وحید اصغری در زندان به سندرم کارپال تونل مبتلا شد
http://kampain.info/mer.php?id=1842
وحید اصغری زندانی سیاسی، بیمار است و گفته شده وی به تازگی در زندان رجایی شهر به «سندرم کارپال تونل» نیز مبتلا شده است.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، وحید اصغری فعال حقوق بشر محبوس در بند سیاسی زندان رجایی شهر کرج، براساس گزارش متخصص ارتوپدی این زندان، به «سندرم کارپال تونل» (اختلال حسی و حرکتی) در ناحیه انگشتان دست راست مبتلا شده است.
گفته شده به بیماریهای این فعال حقوق بشر زندانی رسیدگی نمیشود و وی از امکانات درمانی مناسب محروم است.
یک منبع مطلع از وضعیت این زندانی سیاسی به «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» گفت: «متخصص ارتوپد بهداری زندان رجایی شهر، ضمن تجویز دستور انجام تست نوار عصب عضله و الکترومیو گرافی، آسیب شبکه عصبی و سندرم کارپال تونل (گیر افتادن عصب در مچ دست) را در دست راست وی تشخیص داده و متخصص اعصاب بیمارستان نیز برای آزمایشات بیشتر و درمان دستور اعزام این زندانی سیاسی به بیمارستان خارج از زندان را داده است.»
گفتنی است پرونده وحید اصغری فعال حقوق بشر، یکی از مدافعان آزادی بیان در فضای سایبری و محبوس در زندان رجایی شهر، دوشنبه ۴ اسفندماه ۱۳۹۳، به شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر ارسال شد.
این زندانی سیاسی که از ۱۹ اردیبهشتماه ۱۳۸۷، تاکنون به مدت 7 سال است که در بازداشت به سر میبرد، پیشتر در سالهای ۹۰ و ۹۱ دو بار از سوی شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، به اعدام محکوم شد و هر بار حکم صادره از سوی دیوان عالی کشور، لغو و وضعیت پروندهی وی بلاتکلیف ماند. وکلای این مدافع آزادی بیان نیز گفتهاند: «پرونده وحید اصغری به دادگاه تجدید نظر ارسال شده است.»
گفته شده پیشتر این فعال حقوق بشر زندانی، زمانی که در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه با حکم ۱۸ سال زندان روبرو شد، توسط وکلای خود به رای صادره اعتراض کرد. در نهایت این پرونده برای رسیدگی به ایرادات وکلای وی، به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران نزد قاضی زرگر ارسال شده است.
اتهامات انتسابی به وحید اصغری که گفته شده با زور، تهدید، فشار، شکنجه بازجویان سپاه و اکراه، مجبور به اعتراف و مصاحبه تلویزیونی علیه خود شده، شامل «تبلیغ علیه نظام»، «نشر اکاذیب»، «راهاندازی و مدیریت خبرگزاری حقوق بشری شبتاز»، «راهاندازی سایتهای خبری ضد نظام»، «حمایت از سایتهای ضد دینی»، «حمایت مالی، فنی و تبلیغی از سایتهای ضد نظام و انقلاب اسلامی در راستای دفاع از آزادی بیان و جریان آزاد اطلاعات»، «راهاندازی طرح ملی مبارزه با سانسور جمهوری اسلامی»، «ارتباط با بیبیسی فارسی و تصحیح خبر برای آنها و کمک فنی به این شبکه»، «مدیریت سایتهای ضد امنیتی و ۲۰۰ سایت سیاسی متعلق به اپوزیسیون نظام» و «آموزش آنلاین تظاهرات آرام و انقلاب رنگین» است.
گفتنی است که در میان اتهامات انتسابی در پرونده، مواردی وجود دارد که بدون دلایل قانونی ارایه شده و در جزییات کیفرخواست دادستان تهران بدون ارایه هیچ مدرک و مستندات معتبری به این فعال حقوق بشر نسبت داده شده است.
منبع مطلعی از وضعیت این زندانی به «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» گفت: «وحید اصغری پس از مواجهه با دو حکم اعدام و اتهامهای متعدد دیگر، در آخرین حکم دادگاه انقلاب از اتهام «افساد فیالارض» و مجموعه اتهامهای دیگر تبرئه و در مورد سه اتهام جدید که در این هفت سال مطرح نشده بودند و وی بابت آنها حتی تفهیم اتهام نیز نشده بود، به ترتیب به تحمل 10، 5 و 3 سال حبس و در مجموع 18 سال زندان محکوم شد.»
این زندانی سیاسی بارها در رنجنامههایی از داخل زندان، از شکنجه، عدم شرکت در جلسه دادگاه به دلیل نپذیرفتن اتهامها و فراهم نبودن امکانات دفاع از خود، خبر داده و ضمن رد کلیه اتهامات وارده، اعلام کرده است که تنها خواستار آزادی بی قید و شرط خود است.
وحید اصغری دانشجوی انفورماتیک دانشگاه بنگلور هند، در 19 اردیبهشتماه ۱۳۸۷، به هنگام خروج از کشور در فرودگاه امام خمینی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «راهاندازی سایتهای ضد دین و مخالف نظام» بازداشت شد.
این مدافع حقوق بشر متولد ۱۳۶۵ بوده و در زمان بازداشت بدون رویت حکم بازداشت، از خیابان اسکندری ربوده شده و به بند ۲-الف سپاه در زندان اوین منتقل شده است.
وی در ۱۶ آذرماه ۱۳۹۳، به تحمل ۱۸ سال حبس محکوم شد و هماکنون در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر نگهداری میشود.
پنجشنبه ۷ اسفندماه ۱۳۹۳ – ۲۶ فوریه ۲۰۱۵
بازگشت محمدرضا پورشجری از بیمارستان به زندان
http://kampain.info/mer.php?id=1839
محمد رضا پورشجری * سیامک مهر* امروز چهارشنبه ۶ اسفندماه پس از ٥ روز بستري بودن در بيمارستان شريعتي كرج به زندان رجایی شهر بازگشت .
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، محمدرضا پورشجری وبلاگ نویس زندانی که از ١٨ بهمن ماه سال جاری در اعتراض به دستگيری مجدد، پرونده سازی های وزارت اطلاعات و شرايط بلاتکليف خود اقدام به اعتصاب غذا کرده بود و خواهان آزادی بی قيد و شرط خود بوده است در هفته دوم اعتصاب غذا بدليل مشكلات قند خون و بيماريهاي متعدد وضعیت جسمی وی در سلول انفرادي بسیار وخیم شد و به بهداري زندان رجای شهر منتقل شد اما به علت ادامه اعتصاب غذا از مانع از تزریق سرم به خود شد ، وی در شانزدهمین روز اعتصاب غذا به علت ضعف شدید جسمانی بيهوش شد و پس از انتقالش به بهداري بدليل وخامت شدید جسمی به بيمارستان شريعتي كرج منتقل شد، وی در طول اين مدت تحت مداوا قرار ميگيرد و به اجبار اعتصاب غذاش شكسته ميشود.
میترا پورشجری دختر این زندانی سیاسی درصحبتی با گزارشگران کمیپن برای دفاع اززندانیان سیاسی و مدنی می گوید:
* در اين طول این مدت که پدرم در بیمارستان شریعتی کرج تحت درمان بود وی را ازسمت چپ با دست و پابندبه تخت بسته بودند و سه مامور امنیتی در بیرون و داخل اطاق در تمام مدت حضور داشتند و گزارشهای رسیده از وضعيت دستگاه گوارشي و قند خون بالاي پدرم و همينطور مشكلات قلبي ایشان به شدت وخيم بوده است.*
وی متذکر شد درحال حاضر از جزييات وضعیت جسمی و روند پرونده پدرم هيچ اطلاعي جدیدی در دست ندارم.
محمدرضاپورشجری اول شهریور ماه سال جاری پس از تحمل چهار سال زندان به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبر و توهین به مقدسات از طریق نوشتههای خود در وبلاگ شخصیاش، از زندان آزاد شد. اما تنها ۳۸ روز پس از آزادی یعنی در ۸ مهرماه سال جاری ماموران وزارت اطلاعات در شهر ارومیه محمدرضا پورشجری را مجددا بازداشت کردند.
این زندانی سیاسی در مدت چهارسال زندان پیشین خود دوبار سکته قلبی کرد و به بیماریهای زیادی همچون ورم غده پروستات، قند خون بالا و سنگ کلیه و… مبتلا گردید
چهارشنبه ۶ اسفند۱۳۹۳_ 25 – 02 – 2015–
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
Avsnitt för bifogade filer
Förhandsgranska bilaga porshajari mohamad.png
Bild
porshajari mohamad.png
حمله قلبی و بیهوشی آتنا فرقدانی در پی ادامه اعتصاب غذا
http://kampain.info/mer.php?id=1841
ﺁﺗﻨﺎ فرقدانی ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ۶ ﺍﺳﻔﻨﺪ ماه ﺩﺭﺷﺎﻧﺰﺩﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﺣﻤﻠﻪ ﻗﻠﺒﯽ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻬﻮﻉ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، محمد مقیمی وکیل آتنا فرقدانی ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ۶ ﺍﺳﻔﻨﺪ ماه اعلام کرد ﻣﻮﮐﻠﻢ ( ﺁﺗﻨﺎ ﻓﺮﻗﺪﺍﻧﯽ ) ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺖه است، ﻭﯼ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺿﻌﻒ ﺻﺤﺒﺘﻬﺎﯾﺶ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ .همچنین ﻣﻮﮐﻠﻢ دچار ﺣﻤﻠﻪ ﻗﻠﺒﯽ و ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻬﻮﻉ ﺷﺪﻩ است ، ﻭ ﺑﺮﺍﯼ لحظاتی ﺑﯿﻬﻮﺵ بوده ﺍﺳﺖ .ﭘﺲ ﺍﺯ به هوش آمدن وی و ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻇﻬﺎﺭﺍﺕ موکلم ﺩﺭ ﺑﻬﺪﺍﺭﯼ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﭘﺰﺷﮏ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺷﺨﺎﺻﯽ ﻗﺼﺪ ﺗﺰﺭﯾﻖ ﺳﺮﻡ ﺑﻪ ﻣﻮﮐﻠﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ که هیچگونه صلاحیت پزشکی نداشته اند ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ موکلم (آتنا فرقدانی) ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ .ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ آتنا ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻐﺮﻧﺞ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺷد. وضعیت موکلم یسیار خطرناک است او همچنان در اعتصاب غذا است و وضعیت جسمانی خوبی ندارد. آتنا از من خواسته است که با خانواده اش صحبت کنم و بگویم تا زمانی که به خواسته های او توجهی نشده به ملاقات او نروند. گفته است تا زمانی که به زندان اوین منتقل نشده ام به اعتصاب غذا ادامه خواهم داد حتی اگر بمیرم. امروز می گفت که وضعیت جسمانیم به قدری ضعیف است که بدنم دیگر آب هم نمی پذیرد. آتنا دراعتصاب تر است. در اعتصاب تر، او باید آب و نمک و شکربخورد اما امروز می گفت بدنش آب قبول نمی کند و این بسیار نگران کننده است.
آتنا فرقدانی روز گذشته در تماس تلفنی با وکیل و پدر و مادرش از آنها خواسته است که دیگر به ملاقات او نروند. او گفته است که علیرغم وضعیت بد جسمی اش، تا تحقق یاقتن خواسته هایش و انتقال به زندان اوین، به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.
پدر و وکیل او در مصاحبه با “روز” وضعیت جسمی او را نگران کننده توصیف میکنند. بیش از ۱۱۶ فعال مدنی، خانوادههای زندانیان سیاسی و خانوادههای جانباختگان اعتراضات بعد از مضحکه انتخاباتی جنجال برانگیز ۸۸ هم با امضای نامهای هشدار دادهاند که هر لحظه بیم آن میرود که فاجعهای جبران نشدنی روی دهد و آتنا به کما برود.
تقی فرقدانی، پدر آتنا فرقدانی در همین مصاحبه میگوید: امروز دخترم آتنا در تماس تلفنی متذکر شدهمچنان در اعتصاب غذا وتا تحقق یافتن خواسته هایش این اعتصاب ادامه خواهد داشت. من و همسرم به او گفتیم با ادامه دادن اعتصابت به خودت صدمه میزنی و وضعیت جسمی ات بسیار بد خواهد شد. گفتیم برایت خطرناک است، اعتصابت را بشکن اما گفت تا وقتی به خواستههایم توجهی نشده و به زندان اوین منتقل نشوم، اعتصابم را نمیشکنم. بعد هم به ما گفت دیگر به ملاقات من نیایید.
او میافزاید: وضعیت جسمی دختراصلا خوب نیست من هم اگر ۱۵ یا ۱۶ روز غدایی نخورم و اعتصاب غذا باشم وضعیت جسمی ام ضعیف خواهد شد. امروز هم رفتم نزد قاضی صلواتی بودم، ولی هنوز هیچ چیزی معلوم نیست. فقط ذکر است که در فکرش هستم. اما اینکه چه تصمیمی بگیرند و چه اتفاقی می افتد را نمی دانم.
پدر آتنا فرقدانی می گوید: هنوز هیچ چیزی معلوم نیست، فردا ما مجددا به زندان قرچک ورامین خواهیم رفت، شاید بتوانیم آتنا را ببینیم. من فقط امیدوارم که او نیز بیاید برای دیدارما هرچند به ما گفته است که به ملاقاتم نیایید اما امیدوارم بیاید و موفق شویم با وی حرف بزنیم. آتنا خواسته زیادی ندارد، تنها خواسته اش این است که به زندان اوین منتقل شود.
محمد مقیمی، وکیل او می گوید: براساس قانون، زندانی سیاسی باید از زندانیان عادی جدا و در کنار زندانیان سیاسی نگهداری شود. اصل تفکیک زندانیان را هم در قانون داریم که بر همین مساله اشاره و تاکید دارد. در قوانین بین المللی هم این چنین است، که متاسفانه این مساله درباره آتنا رعایت نشده. مساله دیگری هم که درباره موکل من رعایت نشده این است که براساس قانون نباید زندانیان محکوم با زندانیانی که هنوز متهم هستند و دادگاهی نشده اند و ممکن است در دادگاه تبرئه شوند در یک جا نگهداری شوند. موکل من الان اما برخلاف قانون در کنار زندانیانی است که محکوم هستند و جرایم و محکومیت آنها هیچ ارتباطی با اتهامات او ندارد. زندان قرچک هم که متاسفانه زندان استانداردی نیست، به نوعی تبعیدگاه است. از موکلان دیگری هم که در این زندان داشته ام شنیده ام که امکانات بهداشتی ندارد، وضعیت غذایی مناسب نیست و کلا وضعیت خوبی آنجا حاکم نیست.
آتنا فرقدانی شهریور ماه سال جاری بازداشت و پس از دو ماه با قرار وثیقه آزاد شد. او پس از آزادی با انتشار ویدئویی در شبکه یوتیوب اعلام کرد که در زندان مورد هتک حرمت قرار گرفته است. او که روز شنبه، ۲۰ دی ماه به عنوان متهم به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب احضار شده بود، مقابل چشمان پدر و مادرش از مامور زن سیلی خورد و از سوی ماموران مرد مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سپس به زندان قرچک ورامین فرستاده شد. این در حالی بود که هنوز دادگاه او برگزار نشده و حکمی برای او صادر نشده است.
تقی فرقدانی، پدر آتنا فرقدانی همان زمان می گوید: آتنا که وارد دفتر قاضی شد دیدیم ۱۰ دقیقه هم نکشید که او را با دستبند بیرون آوردند. ما هیچ حکمی ندیدیم و جر و بحثی بین او و مامور خانم صورت گرفت و مامور خانم یک سیلی به او زد. او هم در اعنراض به دفتر قاضی رفت که آنجا هم ماموران مرد او را کتک زده بودند. مادرش هم که اعتراض و داد و بیداد کرد که چرا میزنید گفتند اگر حرف بزنید از اینجا میاندازیمتان بیرون. بعد هم که اتنا را منتقل کردند به زندان قرچک ورامین.
به گفته او دخترش شاغل نبوده و دانشجوی نخبه دانشگاه الزهرا و نقاش است: آتنا جایی کار نمی کرد، او نقاش است و دانشجوی نخبه دانشگاه الزهرا بود و بیشتر سرگرم نقاشی و نمایشگاه گذاشتن بود. یعنی نمایشگاه نقاشی های خودش.
و حالا با گذشت بیش از ۱۶ روز از اعتصاب غذای آتنا فرقدانی، بیش از ۱۱۶ فعال مدنی که در میان آنها نام تعدادی از خانوادههای زندانیان سیاسی و خانوادههای جانباختگان اعتراضات بعد از انتخابات جنجال برانگیز ۸۸ هم به چشم می خورد با انتشار نامه ای نسبت به وضعیت جسمانی این فعال مدنی هشدار داده اند.
چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۳_ 25 / 02 / 2015
till Hemlig kopia: mig
خطر دیپورت محمد حسین مصطفی زندانی سیاسی از سلیمانیه به ایران
http://kampain.info/mer.php?id=1830
محمد حسین مصطفی از اعضای سازمان مجاهدین خلق، از سوم شهریورماه 1393، به دلیل عبور غیر قانونی از مرز از سوی پلیس حکومت اقلیم کردستان بازداشت شد. اکنون خطر دیپورت و تحویل به ایران وی را تهدید میکند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، محمد حسین مصطفی روز دوشنبه سوم شهریورماه 1393، در زمانی قصد داشت به صورت غیر قانونی از مرز به کشور عراق وارد شود، از سوی نیروهای امنیتی پلیس عراق بازداشت شده و مدت زمانی را در زندانهای بغداد سپری کرده بود. وی پیش از این نیز به اتهام «عبور غیرقانونی از مرز» در خاک کردستان بازداشت شده بود.
یک منبع مطلع از وضعیت این زندانی سیاسی به «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» گفت: «هر لحظه امکان دیپورت و تحویل وی به حکومت اسلامی ایران وجود دارد و با توجه به سابقه عضویت در سازمان مجاهدین خلق و همچنین داشتن سوابق زندان در ایران به دلایل سیاسی، احتمال بروز هرگونه اتفاق ناگواری برای وی وجود دارد. محمد حسین چندین بار توسط ادارهی اطلاعات ایران بازداشت شده و چندین سال از عمرش را در زندانهای ایران گذرانده است.»
گفته شده محمد حسین مصطفی در ۱۵ تیرماه ۱۳۴۳ در شهرستان ساوه در ایران متولد شده و پیشتر راننده شخصی «کاظمی بروجردی» بوده که وی نیز هماکنون در ایران در حصر به سر میبرد.
این زندانی سیاسی دارای مدرک دیپلم رشته ریاضی بوده و سابقه ۱۰ سال کار در حوزهی ارتوپدی و پزشکی به صورت تجربی را دارد. وی در فاصله سالهای ۱۳۶۳ تا 1365 شمسی، ضمن بازداشت توسط نیروهای امنیتی ایران، با اتهامهای سیاسی، زندانی شده و اموال و داراییهایش نیز مصادره شده است.
محمد حسین مصطفی هماکنون در سالن ۱ بازداشتگاه عمومی زندان «مع العسکر سلام» سلیمانیه، در اقلیم کردستان عراق نگهداری میشود.
سهشنبه ۵ اسفندماه ۱۳۹۳ – ۲۴ فوریه ۲۰۱۵
مهترسی دیپۆرت کرانهوهی محهمهد حوسێن مستهفایی له بهندیخانهی سڵێمانییهوه بۆ ئێران
http://kampain.info/mer.php?id=1833
محهمهد حوسێن مستهفایی ئهندامی موجاهدینی خهڵقی ئێران، له رێکهوتی 3ی خهرمانانی 1393، بهتاوانی نایاسایی بهزاندنی سنووری وڵاتێک لهلایهن ئاسایشی ههرێمهوه دهستبهسهر دهکری و ههنووکهش مهترسی دیپۆرت کرانهوهی بۆ ئێرانی لێدهکرێ.
بهپێی ههواڵی گهیشتوو به کهمپهینی بهرگری له بهندکراوانی سیاسی و مهدهنی، محهمهد حوسێن مستهفایی ڕۆژی دووشهمهی رێکهوتی 3ی مانگی خهرمانانی ساڵی 1393ی ههتاوی لهکاتێکدا ویستویهتی به شێوهی نایاسایی و به قاچاغ له سنوور تێپهڕ بێ و بێته نیو خاکی ههرێم و له لایهن هێزهکانی ئاسایشی ئهم وڵاتهوه دهست بهسهر دهکرێ و ئیستا لهبهندیخانهی “مهعهسکهر سهلام” حکومهتی ههرێم دهسبهسهر کراوه. شایهنی باسه پیشتریش له بهغدا بۆ ماوه چهند مانگ دهسبهسهر کراوه.
بهپێی وتهی سهرچاوهیهیکی نیزێک لهو بهندکراوه سیاسییه که به کهمپهینی بهرگری له بهندکراوانی سیاسی و مهدهنی، وتووه: ئهگهری دیپۆرت کرانهوهی بۆ ئێرانی ههیهو به پێی ئهوی که ئهندامی موجاهدینی خهڵق بووه و پیشتریش له ئێران به هۆی کاروباری سیاسییهوه بهندکراوه، ئیمکانی ئهوهی ههیه تووشی ههر جۆره روداوێکی نهخوازراو و مهترسیداری ببێ.”
ههر به پێی وتهکانی ههمان سهرچاوه ئهو کهسهی ماوهیهکی زۆر لهلایهن وهزاڕهتی ئیتلاعاتهوه بۆ ماوهیهکی زۆر لهنێو گرتوخانهکانی ئێراندا بهند کراوه.
شایهنی باسه محهمهد حوسێن مستهفایی له رێکهوتی 15ی پوشپهڕی ساڵی 1343ی ههتاوی له شاری ساوهی ئێران لهدایک بووه و پێشتر ڕانهندهی شهخسی ” کازمی بروجێردی” بووه که ههنووکه له حهسری خانگیدا بهسهر دهبا.
ئهو بهندکراوه سیاسییه خاوهنی مهدرهکی دیپڵۆمی رشتهی ڕیازییهو سابقهی 10 ساڵ کار کردن له بواری ئۆرتۆپێتی و پزشکیدا ههیه. ناوبراو له ساڵهکانی 1363 تاکوو 1365 ههتاوی، له لایهن هێزه ئهمنیهتیهکانی ئێرانهوه دهسبهسهر دهکرێ و ههموو ماڵ و دارایهکانی دهستیان بهسهردا گیراوه.
محهمهد حوسێن مستهفایی ههنووکه له ساڵۆنی ژماره 1ی بازداشتگای ناوندی بهندیخانهی مهعهسکهر سهلامی سلێمانی، ههرێمی کوردستان ڕاگیراوه.
سێشهمه 5ی رهشهمهی 1393 – 24ی فێوریهی 2015
نتیجه آخرین تحقیقات در مورد سرنوشت شش زندانی سیاسی زندان ارومیه
با تحقیقاتی که در خصوص احتمال تبعید این زندانیان به زندانهای زنجان و تبریز مشخص شد که فعلا انتقال سیروان نژاوی و ابراهیم عیسی پور به زندان تبریز تایید شده است، ولی کماکان از سرنوشت علی و حبیب افشاری خبری در دست نیست.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی،با وجود درخواستها، اعتراضها و هشدارهای بینالمللی درباره انتشار اطلاعات موثق از سرنوشت 6 زندانی محکوم به اعدام بند 12 ارومیه، کماکان حکومت ایران سکوت کرده است. به دنبال این وضعیت، اخبار تایید نشده و گمانهزنیهای تازهای مطرح شده است.
در شرایط فقدان اطلاعات موثق و روشن و رفتارهای امنیتی و اطلاعاتی مقامات ایرانی درباره سامان نسیم (پژاک)، حبیبالله افشاری (کومله)، علی افشاری (کومله)، سیروان نژاوی (پژاک)، یونس آقایات (آقایان از پیروان اهل حق «علوی») و ابراهیم شاپوری (عیسیپور، پژاک)، به صورت روزانه اخبار، گزارشها و گمانهزنیهایی درباره وضعیت و سرنوشت این زندانیان انتشار یافته است.
دو روز پیش “کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی” در گزارشی اعلام کرد که “سامان نسیم و یونس آقایان به زندان زنجان، سیروان نژاوی و ابراهیم شاپوری (عیسیپور) به زندان تبریز منتقل شدهاند.”
بر پایه ی گفتگوی که شبکه حقوق بشر کردستان با برادر سامان نسیم داشته است، اعلام می دارد که روز دوشنبه ۲۲ فوریه خانواده سامان نسیم نیز به زندان مرکزی زنجان مراجعه کرده و در خصوص انتقال سامان به این زندان خواستار تعیین وضعیت سامان شدند ولی ماموران زندان از چنین انقالی ابراز بی اطلاعی کرده اند. خانواده سامان نسیم سپس به دادگاه انقلاب زنجان مراجعه کرده و در آنجا یکی از مسولین دادگاه اعلام کرده که سامان به زندان زنجان منتقل شده و بعد از ظهر می توان اطلاعی جدید از وضعیت وی به آنها بدهد اما بعد از چند ساعت و مراجعه خانواده مجدد به دفتر این مسول قضایی وی از سرنوشت #سامان ابراز بی اطلاعی کرد.
بر پایه این گزارش معلوم شده است که فعلا انتقال #سیروان نژاوی و #ابراهیم عیسی پور به زندان تبریز تایید شده است و این زندانیان از روز شنبه ۲۱ فوریه در بند مجازات ( محل نگهداری زندانیان اجرای حکم اعدام در زندان تبریز که فاقد امکانات تلفن ، ملاقات و هواخوری است ) به صورت دستبند و پابند نگهداری شده و آنها نیز در اعتراض به این شرایط اقدام به اعتصاب غذا کرده و از روز شنبه ۲۱ فوریه در اعتصاب غذا بسر می برند.
از طرفی دیگر، همسر حبیب افشاری در گفتگوی با “کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی” می گوید که اداره اطلاعات مهاباد رسما به آنها اعلام کرده که علی و حبیب افشاری اعدام شده اند، و حتی از پسر عموی حبیب و علی تعهد گرفته شده که نباید هیچ مراسمی را در شهر مهاباد برگزار کنند.
در روزهای اخیر چندین نهاد و سازمان مدافع حقوق بشر جهانی و ایرانی، درباره رفتار حکومت ایران در موضوع سرنوشت مبهم اجرای احکام اعدام شش زندانی سیاسی ارومیه، با انتشار بیانیه اعتراض کردهاند.
شش زندانی محکوم به اعدام محبوس در بند 12 زندان ارومیه، چهارشنبه 29 بهمنماه 1393، به مکانی نامعلوم منتقل شدند.
حکومت اسلامی ایران، دستگاه قضایی آن و هیچیک از مسوولان و مقامات ایرانی تاکنون حاضر به پاسخگویی درباره سرنوشت این زندانیان نشدهاند.
همزمان سازمان ملل متحد، سازمان عفو بینالملل، دیدبان حقوق بشر، فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر، اتحادیه اروپا و کمیسر حقوق بشر دولت فدرال آلمان، از حاکمان ایران حداقل درخواست توقف اجرای حکم اعدام سامان نسیم را کردند.
بر پایه اطلاعات رسیده به «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی»، وزارت اطلاعات چند روز پیش از انتقال این زندانیان، از مسوولان زندان ارومیه خواسته بودند حکم اعدام سامان نسیم زندانی سیاسی را متوقف کنند؛ اما آنها پاسخی نداده بودند و این در حالی است که سپاه پاسداران نیز بر اجرای این حکم در تاریخ مقرر اصرار داشت.
چهارشنبه – ۶ اسفند – ۱۳۹۳ 25 – 02 – 2015
http://kampain.info/mer.php?id=1836
”برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم بپاخیزیم”
http://kampain.info/mer.php?id=1835
نامه ارژنگ داودی زندانی سیاسی محکوم به اعدام خطاب به ایرانیان جهان
ارژنگ داودی معلم، شاعر و نویسنده است. این زندانی سیاسی محکوم به اعدام در نامهای خطاب به ایرانیان جهان نوشته: «بدون تردید با سامانپذیری تشکلهای پراکنده سیاسی، انسجامگیری زحمتکشان جامعه و نیز سازمانیابی جوانان حقطلبی که با دل و جان نیمخیز برداشتهاند، میتوانیم این رژیم ددمنش را به قعر جهنم خودساختهاش پرتاب نماییم.»
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، ارژنگ داودی به همراه افشین بایمانی از روز یکشنبه 28 دیماه سال جاری، به بند سپاه زندان رجایی شهر کرج منتقل شد، او روز شنبه ۲ اسفندماه ۱۳۹۳، پس از گذراندن یک ماه و 5 روز تحمل حبس انفرادی در بند سپاه، به سالن 12 این زندان بازگردانده شد.
وی در این نامه درباره این حبس انفرادی نوشته: «در طول ۳۵ روزی که در بند ۸ زندان رجایی شهر موسوم به بند سپاه، اسیر بودم؛ در حین بازجوییهای طولانی و طاقتفرسا از مجموعه کردار عوامل رژیم و نیز فحوای کلام آنها، بیش از پیش معلومتر شد که چون سرکردگان رژیم و مزدوران اطلاعاتی-امنیـتی، رفتار ایرانیان به ویژه مبارزان میهندوست را غیر قابل پیشبیـنی یافتهاند…»
ارژنگ داودی آبانماه ١٣٨٢ بازداشت شد و زیر شدیدترین شکنجهها در سلولهای انفرادی زندان “٣٢٨” سپاه پاسداران، بند دو الف قرار گرفت. وی از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب، قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، به 15 سال زندان تعزیری، 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دایم از مدیریت مجتمع آموزشی- فرهنگی پرتو حکمت، ٧٤ ضربه شلاق و تبعید به زندانهای جنوب کشور محکوم شد.
اتهامهای اصلی ارژنگ داودی، راهاندازی و تاسیس «جنبش آزادی ايرانيان» و «کنفدراسيون دانشجويان ايرانی» است، هرچند اتهامات ديگری همچون نوشتن «مانيفست ضد نظام جمهوری اسلامی»، توهين به رهبری و بنيانگذار جمهوری اسلامی و مسوولين نظام و روحانيون، توهين به مقدسات، و همکاری با خبرنگار کانادايی «جين کوکان» برای ساخت فيلم مستند «ايران ممنوع» نيز در پرونده ارژنگ داودی وجود داشت.
در فيلم مستند «ايران ممنوع»، سعید مرتضوی دادستان پيشين تهران و رييس سازمان تامین اجتماعی، به قتل زهرا کاظمی خبرنگار ايرانی- کانادايی در سال 1382 متهم شد.
داودی در سالهای اخیر به زندانهای مختلفی تبعيد شده است؛ از زندان اوين به زندانی در اهواز، از آنجا به بندرعباس و سپس به زندان رجایی شهر (گوهردشت) کرج تبعيد شد. آنطور که ارژنگ داودی در يکی از نامههايش مینويسد، در سال 1386 خانهاش با تمام وسايل مهر و موم شد و خودروی شخصیاش توقيف شده است. وی در مدتی که در زندانهای مختلف دوره محکوميت خود را میگذراند، بارها در اعتراض به وضعيت زندان، رفتار زندانبانان و اوضاع سياسی- اجتماعی ايران اعتصاب غذا کرده است.
این معلم زندانی در دوران سالهای زندان، بارها مورد شکنجههای وحشیانه قرار گرفته است و بخشی از بینایی و شنوایی خود را در اثر این شکنجهها از دست داده است.
حکم جدید این زندانی سیاسی ۶۱ ساله به اتهام «عضویت و هواداری و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق در زندان» صدور حکم اعدام را برای وی به دنبال داشت.
ارژنگ داودی محکومیت ۱۰ ساله نخست خود را به پایان رسانده، اما پیش از صدور حکم تازه اعدام، با پروندهسازیهای مختلف طی دوران حبس، دوباره به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است.
این زندانی سیاسی هماکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج بهسر میبرد.
متن کامل نامهی ارژنگ داودی در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است که در پی میآید.
با یاد خدا
ایرانیان جهان؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم بپاخیزیم
از هر خون لالهای میروید
و از هر درد لبخندهای
من از قعر جنگل فقیه
به سوی تو دست امید میسایم
تا در دهکده مشترک دردی جانکاه
با هم از انقلاب پیشارو سخن برانیم
هممیهنان؛
حکومتهای استـبدادی و طرفداران ناچیزشان همواره به دنبال رهبران کاریزماتیک بودهاند، ولی ما به دنبال یک اندیشه کاریزماتیک به مثابه “نقشه راه برای آینـده” هستیم تا به کمک آن بتوانیم خودمان و کشورمان را نجات دهیم.
باند مافیایی فقیه که از ابتدای امر، درد ایران و ایرانی نداشت به مرور زمان چنان مست قدرت خودکامه شد و چنان در افکار پوچ و توهمات خودپرستانه غرق گردید که از سالها پیش، دیگر توان ارایه یک تحلیل نیمهمعتـبر و نیمبنـد درباره اوضاع کشور را از دست داده است.
از ۲۸ دیماه تا ۲ اسفندماه ۱۳۹۳، در طول ۳۵ روزی که در بند ۸ زندان رجایی شهر موسوم به بند سپاه، اسیر بودم؛ در حین بازجوییهای طولانی و طاقتفرسا از مجموعه کردار عوامل رژیم و نیز فحوای کلام آنها، بیش از پیش معلومتر شد که چون سرکردگان رژیم و مزدوران اطلاعاتی-امنیـتی، رفتار ایرانیان به ویژه مبارزان میهندوست را غیر قابل پیشبیـنی یافتهاند، در راستای استفاده هر چه بیرحمانهتر از ابزار سرکوب، به عنوان تنها برگ بقای ننگین خود، به تمرکزگرایی هرچه فشردهتر روی آورده و عزم سیاه خود را جزمتر کردهاند تا با تکرار سناریوی فجیع دهه ۶۰ به ویژه کشتار کور سال ۶۷ و حتی شاید درندهتر از دفعات پیشین به جان پیشتازان سیاسی و انقلابیون برآمده از متن مردم، بیافتـند و با فرافکنیهای هرچه گستاخانهتر، انتقام بیلیاقتی خود و ناکارآمدی نظام بدوی فقیه را از پیشگامان امروزین جنبش ۲۰۰ ساله آزادیخواهی ایرانیان بستانند!؟ غافل که این بار، کار از کارشان گذشته، زیرا دست نابکارشان برای همگان چنان رو شده که دیگر سرنیزه که سهل است، با قتل عام هم نمیتوانند مردم را مرعوب کرده از میدان به در کنند.
هممیهنان؛
شاید این درست باشد که گفتهاند: “تاریخ تکرار میشود” اما باید بپذیریم که هر بار در مرحلهای متعالیتر از مرحله پیش نمود مییابد. اینک نیز همچون سالهای پر شکوه ۱۲۸۴ و ۱۳۵۷، نسیم سومین انقلاب فراگیر در سراسر میهن چنان وزیدن گرفته که دیگر حکومت پوشالی ملایان سیاستزده، تنها به یک تلنگر مردمی بنـد آمده است.
لذا در این مقطع بر عهده همه مبارزان سیاسی و فعالان اجتماعی است که هرچه سریعتر نسبت به رفع موانع اولیه برای انجام تمهیدات لازم، جهت آموزش مردم به پاخاسته به ویژه کارکنان و جوانان انقلابی مترصد فرصـت، اقدام عاجل نمایند. بدون تردید با سامانپذیری تشکلهای پراکنده سیاسی، انسجامگیری زحمتکشان جامعه و نیز سازمانیابی جوانان حقطلبی که با دل و جان نیمخیز برداشتهاند، میتوانیم این رژیم ددمنش را به قعر جهنم خودساختهاش پرتاب نماییم.
به عنوان یکی از قربانیان مستقیم این دستگاه بربرصفت، از درون سیاهچالههای قرون وسطایی، به صراحت اعلام میدارم که جامعه ایرانی در آستانه یک دگرگونی عمیق قرار گرفته و در نهایت کار به یک زورآزمایی خونین بین مردم سـتمدیده و رژیم سـتمگر کشیده خواهد شد. زیرا هرچند از سالها پیش در کشور ما، اصل و فرع ولایت منحط فقیه به مضحکهای نخنما تبدیل شده، ولی ماکت متزلزل آن تاکنون فقط و فقط به ضرب سرنیزه، سر پا نگاه داشته شده است.
هممیهنان؛
ضرورتهای بیات تاریخی ایجاب میکند که هرچه سریعتر، سیطره منحوس سرگردنهداری راهزنان انقلاب ۵۷، به سرکردگی شیخ علی خامنهای با یک تلنگر انقلابی برچیده شود، تا زمینه برای استقرار نوعی نظام دموکراتیک که همه ما ایرانیان را به عنوان شهروندانی با حقوق برابر در کنف حمایت خود قرار دهد، در سراسر جامعه ایرانی به شکلی آماده و پایهگذاری گردد که دیگر در سطوح محلی تا ملی، نه تنها هیچ وجهی از وجوه قدرت فراقانونی، صورت خارجی به خود نگیرد بلکه آزادیها و حقوق یکایک ما نیز تحت ضمانتهای صریح اجرایی به هیچ نحوی از انحاء، توسط هیچیک از اشکال قدرت، چه به صورت بالقوه و چه به صورت بالفعل، امکان ذرهای خدشهپذیری نیابد.
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۴ اسفندماه ۱۳۹۳
Avsnitt för bifogade filer
Förhandsgranska bilaga ARJANG DAVOODI.jpg
Bild
ARJANG DAVOODI.jpg
1383 کشته و مجروح بر اثر حوادث ناشی از انفجار مین در پیرانشهر
http://kampain.info/mer.php?id=1838
نگاهی نزدیکتر به پنج منطقه خطرناک آلوده به مین در ایران (بخش دوم)
اشاره: راه رفتن، کار کردن، رانندگی کردن و در نهایت زندگی کردن با مین از جمله ویژگی مردمان ساکن مناطق آلوده به مین در ایران است. وزارت دفاع کشور سالهاست از طریق مرکز مینزدایی به پاکسازی مناطق آلوده به مین مشغول است. اینجا سخن از مردمانی است که روی مین راه میروند و مینبردارانی که مین را زیر پای آنها خنثی میکنند و حتی در مواردی خود قربانی مین میشوند. این حال و روز مردمان ساکن مناطق آلوده به مین است. هم انسانها، هم ابزارشان و هم حیوانات، قربانی این اختراع خطرناک بشر هستند.
مین در پنج منطقه آلوده و خطرناک در ایران روزانه، هفتگی و ماهانه، قربانیان غیرنظامی و نظامی میگیرد. با توجه به اهمیت این موضوع، میزان تلفات و نگرانی از تکرار حوادث فاجعهبار بعدی؛ در این سلسله نوشتارها سعی میشود جهت آگاهیرسانی عموم مردم، سازمانهای جهانی و مسوول در این زمینه، اطلاعات و آمار صحیح انتشار یابد. به علت نبود سیستم اطلاعات واحد در زمینههای مختلف معضل مین در ایران از قبیل آمار مصدومین، کشتهها، وسعت مناطق آلوده و تعداد تخمینی مینها که تحت نظارت امنیتی شدید در کشور است؛ تلاش مجموعه کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی بر آن است که آمار مستدل از این موارد، به آگاهی افکار عمومی برسد. در ادامهی این سلسله گزارشها، نگاهی اجمالی به وضعیت عملیات پاکسازی استان آذربایجان غربی در شهرستان پیرانشهر خواهیم انداخت.
1200 مجروح و 183 کشته فقط در پیرانشهر
بر پایه گزارشهای «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» از منابع خبری معتمد، پس از گذشت هشت سال جنگ میان دو کشور ایران و عراق، 1200 نفر با صدمات و جراحات قربانی شده و 183 نفر دیگر نیز در محدودهی جغرافیایی شهر «پیرانشهر» بر اثر انفجار مین جانشان را از دست دادند.
از جمله این مناطق پیرامون این شهر میتوان از «تمرچین» و «بازارچهی مرزی تمرچین» نام برد که تا بهمنماه 1393، نیز افراد زیادی در این مناطق قربانی حوادث ناشی از انفجار مین شدهاند. پاکسازی غیر اصولی و نبود استانداردهای مناسب (IMAS) باعث شده ساکنین این مناطق دچار حادثه شوند؛ از آن جمله میتوان از «علی انباهی» جوان پیرانشهری که در اردیبهشتماه سال جاری به همراه خانوادهاش، برای تفریح به اطراف بازارچه رفته و در حادثهی انفجار مین، یک پایش را از دست داده است. همچنین بسیاری از کولبران و کاسبکاران محلی در محدودهی این بازارچه دچار حادثه (کشته یا نقص عضو) شدهاند.
از دیگر نقاط حادثهخیز این شهرستان، میتوان به منطقهی «پایگاه شیخ عایشه» و «کوه سَر گِرده» اشاره کرد. نبود علایم هشدار دهنده، درصد زیادی از مردم مدنی را قربانی انفجارهای ناشی از مین کرده است؛ به طوری که اگر حتی یک تابلو یا علایم هشدار دهنده دیگری وجود داشت، شاید هرگز این افراد (چوپان یا کولبران) دچار حادثه نشده و قربانی نمیشدند.
در روستای «کهنه لاهیجان» پیرمرد چوپانی به نام «احد خستو» که یک پایش را در انفجار مین از دست داده است، به دنبال سه حادثهی مختلف با مین برخورد نموده و همچنان به گفتهی خودش، خطر انفجار مین همچنان او را تهدید میکند (تصویر شماره یک)
«حمزه رحمانی» یکی دیگر از مصدومان انفجار مین در منطقهی پیرانشهر است که در کودکی دچار حادثه شده و در پی آن از ناحیه هر دو چشم نابینا شده است. (تصویر شماره دو)
چهارشنبه ۶ اسفندماه ۱۳۹۳ – ۲۵ فوریه ۲۰۱۵