کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی – اخباری از زندانهای رژیم اسلامی در ایران

انفجار مین در قصر شیرین جان جوان 24 ساله را گرفت

http://kampain.info/mer.php?id=1988

انفجار یک قبضه مین به جای مانده از دوران جنگ عراق و ایران در قصر شیرین یک کشته بر جا گذاشت.
بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، جلال بهرام زاده جوان ٢٤ سالەی قصر شیرینی بود که روز دوشنبه ۲۵ اسفند ماه بر اثر انفجار مین در منطقه تنگه حمام حوالی پاسگاه مرزی دارخور از توابع بخش مرکزی شهرستان قصر شیرین جان خود را از دست داد.
گفتنی است که تاکنون صدها نفر از مردم مناطق مرزی استان کرمانشاه به خصوص مردم مناطق مرزی و عشایر و نیروهای گروه‌های پاک‌سازی اراضی آلوده به مین در شهرستان قصر شیرین، بر اثر انفجار مین و مهمات به جای مانده از دوران جنگ عراق و ایران، جان خود را از دست داده و مجروح و یا معلول شده‌اند.
سه‌شنبه ۲۶ اسفندماه ۱۳۹۳ – ۱۷ مارس ۲۰۱۵


کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
دیپورت شهروند مهابادی از عراق و بازداشت او در اطلاعات مهاباد
http://kampain.info/mer.php?id=1987

یکی از شهروندان مهابادی پس از سفر تجاری به کردستان عراق، از این اقلیم اخراج و سپس از سوی اطلاعات مهاباد بازداشت می‌شود.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، «فایق چیره» شهروند مهابادی، هفته گذشته در زمان بازگشت از سفر تجاری به اقلیم کردستان عراق، با ماموران امنیتی حزب دمکرات کردستان، درگیری لفظی پیدا کرده که در پی آن ماموران، پاسپورت این شهروند را گرفته و از مرز اخراج می‌کنند.
پس از مدتی اداره اطلاعات مهاباد، این شهروند را احضار کرده، پاسپورت وی را تحویل داده، ولی پس از یک هفته او را دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل می‌کنند.
گفته شده «فایق چیره» هم‌اکنون در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر مهاباد نگهداری می‌شود.
هنوز از سرنوشت و وضعیت قطعی این شهروند مهابادی خبری در دست نیست.
سه‌شنبه ۲۶ اسفندماه ۱۳۹۳ – ۱۷ مارس ۲۰۱۵


کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
نامەی دیگر از ارژنگ داودی زندانی سیاسی محکوم به اعدام خطاب به ایرانیان جهان

ارژنگ داودی معلم، شاعر و نویسنده است. این زندانی سیاسی محکوم به اعدام در نامه‌ای خطاب به ایرانیان جهان نوشته: « همه می دانیم که از ابتدای غصب انقلاب ۵۷ ایجاد رعب و وحشت در جامعه، شاه بیت اصول فرقه ضاله ولایت فقیه و از شگردهای ازلی و ابدی سرگردنه داری شیخ شیره چی و شرکای شارلاتان ترش بوده، هست و خواهد بود. بنابراین تنها راه رهایی از همه این ستمبارگی ها و ابلیس گری ها، همانا به قعر جهنم فرستادن کلیت این رژیم نامشروع، بربرمنش و سراپا جعلی ست.»
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی،ارژنگ داودی آبان‌ماه ١٣٨٢ بازداشت شد و زیر شدیدترین شکنجه‌ها در سلول‌های انفرادی زندان “٣٢٨” سپاه پاسداران، بند دو الف قرار گرفت. وی از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب، قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، به 15 سال زندان تعزیری، 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دایم از مدیریت مجتمع آموزشی- فرهنگی پرتو حکمت، ٧٤ ضربه شلاق و تبعید به زندان‌های جنوب کشور محکوم شد.
اتهام‌های اصلی ارژنگ داودی، راه‌اندازی و تاسیس «جنبش آزادی ايرانيان» و «کنفدراسيون دانشجويان ايرانی» است، هرچند اتهامات ديگری همچون نوشتن «مانيفست ضد نظام جمهوری اسلامی»، توهين به رهبری و بنيانگذار جمهوری اسلامی و مسوولين نظام و روحانيون، توهين به مقدسات، و همکاری با خبرنگار کانادايی «جين کوکان» برای ساخت فيلم مستند «ايران ممنوع» نيز در پرونده ارژنگ داودی وجود داشت.
در فيلم مستند «ايران ممنوع»، سعید مرتضوی دادستان پيشين تهران و رييس سازمان تامین اجتماعی، به قتل زهرا کاظمی خبرنگار ايرانی- کانادايی در سال 1382 متهم شد.
داودی در سال‌های اخیر به زندان‌های مختلفی تبعيد شده است؛ از زندان اوين به زندانی در اهواز، از آنجا به بندرعباس و سپس به زندان رجایی شهر (گوهردشت) کرج تبعيد شد. آن‌طور که ارژنگ داودی در يکی از نامه‌هايش می‌نويسد، در سال 1386 خانه‌اش با تمام وسايل مهر و موم شد و خودروی شخصی‌اش توقيف شده است. وی در مدتی که در زندان‌های مختلف دوره محکوميت خود را می‌گذراند، بارها در اعتراض به وضعيت زندان، رفتار زندانبانان و اوضاع سياسی- اجتماعی ايران اعتصاب غذا کرده است.
این معلم زندانی در دوران سال‌های زندان، بارها مورد شکنجه‌های وحشیانه قرار گرفته است و بخشی از بینایی و شنوایی خود را در اثر این شکنجه‌ها از دست داده است.
حکم جدید این زندانی سیاسی ۶۱ ساله به اتهام «عضویت و هواداری و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق در زندان» صدور حکم اعدام را برای وی به دنبال داشت.
ارژنگ داودی محکومیت ۱۰ ساله نخست خود را به پایان رسانده، اما پیش از صدور حکم تازه اعدام، با پرونده‌سازی‌های مختلف طی دوران حبس، دوباره به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است.
این زندانی سیاسی هم‌اکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی‌ شهر کرج به‌سر می‌برد.
متن کامل نامه‌ی ارژنگ داودی در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است که در پی می‌آید.

با یاد خدا
ایرانیان جهان؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.

این زنجیرها نه بنـدی بر دست
که پوزه بنـد جهل بر طنـین حماسه اند
تا هجای بلنـد آزادی
بر لبان پر غرور ما خاموش بماند
در سکوت سار برج و بارو
من ساکت نمی مانم
من حرف می زنم
و بنـدابنـد شعر آخرین ترانه زنجیر را
به وزن قیام می آرم

هم میهنان؛
روز یکشنبه ۹۳/۱۰/۲۸ از بند ۴ سالن ۱۲ موسوم به سالن سیاسی به بند ۸ موسوم به بند سپاه مستقر در زندان رجایی شهر منتقل شده و در همان اتاقکی که در سال های پیشین بارها مورد آزار، تهدید و توهین قرار گرفته بودم، هر روز از صبح تا شب در دو نوبت و هر نوبت به مدت چند ساعت تحت بازجویی یا به عبارت دقیق تر تحت تفتیش عقاید قرار می گرفتم.
بر خلاف همیشه به جز یک مورد تهدید به قتل!؟ این بار نه از فحاشی ها و هتاکی های رایج خبری بود و نه از ضرب و شتم های معمول در رژیم شیخ علی شیره چی!؟
با وجودی که می دانستم در چند سال گذشته در تمام اتاقک های بازجویی دوربین نصب شده، در اولین فرصتی که مطمئن شدم تنها هستم، طبق معمول همیشگی کنجکاوانه چشم بند را بالا زده و به اطراف نگریستم. با تعجب دیدم که روی یک برگ ورق آ ۴ نصب شده بر دیوار از جمله نوشته شده که:
زمان بازجویی از ۸ صبح تا ۱۰ شب!؟
هر گونه تهدید، توهین، ضرب و شتم ممنوع!؟
بی اختیار یاد بازجویی های شبانه، گفتار زننده و رفتار کریه بازجویان و دیگر عمال سرگردنه داری خامنه ای و شرکا در بندهای ۲_الف، ۲۰۹، ۲۴۰ و سایر بازداشتگاه های شبه قانونی و غیر قانونی افتادم که از شدت شکنجه، آزار و اذیت های لفظی و نالفظی، به ستوه می آمدم.
هر چند که توبه گرگ مرگ است!؟ اما از یک سو خوشحال شدم که دیدم بعد از ۳۶ سال ظاهرا رژیم بربرمنش خامنه ای، ولو متظاهرانه و هر چند که صرفا بر روی کاغذ!؟ حاضر شده ابتدایی ترین حقوق متهمان را به رسمیت بشناسد و از دیگر سو به این حقیقت خندیدم که متهم های به اصطلاح امنیتی که از بدو ورود تا لحظه خروج از بند مجبور می شوند در همه حال از چشم بند استفاده کنند!؟ چگونه می توانند متن فوق الاشاره را بخوانند تا دلگرم شده و در هنگام لزوم توجه بازجو را به مفاد آن جلب نمایند!؟ به ویژه آن که در اتاقک بازجویی، علاوه بر استفاده دقیق از چشم بند، متهم به گونه ای در گوشه ای از اتاقک روبروی دیوار و در فاصله ۲۵ سانتیمتری از آن جا داده می شود که به هیچ وجه امکان رؤیت این نوشته هشدار آمیز را ندارد.
البته علیرغم نصب چنین نوشته ای هنوز کماکان فحاشی، کتک کاری، شوکر زنی، توپ و تشر، عربده کشی و… جریان دارد، شاید کمی کمتر از گذشته!؟ در بند سپاه با یک زندانی به نام بهنام عبرانی آشنا شدم که به اتهام قاچاق مواد مخدر از نوع شیشه، دستگیر شده و در اثر فشارهای توان فرسا دو بار اقدام به خودکشی کرده بود، وقتی از لب شکافته او پرسیدم، برایم تعریف کرد که نیروهای عملیاتی وزارت اطلاعات در هنگام دستگیری، چگونه با شوکر و قنداق اسلحه به جانش افتاده و او را لت و پار کرده بودند. زندانی دیگری که او هم به اتهام قاچاق مواد مخدر از نوع شیشه دستگیر شده بود به نام کامران رضوی را نیز با بینی شکسته و صورت خون آلود دیدم که او نیز در هنگام دستگیری مورد حمله وحشیانه مزدوران وزارت اطلاعات خامنه ای، قرار گرفته بود.
در بند سپاه زندان رجایی شهر، هر چند که بویژه بعضی از شب ها صدای کتک کاری و فحاشی های مختصر به گوش می رسید ولی چون هر دو متهم را هنگام دستگیری مورد ضرب و شتم وحشیانه قرار داده و اصطلاحا ترکونده!؟ بودند به این نتیجه رسیدم که با توجه به فشارهای داخلی و خارجی که منجر به اعلام مخفیانه مفاد مندرج در برگه مزبور شده، دیگر چندان امکان برخوردهای شدید و غلیظ در محل بند و اتاقک های بازجویی وجود ندارد.
یادآور می شوم که پیش از این هنگام دستگیری و در انظار عمومی با متهم فقط برخورد لفظی می شد ولی بعد از انتقال به بازداشتگاه فحاشی، کتک کاری و عقده گشایی ها شروع می شد. اما اکنون به دلایلی مصلحت مآبانه وضع تغییر کرده و مزدوران رژیم چون نمی توانند در بازداشتگاه ها آن طور که می خواهند به جان متهم بیفتند و عقده دل وا کنند!؟ در هنگام دستگیری و در ملأ عام با شوکر، قنداق اسلحه، مشت، لگد و… به جان متهم می افتند.
همه می دانیم که از ابتدای غصب انقلاب ۵۷ ایجاد رعب و وحشت در جامعه، شاه بیت اصول فرقه ضاله ولایت فقیه و از شگردهای ازلی و ابدی سرگردنه داری شیخ شیره چی و شرکای شارلاتان ترش بوده، هست و خواهد بود. بنابراین تنها راه رهایی از همه این ستمبارگی ها و ابلیس گری ها، همانا به قعر جهنم فرستادن کلیت این رژیم نامشروع، بربرمنش و سراپا جعلی ست.

پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛

ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۲۵ اسفندماه ۱۳۹۳
http://kampain.info/mer.php?id=1985

انتقال یک زندانی سیاسی کُرد از زندان قزوین به زندان رجایی شهر کرج

رمضان احمد کمال زندانی سیاسی کُرد تبعه‌ی سوریه، امروز دوشنبه از زندان قزوین به بند ١٢ زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
بنابه کزارش کمپین دقاع از زندانیان سیاسی و مدنی، رمضان احمد کمال زندانی سیاسی کُرد تبعه‌ی سوریه، امروز سه شنبه – ۲۶ اسفند – ۱۳۹۳ از زندان قزوین به بند ١٢ زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
رمضان احمد کمال در بهار سال ۸۷ در اطراف شهر ماکو توسط نیروهای سپاه پاسداران بعد از مورد هدف قرار گرفتن و زخمی شدن بازداشت شده است. نیروهای سپاه پاسداران در زمان بازداشت با وجود اصابت چندین گلوله به دست و پایش به شدت وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و با ماشین وی را بر روی زمین کشیده‌اند. او از سوی دادگاه انقلاب شهر خوی به اتهام عضویت در حزب کارگران کردستان ترکیه به اعدام محکوم شد که بعد از اعتراض وی، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد. دیوان عالی کشور حکم حکم اعدام صادر را نقض کرده و ۱۰ سال زندان همراه با تبعید به زندان قزوین در طول دوران حبس را برای این زندانی سیاسی صادر کرد.
این زندانی سیاسی کرد از زمان بازداشت تا امروز مدتی در زندانهای ماکو، قزوین، اوین و زندان رجایی شهر کرج تحمل حبس نموده است و به دلیل حکم صادره نیز در این مدت نتوانسته با خانواده خود ملاقات و یا تماس داشته باشد. وضعبت سلامتی او در این مدت به حدی رو به وخامت رفته بود به طوریکه دست راست وی به دلیل اصابت چندین گلوله نیمه فلج شده است و حتی در زمان بازداشت در بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران در شهر ارومیه زخمهای وی دچار کرم زدگی شده بوده است.
رمضان احد کمال همچنین در اعتراض به بی توجهی مسئولین زندان قزوین نسبت به وضعیت سلامتی‌اش در آذرماه سال ۸۸ به مدت ۴۰ روز اقدام به اعتصاب غذا نموده بود.
سه شنبه – ۲۶ اسفند – ۱۳۹۳ 17 – 03 – 2015
http://kampain.info/mer.php?id=1984