ایرانیان جهان برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم
http://kampain.info/mer.php?id=2013
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، ارژنگ داودی آبانماه ١٣٨٢ بازداشت شد و زیر شدیدترین شکنجهها در سلولهای انفرادی زندان “٣٢٨” سپاه پاسداران، بند دو الف قرار گرفت. وی از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب، قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، به 15 سال زندان تعزیری، 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دایم از مدیریت مجتمع آموزشی- فرهنگی پرتو حکمت، ٧٤ ضربه شلاق و تبعید به زندانهای جنوب کشور محکوم شد.
اتهامهای اصلی ارژنگ داودی، راهاندازی و تاسیس «جنبش آزادی ايرانيان» و «کنفدراسيون دانشجويان ايرانی» است، هرچند اتهامات ديگری همچون نوشتن «مانيفست ضد نظام جمهوری اسلامی»، توهين به رهبری و بنيانگذار جمهوری اسلامی و مسوولين نظام و روحانيون، توهين به مقدسات، و همکاری با خبرنگار کانادايی «جين کوکان» برای ساخت فيلم مستند «ايران ممنوع» نيز در پرونده ارژنگ داودی وجود داشت.
در فيلم مستند «ايران ممنوع»، سعید مرتضوی دادستان پيشين تهران و رييس سازمان تامین اجتماعی، به قتل زهرا کاظمی خبرنگار ايرانی- کانادايی در سال 1382 متهم شد.
داودی در سالهای اخیر به زندانهای مختلفی تبعيد شده است؛ از زندان اوين به زندانی در اهواز، از آنجا به بندرعباس و سپس به زندان رجایی شهر (گوهردشت) کرج تبعيد شد. آنطور که ارژنگ داودی در يکی از نامههايش مینويسد، در سال 1386 خانهاش با تمام وسايل مهر و موم شد و خودروی شخصیاش توقيف شده است. وی در مدتی که در زندانهای مختلف دوره محکوميت خود را میگذراند، بارها در اعتراض به وضعيت زندان، رفتار زندانبانان و اوضاع سياسی- اجتماعی ايران اعتصاب غذا کرده است.
این معلم زندانی در دوران سالهای زندان، بارها مورد شکنجههای وحشیانه قرار گرفته است و بخشی از بینایی و شنوایی خود را در اثر این شکنجهها از دست داده است.
حکم جدید این زندانی سیاسی ۶۱ ساله به اتهام «عضویت و هواداری و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق در زندان» صدور حکم اعدام را برای وی به دنبال داشت.
ارژنگ داودی محکومیت ۱۰ ساله نخست خود را به پایان رسانده، اما پیش از صدور حکم تازه اعدام، با پروندهسازیهای مختلف طی دوران حبس، دوباره به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است.
این زندانی سیاسی هماکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج بهسر میبرد.
متن کامل نامهی ارژنگ داودی در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است که در پی میآید.
یاداشتی بر یادداشت روز کیهان
به قلم حسین شیره مالچی!؟
هممیهنان،
این ادعا که بند ۳ یادداشت مورد بحث درباره مذاکرات هستهای با ۵+۱ تصریح میکند که پذیرش قطعنامه فصل “هفتمی” تمامی مقاومت ۱۱ ساله در چالش هستهای را بر باد خواهد داد!؟ فیالحال این سؤال را به ذهن متبادر میدارد که مگر در سال ۱۳۶۷ پذیرش قطعنامه شماره ۵۹۸ تمامی مقاومت ۸ ساله در جنگ ویرانگر ایران و عراق را بر باد نداد!؟
همه میدانیم که مقاومت سرسختانه بر راستیها و راستگاریها امری چندان پسندیده و نیکوست که حتی بزدلان تاریخ نیز همواره آن را تأیید و بسیار تحسین کردهاند. اما به همان نسبت، اصرار به مقاومت بر بیهودگیها و خودکامگیها امری ناپسندیده و مذموم است. به ویژه اگر ناخواسته و تحمیلی بوده و به خصوص اگر پای هست و نیست یک ملت ۸۰ میلیونی در میان باشد.
پر مسلم است که خودسری، جرزنی، خیره سری، عربدهجویی و حماقتهای فاحش رهبران سیاسی هرگز تحت هیچ نام و عنوانی نمیتواند با واژههای معتبری چون مقاومت، ایستادگی، پایداری و… لاپوشانی یا ماستمالی گردد!؟
هممیهنان،
بدون تردید اهمیت چالش هستهای که تاکنون بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار ثروت ملی ایرانیان محنتزده را بلعیده، نمیتواند کمتر از اهمیت جدایی بحرین از مام میهن باشد. اما محمدرضاشاه مخلوع آن قدر برای مردم ارزش قایل بود که در سال ۱۳۲۴ هجری خورشیدی یعنی ۷۰ سال پیش!؟ رفراندوم صوری برگزار نماید و واگذاری آن بخش از خاک میهن را هر چند متظاهرانه اما به رأی و نظر مردم بسپارد.
متأسفانه باند ایرانی ستیز حاکم بر تهران، هر چند از طرف همان مردمی حرف میزند که هست و نیست به غارت بردهشان را یا در جیبهای گلوگشاد خود ریخته یا در حلقوم تروریستهای بیگانه از آمریکای لاتین تا شاخ آفریقا فرو کرده است. این باند مافیایی هر چند وقیحانه جار میزند که انرژی هستهای حق مسلم ماست!؟ ولی بدون کمترین تردید هرگز حاضر به مراجعه به رأی و نظر مردم با برگزاری رفراندوم حتی از جنس شاهنشاهی آن نخواهد شد.
رژیم غاصب خامنهای و شرکا همچنان رذیلانه ترجیح میدهد که تحت عنوان کرنش زبونانه به خاکساری و دریوزگی نزد آمریکاییان زانو بزند و برای تمدید بقای خود خوش رقصی و کاسه لیسی کند!؟ زیرا خوب میداند که همچون موضوع انصراف داوطلبانه از دریافت یارانه، با مخالفت قاطع ۹۵٪ از مردم ملازده ایران روبرو شده، فقط به فقط نامشروع بودن حکومت جعلی خود را در پروسهای کمتر از ۱۵ ماه، دوباره!؟ به اثبات میرساند.
هممیهنان،
در سال ۶۳ همراه با مرحوم پدرم در اعتراض صریح به ادامه جنگ بیحاصل، توسط مزدوران سپاه در شهرستان ایذه بختیاری دستگیر و به دادگاه انقلاب اهواز منتقل شدیم. جرم ما این بود که مثل بسیاری دیگر از هممیهنان، خیلی زودتر از دولتمردان کودن وقت که هنوز هم رئوس اصلی قدرت را قبضه کردهاند، به این درک رسیده بودیم که ادامه آن جنگ فرسایشی، بیهودهتر و خانمانسوزتر از آغاز آن است، مضافاً که جسارت ابراز صریح و مخالفت علنی با شروع و ادامه آن را نیز داشتیم.
پس از سرکشیدن دیر هنگام جام زهر و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نیز دستگیر شدم. این بار اما به علت اعتراض به چرایی تأخیر در پذیرش قطعنامه و سهلانگاری در محاکمه و مجازات عاملان ادامه جنگ و مسببان خرابیهای بیشتر و از آن جمله شخص خمینی هندیزاده.
ولی حالا در سال ۱۳۹۴ دیگر نه این تو بمیری از آن تو بمیریهاست!؟ و نه این جام زهر، مانند جام زهر قبلی ست که اکثریت ایرانیان هیجانزده از انقلاب مغلوب ۵۷ را ساکت کند. زیرا مردم هیچ کشوری هرگز اجازه بیش از دو اشتباه مرگبار را به حاکمان لایشعر نداده و نمیدهند به ویژه ایرانیان والا تبار.
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم،
زنده باد ایرانی
پاینـده باد ایران
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجاییشهر
۴ فروردین ۱۳۹۴
چهارشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۴ تهران ۲۰:۲۲ – ۲۵ مارس ۲۰۱۵
—
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
یاداشتی بر یادداشت روز کیهان
“ارژنگ داوودی زندانی سیاسی محکوم به اعدام”
ارژنگ داودی معلم، شاعر و نویسنده است. این زندانی سیاسی محکوم به اعدام در نوشتەای تازەاش از که تحت نام” یاداشتی بر یادداشت روز کیهان” نوشته: « بدون تردید اهمیت چالش هسته ای که تا کنون بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار ثروت ملی ایرانیان محنت-زده را بلعیده، نمی تواند کمتر از اهمیت جدایی بحرین از مام میهن باشد. اما محمدرضاشاه مخلوع آن قدر برای مردم ارزش قایل بود که در سال ۱۳۲۴ هجری خورشیدی یعنی ۷۰ سال پیش!؟ رفراندوم صوری برگزار نماید و واگذاری آن بخش از خاک میهن را هر چند متظاهرانه اما به رأی و نظر مردم بسپارد.»
این زندانی سیاسی هماکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج بهسر میبرد.
متن کامل نامهی ارژنگ داودی در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است که در پی میآید.
با یاد خدا
ایرانیان جهان؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.
یاداشتی بر یادداشت روز کیهان
چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۲۷
به قلم حسین شیره مالچی!؟
هم میهنان؛
این ادعا که بند ۳ یادداشت مورد بحث درباره مذاکرات هسته ای با ۵+۱ تصریح می کند که پذیرش قطعنامه فصل “هفتمی” تمامی مقاومت ۱۱ ساله در چالش هسته ای را بر باد خواهد داد!؟ فی الحال این سؤال را به ذهن متبادر می دارد که مگر در سال ۱۳۶۷ پذیرش قطعنامه شماره ۵۹۸ تمامی مقاومت ۸ ساله در جنگ ویرانگر ایران و عراق را بر باد نداد!؟
همه می دانیم که مقاومت سرسختانه بر راستی ها و راستگاری ها امری چندان پسندیده و نیکوست که حتی بزدلان تاریخ نیز همواره آن را تأیید و بسیار تحسین کرده ند. اما به همان نسبت، اصرار به مقاومت بر بیهودگی ها و خودکامگی ها امری ناپسندیده و مذموم است. به ویژه اگر ناخواسته و تحمیلی بوده و به خصوص اگر پای هست و نیست یک ملت ۸۰ میلیونی در میان باشد.
پر مسلم است که خودسری، جر زنی، خیره سری، عربده جویی و حماقت های فاحش رهبران سیاسی هرگز تحت هیچ نام و عنوانی نمی تواند با واژه های معتبری چون مقاومت، ایستادگی، پایداری و… لاپوشانی یا ماستمالی گردد!؟
هم میهنان؛
بدون تردید اهمیت چالش هسته ای که تا کنون بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار ثروت ملی ایرانیان محنت-زده را بلعیده، نمی تواند کمتر از اهمیت جدایی بحرین از مام میهن باشد. اما محمدرضاشاه مخلوع آن قدر برای مردم ارزش قایل بود که در سال ۱۳۲۴ هجری خورشیدی یعنی ۷۰ سال پیش!؟ رفراندوم صوری برگزار نماید و واگذاری آن بخش از خاک میهن را هر چند متظاهرانه اما به رأی و نظر مردم بسپارد.
متأسفانه باند ایرانی ستیز حاکم بر تهران، هر چند از طرف همان مردمی حرف می زند که هست و نیست به غارت برده شان را یا در جیب های گل و گشاد خود ریخته یا در حلقوم تروریست های بیگانه از آمریکای لاتین تا شاخ آفریقا فرو کرده است. این باند مافیایی هر چند وقیحانه جار می زند که انرژی هسته ای حق مسلم ماست!؟ ولی بدون کمترین تردید هرگز حاضر به مراجعه به رأی و نظر مردم با برگزاری رفراندوم حتی از جنس شاهنشاهی آن نخواهد شد.
رژیم غاصب خامنه ای و شرکا همچنان رذیلانه ترجیح می دهد که تحت عنوان کرنش زبونانه به خاکساری و دریوزگی نزد آمریکاییان زانو بزند و برای تمدید بقای خود خوش رقصی و کاسه لیسی کند!؟ زیرا خوب می داند که همچون موضوع انصراف داوطلبانه از دریافت یارانه، با مخالفت قاطع ۹۵٪ از مردم ملا-زده ایران روبرو شده، فقط به فقط نامشروع بودن حکومت جعلی خود را در پروسه ای کمتر از ۱۵ ماه، دوباره!؟ به اثبات می رساند.
هم میهنان؛
در سال ۶۳ همراه با مرحوم پدرم در اعتراض صریح به ادامه جنگ بی حاصل، توسط مزدوران سپاه در شهرستان ایذه بختیاری دستگیر و به دادگاه انقلاب اهواز منتقل شدیم. جرم ما این بود که مثل بسیاری دیگر از هم میهنان، خیلی زودتر از دولتمردان کودن وقت که هنوز هم رئوس اصلی قدرت را قبضه کرده اند، به این درک رسیده بودیم که ادامه آن جنگ فرسایشی، بیهوده تر و خانمان سوزتر از آغاز آن است، مضافا که جسارت ابراز صریح و مخالفت علنی با شروع و ادامه آن را نیز داشتیم.
پس از سر کشیدن دیر هنگام جام زهر و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نیز دستگیر شدم. این بار اما به علت اعتراض به چرایی تأخیر در پذیرش قطعنامه و سهل انگاری در محاکمه و مجازات عاملان ادامه جنگ و مسببان خرابی های بیشتر و از آن جمله شخص خمینی هندی زاده.
ولی حالا در سال ۱۳۹۴ دیگر نه این تو بمیری از آن تو بمیری هاست!؟ و نه این جام زهر، مانند جام زهر قبلی ست که اکثریت ایرانیان هیجان زده از انقلاب مغلوب ۵۷ را ساکت کند. زیرا مردم هیچ کشوری هرگز اجازه بیش از دو اشتباه مرگبار را به حاکمان لایشعر نداده و نمی دهند به ویژه ایرانیان والا تبار.
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۴ فروردین ۱۳۹۴
http://kampain.info/mer.php?id=2012