ترمى جديد براى اعتراض معلمان
سيف خدايارى
معلمان ايران روز دهم اسفند ماه جارى را به عنوان روز تجمع اعتراضى براى پيگيرى مطالبات خود انتخاب كرده اند. كانون معلمان ايران با انتشار فراخوانى معلمان سراسر كشور را به تجمعات اعتراضى دعوت كرده است و پيش بينى مى شود كه روز دهم اسفند، جامعه فرهنگى كشور صداى اعتراض خود را بار ديگر نسبت به پايمال شدن حقوق خود و در بعدى وسيعتر نسبت به وضعيت نظام آموزشى در ايران فرياد بكشد.
در اين فراخوان علاوه بر دعوت معلمان به تجمعات اعتراضى، چكيده اى از مطالبات و خواسته هاى آنان ذكر شده است كه به گفته آنها عليرغم نامه نگاريهاى متعدد به رئيس جمهور، مجلس و ساير نهادهاى قدرت پيگيرى و برآورده نشده است. اين فراخوان و تجمع اعتراضى، ادامه مبارزات معلمان در ايران است كه همواره بخشى از اعتراض نيروى كار در ايران بوده است. اواخر دى و اوايل بهمن ماه امسال، گوشه هايى از اين اعتراضات را در شكل تجمع معلمان در مقابل ادارات آموزش و پرورش و اعتصاب در برخى از شهرها ديديم كه در آن معلمان بر افزايش حقوق و برخوردارى از رفاه، امنيت شغلى و منزلت اجتماعى خود به عنوان مطالبات خدشه ناپذير تأكيد كرده و مصمم بوده اند اين مطالبات را تا تحقق آن پيگيرى كنند. كانون معلمان ايران گرچه نهادى نيست كه كل معلمان ايران و مطالبات آنها را نمايندگى كند، اما به عنوان يك تشكل با درك وضعيت حاكم بر فضاى آموزش و پرورش و پتانسيل اعتراضى معلمان بر بسترى محافظه كارانه و نيمه راديكال اقدام به صدور اين فراخوان نموده است.
نگاهى به مطالبات منعكس شده در اين فراخوان نيز ضرورى است: مجموعه اى از مطالبات معلمان در فراخوان ذكر شده كه مسأله معيشت و حقوق در رده آخر قرار گرفته است. حاشيه اى كردن مسأله حقوق در اين فراخوان، چنانچه ناشى از “انتظار و هويتى كاذب” باشد كه دستگاه سركوب جمهورى اسلامى از معلمان ساخته اند و يا محافظه كارى حاكم بر فضاى اعتراضات، مسئله ای وارونه است. با در نظر گرفتن بالا رفتن تصاعدى هزينه ها، خط فقر، تورم و مقايسه كردن آن با حقوق معلمان، بسيار بديهى است كه مسأله افزايش حقوق و تسهيلات زندگى در صدر مطالبات معلمان قرار دارد. در اين فراخوان به فشار زندگى و وادار شدن معلم به شغلهاى ديگر كه “مغاير با شخصيت معلم” است، اشاره اى كمرنگ شده است. فشار معيشتى بر زندگى معلمان كه عمدتا از اقشار كم درآمد و محروم جامعه اند واقعيتى انكارناپذير است. اما چنانچه معلم مانند هر شهروند زحمتكش، عليرغم تمايل و علاقه اش و با اتلاف انرژى و زمان كه قاعدتا بايد در راستاى توليد علم و افزايش مهارتهاى شغلى باشد، ناچار به امرار معاش از طرق ديگرى مى شود، بايد در بستر مناسبات وارونه سرمايه دارى به آن پرداخته شود. رابطه شغل با “شخصيت” بخشى از ايدئولوژى وارونه و آگاهى كاذب در نظام سرمايه دارى است كه نهايتاً در پيوند با پايين آوردن توقع شهروند تحت عنوان “فروتنى”، “مدارا” و محافظه كارى قرار مى گيرد. نظام سرمايه دارى تلاش مى كند با الصاق هويتى ساختگى بخشى از اقشار زحمتكش و كم درآمد جامعه را به سمت “طبقه متوسط” براند كه با در نظر گرفتن تمام داده هاى ابژكتيو از زندگى معلمان در ايران “مضحك” است.
اما بخش ديگرى از انتظارات و مطالبات اين فراخوان گامى به جلو در چالش نظام آموزشى، و به تبع آن ساختارهاى قدرت در جمهورى اسلامى است. اعتراض به سپردن بودجه و “امر آموزش” به نهادها و دستگاههايى كه بزعم اين فراخوان كمترين نقشى در “آموزش” دارند و اولويت دادن به بخش آموزش در مقابل بخش “پرورشى” از معضلات ساختارى نظام آموزشى ايران است. حجم بزرگى از بودجه سالانه كشور در جمهورى اسلامى به دستگاه عريض و طويل سركوب فرهنگى- اجتماعى از قبيل صدا و سيما، سازمان تبليغات اسلامى، حوزه هاى علميه، بخش “پرورشى” آموزش و پرورش و دهها ارگان و نهاد سركوبگر مى شود. در مقابل بودجه آموزشى كشور همواره مورد تهاجم “كسرى بودجه” است كه در سالهاى اخير با خصوصى سازى مدارس توأم شده است. كانون معلمان ايران در اين فراخوان علاوه بر اعتراض نيم بند به اين معضلات با تأكيد بر ضرورت اصل آموزش رايگان و غيركالايى كردن آموزش، سياست خصوصى سازى و تعرض به نظام آموزشى توسط نظام سرمايه دارى را به چالش گرفته است.
با در نظر گرفتن واقعيات موجود و بر بستر فضاى اعتراضى معلمان، بنظر مى رسد مبارزات معلمان وارد فاز ديگرى شده است. سياست اعتراض سفيد و نامه نگارى و طومار نويسى نه فقط در بخش كارگرى بلكه در اعتراضات ساير بخشهاى نيروى كار جواب خود را با بى تفاوتى و سردواندن گرفته است. جمهورى اسلامى عليرغم سركوب سيستماتيك بيش از سه دهه از “انقلاب فرهنگى” تا اخراج وسيع معلمان انقلابى و ابزارهاى سركوبگر گزينش و حراست نتوانسته است از معلم “الگوى مطلوب نظام” بسازد. مبارزات معلمان براى بهبود زندگى در كنار مبارزات طبقه كارگر نقش مستقيمى در ارتقاى آگاهى طبقاتى و برچيدن نظام سركوب و استثمار جمهورى اسلامى دارد. اعتراض ميليتانت معلمان در شكل تجمع، اعتصاب و ساير ابزارهاى مبارزاتى اگر در همسرنوشتى و پيوند با مبارزه كارگران و اقشار محروم جامعه قرار گيرد – آنگونه كه در اين فراخوان هشدار داده شده است كه “نظم” موجود را برهم مى زند- میتواند واقعيت امروز را دگرگون كند. اين امر بيش از همه به آگاهى و انسجام معلمان پيشرو و انقلابى گره خورده است. *