این اوضاع جدید مایلم مجددا برمحورهایی از سیاست شفاف قبلا اعلام شده در بیانیه پلنوم 28 حزب اشاره کنم که تاکید کرده بود. حزب حکمتیست برای گسترش مبارزات کارگرى و اعتراضات مردمى عليه کليت جمهوری اسلامى تلاش میکند. برای تغییر تناسب قوا و ایجاد گشايش سياسى با اتکا به نیروی مبارزه طبقه کارگر و توده مردم میکوشد. حزب حکمتیست تلاش قدرتهای جهانی و کشورهای غربی و طرفداران آنها و تلاش اپوزیسیون پرورژیمی و پرو غربی را برای بزک کردن چهره جمهوری اسلامی و تحمیل این رژیم هار ضد انسانی به نام “دولت معتدل” به مردم را وسیعا افشا و رسوا میکند. حزب حکمتیست در صف مقدم مبارزات کارگران و مردم بیش از پیش بر برافراشتن پرچم مبارزه برای بهبود شرایط کار و زندگی و مبارزه قاطع برای سرنگونی جمهوری اسلامی پافشاری میکند. ما رهبران کارگری، زنان و جوانان و همه آزادیخواهان و برابری طلبان را برای تحقق این امر به صفوف حزب حکمتیست فرا میخوانیم.
***